۲۳ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۵
کد خبر: ۱۷۱۵۱۹
رزق و رفاه در عرفان‌های کاذب/ بخش دوم؛

عرفان‌های جدید خودسازی را پای معیشت قربانی کرده‌اند

خبرگزاری رسا ـ آن‌چه معنویت‌های نوظهور در مورد تعهد خداوند نسبت به روزی رسانی انسان‌ها گفته‌اند، در متون دینی به صورت پررنگ‌تری آمده است. ضمن این که جهت مورد توجه در معارف دینی، با افقی که در عرفان‌های نوپدید مد نظر است، هیچ شباهتی ندارند.
حجت‌الاسلام حمزه شريفي دوست مديرگروه عرفان‏هاي نوظهور نهاد رهبري در دانشگاه‏ها
تردیدی نیست تلاش برای تأمین مخارج زندگانی کاری شایسته و لازم است. آدمیان عموما نگران آینده زندگانی خویش‌ هستند و دغدغه ایشان برای گذران زندگی پایان ندارد؛ علت این است ارتقاء مادی و پیشرفت مالی به سختی انجام می‌شود و گاهی دست و پا زدن آدمی برای برخورداری بیشتر از تنعمات مادی بی‌ثمر می‌ماند. این جاست که تضمین آینده و فرار از فقر، تبدیل به معمای زندگی شده و افراد را وادار می‌کند به راه‌های «تضمین آور» بیندیشند.
 
معنویت‌های جدید در تلاشند از استرس و تشویش انسان‌ها کاسته و آن‌ها را از بابت آینده معیشت‌شان مطمئن سازند. بخشی از ابزارهایی که برای این هدف انتخاب کرده‌اند، منطقی و صحیح است(البته با نگرش اسلامی هم در این بخش منطبق است)؛ اما این ابزار را به خوبی با حیات معنوی پیوند نزده، در نتیجه از آرمان‌های متعالی و دینی دور ساخته و خودسازی و تعالی روحی را پای معیشت قربانی کرده‌اند.
 
قابل ذکر است که آن چه معنویت‌های نوظهور در مورد تعهد خداوند نسبت به روزی رسانی انسان‌ها گفته‌اند، در متون دینی به صورت پررنگ‌تری آمده است. ضمن این که جهت مورد توجه در معارف دینی، با افقی که در عرفان‌های نوپدید مد نظر است، هیچ شباهتی ندارند.
 
رسولان الهی به مردم یادآور شده‌اند که خداوند روزی رسان است و نگران کمبودها و نقصان در کار و کسب نباشید و همت خویش و انرژی ذهنی و روحانی خویش را صرف پیمودن مسیرِ بندگی و خودسازی نمایید؛ اما در معنویت‌های کاذب گفته می‌شود: خدا روزی رسان است و قادر است شما را در رفاه و امکانات غرق نماید؛ پس شما هم با تمام توان حق خود را مطالبه کنید و با همۀ وجود در آن شنا کنید.
 
اگر چه باور به این که خداوند روزی رسان است و هیچ گاه تخلف نمی‌کند، باوری است درست و جز این هم از رحمانیتش انتظاری نیست، اما به راستی آیا خداوند تنها روزی رسان است و بس؟ اگر بندگان می‌توانند با درخواست و حتی بدون دعا از مواهب الهی بهره‌مند شوند، دیگر صفات الهی مانند علم، حکمت، رحمت، لطف کجا رفته‌اند؟ چرا خداوند را تنها باید با صفت قدرتش(قدرت روزی رسانی) شناخت؟ چنین معرفتی به خداوند بسیار ناقص و نارساست. باید پرسید غایت و نهایت معنویت کجاست؟ اگر کسی به این باور برسد که خداوند معده مخلوقاتش را پر خواهد کرد، در آن صورت، استعدادهای روحی و گرایش‌های الهی‌اش به شکوفایی رسیده و پروژه خلقت به سامان رسیده است؟
 
باید دانست بنا بر تعلیمات پیامبران الهی، خداوند روزی بندگانش را تضمین کرده و در کتاب آسمانی‌اش، بر تعهد خویش سوگند خورده است. در آیۀ زیر به پروردگار آسمان و زمین قسم یاد شده است:
«وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکمْ وَ ما تُوعَدُونَ‌‍؛ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِثْلَ ما أَنَّکمْ تَنْطِقُون» ‌‍(الذاریات، 23)
 
بالاتر این که، خداوند همۀ نیازهای تکوینیِ دیگر موجودات را بدون منت تأمین کرده و به آن‌ها ارزانی می‌دارد. بر این اساس، حتی نیازی نیست که بندگان از وی روزی خود را مطالبه کنند. درخواست بندگان برای طلب رزق، نه از این باب است که خداوند بدون درخواست، شکم بندگانش را پر نمی‌کند، بلکه از حیث ارتباط بیشتر با خالق هستی، و از منظر ایجاد روحیۀ شکرگزاری و عبودیت در انسان‌هاست.
مناسب است با تتبع بیشتر، موضوع رزق را در معارف اسلامی رصد نموده و تعلیمات عمیق دین پیرامون این مفهوم را با معنویت‌های نوپدید مقایسه کنیم.
 
تحلیل رزق در متون دینی
با کاوش در معارف دینی در باب رزق و رفاه، روشن می‌شود این مفهوم در عرفان‌های کاذب به صورت دنیوی و محدود تفسیر شده و نگاه معنویت‌های جدید به این موضوع به دور از تعالی است.
 
