۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۳
کد خبر: ۴۴۰۵۲۳
استاد خسروپناه در گفت و گوی تفصیلی با رسا:

از حرکت خزنده عقلانیت سکولار تا موانع عقلانیت اسلامی/ حکایت شکافی که میان جبهه فرهنگی انقلاب افتاد

حرکت جبهه فرهنگی انقلاب در دو دهه اخیر دچار شکافی محسوس شده است به طوری که بسیاری از افراد انقلابی که پیرو مسلک امام بوده اند و امام را درک کرده اند در مقابل مبانی فکری امام و انقلاب صف آرایی کرده و گرایش به عقلانیت غرب را برای نظام اسلامی پیشنهاد می دهند.
خسرو پناه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مبانی فکری یک جامعه شاکله و خمیر مایه تمام فعالیت های آن جامعه است به طوری که می توان از آن به عنوان سنگ بنای ایجاد یک جامعه با فرهنگ و سیاستی مشخص یاد کرد. وجود جریان های مختلف در این جامعه می تواند جامعه را به اوج عزت و یا به حضیض ذلت بکشاند و آشنایی با این جریان ها می تواند تا حد زیادی افراد جامعه را با اهداف، استراتزی و راهبردهای جریان ها مطلع کند.

در همین راستا تلمذ و بهره گیری از محضر اساتید مجرب در این زمینه امری نا گزیر است. وقتی سخن از جریان شناسی به میان می آید بدون به میان آمدن گزینه ای دیگر باید به دنبال استاد نخست آمد که سابقه خود را در این رشته با تحریر درآوردن کتاب هایی چون جریان های فکری ایران معاصر، جریان شناسی فکری ایران معاصر و جریان شناسی ضد فرهنگ‌ها نشان داده است. در محضر استاد حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه رییس مجمع حکمت و فلسفه در محفلی صمیمی و دوستانه به گفت و گو نشستیم.

رسا - استاد لطفا درباره جریان شناسی فکری در ایران پاره ای از توضیحات لازم را بفرمائید.

در ابتدا این مطلب را از شما خواهانم که این مباحث را که در گفت و گو مطرح می شود را مباحث حزبی و جناحی ندانید چرا که این مباحث در حیطه فکر و اندیشه است و باید با آن معامله اندیشه ای شود. جریان شناسی در جامعه به سه دسته سیاسی، فکری و فرهنگی تقسیم می شود. در جریان شناسی سیاسی دو جریان غالب در کشور وجود دارد که عبارت اند از اصول گرا و اصلاح طلب و هر دوی این جریان ها دارای طیف ها، شعب و شاخه هایی هستند.                                                    

در جریان های فرهنگی دو جریان وجود دارد جریان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و جریان مقابل جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که ریشه همه اینها جریان های فکری است و آبشخور همه این ها همان جریان های فکری در جامعه است. چالشی که امروز با آن مواجه هستیم آن است که یک آشفتگی در جریان های فکری رخ داده است به گونه ای که افرادی که زمانی در جناح راست تعریف می شده اند امروز با جریان چپ ادغام شده اند و افرادی که با جناح چپ بوده اند امروز با جناح راست همراه شده اند.

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                    

امروز جمعی از جبهه انقلاب فرهنگی که جزئی از جریان انقلاب بوده اند و قبل از انقلاب هم سابقه خوبی داشته اند می بینیم که با انقلاب زاویه فکری پیدا کرده اند باید گفت که تمامی این اتفاقات ناشی از مبانی فکری است. مبانی فکری انقلاب اسلامی عبارت است از عقلانیت اسلامی در مقابل عقلانیت مدرن که عقلانیتی بر پایه تجربه و سکولاریزم است عقل غربی و یا همان عقل آزمایشگاهی برای اهداف خاص ایجاد شده است  البته این به این معنی نیست که افرادی که در غرب حاکم هستند متدین نیستند و خدایی را نمی پرستند نه این طور نیست اما خدایی را قبول دارند که فقط در کلیسا است و دایره اختیارات او محدود است به گونه ای که دایره اختیارات او بسیار محدود است و فقط در کلیسا و محدوده خانواده افراد را تحت پوشش دارد و در اداره جامعه چیزی به نام خدا وجود ندارد و منافع پارادایم سکولاریزم برای آنها معنا دارد یعنی در واقع عقلانیت منهای شریعت و دین.

