۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۰
کد خبر: ۵۳۰۶۹۵
سرمقاله؛

همه ‌گيري بيماري خشونت

احساسات اخلاقي افراد، تحت تأثير بند و بست‌هاي اجتماعي قرار دارند. البته، اغلب، افراد، دلايلي براي احساسات خود مي‌آورند که در جاي خود مهم هستند، ولي زمينه‌هاي اجتماعي که فراتر از آگاهي‌هاي فردي عمل مي‌کنند، تأثير قابل ملاحظه خود را دارند.
یادداشت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه رسالت،«در هر ساعت، بيش از 66 ايراني درگيري منجر به جرح و پزشکي قانوني دارند!»؛ بر اساس آمارهاي پزشکي قانوني کشور به طور ميانگين، روزانه هزار و 600 شهروند به دليل نزاع به پزشکي قانوني مراجعه مي‌کنند و تشکيل پرونده مي‌دهند. اين، آمار رسمي است که سازمان پزشکي قانوني از ثبت پرونده‌هاي نزاع شديد در اين سازمان اعلام کرده است (ياسا، 13960309). بي‌گمان، آمار نزاع شديد که به پزشکي قانوني کشيده نمي‌شود، و آمار نزاع به طور کلي، بسيار بيش از اين است. بر اساس اعلام سازمان، تهراني‌ها بيشتر از بقيه مردم با هم گلاويز مي‌شوند و به يکديگر صدمه مي‌زنند (ياسا، 13960309).
 
در همين ارتباط، مهدي جوهري، معاون اجتماعي دادگستري البرز معتقد است که تقويم جرايم عمدي نشان مي‌دهد زماني که نوجوانان و جوانان از درس و مدرسه فارغ مي‌شوند، آمار خشونت افزايش مي‌يابد. او باور دارد که يکي از عوامل افزايش خشونت در سال‌هاي اخير به خصوص در ميان کودکان ايجاد فضاهاي خشن در خانه است به طوري که بازي‌هاي رايانه‌اي و فيلم‌هاي خشن موجب شده است که خشونت در خانواده و جامعه نهادينه شود (ياسا، 13960309)
 
* کاوش در اطراف قضيه 
- نکته مقدماتي: احساسات اخلاقي افراد، تحت تأثير بند و بست‌هاي اجتماعي قرار دارند. البته، اغلب، افراد، دلايلي براي احساسات خود مي‌آورند که در جاي خود مهم هستند، ولي زمينه‌هاي اجتماعي که فراتر از آگاهي‌هاي فردي عمل مي‌کنند، تأثير قابل ملاحظه خود را دارند. خانواده، آموزش‌ها، رسانه‌ها، سياست، انتظامات سازماني جامعه، سنت‌ها، شهر و گروه‌ها، همه و همه بر شکل‌گيري احساسات اخلاقي افراد تأثير مهمي دارند. بويژه، به وقت هتک معيارهاي اخلاقي، آن چه بيشتر موجب احساس گناه يا خجلت يا عذاب وجدان مي‌شود، «شرم حضور»، نزد ساير افراد اجتماع است. اين، کليد تحليل ماست؛ در واقع، در يک زندگي ديجيتالي شده، از آن سنخي که در تهران، يکي از ابرشهرهاي شديداً ديجيتالي شده دنيا، و نزد غاطبه متوسط اين شهر متداول شده است، بخش اعظم روابط در يک جو هم‌حضور اتفاق نمي‌افتد. در عوض، تهديد و ايجاد ترس و تعدي با سهولت بيشتري اتفاق مي‌افتد و تحقير و خشم و نفرت بر مي‌انگيزد. اين، حاصل ريشه‌يابي بسياري از نژندي‌هاي اخلاقي روزگار ماست که در موارد دانه درشتي مانند گيس و گيس‌کشي و قهر و قهر کشي چهره‌هاي عامه پسند به اوج مي‌رسد و واقعاً جامعه را جريحه‌دار مي‌کند. مشکل مهم در فقدان «شرم حضور» در يک محيط مأنوس اخلاقي همچون اجتماع صميمي روستا يا محله است.
 
