۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۳:۵۴
کد خبر: ۳۲۴۵۵۶
آیت الله نمازی تشریح کرد؛

پاسخ قرآن کریم به شبهه خدا بودن حضرت عیسی

خبرگزاری رسا ـ نماینده ولی فقیه در کاشان با تفسیر آیات 60 تا 62 سوره آل عمران، گفت: این آیات به شبهات مطرح شده در مورد خدا بودن حضرت عیسی(ع) پاسخ می‌دهد.
آيت الله عبدالنبي نمازي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کاشان، آیت‌الله عبدالنبی نمازی، نماینده ولی‌فقیه در کاشان دوشنبه شب بعد از نماز مغرب و عشا در سیصدمین جلسه تفسیر قرآن در مسجد حضرت قائم(عج) با تسلیت سالروز شهادت امام هادی(ع) و در ترجمه و تفسیر آیات 60 و 61 و 62 سوره مبارکه آل عمران و در ادامه سرگذشت و داستان حضرت عیسی بن مریم که خداوند داستان او و حضرت عیسی را در این آیات برای پیامبراکرم(ص) بیان می‌کند تا هم پیامبر خاتم و هم امت پیامبر بداند در گذشته برای انبیاء الهی چه حوادث و اتفاقاتی رخ داده است.

 

وی افزود: خداوند به پیامبراکرم(ص) می فرماید، آنچه در آیات گذشته بود بیان چیزهایی بود که ما به تو پیامبر نازل کردم از آیاتی که در سرنوشت مادر عیسی بن مریم و حضرت مریم به وجود آمده است.

 

آیت الله نمازی گفت: این مثل عیسی و مثل حضرت آدم استدلالی است که خداوند و پیامبر در برابر احتجاجات علمای نصاری که از نجران که منطقه ای بین عربستان و یمن که عده ای مسلمان شده اما نصاری بر دین خود اصرار داشتند.

 

وی افزود: ادعای آنها این بود که عیسی خدا و یا حداقل پسر خدا است و استدلال آنها نیز این بود که عیسی چون پدر ندارد و کسی که پدر نداشته باشد انسان نیست و انسان معمولی باید از پدر و مادر متولد شده باشد، از این رو خدا به پیامبر فرمود، جواب آنها را بدهد و اگر بنا باشد کسی که پدر نداشته باشد خدا باشد اولویت و حق تقدم با آدم است که نه پدر و نه مادر داشته است، از این رو عیسی و آدم با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارند.

 

آیت الله نمازی با اشاره به این که همانگونه که خداوند آدم را از تراب خلق کرد، عیسی را نیز از تراب خلق کرد، گفت: خداوند تراب را از خاک آفرید و بعد فرمان وجود‹‹ کن فیکون›› صادرکرد و خداوند به ترابی که مجسمه آدم بود به او امر وجود کرد.

 

وی با اشاره به این که خداوند به پیامبر می فرماید، خداوند آنچه را می گوید حق است مبادا شک داشته باشی‌ که حرف نصاری درست باشد، گفت: خداوند با وجود این که پیامبر دارای اسم الاسماء و علم لدنی است و همه اسرار هستی را می داند اما به او می گوید مبادا شک داشته باشید.

 

پیامبر دارای دو شخصیت است

نماینده ولی فقیه در کاشان با بیان این که چند جواب به این سؤال که «چرا خداوند به پیامبرمی فرماید مبادا شک داشته باشید» داده شده است، گفت: جواب اول این است که خطاباتی که در قرآن به پیامبر می شود در حقیقت خطاب به پیامبر نیست بلکه به امت پیامبر است و جواب دوم این است که شما پیامبر را از چه زوایه می بینید چون پیامبر دارای دو شخصیت است، یکی شخصیت انسان بودن پیامبر است و شخصیت دوم این‌که تفاوت پیامبر با امت به این است که به او وحی می شود اما به امت پیامبر وحی نمی شود و تمام امتیازات پیامبر در همین یک کلمه وحی است و پیامبر قبل از وحی مانند ما انسان ها است.

 

آیت الله نمازی گفت: خداوند به پیامبر می فرماید، اگر بعد از این که ما به شما آگاهی دادیم، علمای نصاری آمدند با شما در باره خدا بودن عیسی بحث کردند به آنها استدلال کن، اگر استدلال شما را پذیرفتند که هدایت می شوند اما اگر استدلال شما را نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کنید.

