۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۰
کد خبر: ۴۲۶۱۶۶
رییس دانشگاه باقرالعلوم:

طلبه تا به تبلیغ نرود طلبگی‌اش به فعلیت نمی‌رسد

حجت الاسلام مریجی به تبیین پیرامون نسبت مردمی بودن، تبلیغ و رشد علمی پرداخت و گفت: طلبه باید مخاطب را ببیند و بداند مشکلش چیست. باید جامعه را ببیند تا بفهمد برای چه درس می‌خواند؟ یا به اصلاح عامیانه سرچه کسی را می‌خواهد بتراشم؟ اگر رفت و آمد نداشته باشم، اصلا نیازی ندیده­ ام که بتوانم خودم را با آن نیاز، تطیبق دهم.
حجتالاسلام شمس الله مریجی

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام شمس الله مریجی متولد در آمل است. وی پس از ورود حوزه در سال 66، دروس سطح ار طی پنچ سال به اتمام می‌رساند و دروس خارج را در محضر اساتید و حضرت آیات سبحانی، فاصل لنکرانی، جوادی آملی هاشمی شاهرودی ادامه می‌دهد و در کنار آن به تحصیلات دانشگاهی می‌پردازد. وی دارای مدرگ کارشناسی ارشد جامعه شناسی از مؤسسه آموزش و پژوهش امام خمینی(ره) و دکترای اندیسه معاصر مسلمین از دانشگاه باقر العلون(ع) است.

 

وی اکنون ریاست دانشگاه باقرالعلوم(ع) و مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) را برعهده دارند و مؤلف آثار متعددی از جمله تبیین جامعه شناسی کرب و بلا، عوامل مؤثر در انحراف ارزش‌ها و سکولاریزم و عومل اجتماعی شکل‌گیری آن در ایران است.

 

حجت الاسلام شمس الله مریجی، ریاست داشنگاه باقرالعلوم(ع) در گفت‌وگویی با نشریه عهد، پیرامون نسبت مردمی بودن، تبلیغ و رشد علمی پرداخت.

 

از یک طرف گفته می‌شود که طلبه باید مردمی باشد و از طرف دیگر می‌گوییم طبله باید جزء طبفه خواص جامعه باشد، این دو چگونه قابل جمع است؟

نکته‌ای که در اول بحث باید مشخص شود، فرق و تمایز بین دو حیثیت است، از یک طرف تأکید می‌شود که در میان مردم باشید و از طرف می‌گویند عامی نباشید. آدم در میان مردم که باشد، بألاخره باید رفتار مردم، منش‌ها و آداب و رسومشان را انجام بدهد و طبعا می‌شود عامی. ولی حقیقت این است که با مردم بودن به معنای این نیست که هر آنچه که آنها انجام می‌دهند شما همان‌‌ها را انجام بدهید.

 

اگر آنچه در میان مردم صورت می‌گیرد مطابق با احکام و معارف دین باشد، ما هم مثل آنها می‌شویم، یعنی آنها سطحشان بالا امده است. آنها دیگر به معنای عوام بی‌سواد و بی‌ارتباط با دین نیستند. اما اگر رفتارشان مطابق با آموزه‌های دین نیست، ما اگر حضور در جمع آنها نداشته باشیم، چگونه می‌توانیم آنها را تغییر دهیم؟

 بهترین و کامل‌ترین ارتباط، ارتباط چهره به چهره است، یعنی در کنار مردم باشد. اصلا توفیق و اثر‌گذاری بیشتری که در تبلیغ سنتی وجود دارد، به جهت همان چهره به چهره بودن است. لذا شما از این طریق باید وارد شوید تا معارف دینی را نهادینه کنید و سطح مردم را بالا ببرید.

 

آنجا که به ما می‌گویند باید با مردم باشید، اگر مردم متشرع هستند، این که مشکلی ایجاد نمی‌کند و اتفاقا شاید او چند قدم جلوتر از من باشد، چون من خدا و پیغمبر و حدیث می‌‌‌خوانم و او عمل می‌کند.اگر مردمی هستند که رفتارشان خلاف ارزش‌های دینی است، حضورتان در حد و اندازه‌ای باشد که اثر گذارید، مگر نه شما هم عوام می‌شوید.

 

مثلا تبلیغ که می‌روی بعد از منبر را دریاب. یک سری جوان‌ها سؤال دارند، مشکل دارند. مردمی بودن یعنی حرف مردم را بشنوی و مشکلاتشان را متوجه شوی. تبلیغ، کرسی تدریس شما است، مردمی بودن یعنی تدریس کردن، تدریس غیر رسمی. نه این که فقط شما حرف بزنید! البته باید حق ر ا سنجید. البته در ارتباط‌گیری، شرایط را هم بسنجید و حق ندارید کاری که جایگاه روحانیت متزلزل بشود، انجام دهید.

 

مثلا بعضی‌ مکان­ها، شاید جوان میل داشته باشد و بگوید حاج‌آقا بیا با فوتبال بازی کم. هرچند در ظاهر شاید بگوید «حاج آقا خیلی مردمی است»، اما کارکرد پنهانش چیست؟ طلبه اثرگذاریش را زا دست می‌دهد؛ یعنی مردم نسبت به او جدیت نخواهندن داشت و حرفش را حدی نمی‌گیرند. بله! من اگر جایی باشم که لطمه‌ای به فضای من وارد نمی‌کند، فوتبال هم اشکال ندارد.

