خدا کند که بیایی

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام انصاری نژاد شاعر برجسته کشوری، در آیین بزرگداشت شهید رئیسی و یارانش که در امروز در مدرسه علمیه فیضیه برگزار شد، به شعرخوانی در وصف شهدای خدمت پرداخت.
غزل اول در خصوص خدمت ایشان در حرم رضوی
نشستهام که از این جاده، ناگهان برسی
از این کرانه بیایی، به بیکران برسی
به شهر سوختگان بنگری سراسیمه
میان مرثیهی باغ ارغوان برسی...
همتناست به چاه و شواد میخندد
خدا کند که شبی، دست بر کمان برسی
به زیر سقف ترکخورده، خفته ام، مگر
بدون وقفه به سیلابِ سیستان برسی...
این غبار ببین! حال و روز خوزستان است
مگر به خاک شهیدان بینشان برسی...
میان هلهلهی بتتراشها وقت است
به میدان، در این میان، برسی...
بت بزرگ، به ما موزیانه میخندد
هزار بتکده باقیست تا به آن برسی...
تکان نخورد کلاه سوارِ شطرنجی
خدا کند که به داد پیادگان برسی...
میان زمزمهی باغبانِ پیر، مگر
به داغِ وسعتی از لاله جوان برسی...
نشستند به امید کدخدایان باز
خدا کند که بیایی، به دادمان برسی...
در این قبیله تو ای خادمالرضا و خوشا
که از ضریح پر از حس آسمان برسی!
ظهور دولت عشق ست در سیادت تو
نشته ام که دراین جاده ناگهان برسی...
غزل دوم در خصوص شهادت ایشان
چون مسیحی تشنه با گیسوان درهم دیدمت
در طنین گریهی گلهای مریم، دیدمت...
ای تو را رزق شهادت، در بلند برزخان
مثل آیات جهاد، ای کوه، محکم دیدمت ...
می گذشتی از شب نهجالبلاغه با علی
در مصاف کوفه ای از ابنالجم، دیدمت...
دست در دست ابوذراز مدینه تا به شام،
پای نخلی تشنه، دوشادوش میثم،دیدمت...
چشم هایت بر گلوی تشنهی شط فرات
با شهیدان عطش، ظهر محرم، دیدمت...
دیدمت با نوشدارویی به زخم سیستان
مرهمی از نو به داغ کهنه بم دیدمت...
سوی بوشهر آمدی، ای سید دریا به دوش
شبنشین ساحل بیتاب دیلم، دیدمت....
بوسهات، مهر سلیمانی است بر پیشانیات،
گاه همت، گاه تهرانیمقدم، دیدمت...
خم نیآوردی به ابرو در هجوم تیرها
در صبوریها، از آن مشهور عالم، دیدمت...
چشمهایت بر کمانداران کوی هفتِ تیر
بین هفتاد و دو گل، قدر مسلم، دیدمت...
دست در دست بهشتی رد شدی از شعلهها
با دم گرمِ رجائی آتشی دم، دیدمت...
دیده ام در شامگاه کودکانِ خستهات،
با تمام ابرهای گریه نم نم، دیدمت...
دیدی اسماعیلهایت را به قربانگاه عشق
با گلوی خونفشان در پای زمزم، دیدمت...
ای شهید غربت جمهور، ای دست کریم
در شب گلچرخ ارواح مکرّم، دیدمت...
در سیاست، چیزی از آیینه کم نگذاشتی
غرق در آهم، که در آیینهها کم دیدمت...
پرچمت بالاست مثل حاج قاسم تا ابد
بس که در رسم ستمسوزی مصمم دیدمت...