۱۹ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۴
کد خبر: ۱۳۸۰۱۳
با هدف آشنایی با عرفان اسلامی؛

ویژه‌نامه اینترنتی«تا آسمان» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی تا آسمان، ویژه نامه عرفان اسلامی در پایگاه اطلاع رسانی راسخون منتشر شد.
عرفان اسلامي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی تا آسمان، ویژه نامه عرفان اسلامی در پایگاه اطلاع رسانی راسخون منتشر شد، بانک صوت و فیلم و مقالات از موضوعات این ویژه‌نامه است.

در بخش مقالات این ویژه نامه و در مقاله‌ای با عنوان «عرفان اسلامی» آمده است: «ازنتایج مهم عرفان در دنیا این است که انسان زندگی کردن ودنیا را هدف نمی داند بلکه آن را گذر گاه ووسیله ای برای رسیدن به حق تعالی می داند لذا در تمام شئونات زندگی خودحد اعتدال را رعایت می کند.تجمل گرایی، تفاخر، حرص، حسادت، کینه وخیلی از صفات رذیله دیگر را از خود دور کرده و زندگی ای ساده ولی در عین حال با نشاط و رضایتمندی را برای خود فراهم کرده و به آرامش واقعی دست پیدا می کند».

یکی دیگراز نتایج دنیوی عرفان سلامت جسمی وآرامش روحی است.انسانهای عارف به خاطر زهد ودلبسته نبودنشان به دنیا از سلامت جسمی برخوردارند.چه بسا دنیا داران شهوت پرستی که حاضرند همه ثروت خود را بدهند تا سلامت جسمشان را بدست بیاورند ولی هرگز موفق نمی شوند در همین رابطه حضرت علی(ع)می‌فرماید«مَنْ عرف الله منع فاه مِن ْالکلام وعَنی نفسه باالسهر والصیام» یعنی: هرکس اهل معرفت خدا باشد،دهانش را از سخن بیجا منع می کند و شکم خود را ازخوراک بیجا باز می دارد و برای شب زنده داری و قیام در شب ریاضت می کشد.

انسان اگر در این دنیا معرفت به حق پیدا نکند و غافل از همه امور معنوی باشد و آنچنان غرق دنیا و لذات مادی گردد که چشم ودل خویش را کورکند وحتی با چشم سر حقایق را نبیند، خداوند در آخرت نیز اورا کور محشورمی کند،پس یکی ازنتایج عرفان رهایی یافتن ازکوری در دنیا و کوری دل و چشم سر درآخرت است.

به طور کلی عرفان بر دو گونه است:1ـ عرفان مادی 2ـ عرفان الهی که البته عرفان مادی و داده وروش واعمال وافکار موجود در این طریقه چندان مناسبتی با عرفان ندارد و همچنین نامگذاری این شیوه به عرفان شاید کاردرستی نباشد زیرا چنین راه ورسمی،شیوه مرتاضان هندی، سرخ پوستان،ساحران و کسانی که با یوگاو و مدیتیشن سر و کار دارند.هدف این گونه افراد دستیابی به قدرت وسلطه گری است البته به یک نوع آرامش کاذب نیز دست می یابند که آن هم آرامش نیست بلکه یک نوع تخدیراست ودوام چندانی ندارد.

عرفان نظری به تفسیر هستی می پردازد،یعنی خدا و جهان وانسان. عرفان دراین بخش خود مانند فلسفه الهی است، که درمقام تفسیر و توضیح هستی است وهمانطور که فلسفه الهی برای خود موضوع،مبادی ومسائل معرفی می کند عرفان نیزموضوع،مبادی ومسائل معرفی می نماید.البته فلسفه دراستدلالات خود تنها به مبادی واصول عقلی تکیه می کند ولی عرفان مبادی واصولِِ به اصطلاح کشفی را مایه استدلال قرار می دهد وآنگاه آنها را با زبان عقل توضیح می دهد.

عرفان عملی عبارتست ازآن قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش وبا جهان وبا خدا بیان می کندو توضیح می دهد.عرفان در این بخش مثل اخلاق است،یعنی یک علم عملی است با تفاوتی که بعداً بیان می شود.این بخش از عرفان علم«سیر وسلوک»نامیده می شود در این بخش ازعرفان توضیح داده می شود که «سالک»برای اینکه به قلّه منیع نسانیت،یعنی توحید برسداز کجا باید آغاز کندو چه منازل و مراحلی را باید به ترتیب طی کند ودر منازل بین راه چه احوالی برای او رخ می دهد.

