پاسخي براي دو قرن سكوت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، از اختلافهاي عالَم عِلم با ديگر عالمها اين است كه انديشمندان وقتي حرف مخالفي را میبینند به جاي داد و فريادهاي بي ثمر به پاسخگويي علمي ميپردازند و همين اختلاف در دنياي علم باعث پدید آمدن آثار متقابل يا همان رديهها شده است؛ آثاري كه انديشمندان در جواب يكديگر نوشتهاند تا شبههاي بي جواب نماند؛ اما متأسفانه معرفي اين آثار باعث شده است تا خوانندگان كه بیشتر مصرف كننده علمي هستند حرف يك طرف را كه معمولا توان تبليغاتي بيشتر و نيز ساختار عوام پسندانهتري دارد، بپذيرند و همان را مبناي اعتقادات خود قرار دهند.
از اين رديهها كتاب خدمات متقابل ايران و اسلام، اثر متفكر شهيد آيت الله مرتضي مطهري است كه در پاسخ به كتاب دو قرن سكوت دكتر عبد الحسين زرينكوب نوشته شده است.
دكتر عبدالحسين زرينكوب از شخصيتهاي معاصر مطرح در حوزه ادبيات و نيز تاريخ ايران و اسلام است و آثار او معمولا مخالفان و موافقان زيادي داشته است و دارد؛ درباره آثار او نگاشتههايي در نقد، رد و يا تاييد نوشته شده و حتي گاهی بعضي از آثارش قبل و بعد از انقلاب توقيف شده است.
زرينكوب را ميتوان از لحاظ فكري شخصيتي مليگرا و سكولار دانست كه با استفاده از فضاي موجود در دوره پهلوي اول و دوم به ترويج عقايد مليگرايانه خود پرداخته است؛ وي با فعاليت گسترده در دانشگاه، نگارش كتاب، تأليف مقاله و سخنرانيهاي آزاد آنچه در توان داشت برای فراگيري تفكر مليگرايانه خود به كار بست و در اين باره تا اندازه زيادي موفق بود.
البته بايد دانست كه مليگرايي در زمان زرينكوب بر خلاف دوره كنوني فقط يك نظریه نبود، بلكه اعتقادی با پشتوانههاي علمي و برهانيِ قوي بود و زورآزمايي علمي با نظریهپردازان بزرگ اين تفكر به جامعيت و توان علمي زیادی نیاز داشت که هر كسي آن را نداشت.
از مهمترين و نيز جنجاليترين آثار زرينكوب ميتوان به كتاب دو قرن سكوت او اشاره كرد كه او در آن به تحليل و بررسي دو قرن نخستین ورود اسلام به ايران پرداخته است. محتواي اين كتاب نخست به صورت پاورقي در نشریه «مهرگان» ارگان «جامعه لیسانسیههای دانشسرای عالی» چاپ شد و بعد در سال 1330 همان ارگان آن را به صورت كتابي مستقل منتشر ساخت.
نكته مهم درباره دو قرن سكوت اين است كه اين كتاب محصول دوره جواني زرينكوب است و چاپ اول آن زماني منتشر شد كه زرينكوب هنوز پا به سی سالگي نگذاشته بود.
او در دو قرن سكوت كه برخي آن را نماي نگرش ملیگرایي سکولار به تاریخ ایران در ميان آثار معاصر ميدانند به تشريح تاريخ ايران از سده هفتم تا نهم ميلادي پرداخته و اين زمان، زمان ورود اسلام به ايران است، زرينكوب با اينكه مسلمان است، اما در اين كتاب از نگاه تفكيك سكولاري ايران و اسلام فراتر رفته و اساسا اسلام و تشيع را چيزي غير ايراني و سوغات اعراب معرفي ميكند كه به زور سرنيزه به ايرانيان تحميل شده است.
وي به صراحت اتفاقات دو قرن اول ورود اسلام به ايران را بربریت دانسته از ويرانگري مسلمانان، آتش زدن كتابخانهها و بردگي ايرانيان سخن میگوید؛ زرينكوب در واقع، در اين كتاب به باز آفريني چهره ايران قبل از اسلام پرداخته، جامعهاي متمدن را تصوير ميكند كه انسانها با حقوق شهروندي مشخص، با توجه به نژاد، زبان مشترک، تاریخ مشترک یا عضویت در فرهنگ و تمدن یکسان به همزيستي مسالمتآميز پرداختهاند که با توجه به آنها افتخارات علمي و ملي فراواني شکل گرفته است؛ در واقع، نگارنده اروپاي ذهني امروز را ترسيم کرده و اسم آن را ايران باستان ميگذارد. تاريك نمايي زرينكوب درباره عوارض ورود اسلام به ايران از اين هم فراتر رفته است و او مسلمانان را كه او از آنها با عنوان اعراب ياد ميكند، بربرهايي وحشي و انسان نمایاني خشن نشان ميدهد كه تنها غرضشان ويران کردن تمدن بزرگ ايران بوده است.
