وحدت حوزه و دانشگاه شعار است یا هدف؟!
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان رضوی، حجت الاسلام علی جلائیان اکبرنیا، عضو هیئت علمی این نهاد علمی فرهنگی در یادداشتی پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه نوشت: وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان یک ایده یا طرحی که در قالب سخنرانی و شعار بماند، مراد نیست. جامعه نیاز دارد که به اهداف خود برسد، اهداف جمهوری اسلامی تحقق تمدن بزرگ، نوین اسلامی است.
برای تحقق تمدن نوین اسلامی باید مسائل دین خوب شناخته و معارف و حقایق دین از منابع آن استخراج شود و برنامه زندگی بر اساس دین فراهم شود این وظیفه حوزه است؛ از سوی دیگر علوم دانشگاهی (علوم طبیعی، ریاضی، مهندسی و ...) همه باید کمک کنند تا آن آرمانشهر را محقق کرده و بسازند.
اتحاد حوزه و دانشگاه با امور ذیل محقق نمیشود: مثلا اینکه یک طلبه در دانشگاه تحصیل کند یا یک دانشجوی در حوزه تحصیل کند، وحدت محقق نمیشود. تحقق واقعی اتحاد حوزه و دانشگاه زمانی است که این دو مجموعه به نقطه مشترکی بنگرند و هدف مشترکی داشته باشند و مقصد و مقصود آنها رسیدن به آن هدف باشد.
اگر پزشکی، مهندسی و علوم مختلف فیزیک و هسته ای و شیمی همه به میدان بیایند اما مقصود و هدف آنها تحقق تمدن بزرگ اسلامی نباشد هیچ زمان نمیتوانند در کنار حوزه قرار گیرند. اگر هدف حوزه هم این نباشد به طور قطع نمیتواند با دانشگاه اتحاد داشته باشد، هدف و حرکت به سوی آن اتحاد می سازد.
در حوزه و دانشگاه اگر تحقق انقلاب، نظام و دولت اسلامی در مرحله اول و به معنای واقعی کلمه، سپس جامعه اسلامی باز به معنای واقعی کلمه و پس از آن امت اسلامی و تمدن نوین اسلامی هدف و مقصود مشترک حوزه و دانشگاه نباشد به طور قطع وحدت اتفاق نمیافتد.
رابطه وحدت حوزه و دانشگاه در رفع آسیب های اجتماعی
علت آسیبهای اجتماعی از بزهکاری و حاشیه نشینی، اعتیاد و سایر موارد گرفته تا معضلاتی همچون طلاق و بیمهریها به این دلیل است که قدمهای برداشته شده با هدف تشکیل جامعه اسلامی نبوده است یا بسیاری از نسخههایی که برای جامعه پیچیده شده نسخههای غربی بوده است. مشاغل اروپاییها به هر شکلی دستهبندی شود همان نسخه را، بدون توجه به سابقه جامعه اسلامی در کشور ما پیاده میکنند.
اتحاد وقتی رخ میدهد که همه در پی تحقق جامعه و پس از آن هم امت و تمدن اسلامی باشیم، برای رسیدن به این هدف باید توحید، عبودیت و کرامت انسانی محقق شود و سبک زندگی اسلامی در جامعه حاکم شود.
رهبر معظم انقلاب توحید، عبودیت، کرامت انسانی و سبک زندگی اسلامی را جزء ارکان تمدن نوین اسلامی میدانند این چهار اصل باید محور کار حوزه و دانشگاه باشد، به عنوان مثال در عمران و شهرسازی باید کرامت انسانی را در نظر بگیرم، یا اگر میخواهیم از هستهای استفاده کنیم نباید توحید، عبودیت و کرامت انسانی، ضربه ببیند بر همین اساس رهبر معظم انقلاب میفرمایند: ما هرچه در هستهای پیشرفت کنیم اما دنبال بمب هستهای نخواهیم بود زیرا آن را حرام میدانیم؛ اینجاست که حوزه و دانشگاه کنار هم میآیند یعنی هستهای میآید در خدمت تمدن بزرگ اسلامی قرار میگیرد.
اتفاقاً دشمن از همین میترسد میگوید اینها توان آن را دارند اما به آن دست نمیزنند زیرا مرزهای اعتقادی آنها را از دستیافتن به این امر منع میکند، اینجاست که این اتحاد، مردم دنیا را به سوی این تمدن متمایل میکند لذا وقتی از سران اسرائیل میپرسند چه چیز برای شما از همه مهمتر است سه بار از ایران نام میبرد.
مراد از علوم دانشگاهی که می تواند با حوزه متحد شود علومی است که در خدمت جامعه اسلامی باشد، نه علومی که در خدمت ساختارهای غربی. از سوی دیگر پوشیده نیست که فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی نیز اگر در خدمت اسلام آمریکایی قرار گیرد دیگر نمی تواند در خدمت تمدن بزرگ اسلامی باشد، بلکه در نقطه مقابل آن است.
نقطه و مرکز اتحاد حوزه و دانشگاه
نقطه و مرکز اتحاد حوزه و دانشگاه عملیاتی کردن توحید و اقامه قسط است حوزه باید بتواند در عملی شدن توحید، اقامه قسط و تحقق اسلام در محیط زندگی مردم تلاش کند؛ باید معارف دینی به مردم منتقل و در متن زندگی آنها محقق شود، نخست شناساندن و سپس محقق کردن است. فهم سخن دین و ارائه آن بر عهده حوزه است اما تحقق آن در ساختار زندگی مردم از شهرسازی، صنعت و... با به میدان آمدن دانشگاه فراهم خواهد شد.