- نکته دوم: اغلب، تصور بر اين بوده است که آزادي موجب بهبود حس رضايت اخلاقي در افراد مي‌شود و از اين قرار تحليلگران سياسي و اجتماعي در ابتدا از آزادي در دنياي ديجيتال استقبال مي‌کردند. خب؛ اين متعلق به زماني بود که بلاگرها در مقايسه مطبوعات رهايي بيشتري احساس مي‌کردند و در همان اوان کار حس بي‌سابقه‌اي از آزادي سياسي را تجربه مي‌کردند. حالا دوران توئيتر و فيس‌بوک بلوغ يافته، و احساس آزادي در بيان عاطفي به اوج رسيده و جنبه‌هاي آزار دهنده خود را عيان کرده است. پل رازين در کتاب مهم «اخلاق و بهداشت/ 2013»، نشان مي‌دهد که چگونه در يک فضاي رها از چيزي که ما نام آن را «شرم حضور» مي‌ناميم، نقض هنجارهاي جمعي توسط ديگران، منجر به احساس تحقير و نقض حس خودمختاري اخلاقي افراد مي‌شود که اين نيز به نوبه خود، موجب تجربه خشم و به خطر افتادن بهداشت رواني فردي و اجتماعي مي‌گردد و عصبانيت و پرخاش نسبت به ديگران را به بار مي‌آورد.
 
- نکته سوم: بخش مهمي از آزردگي‌هاي اخلاقي روزگار ديجيتال ما، باز مي‌گردد به از دست دادن «کنترل بر خويشتن». منطق دنياي تکنولوژي و بويژه دنياي ديجيتال بر افزايش کنترل بنا شده است؛ کنترل بر ساير اشياء و ساير مردم، با اين قياس که هر چه کنترل بر ديگران بيشتر شود، تسلط به خويشتن، بلاموضوع‌تر جلوه مي‌کنديشتن، و ما بيش از پيش با افرادي مواجه خواهيم بود که ضمن سرکشي، تيغ‌هاي براني نيز در دست دارند که با آن‌ها ديگران را مي‌آزارند و زخم مي‌زنند.
 
- نکته چهارم: گسترش قابل ملاحظه آزار، در نتيجه از دست رفتن «شرم حضور» و «کنترل بر خويشتن»، باعث پديده‌ بديعي به نام «سرسام» مي‌شود. افرادي که حضور فعالي در دنياي ديجيتال دارند، همچون کساني هستند که از همه سوي و از جانب بسياري افراد، مشت‌ها و سيلي‌هاي چپ و راست دريافت مي‌کنند. آن‌ها دقيقاً نمي‌دانند که از کجا ضربه مي‌خورند، و از اين قرار دستپاچه و آزرده، شروع به سرزنش همه چيز و زمين و زمان مي‌کنند. اما اين راه فرار خوبي نيست. چرا که نمي‌توان به اين ميزان با ديگران در افتاد، بدون آن که خطر سطحي از روان نژندي را بر خود هموار نمود. مردماني که ظاهراً در دنياي توئيتر و فيس‌بوک بسيار در ارتباط غرق هستند، اما در واقع، به شدت تنها و آزرده روزگار مي‌گذرانند.
 
- نکته مهم آخر اين است که وقتي «سرسام»زدگان، از ابراز خشم بسيار، اما بي‌ثمر، نسبت به ديگران خسته و ملول مي‌شوند، درگير علائم شديد و قوي افسردگي خواهند شد، و پرخاشي را که اعمال آن را نسبت به ديگران بي ثمر مي‌يابند، به سمت خود معطوف مي‌دارند. اين وضعيت هر چند که بسيار خطرناک است، بسيار اپيدميک و همه‌گير هم هست، و از جمله ده عامل منجر به مرگ در جهان صنعت‌زده محسوب مي‌شود (توأم با اقتباس‌هاي آزاد از پل رازين و کوين مک‌کافري)./۱۳۲۵//۱۰۳/خ
 
ارسال نظرات