البته زرينكوب بعد از دو قرن سكوت كتابهاي ديگري درباره تاريخ اسلام و ايران نوشت كه در بعضي از آنها برخی ادعاهاي مطرح شده در دو قرن سكوت را نادرست دانسته است. وي در چاپ دوم دو قرن سكوت در سال ۱۳۳۶ بعضي از ادعاهاي خود حذف کرده است و در مقدمه چاپ دوم، ناهماهنگی آن ادعاها با واقعيت تاريخي و نيز دخالت تعصبات مليگرايانه و خامی را دليل حذف بخشي از كتاب بيان ميكند. وي در آثار بعدي خود تا حد زيادي از آن فضاي سياه فاصله گرفته و در كتاب كارنامه اسلام به صراحت ميگويد: کارنامه اسلام فصل درخشان تاریخ انسانی است؛ نه فقط به سبب توفیقی که مسلمان در ایجاد فرهنگ تازه جهانی یافتند؛ بلکه به سبب فتوحاتی که آنها را موفق کرد تا یک دنیای تازه، ورای شرق و غرب ایجاد کنند؛ قلمرو اسلامی که در واقع، نه شرق بود و نه غرب.
وي در همين كتاب از استقبال عامه مردم از سپاه اسلام سخن گفتخ و ادعاي آتش سوزي كتابخانهها با حمله مسلمانان را افسانهاي بي پايه ميداند و میگوید: روایتی هم که در آن گفتهاند، کتابخانه مدائن را اعراب نابود کردند، ظاهراً هیچ اساسي ندارد.
شهيد آيت الله مرتضي مطهري كه احتياجات روز او را به توليد آثار مختلف وادار ميساخت، براي رفع اتهاماتي كه زرينكوب در دو قرن سكوت به مسلمانان وارد كرده بود و در دفاع از اسلام، به نگارش كتابي با نام خدمات متقابل ايران و اسلام پرداخت كه در آن به شبهات زرينكوب پاسخ داده است.
اين كتاب حاصل نه جلسه سخنراني آيت الله مطهري است كه بعدها به کتاب قطوري تبدیل شد كه استقبال مجامع علمي و خوانندگان را در پی داشت.
خدمات متقابل ايران و اسلام سه فصل دارد؛
در فصل اول، مفهوم مليت و هرگونه تضاد بين احساسات مذهبي و احساسات ملي بررسی نقد و رد شده است.
در بخش دوم، نگارنده به تحليل تحولات حاصل از ورود اسلام به ايران پرداخته است تا اساسا مشخص شود كه ورود اسلام به ايران را بايد از امتيازات ايران برشمرد و يا از فجايع روزگار؛ آنچه در اين بخش موشكافي شده است، رهاوردهائي است كه از ورود اسلام به ايران نصيب ايرانيان شده است.
شهيد مطهری، نژادگرا بودن اسلام را نمیپذیرد و تبيين مي کند كه اسلام، دینی نژادی نیست و منطبق با فطرت انسانهاست و اسلام با روح ایرانیان طوری در هم آمیخته که جدا شدنی نیست. گرایش ایرانیان به اسلام به اجبار نبوده بلکه با عشق به آموزههای اسلامی مثل عدالت و همچنین استعداد ایرانیها برای پذیرش اسلام بودهاست.
شهید مطهري مسلمان شدن ايرانيان را به زور سر نيزه رد كرده است و مينويسد: اگر ایرانیان با اعراب همکاری نمیکردند، حکومت ساسانیان فرو نمیریخت و اسلام در ایران فراگیر نمیشد. مؤلف با ادله متقن و نگاه عالمانه به اين پرسش نيز پاسخ ميدهد كه ورود اسلام به ايران آيا باعث تباهي ايران شد و يا مسير جديدي را در راه شكوفايي نوين ايران باز کرد.
در بخش سوم، مؤلف به تشريح خدمات ايرانيان در نشر اسلام در ايران و بلاد مختلف و جايگاه ايرانيان در توليد علم ديني ميپردازد؛ از نظر نگارنده ایرانیان بیش از هر قوم دیگری استعداد و ابتکار خود را صادقانه در اختیار اسلام قرار دادند و همچنین نقش ایرانیان در تبلیغ اسلام در جهان و نمونههای فداکاری و جانبازی ایرانیان برای اسلام را در این فصل بررسی میکند.
وي در ادامه سیر پیدایش و گسترش علوم مختلف در جهان اسلام را توضیح میدهد و سپس نسلهای مختلف فلاسفه و عرفای مسلمان را طبقهبندی میکند و از اين طريق جايگاه ايرانيان را در تعالي اسلام به تصوير ميكشد و حتي در بخشی با نام «ذوق و صنعت» به شاهکارهای صنعتی و هنری ایرانیان در دوره اسلام میپردازد.
تصويري كه مطالعه اين كتاب به خواننده ميدهد نشان دهنده تعاملي سازنده بين اسلام در جایگاه دينی متعالي، غني، جامع و فراگير و ايرانيان در جایگاه ملتي هوشمند، حقيقت خواه و خاضع در مقابل حق است.
در پايان اين كتاب نیز فصلي با عنوان دو قرن سكوت وجود دارد و نگارنده در آن به صورت مستقيم به مطالب کتاب دو قرن سكوت اشاره كرده و آن را به طور عالمانه نقد میکند اين بخش در واقع، تير خلاصي است كه مؤلف بعد از مقدمهاي طولاني بر مدعاي زرينكوب ميزند تا جايي براي شبهههاي ملي گرايانه باقي نماند.
بنابراین، اهل مطالعه و مخصوصا صاحبان نگرشهاي روشنفكري و مليگرايانه يا كساني كه مليگرايي را از شبكه هاي ماهوارهای می آموزند باید، هر دو كتاب دو قرن سكوت و خدمات متقابل ايران و اسلام را مطالعه کنند تا مطالب هر دو طرف را شنيده، حقيقت را پس از قضاوت به دست آورند./۹۹۸/ی ۷۰۲ /ش
نویسنده: حجت الاسلام عبدالصالح شمساللهي، پژوهشگر و نویسنده حوزوی