تفاوت عرفان و اخلاق

عرفان عملی از این جهت مانند علم اخلاق است که درباره«چه باید کرد»ها بحث می‌کند، با این تفاوت که عرفان درباره روابط انسان با خودش و باجهان وبا خدا بحث می‌کند وعمده نظرش درباره روابط انسان با خدا است وحال آنکه همه سیستمهای اخلاقی ضرورتی نمی بیند که درباره روابط انسان با خدا بحث کند،فقط سیستمهای اخلاقی مذهبی این جهت رامورد عنایت وتوجه قرار می دهند. و از منظر دیگر،روح بشر از نظرعارف مانند یک گیاه یا یک کودک است و کمالش در نموّ ورشدی است که طبق نظام مخصوصی باید صورت گیرد.

ولی در اخلاق صرفاً سخن از یک سلسله فضائل است از قبیل راستی،عدالت،عفت، احسان وغیره که روح باید به آنها مزین و متجلی گردد.از نظر اخلاق روح انسان مانند خانه ای است که باید با یک سلسله زیورها وزینت ها ونقاشیها مزین گردد بدون این که ترتیبی در کار باشد.در عرفان برعکس است یعنی عناصر وفضائل اخلاقی مطرح می شود اما به دیالکتیکی یعنی متحرک وپویا.

همچنین در مقاله‌ای با عنوان «عرفان اسلامی و عرفان التقاطی» می‌خوانیم: « از گرایشهایی که کمترمحیطی از آن برکنار مانده،گرایشهای مربوط به تصوف یا شبه آن است که در هرجا گروهی را به خود جذب کرده، منتها ممکن است همه جا به این نام نباشد.تاریخ نشان می دهد که این گرایش خاص، حتی قبل از اسلام در «یونان»و «هند»و کشورهای مختلف اروپا و آسیا وجود داشته. فلسفه «نوافلاطونی»به عقیده ی بسیاری، یک نوع تفکر صوفیانه بوده وگرایشهای «مرتاضان هند»و «رهبانان مسیحی»نیزآب و رنگ تصوف دارد».

به همین جهت بسیاری از محققان، عوامل پیدایش تصوف را در محیط اسلام دو چیز شمرده اند:یکی خارجی و دیگری داخلی.منابع مهم خارجی عبارت است از آیین مسیحی، اعمال رهبانان، افکار هندی و بودائی و یونانی که مخصوصاً از جنبه ریاضت و ترک دنیا مؤثر بوده اند، سپس فلسفه مخصوصاً فلسفه نوافلاطونی، چرا که فلسفه ی نوافلاطونی تصوف را در قالب فلسفه ریخته است.

انگیزه‌های گرایش به تصوف(انگیزه‌های مادی)

گرایش‌های مادی، در بسیاری از جوامع، گروهی را که نمی تواند با علایق مادی اشباع شوند و به سوی عرفان سوق می دهند، و هنگامی که دست به عرفان اصیل نیابند، طبعاً در اثناء راه گرفتار عرفان التقاطی می شوند.لذا می بینیم هر زمان اقبال به مادیات در جوامع اسلامی اوج گرفته و پس از مدتی مردم سرخورده شده اند بازار تصوف گرم شده است.

اسلام منهای روحانیت

اسلام منهای روحانیت که باب طبع رجال سیاست در بسیاری ازجوامع است، همانها که از قدرت روحانیت بیم دارند و درعین حال می خواهند با گرایش اسلامی جامعه همصدا شوند، یکی دیگر از عوامل توجه به تصوف است، زیرا تصوف، روحانیت را همیشه کنار زده و زمام امر را به دست پیرو مرشد و قطب می سپارد که غالباً غیر روحانی هستند.لذا یکی از شرایطی که بسیاری از مرشدان و شیوخ تصوف به مریدان خود می کنند این است که از روحانیون فاصله گیرند و سعی می کنند آنها را به عنوان «علمای قشری»، «زاهدان ریاکار»و «واعظانی که در خلوت آن کار دیگر می کنند»از نظر مریدان خود بیندازند.

