نقش خنده و نشاط در کاهش افسردگی و سلامت خانواده
حجت الاسلام محمدجواد حیدری در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با بیان این که نشاط، شادی و خنده از نیازهای فطری و روانی انسان به شمار می آید، اظهار کرد: نشاط و خنده آثار و برکات فراوانی همانند سلامت، سعادت، آرامش، امید، پیشرفت و توسعه فرد، خانواده و جامعه را به دنبال دارد.
استاد حوزه علمیه قم روحیه خندان و گشاده رویی را دلیل پیروزی های پیامبر اکرم(ص) دانست و افزود: چهره خندان و تبسم از ویژگی های انسان حق جو به شمار می رود که در اسلام مورد تاکید قرار گرفته است؛ اگر رسول گرامی اسلام توانست جان جهان یعنی قلب ها را فتح کند به جهت گشاده رویی، تواضع و روحیه خندان، سهل و آسان، نرم خویی، لطیفه گویی، خوش طبعی و نگاه مهر آمیز به دیگران بود که با کلام نمکین و نگاه خندان، خود و دیگران را شادمان و مسرور می ساخت و با یاران، خانواده و مردم گشاده رو، خندان و شاداب مواجه می شدند و با آنان مزاح و شوخی می کردند و می خنداند.
وی ادامه داد: در روایت می خوانیم کسی متبسم تر و خندان تر از رسول اکرم(ص) نبود و در تورات ضحوک یکی از نام های ایشان است یعنی نه تنها خود بلکه دیگران را نیز خیلی می خنداندند و شاد می کردند اگر به همین آموزه یعنی خنده و آثار آن توجه شود بسیاری از ناراحتی ها، بگیر و ببندها، افسردگی ها، فرسودگی ها و مشکلات بخش سلامت و خانواده بر طرف می شود.
حجت الاسلام حیدری در ادامه به مطلبی از اگزوپری نویسنده کتاب شاهزاده کوچولو اشاره و تبیین کرد: بسیاری از مردم کتاب «شاهزاده کوچولو» اثر آنتوان دوسنت اگزوپری را می شناسند اما شاید همه ندانند که او خلبان هواپیمای جنگی بود و با نازی ها جنگید و در نهایت در یک سانحه هوایی کشته شد؛ وی قبل از شروع جنگ جهانی دوم در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می جنگید و تجربه های حیرت آور خود را درمجموعه ای به نام «لبخند» گرد آوری کرده است.
وی ادامه داد: اگزوپری در یکی از خاطرات اسارتش می نویسد« مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل به شدت نگران بودم، جیب هایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آنها که حسابی لباس هایم را گشته بودند در رفته باشد، یکی پیدا کردم و با دست های لرزان آن را به لبهایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم.»
وی ادامه داد: اگزوپری از نگهبان می خواهد سیگارش را رشن کند که در هنگام روشن کردن سیگارش توسط نگهبان، به وی لبخندی می زند و نگهبان نیز چنین کاری می کند؛ اگزوپری ادامه می دهد«نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود پرسید: ”بچه داری؟” با دست های لرزان کیف پولم را بیرون آوردم و عکس اعضای خانواده ام را به او نشان دادم و گفتم: "آره، نگاه کن ” او هم عکس بچه هایش را به من نشان داد و درباره نقشه ها و آرزوهایی که برای آنها داشت برایم صحبت کرد؛ اشک به چشم هایم هجوم آورد و گفتم که می ترسم دیگر هرگز خانواده ام را نبینم که چشم های او هم پر از اشک شدند».
استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: پس از این ماجرا نگهبان درب سلول اگزوپری را باز کرده و او را آزاد می کند؛ او در ادامه می نویسد«یک لبخند زندگی مرا نجات داد! بله، یک لبخند بدون برنامه ریزی، بدون حسابگری، لبخندی طبیعی زیباترین پل ارتباطی آدم هاست، ما لایه هایی را برای حفاظت از خود می سازیم؛ لایه مدارج علمی و مدارک دانشگاهی، لایه موقعیت شغلی و این که دوست داریم ما را آن گونه ببینند که نیستیم، زیر همه این لایه ها، "من" حقیقی و ارزشمند نهفته استف ترسی ندارم از این که آن را روح بنامم، من ایمان دارم که روح انسان ها است که با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این روح ها با یکدیگر هیچ خصومتی ندارند؛ متاسفانه روح ما در زیر لایه هایی است که ساخته و پرداخته خود ما هستند و در ساختن شان دقت زیادی هم به خرج می دهیم، این لایه ها ما را از یکدیگر جدا می سازند و بین ما فاصله هایی را پدید می آورند و سبب تنهایی و انزوای ما می شوند».