 

وی افزود: مباهله یکی از مسائلی است که در سنت ادیان سابق بوده که اگر دو نفر با هم بحث کردند و نتوانستند یکدیگر را قانع کنند قرار می گذاشتند تا بروند درصحرا زیر آسمان، دست های خود را به یکدیگر داده و بگویند خدایا اگر حق با من است و طرف مقابل کاذب است عذابت بر او نازل شود و اگر حق با او است عذابت بر من نازل شود.

 

نماینده ولی فقیه در کاشان یاد آورشد: خداوند به پیامبر می فرماید، نصاری یا قبول می کنند و یا قبول نمی‌کنند اگر قبول کردند که هدایت شده اند اما اگر قبول نکردند با آنها قرار مباهله بگذار و از آنها بخواه زن و فرزندان خود را بیاورید و ما نیز زن و فرزندان خود را می آوریم و ما خودمان می آییم و شما هم خودتان بیاید تا در صحرا زیر آسمان با هم مباهله کنیم.

 

آیت الله نمازی در رابطه با ترجمه آیه 62 سوره مبارکه آل عمران گفت: خداوند به پیامبر می فرماید، چیزهایی که برای شما نقل کردیم این ها داستان هایی است که حقیقت دارد و داستان رمان نیست که ساختگی و جعلی باشد.

 

9 سال بعد از هجرت پیامبر از مکه به مدینه دوران اقتدار و شکوفایی قدرت اسلام بود

وی در توضیح و تفسیر این آیه گفت: ماجرای آمدن بزرگان نصاری از نجران به محضر پیامبر در سال نهم هجری اتفاق افتاده است، یعنی 9 سال بعد از این که پیامبر به امر پروردگار از مکه به سوی مدینه هجرت کرد، چون فضای سیاسی مکه اجاز نمی داد تا پیامبر بتواند دین را تبلیغ کند و همیشه در تحریم و محاصر سیاسی و اقتصادی بود و خداوند به او فرمود تا به مدینه که فضای سیاسی بازی داشت برود.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: 9 سال بعد از هجرت پیامبر از مکه به مدینه دوران اقتدار اسلام بود و دوران شکوفایی قدرت اسلام بود و مسلمانان در جنگ های با کفار و مشرکین به پیروزی رسیده بودند و گروه ها به محضر پیامبر می رسیدند و با او بیعت می کردند.

 

آیت الله نمازی با اشاره به این که سال نهم هجری، سال آمدن هیأت های سیاسی برای بیعت با پیامبر بود، یادآور شد: یکی از این هیأت ها، هیأت 60 نفره ثروتمند نصاری از منطقه نجران «بین جزیره العرب و یمن» بود که با تشریفات خاصی وارد مسجد پیامبر شدند و یکی از بزرگان این هیأت 60 نفره از پیامبر خواست تا آنها را به چیزی دعوت می کند و پیامبر نیز آنها را به عبادت خدای واحد احد و ایمان آوردن به نبوت خود که پیامبر خاتم  است دعوت کرد.

 

وی افزود: بزرگان این هیأت گفتند خدای ما عیسی است، چون عیسی پدر ندارد، پیامبر به آنها فرمود، آدم نیز پدر ندارد و اگر شما معتقد هستید چون عیسی پدر ندارد خدا است پس آدم که نه پدر دارد و نه مادر دارد باید خدا باشد، از این رو بزرگان نصاری در استدلال درمانده شدند اما به دلیل تعصبی که به مبانی خود داشتند و 14 نفر از این 60 نفر جزو اشراف و بزرگان نصاری بودند و رییس هیأت بنام عبدالمسیح و نفر دوم آنها بنام ای حق که لقب سید نیز داشت و نفر سوم آنها روحانی و پیشوای دینی نصاری و مورد احترام امپراتوری روم بود.

 

آیت الله نمازی یادآور شد: در لابه‌لای مذاکرات یکی از افراد هیأت نصاری به بردارش گفت: احساس می کنم حق با پیامبر است و باید به او ایمان بیاوریم به او گفتند ایمان بیاور اما گفت مشکلی وجود دارد که ما هرچه داریم از امپراتوری روم داریم و اگر ایمان به پیامبر بیاوریم به معنای این است که پرونده دین مسیحیت را بستیم و مغازه ما تعطیل خواهد شد، از این رو به او پیشنهاد شد تا در موضع مخالف باقی بماند.

