هانریکربن دنبال یافتن راهکاری برای رهایی غرب از سکولاریسم بود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا حجتالاسلام احمدرضا یزدانیمقدم، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پنجشنبه صبح در نشست «بررسی و نقد دنیوی شدن از منظر علامه طباطبایی(ره)»، گفت: اگر به گفتوگوهای میان علامه طباطبایی(ره) و هانری کربن دقت شود، در مییابیم که پروژه هانری کربن بررسی سکولاریزاسیون و همچنین یافتن راهکاری برای رهایی غرب از فرآیند سکولاریسم بود.
وی افزود: هانری کربن دریافته بود که راه حل مشکلات غرب، از طریق پناه جستن به معنویت اسلام و تشیع امکان داشت و به همین دلیل برای گفتوگو نزد علامه طباطبایی(ره) آمده بود.
حجتالاسلام یزدانیمقدم با بیان اینکه علامه طباطبایی(ره)، مطالب عمومی بسیاری درباره سکولاریزاسیون دارند، خاطرنشان کرد: ایشان به صراحت در گفتوگوهای خود با هانری کربن به موضوع سکولاریزاسیون پرداختهاند.
وی به بیان تفاوتهای سکولاریزاسیون، سکولاریسم و سکولاریته پرداخت و اظهار داشت: سکولاریزاسیون یک فرآیند، سکولاریسم یک رویکرد و سکولاریته یک ساختار است، فرآیندی در غرب پیدا شد که به افول دین در همه عرصههای فردی، شخصی و اجتماعی انجامید و در پایان یک ساختاری به وجود آمد که آن سکولاریته بود، و آن ایدئولوژی که از این فرآیند پشتیبانی میکند، سکولاریسم نامیده میشود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: تعاریف بسیاری برای سکولاریزاسیون مطرح شده که بیشتر آن تعاریف اشاره به تضعیف شدن دین در جامعه کنون اشاره دارد، بنابر این تعریفها و معیارهای مختلف ممکن است برخی از عالمان دینی اسلام سکولاریسم را تقویت یا با آن مقابله کرده باشند، از این رو گفته میشود که یک داوری ارزشی درباره سکولاریزاسیون اشتباه است.
وی ادامه داد: به عنوان مثال یکی از تعریفهای سکولاریزاسیون این است که دین به عرصه خصوصی رانده شود، بر اساس این تعریف عبدالرازق و برخی علمای ایران طرفدار این نظریه هستند و با این معیار جزو نیروهایی هستند که سکولاریزاسیون را پیش میبرند.
حجتالاسلام یزدانیمقدم به بیان تعریف دیگر از سکولاریزاسیون پرداخت و گفت: یکی دیگر از تعریفهای سکولاریزاسیون راه یافتن دین به عرصههای مختلف است و اگر این تعریف را بپذیریم، امام خمینی(ره) بر این اساس به پیشبرد سکولاریزاسیون در جامعه کمک کردند و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از نیروهای سکولارکننده هستند.
وی بیان داشت: پس باید گفت به راحتی نمیتوان درباره فرآیند سکولاریزاسیون داوری ارزشی انجام داد، و هر فرد و اندیشمندی را که جزو پیشبرندگان سکولاریسم باشند تخطئه کرد و آن را مطلوب یا نامطلوب دانست و موضع ارزشی ما باید از اسلام گرفته شود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به این که بحث سکولاریزاسیون در بخش جامعهشناسی و اندیشهای با یکدیگر متفاوت است، ادامه داد: نباید از بحثهای و گفتوگوهای علامه طباطبایی(ره) انتظار بحث سکولاریزاسیون در سطح جامعهشناسی را داشت، بلکه ایشان در سطح اندیشهای صحبت کردهاند.
هانری کربن از سخنان علامه طباطبایی بسیار متأثر شده بود
وی به بیان تبیین هانری کربن از موضوع سکولاریزاسیون پرداخت و افزود: هانری کربن سکولاریسم را یک فرآیند تامی میدانست که همه شؤون زندگی متجدد غربی را دربرگرفته و این سکولاریزاسیون از یک سکولاریزاسیون الهیاتی یا فلسفی متأثر از مکتب ابنرشدی لاتینی یا مکتب ابنسینایی لاتینی، شروع شده است.
حجتالاسلام یزدانیمقدم با بیان این که تأویل بنبستی در الهیات مسیح شده بود، ادامه داد: هانری کربن در اولین سؤال از محضر علامه طباطبایی(ره) نظر وی را درباره تأویل پرسید و پس از پاسخ علامه به ادامه بحثها بسیار امیدوار شد، و باید گفت هانری کربن از سخنان علامه طباطبایی بسیار متأثر شده بود.
وی افزود: نظر کربن این بود که خاستگاه سکولاریزاسیون یک خاستگاه فلسفی الهی است که پس از آن به صورت اجتماعی سیاسی درمیآید، این بود البته کربن میگوید که یک سکولاریزاسیون نهادی نیز وجود دارد که جدایی حوزه دین از سیاست نتیجه آن است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: کربن در سکولاریزاسیون نهادی میگوید که جلوی عرفیشدن امور قدسی و همچنین جلوی قدسیشدن امور عرفی را میگیریم و بر این اساس جلوی سکولاریزاسیون الهی فلسفی دینی گرفته میشود تا پیامدهای سیاسی اجتماعی منفی را نداشته باشد.