رسا - نقش انقلاب اسلامی در باره این عقل غربی و سکولار چه بود؟

در پیش از انقلاب چیزی به غیر از علوم غربی و سکولار وجود نداشت یعنی همه علوم انسانی اعم از روانشناسی جامعه شناسی، علوم تربیتی و ... همه سکولار بود در این میان امام فرمود که در مقابل عقلانیت سکولار عقلانیت اسلامی هم داریم البته امام هیچ کدام از علوم غربی را نفی نکرد و کنار نزد و در ذیل روایت العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشا فرمودهمه علوم مانند علم طب نور هستند به شرطی که از آنها استفاده درست شود.

 

                                                                              

کم کم مفاهیم و عباراتی چون سیاست دینی، جامعه دینی، هنر دینی و... مطرح شد یعنی چیزی که پیش از انقلاب وجود نداشت شکل گرفت و انقلاب سکولاریزم را که امری بدیهی بود به امری نظری مبدل ساخت و معادلات به کلی در هم ریخت. در این میان حوزه و دانشگاه در عرصه های مختلف وارد شدند و به بحث و پژوهش در این عرصه پرداختند و جامعه شناسی اسلامی، مدیریت اسلامی و اقتصاد اسلامی را پایه ریزی کردند و انقلاب به صورت عملی در این عرصه ورود کرد.

و به این ترتیب جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به دنبال ایجاد تحول در علوم انسانی و ایجاد تمدن نوین اسلامی در جامع ایجاد شد در این جبهه همه افراد دغدغه مند از هر دو جناح چپ و راست حضور داشتند یعنی هم افراد دغدغه مند در مجمع روحانیون مبارز و هم روحانیت مبارز در این جبهه وارد شدند.

رسا- حال چه شد که این انسجام و یکدلی از میان جبهه فرهنگ انقلاب اسلامی رخت بربست؟

در دو دهه اخیر شاهد انشعاب از درون جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بودیم و زمزمه هایی شروع شد که "چه کسی گفته که اسلام جامعه شناسی و روان شناسی دارد دنیای امرور با عقلانیت سکولار می چرخد و در این راه این همه تجربه کسب شده و ما بیائیم با این غول علوم انسانی سکولار مقابله کنیم!! پس باید با جامعه جهان ارتباط برقرا کنیم" مثل معامله ای که مالزی با غرب انجام داد. البته می بینیم که مالزی مسجد دارد ولی جامعه کاملا سکولار است یعنی اولین کشوری که دانشگاه بین المللی اسلامی در آن ایجاد شد و یا مثل اندونزی که اولین کشوری است که درباره اقتصاد اسلامی اظهار نظر کرد ولی امروز فقط اقتصاد سکولار به نام اقتصاد اسلامی متن درسی انها شده است.

رسا- اگر جدای همه این ها بخواهیم به یک دسته بندی دقیق برسیم باید چگونه این جریان ها را تفکیک کنیم؟

عده ای از جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گفتند که ما نمی توانیم با غول مدرنیته سرشاخ شویم و در مقابل آن مقاومت کنیم در نتیجه باید همه الگوهای غرب را در جامعه پیاده کنیم والان برخی از افراد شاخص انقلاب به این نقطه رسیده اند اما به نظر بنده جریان های مختلفی که در کتاب جریان شناسی فکری ایران معاصر نام برده ایم را باید کنار بگذارید و امروز با دو جریان فکری مهم مواجه هستیم نخست جریان عقلانیت اسلامی که به دنبال ایجاد علوم انسانی اسلامی است و در راس آن رهبر معظم انقلاب است که مرتب ایجاد تمدن نوین اسلامی و الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت را مطرح می کند و دوم جریان عقلانیت سکولار که می گوید اسلام را تقویت کنید ولی ما باید شبیه ترکیه و مالزی باشیم و به دنبال علوم انسانی اسلامی نرویم و باید عضو دهکده جهانی شویم که اگر این کار را انجام ندهیم تمدن اسلامی و الگوی ایرانی اسلامی به نتیجه نخواهد رسید از طرفی شما در مقابل غول اروپا و آمریکا چگونه می خواهید مقاومت کنید چه بسا در این بین کشور تجزیه شود و خطرات بزرگی در کمین است، پس به جهان غرب بگوییم که به عنوان جمهوری اسلامی گیر ندهید و مبنای فکری انقلاب را که امام ترسیم کرده است را کنار بگذارید و در تمدن غرب شریک شویم و کم کم نمادهایی مانند حجاب و فلسطین و حزب الله را کنار بگذاریم و روحانیت هم مانند آخوند های آل سعود حکومت کنند!