وقتی یک حوزوی تمام معارف را به دست آورد و آن را به فرضیه و نظریه تبدیل کرد باید علوم مختلف آن را به یک برنامه زندگی تبدیل کنند، اگر می خواهیم در جامعه عدالت برقرار شود فقط با چسباندن دو پوستر در یک محیط مثل بانک نمیشود توصیه کرد که آقایان و خانمها نوبت را رعایت کنید، بلکه ناگریز هستیم دستگاهی همچون سیستم نوبتدهی اتوماتیک بسازیم تا این عدالت محقق شود، اینجا دانش روز در خدمت اصلی به نام عدالت قرار گرفته است.
به عنوان مثال برای جلوگیری از سوء استفاده از امکانات و موقعیتها در جامعه، یا برای بکارگیری افراد بر اساس تخصصهای باید یک سیستم متمرکز داشته باشیم که مدارک تحصیلی و تخصص افراد مشخص کند. سیستمی باید باشد که جعلی و غیر جعلی بودن مدارک تحصیلی تشخیص دهد و مدرک واقعی و توان متخصص را تایید کند.
مثال دیگر در تحقق عدالت که حوزه در پی آن است به میدان آمدن متخصصان دانشگاهی است که سیستمی را بسازند که در مکاتبات اداری عدالت فراهم شود مثل سیستم اتوماسیون، که تمام مکاتبات اداری به صورت شفاف ارائه گردد. این وحدت عملی حوزه و دانشگاه است.
در نتیجه حوزه که درپی تحقق جامعه اسلامی و تمدن نوین اسلامی است بایسته است معارف و حقایق دینی را از منابع به دست آورد و آنها را به فرضیه،نظریه و برنامه تبدیل کند سپس باید همه امکانات در اختیار آن اصل قرار گیرد که تا امکان تحقق آن در جامعه فراهم آید؛ شهر مناسب برای زندگی اسلامی باید به این ترتیب محقق شود مثلا شهر مناسب کودک، معلولان، زنان و مردان با ایمان و باوقار، این گونه محقق می شود که مثلا مهندس عمران و شهرسازی بر اساس مبانی اسلامی که حوزویان تبیین کردهاند آن را فراهم کند. باید شهری که افراد از فضای سالم بهرهمند شوند، آسایش و آرامش داشته باشند، آمد و شدی امن و ایمن داشته باشند. بانوان جامعه اسلامی در مترو اتوبوس با امنیت رفت و آمد کنند.
پس در اتحاد حوزه و دانشگاه یک حوزوی معارف را به از منابع دین، دست آورده آنها را به اصولی قابل اجرا تبدیل و عرضه میکند و برای تحقق آن در جامعه تلاش میکند، همه اینها نیاز به برنامهریزی و تلاش دارد، برنامهریزی که در آن تنها به بیان فقه و اصول در کلاس درس نپرداخته است بلکه به نیاز جامعه ناظر است، یعنی فقه و اصول حوزه به استخوانبندی و ستون فقرات زندگی اجتماعی و سیاسی تبدیل میشود و یک نظام زندگی درست میکند نه زندگی غربی یا زندگی عاری از سیاست بلکه زندگی در قله افتخارات.
حوزه در مسیر وحدت، باید به نظامسازی در زمینههای مختلف بپردازد؛ مثلا حوزه علمیه باید در بُعد تربیت و تعلیم دینی شاکله آموزش و پرورش را بسازد؛ و از سوی دیگر با وجود این برنامه هیچ وقت متصدی آموزش و پرورش نباید سراغ ۲۰۳۰ برود تا وحدت محقق شود.
تقویت گفتمان انقلاب لازمه وحدت حوزه و دانشگاه
حوزه و دانشگاه زمانی متحد میشوند که بتوانند گفتمانهای انقلاب را تقویت کنند و درون زندگی مردم بیاورند؛ با حکمرانی اسلامی سبک زندگی مردم هم اسلامی میشود، علوم طبیعی و تجربی نیز در جامعه جهت میگیرد، طبیعت و تجربه ارزش پیدا میکند زیرا در خدمت جامعه اسلامی قرار گرفته است.
برآیند تعامل حوزه و دانشگاه را باید در ارزیابی کشور در نظام فعلی جهانی مشاهده کنیم، چرا امروز کشورهای غربی از ایران هراس دارند؟ زیرا با تمام نقصهای موجود، توانستیم روی پای خود بایستیم و ایستادگی کنیم. اگر امروز دیگر مسئولان رده چندم ما را ترور نمیکنند و دانشمندان و نیروهای مقاومت ما همچون شهید سردار سلیمانی و شهید فخری زاده را ترور میکنند، زیرا دشمن می داند که مسئولان جامعه را به سوی کمال نمیبرند بلکه مدیران و دانشمندان متدین که حاصل نگاه حوزوی و دانشگاهی هستند جامعه را به سمت و سوی کمال هدایت میکنند.
امروز اتحاد حوزه و دانشگاه با نگاه حوزوی و تخصص دانشگاهی جامعه ایران، در مقابل تمام طاغوتهای زمان قرار گرفته است؛ خلاصه اینکه در این ۴۰ سال ما راه ۴۰۰ ساله را رفتیم اما هنوز به میزان ۴ هزار سال راه در پیش رو داریم./933/