مهم‏ترین وجه متمایز کننده معارف دین با عرفان‌های سکولار همین نکته است؛ یعنی «بی‌ارتباطی ذاتی ثروت و فقر با تعالی معنوی» که در معارف دینی به صورت یک اصل بیان شده است. در متون دینی «برخورداری از مکنت و فراوانی، نشان تعالی روحی نیست»، چنان که «فقر مالی و تنگدستی، دلیل بر فقر روحی محسوب نمی‌شود». در منطق دین، اگر چه انسان‌های برخوردار و مرفه هم می‌توانند همانند دیگران از مراتب بالای ایمان و تقوی برخوردار باشند، اما از قضا آنچه بیشتر با دینداری و پرهیزکاری سازگارتر معرفی شده، سبک‌باری و کم داشتن است که از آن به «قدر کفاف» یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) فرموده: «خیر الرزق مایکفی؛ رزق کافی، بهترین رزق است.»[1].
 
در روایت دیگر از «ماقل؛ آن‌چه کمتر است»، تحسین شده و از کثیری که «اَلهی» به معنی «بازدارنده و غفلت آور» است، مذمت شده است.[2] سبک‌باری است که موجبات دغدغه کمتر را فراهم آورده و به سبک‌بالی می‌انجامد. از همین منظر است که از آموزه شریف «قناعت» تمجید شده و انسان‌های خداخواه به این مرام دعوت شده‌اند. غوطه خوردن در رفاه و آسودگی و تنعم، از آن‌جا که معمولا با طغیان و غفلت و دوری از یاد خداوند قرین و همراه است، تعالی آور و تکامل بخش معرفی نشده‌اند. خرسندی به اندک، رضایت به ناچیز، بسنده کردن به قسمت، خوش داشتنِ کافی و تعابیری از این دست، در روایات اسلامی نشان‌گر این است که انسان‌های مؤمن به مال اندوزی دعوت نشده و از ذخیره کردن بیش از آن چه گذران زندگی‌شان به آن بسته است، نهی شده‌اند. پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله در دعایش می‌فرمودند: «بار الها رزق و روزى محمد صلّى اللَّه علیه و آله را قوت و به اندازه حداقل نیاز قرار بده.»[3]
 
در متون دینی دو دسته مفهوم مرتبط با موضوع رزق وارد شده است. دسته اول، مفهوم قناعت و مفاهیم هم‏سو با آن؛ مانند عزت نفس، رضامندی به قسمت است. دسته دوم که مفاهیم مقابلند که جزو رذایل اخلاقی معرفی شده‌اند. این دسته چنان زیادند که احصاء آن مشکل است.
 
مفاهیمی مانند حرص، طمع، آز، طول امل و... همگی مفاهیم مقابل قناعت‌اند. جالب و شیرین آن که به رغم آن که دارایی و فراوانی در دستۀ دوم به چشم می‏خورد، در معارف الهی از «قناعت» به «سرمایه» و «دارایی» یاد شده است. «خداوند متعال به داوود وحی کرده که من دارایی و توان‌گری را در قناعت نهاده‌ام، اما مردم آن را در فراوانی مال می‌جویند.»[4] امام علی(ع) فرمود: «توان‌گری را جوییدم و آن را جز در قناعت نیافتم. شما هم قانع باشید تا توان‌گر شوید.»[5]
 
در روایت دیگری آمده مراد از رزق در آیه: «لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً» قناعت است؛ زیرا قناعت رضایت نفس است به آن چه که از روزى به دست آمده باشد؛ اگر چه اندک باشد.(ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى، ج‏2، ص: 86)[6]
 
لازم به یادآوری است آن چه این نوشتار در پی تبیین آن است، ارائۀ «ضابطه کلی و میزان همگانی» است؛ به عبارت دیگر رویکردِ اولیۀ دین(توصیۀ دین به عنوان قانون عمومی) چنین نگاهی به داشته‌ها و امکانات دنیوی است و آن‌چه که روح دینداری با آن سازگار‌تر است، منش ساده زیستی و پرهیز از تکلف و عادت نکردن به تجمل و خوش نشینی است.
 
صد البته، دستور ثانویه و نگاه‌های موردی و اقتضایی، به گونه‌ای دیگر نمود می‏یابد. به خصوص در عرصه اجتماع، مسئله کار، سرمایه، ثروت و رشد اقتصادی با عینک دیگری، تفسیر می‏شود؛ به این معنا که برای انسان‌های برخوردار از قدرت روحی و توانمندی شخصی، چنین ورودی رجحان پیدا کرده(و در مواردی حتی لازم و واجب گشته) که با ورود در این میدان، به تولید ثروت اقدام کرده و موجبات رشد و شکوفایی اقتصادی را فراهم آورند.
 
شکی نیست چنین کار خطیری(اگر چه حتی برای اهلش از نظر روحی خطر آفرین بوده)، نه تنها نکوهیده نیست که خود از عوامل تعالی معنوی و از اسباب تقرب به خداوند محسوب می‌شود. روشن است این موضوع یعنی نقش مجاهدت اقتصادی و مالی، از منظر رسالت اجتماعی و تقویت بنیه اقتصادی جامعه اسلامی، الان موضوع این نوشتار نیست.
 
محقق و پژوهش‌گر حوزوی معنویت‌های نوپدید؛
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست
/925/م7/ر
 


[1]. بحار، ج77/168/4.
[2]. امالی الصدوق، ج1، ص 350.
[3]. بحار الانوار، ترجمه جلد 67 و 68، ج‏1، ص: 72.
[4]. عده الداعی، 166.
[5]. بحارالانوار، ج77، ص422.
[6].ارشادالقلوب دیلمی، مترجم: سیّد هدایت اللّه مسترحمی، تهران: انتشارات مصطفوی، چاپ چهارم، 1373ش، 2 ج.
ارسال نظرات