وی ادامه داد: کربن مدعی است که اگر سکولاریزاسیون نهادی باشد، یعنی ما امور عرفی را قدسی بکنیم، به طور یقین قدسیشدن امور عرفی را به دنبال دارد، و ما از آن غافل هستیم، به عنوان مثال اگر ما به حکومت و سیاست تقدس ببخشیم ، از طرف دیگر مقدسات را عرفی و زمینی ساختهایم.
تأکید علامه طباطبایی بر جنبه تاریخی و سیاسی ولایت
حجتالاسلام یزدانیمقدم با اشاره به این که علامه طباطبایی(ره) پیش از این مطالب خود را درباره سکولاریزاسیون در جاهای مختلف بیان کرده بود، اضافه کرد: این گفتوگوها در سال 1339 صورت گرفت، که شخص علامه مجموعهای از این مباحث که در رسالههای مختلف خود و در المیزان بیان کردهاند، جمع کردهاند را به هانریکربن ارائه داد و در واقع هیچ تحول علمی، فلسفی، اندیشهای و دینی در ذهن علامه رخ نداده است.
وی با بیان این که کربن در این گفتوگوها به تفسیر باطنی اسلام توجه میکند، تصریح کرد: کربن از اسلام، ولایت و امام زمان(عج) تفسیر معنوی ارائه میکند، اما علامه طباطبایی(ره) با تأیید جبنه معنوی و باطنی اسلام، بر جنبه تاریخی و سیاسی ولایت تأکید میکند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود ابراز داشت: جالب این است که علامه طباطبایی به همان بحث حلولی که کربن درباره آن صحبت کرده، اشاره میکند، و احتمال میدهد که اسلام عزیز فاصله خودشان را با جوامع غیرمسلمان حفظ کنند، اما این کار را نکردند و از این رو اعتقاد حلول در کلیسا، به اعتقاد حلول در خلفا و صحابه منجر شد.
حجتالاسلام یزدانیمقدم در ادامه خاطرنشان کرد: این اعتقاد حلول به مرجعیت خلفا و صحابه برای وحی و احکام منجر شد و در واقع قدسیبودن به امری عرفی سرایت کرد، که نتیجه آن تنزل حیات معنوی اسلام به اجتماع و حکومتی اجتماعی سیاسی مادی شد که نتیجه آن یک فرسودگی بود که در جهان اسلام آن را مشاهده میکنیم.
وی با بیان اینکه رژیمهای اموی و عباسی جای خود را به رژیمهای عثمانی و نظامیها ترک دادند، ابراز داشت: پس از این جایگزینی، رژیمها به نظام جمهوری و دموکراسی و رژیمهای اجتماعی سیاسی غرب تغییر و تحول یافتند.
نظر علامه طباطبایی درباره حکومت اسلامی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: نظر علامه این است که این جایگزینی رژیمها نتیجهبخش نیست، و چارهای برای انحطاط درونی جوامع اسلامی نخواهد کرد، در همین قسمت علامه طباطبایی یادآور میشوند که این بلایای که بر سر اسلام آمد به این دلیل بود که ایده فهمیدن حقایق اجتماعی در راستای دین، نادیده گرفته شد، یک رژیم استبدادی دینی در آن زمان حاکم شد که حتی جلوی مباحثه را میگرفت و یک ظاهرگرایی شدیدی را بر جهان اسلام تحمیل کرد.
وی با بیان این که علامه طباطبایی(ره) در جاهای دیگری به موضوع دنیای اسلام، جایگاه تفکر اجتماعی و تحولات جهان اسلام پرداختهاند، ادامه داد: علامه دین را شامل اعتقادات صحیح در زندگی، اخلاق پسندیده و احکام فردی و اجتماعی میداند، که از نظر علامه اولین فساد در دنیای اسلام با نادیده گرفتن و انحراف در احکام اجتماعی صورت پذیرفت که به طور خاص در تفسیر المیزان به آن اشاره کردهاند.
حجتالاسلام یزدانیمقدم در ادامه خاطرنشان کرد: علامه طباطبایی(ره) ایده خاصی را برای حکومت در اسلام دارند، از نظر ایشان ظهور دین امری اجتماعی است و در واقع دین اجتماع را مورد خطاب قرار داده است که بر اساس اصول حکومتی را پدید میآورد که این حکومت باید وظایفی را که دین بر عهده او گذاشته، انجام دهد.
وی اضافه کرد: نگرانی علامه طباطبایی(ره) از این است که آیا اسلام با این وضعیت حکومتی، میتواند دنیا را اداره کند، علامه طباطبایی(ره) احکام ثابت را تغییرناپذیر میدانند، و احکامی متغیر را احکامی میدانند که به دست حکومت اسلامی سپرده شده است و این احکام سبب اداره جامعه میشود./914/پ201/ن