 

این معیار را باید توجه کنیم که حضور در مردم اگر موجب متزلزل شدن جایگاه او و کم‌رنگ شدن جدیت او بشود، این لطمه وارد می‌کند. باید به این مطلب توجه داشت که من در آن منطقه به عنوان یک مبلغی هستم و مبلغ می‌شود رهبر مذهبی آن محل.

 

 

این تعبیری که به طلبه با دوری از علم و قرار گرفتن در میان مردم، اطلاق می‌شود و گفته می‌شود عوام زده. این را چگونه با ید جبران کند؟

با توجه به وضعیت الکترونیک امروز و فضای مجازی که در اختیار ما است؛ ما به روز بودنمان و مطالعاتمان باید سرجایش باشد و این مختص خارج قم نیست، من هم در موقعیتی که الان هستم، اگر تدریس و معلمی‌ام را رها کنم و فقط کاراجرائی داشته باشم، می‌شوم عوام. باید برنامه‌ریزی کرد تا هم در بین مردم حضور پیدا کند و هم یک بخشی از زمانش را برای خودش نگه دارد؛ برای مطالعه و کارهای علمی.

 

در آلمان مذهب پروتستان مبلغانی دارد که از مرکز، برای استقرار در کلیساهای مختلف مناطق گوناگون فرستاده می‌شوند؛ ولی در طول سال سه ماه یا شش ماه آموزش ضمن خدمت دارند. ده روز و پنج روزه، دائما با مرکز ارتباط دارند و مطالب و اطلاعات روز را در مرکز آموزش می‌بییند. خوب است دوستانی که فقط کارهای تبلیغی و اجرایی می‌کنند برایشان کلاس‌هایی یک ماه یا به یک مدت خاصی در سال وجود داشته باشد که این افراد بروند مرکز واطلاعات روز را آموزش ببینند تا عوام‌زدگی پیش نیاید.

 

از بیانات حضرت آقا و خواسته‌هایشان این مطلب است که در قم جمع جمع نشوند و از طرفی یکی از ترس‌ها برای طلبه این است که نکند ما به تبلیغ بپردازیم و از مباحث علمی جا بمانم و این باعث شده در قم بمانند و خارج نشونند؟ راه حل این مطلب چیست؟

از حضرت آقا شندیم ایشان فرموده‌اند بنده به عنوان کسی که تخصص دارم می‌گویم؛ طلبه اگر یک سال برود و برگردد لطمه‌ای نمی خورم و در طول سال چند بار برود.

 

مثلا ایام تبلیغی که الان ما داریم مشکلی ایجاد نمی کند. اصلا کسی که به خاطر یک سال به عوام تبدیل بشود، معلوم است که از اول شخصیت طلبگی­ اش شکل نگرفته است! اگر کسی خوب و با شدن درس خوانده و مجتهد شده بود؛ هیچ مشکلی ندارد.

 

می‌تواند خود را به روز نگه دارد و از طرف دیگر طلبه باید مخاطب را ببیند و بداند مشکلش چیست. باید جامعه را ببیند تا بفهمد برای چه درس می‌خواند؟ یا به اصلاح عامیانه سرچه کسی را می‌خواهد بتراشم؟ اگر رفت و امد نداشته باشم، اصلا نیازی ندیده­ ام که بتوانم خودم را با آن نیاز، تطیبق دهم. شهید مطهری چون بین مردم رفت و به حد اجتهاد هم رسیده بود، توانست آن گونه ظهور داشته باشد.

 

گاهی وقت‌ها بهانه‌ای بهانه‌ این که جایی بمانیم و به شاگردپروری بپردازیم تا هم پیشرفت علمی خودمان را داشته باشیم و هم شاگردان به این نیازها بپردازند، مانع از رفتن می شود. این به چه نحوی توجیه می شود؟

مانعة الجمع نیست. خیلی از مدرسان و بزرگانی که داریم، تبلیغ هم می‌رفته‌اند. خیلی از مراجعی که الان هستند، زمانی که جوان بودند، تبلیغ هم می رفتند. منافاتی با هم ندارد. مرحوم شهید مطهری(ره) هم تدریس هم تألیف هم تبلیغ داشت. منافاتی ندارد. صریح می‌گویم: بعضی وقت‌ها برای این که خودم سختی نبنیم، از سر خودخواهی و فرار از هجرت ـکه سخت است ـ این حرف‌ها پیش می‌آید. بعضی‌ها، قبول! اما چرا زمان‌های تبلیغی نمی‌روند؟ آن موقع‌ها که درس تعطل است. اگر همه بشینند قم برای تدریس و دوباره شاگردهایتان هم، همین طور! این که نشد. باید تقسیم کار کرد. تقسیم وقت کرد. زمانی برای تعلیم و زمانی برای تدریس و زمانی برا تبلیغ، طلبه تا به تبلیغ نرود؛ طلبگی اش به فعلیت نمی‌رسد و به رسالتی که دارد دست نمی‌یابد./998/ت301/س

 

منبع: نشریه عهد
 

 

 

ارسال نظرات