۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۵
کد خبر: ۵۳۳۲۴۴
یادداشت؛

نقطه هدف اروپا از برجام

برخلاف هیاهوی برخی دولتمردان و رسانه‌های زنجیره‌ای، اظهارات مقامات اروپایی درخصوص ایران هیچ تفاوتی با اظهارات مقامات آمریکایی ندارد و اروپایی‌ها بر اساس یک مهندسی از پیش طراحی‌شده، نقش پلیس خوب را عهده‌دار شده‌اند.
برجام و اتحادیه اروپا

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه «جوان»، این روزنامه در یادداشتی از «سیدعبدالله متولیان» نوشت:

برخی ساده‌اندیشان و رسانه‌های زنجیره‌ای همسو با غربگدایان که در سال 94 در تقابل با انتقادات به‌حق منتقدین علم اغراق را برافراشته و می‌گفتند: «امضای کری تضمین است» و «امریکا به واسطه یک توافق، اعتبار بین‌المللی خود را خدشه دار نمی‌کند» و «اروپایی‌ها آقا اجازه هستند و امریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحت‌تر است» و «ما به مذاکره با امریکا خوش‌بین هستیم» و... هم‌اینک در باره مثبت نشان دادن نقش اروپایی‌ها در برجام و استقلال آنان از امریکا مجدداً به اغراق‌گویی پرداخته‌اند: «موضع‌گیری صریح اتحادیه اروپا درخصوص طرح برجام ثانویه؛ هر چه تهران بگوید»، «اروپا، امریکا نیست»، «اروپا علیه تکروی ترامپ»، «اروپا برای حمایت از برجام جبهه واحد تشکیل می‌دهد»، «هشدار برجامی سران 28 کشور اروپایی به ترامپ» و... این موضع‌گیری‌ها در کنار دیگر موارد مشابه در این روزها به تیتر اول و عنوان یادداشت‌ها و گزارش‌های روزنامه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاحات تبدیل شده است.  این در حالی است که برخلاف هیاهوی برخی دولتمردان و رسانه‌های زنجیره ای، اظهارات مقامات اروپایی درخصوص ایران هیچ تفاوتی با اظهارات مقامات امریکایی ندارد و اروپایی‌ها بر اساس یک مهندسی از پیش طراحی شده و در راستای نرمال‌سازی ایران، با انتخاب «استراتژی رام‌سازی اسب وحشی» نقش پلیس خوب را عهده دار شده‌اند. واقعیت این است که با روی کار آمدن «باراک اوباما »- رئیس‌جمهور سابق امریکا- پروژه «نرمال‌سازی ایران» با هماهنگی کامل و صد درصدی اروپا کلید خورد. 

 براساس این پروژه که به قلم «برت استیونز» در روزنامه وال‌استریت ژورنال با عنوان «نرمال‌سازی ایران» (Normalizing Iran) به چاپ رسید شش گام برای نرمال‌‌سازی ایران در نظر گرفته شد: 

1 - وادار کردن ایران به قبول مذاکره با امریکا درباره توان هسته‌ای خود به منظور توقف آن و فرسوده‌سازی فناوری هسته‌ای ایران. 

2 - واداشتن ایران به قبول عدم حمایت از تروریسم تعریف شده توسط غرب. 

3 - واداشتن ایران به قبول اقتدار جمعی و تقسیم نقش منطقه‌ای خود با رژیم سعودی حاکم بر حجاز و دست کشیدن از عمق استراتژیک خود. 

4 - انجام اقدامات شبیخون فرهنگی توسط عوامل داخلی و ترویج اشرافیگری و دوری گزیدن از فرهنگ انقلابیگری. 

5 - واداشتن ایران به تمکین از تغییر هندسه مورد نظر غرب در چارچوب خاورمیانه جدید و خودداری از اعمال تغییر منطقه به نفع خود. 

6 - استحاله جمهوری اسلامی و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط نظام ایران. 