 

نماینده ولی فقیه در کاشان گفت: پیامبر اکرم(ص) مفصل و استدلالی مطالب را برای بزرگان نصاری بیان کرد که حضرت عیسی مانند ما می خورد و می خوابد و کارهای روزمره انجام می دهد نمی تواند خدا باشد چرا که خدا نیازی به غذا ندارد، موت ندارد و هیچ حاجتی ندارد و ذات واجب الوجود است اما آنها نپذیرفتند و ایمان نیاوردند، از این رو خداوند به پیامبر فرمود، با آنها قرار بگذار فردا در صحرا زیر آسمان با یکدیگر مباهله کنید.

 

آیت الله نمازی گفت: بزرگان نصاری به خانه برگشتند و مشورت کردند و گفتند اگر ببینیم پیامبر فردا کسانی را که با خودش برای مباهله می آورد، افراد عادی باشند مشخص می شود پیامبر نیست، چون اگر خطری وجود داشته باشد بچه های خود نخواهد آورد اما اگر افرادی که پیامبر با خودش می آورد فرزندانش  و نزدیکان او باشند مشخص می شود موضع او قرص و محکم است و مطمئن است حق با او است و شکست نخواهد خورد.

 

وی افزود: روز بعد بزرگان نصاری پیامبر را مشاهده کردند که آرام گام برمی دارد و پارچه عبای مشکی روی دوش انداخته و امام حسین(ع) را در آغوش گرفته و دست امام حسن را گرفته و امیرمومنان و فاطمه زهرا(س) به دنبال پیامبر در حرکت هستند، بنابراین نصاری وحشت کردند و مطمئن شدند پیروزی با پیامبر اکرم(ص) است که فرزندانش و اصحاب را آورده است.

 

نماینده ولی فقیه در کاشان یادآور شد: یکی از بزرگان نصاری به دیگران گفت، این قاطعیت و آرامشی که در چهره پیامبراکرم و فرزندان اش دیدم اگر دعا کنند کوه از جا کنده خواهد شد، از این رو پشیمان شدند و اعلام کردند برای مباهله آمادگی ندارند و به پیامبر گفتند، ما ازحرف خود صرف نظر کردیم و اهل مباهله نیستیم، پیامبر اکرم(ص) نیز از آنها خواست اسلام بیاورند اما آنها اعلام کردند از اسلام آوردن نیز معذوریم، پیامبر  نیزفرمود، پس جزیه بدهید و تحت حکومت اسلامی باشید.

 

ماجرای مباهله در روایات شیعه و  اهل سنت موجود است

نماینده ولی فقیه درکاشان با اشاره به این که، ماجرای مباهله را هم مفسرین شیعه آن را بیان کردند و هم مفسرین اهل سنت و هم در روایات شیعه است و هم در روایات اهل سنت است، گفت: مباهله هم در ادیان قبل بوده و هم برخی علمای شیعه حاضر می‌شدند با مخالفان مباهله کنند که یک نمونه آن ماجرای نجاشی یکی از محدثان بزرگ شیعه است.

 

آیت الله نمازی گفت: نجاشی نقل می کند یکی از علمای شیعه در موصل فعلی عراق که عادل و فاضل بوده است با یکی از قضات اهل سنت بر سر مسأله امامت و ولایت بحث می کنند و عالم اهل سنت به استدلال های این عالم شیعه تمکین نمی کند، بنابراین نجاشی او را به مباهله دعوت می‌کند و روز بعد دست به دست یکدیگر می دهند و با هم مباهله می کنند و از خدا می خواهند هرکدام صادق هستند عذاب خداوند بر دیگری نازل شود.

 

وی یاد آورشد: این عالم اهل سنت که از اطرافیان حاکم موصل بوده وقتی چند روزی غیب می کند حاکم موصل می خواهد تحقیق کنند، ببیند کجاست وقتی تحقیق کردند متوجه شدند با یک عالم شیعه مباهله کرده و از آن  زمان به بعد دست او ورم و فلج شده و در ادامه تب کرده و روز سوم از دنیا رفته است، از این رو مباهله تنها اختصاص به پیامبر نداشته است، بزرگان ما وقتی مشکلی برایشان پیش می‌آمده با قاطعیت وارد مباهله می شدند./1307/201/ب2

ارسال نظرات