می دانیم که «اسلام منهای روحانیت»مزاحم هیچ کس نیست، نه سیاستهای استعماری، نه سلطه های جبار و رژیم های طاغوتی، و نه هیچ دستگاه جبار دیگر.لذا در زمان طاغوت جمعی از مهره های اصلی دستگاه سلطنت، صوفی یا متمایل به تصوف بودند.فراموش نمی کنم یکی از چهره های خطرناک ساواک که در یکی از دستگیریهای رژیم سابق با او روبرو شدم می گفت:ایمان من از ایمان شما مسلماً ضعیف تر نیست، من درویشم!دم از مولی می زنم!و هرچه خواسته ام از او گرفته ام.این از یک طرف، و اما از طرف دیگر اگر ببینم کسانی با شاه مخالفت می کنند یک میلیون نفر از آنها را به گلوله ببندم پروایی ندارم!دیدم این به اصطلاح درویش، کلمه ی یک میلیون نفر را چه آسان می گوید.

آزادی عمل

بسیارند کسانی که به خاطر انگیزه ی فطری و درونی، و یا تربیت خانوادگی و شرایط محیط،می خواهند دارای مذهبی باشند، ولی از سوی دیگر از احکام به اصطلاح دست و پاگیر مذهب و حلال و حرام که مزاحم امیال آنها است ناراحتند.دراینجا به سراغ مذهبی می روند که بیشتر،آنها را به «سیر در باطن»سوق می دهد و همچون تصوف زیاد به ظواهر شرع مقید نمی کند. درون و حال را می نگرند، نی بیرون و قال را!و به گفته ی خودشان به مغز اهمیت می دهند نه به قشر!

تلاش‌های استعمار

تلاش های استعمار عامل دیگری برای اشاعه «تصوف»در بسیاری از مناطق محسوب می شود،چرا که صوفیان به حکم درون گرایی، چندان کار به برون ندارند، و به حکم «صلح کل»،که مذهب صوفی است، مایلند با همگان کنار بیایند و در صلح و صفا زندگی کنند و در تعلیمات آنها مسائلی همچون جهاد و بر خورد قهرآمیز با دشمنان حق و عدالت، و پنجه افکندن در پنجه ظالمان و ستمگران، و قیام و شورش پرخروش بر ضد آنان محلی ندارد.به عکس، خزیدن در گوشه ی خانقاه و پرداختن به «ذکر و فکر»و بیگانگی از دنیا و مافیها و توجه به سیر باطن و چشم برداشتن از جهان ظاهر، کاملاًً با افکار آنها سازگار است.

شاخصه‌های اسلام اصیل از نگاه امام خمینی(ره) از دیگر مقالات این ویژه نامه است در بخشی از آن آمده است: « یکی از ابعاد شخصیتی حضرت امام(ره) که در حجاب چهره سیاسی ایشان قرار گرفت، و در نتیجه چنانچه بایسته است بر نسل معاصر آشکار نشد، چهره عرفانی ایشان است. امام(ره) با آثار اغلب عارفان بزرگ آشنا بود و دیدگاههای - عرفانی آنان را در بیش تر آثار خویش- از جمله «مصباح الهدایه»، «شرح دعای سحر»، «سرّ الصلوه» و «آداب الصلوه» - بازتاب داده، در کنار اجتهادهای عرفانی خویش و دیدگاههای مستقل و درخور توجّهی که خود در این راه داشته اند، از اندیشه های عرفانی آن بزرگان بهره های فراوان برده اند. آنچه در این باره قابل یادآوری است اینکه: جاذبه های سرزمین عرفان، هرگز ایشان را از دیگر حقایق جهان هستی بازنداشت و سدّ راه فقاهت، شریعت محوری و مردم گرایی ایشان نگشت».

بسیاری از افراد، عرصه سیاست را شایسته ورود انسانهای عارف و صالح نمی دانند و بر آن باورند که سیاست؛ یعنی نیرنگ و فریب. آنان با توجه به آنچه از سیاستمداران جهان می دیدند که عبارت است از نابودی و حذف رقیب از صحنه سیاست، برادرکشی، و فرزند کشی و زیرپا نهادن تمام فضیلتهای اخلاقی و انسانی، کشتی سیاست را از سکانداری انسانهای پاک مبرّا می خواهند و بر این اساس، دین را از سیاست جدا می دانند.

خلاصه آنکه از نگاه عرفان مثبت و مبتنی بر کتاب و سنت، راه کسب تعالی روحی و خروج از حجابهای ظلمانی، نه ریاضتهای سلیقه ای و نسخه بدلهای غیر اصیل و دروغین است و نه نهضتهای نو پدید و باطن گرا و معنوی منهای دین.

علاقه‌مندان به مشاهده و استفاده از این ویژه نامه می‌توانند به پایگاه فرهنگی اطلاع رسانی راسخون به نشانی اینترنتیwww.rasekhoon.net  مراجعه کنند./927/ت302/ن

ارسال نظرات