به اعتقاد غرب ایران فقط زمانی نرمال خواهد شد که دیگر جمهوری اسلامی نباشد و بهترین راه برای مرتفع کردن بدبینی‌ها در طی زمان از بین بردن نفوذ تندروهای ایرانی (بخوانید تفکر انقلابی‌گری و استکبارستیزی و حق طلبی) از راه تعامل هر چه بیشتر با میانه روها از طریق نمایش حداکثری انعطاف‌پذیری دیپلماتیک برای رام‌سازی ایران به دست خواهد آمد. 

 نخستین گام از «استراتژی رام‌سازی اسب وحشی» در «پروژه نرمال‌سازی» مبتنی بر به دام انداختن ایران با مذاکره هسته‌ای و آوردن ایران به میدان رام‌سازی شکل گرفته و به زعم غربی‌ها دهنه اسب وحشی ایران در چارچوب برجام در اختیار غرب قرار گرفته و اینک اسبی که تا دیروز در کوه بود وارد میدان تربیت و نرمال‌سازی شده است و وقت آن است که گام دوم پروژه نرمال‌سازی با واداشتن ایران به مذاکره در باره توان موشکی توسط اروپایی‌ها عملیاتی شود و رجزخوانی ترامپ بخشی از این سناریو است. 

 ریچارد هاویت (تهیه‌کننده سند راهبردی اتحادیه اروپا در باره روابط با ایران) گفته بود: «توافق هسته‌ای یک نقطه عطف بود که به حل مشکل اصلی ما با ایران و نرمالیزه کردن نظام ایران خواهد انجامید و پس از برجام، نیروهایی در داخل ایران، درحال اعمال فشار بر حاکمیت هستند و ما امیدواریم گزارش ما نیز باعث پیشرفت در این زمینه شود.»  در حقیقت برجام نه به عنوان عاملی برای لغو تحریم‌ها، بلکه نقشه راهی برای نرمال‌سازی ایران به کار گرفته شده است و به همین دلیل است که تا کنون هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است، این در حالی است که دو گروه سهل‌اندیش و عامل بیگانه (که حتی به عنوان جاسوس در تیم هسته‌ای هم نفوذ کرده بودند) با بازی در پازل دشمن، نقش جاده صاف‌کنِ طرح‌های مغایر با منافع ملی را ایفا می‌کنند.  کسانی که در داخل خط برجام اروپایی (برجام منهای امریکا) را دنبال می‌کنند و خواسته یا ناخواسته پازل دشمن را تکمیل می‌کنند باید توجه داشته باشند که: 

1 - امریکا شیطان اکبر و طاغوت اعظم و دشمن شماره یک ملت ایران است. 

2 - اروپا نه تنها شریک اصلی دشمن ماست بلکه بی تردید بخش اصلی و مغز متفکر نظام سلطه است و جدا‌سازی اروپا از امریکا قطعاً بلاهت و حماقت آشکار است. 

3 - حتی اگر با ساده لوحی اروپا را بخش اصلی نظام سلطه ندانیم باید بپذیریم که اشتراکات اروپا با امریکا بسیار بیشتر از اختلافات آنان است. 

4 - اروپا آشکارا حمایت خود از برجام را رسماً موکول به قبول مذاکره درباره موشکی و... از سوی ایران کرده است. 

5 - ورود به بازی طراحی شده توسط نظام سلطه (اروپا) بر خلاف استکبارستیزی و عدول از دیپلماسی انقلابی و تمکین از زیاده‌خواهی غربی‌ها و وارد شدن در دومینویی است که سرانجامی وحشتناک‌تر از برجام هسته‌ای خواهد داشت و بی‌شک در آینده مجدداً به ریش ما خواهند خندید. 

6 - اگر تسامحاً ملت ایران بحث اعتماد ساده‌اندیشانه به امریکا را تحمل کردند، بی‌شک به دلیل «نزدیکی فکری و ایدئولوژیکی»، «اهداف مشترک اقتصادی»، «اهداف مشترک سیاسی همچون حمایت از رژیم صهیونیستی» و تجربه تابع بودن اروپایی‌ها به امریکا، مردم ایران هرگز نمی‌توانند به اروپا اعتماد کنند./۱۳۲۵//۱۰۳/خ

ارسال نظرات