 

                                                             

                                  

در این جا نکته ای را متذکر شویم و آن این است که این که برخی می گویند چرا در عراق و سوریه می جنگید مبنای فکری این بحث سیاسی به مقدمه بالا برمی گردد. سخن آمریکایی ها این است که بدون مشروعیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی ارتباط امکان پذیر نیست.

رسا- اگر ممکن است بیشتر با جبهه عقلانیت سکولار آشنا شویم و از نظرات حضرتعالی در این حوزه بهره ببریم.

در جبهه انقلاب اسلامی که با امام راحل بودند یک شکاف ایجاد شده است که باید امروز در کشورداری از نظرات روز کمک گرفت و دست از روایات 1400 سال پیش برداشت. یکی از لیدرهای مطرح این تفکر به این عقیده اصرار دارد که باید نظام اسلامی را با تجربه تمدن غرب اداره کنیم البته بنده با ایشان ساعت ها بحث فکری کردم اما به نتیجه نرسید البته نباید از بحث فکری دست کشید.

باید توجه داشت که بسیاری از مشکلات موجود در کشور و فسادهای مختلف به دلیل نداشتن عقبه فکری است حرف پیروان عقلانیت سکولار این است که ما باید با ایرانیزه کردن تمدن غرب کشور را اداره کنیم تقریبا شبیه مدلی که مصدق برای اداره کشور داشت البته من معتقدم که مصدق خائن نبود بلکه نتیجه فکرش این بود که می توان با ارتباط با آمریکا کشور را توسعه داد البته او به آمریکا اعتماد کرد و همان ها علیه او کودتا کردند.                                                                      

یکی از لیدرهای یکی از جناح های سیاسی در حدود 20 سال پیش دو مقاله نوشت و گفت که مصلحتی که امام خمینی در ولایت فقیه مطرح کرده است همان سکولاریزه شدن را نتیجه می دهد البته نقدهایی هم به این مقالات زده شد و در حالت کلی افرادی که از امام و خط فکری ایشان جدا شدند با گرایش های مختلف فکری در یک جبهه واحد جمع شدند.

 

رسا- وضعیت طلاب و حوزه های علمیه در این تقسیم بندی چگونه است؟

طلاب حوزه های علمیه نیز در طیف های مختلف حضور دارند برخی از طلاب با روش اجتهاد صاحب جواهری می گویند که باید به گونه ای دیگر حکومت داری کنیم و این تفکر متاسفانه توسط یکی از پیروان تفکر امام در سال های انقلاب مورد تقدیر قرار می گیرد. امروزه شاهد هستیم که سریع القلم حرف هایش با حرف های جلائی پور و شمس الواعظین و تاجیک در زمان دولت اصلاحات یکی است و این ها عقبه فکری این جریان را تشکیل می دهند البته تمام این بحث ها فکری نیست و نباید با آن معامله سیاسی کرد.

                                                          

رسا- آیا اینها صاحب رسانه و تریبون هم هستند؟

هم اکنون سه مجله مهرنامه، سیاست نامه و صدا رسانه جامعه عقلانیت سکولار است البته گاهی هم برای دلخوشی مطالبی هم از دیگر تفکرات درج می کنند.

البته باید توجه داشت که حمایت ها برای حذف رقیب است و اگر رقیبی در کار نباشد اختلاف ها جدی است به طوری که برخی از افرادی که در جبهه سکولار حضور دارند با وجود مسجد در جامعه نیز مشکل دارند در این میان نوع مدیریت رهبر معظم انقلاب جذب همه این افراد است.

رسا- ویژگی های مشخصه های جبهه عقلانیت سکولار و عقلانیت اسلامی نقاط ضعف و قوت شان کدام است؟

بی شک باید گفت که جبهه عقلانیت فرهنگی به صورت منسجم و مدیریت شده عمل می کند مثلا در فضای مجازی می بینیم که یک مطلب هم زمان در 10 کانال به صورت همزمان بارگذاری می شود و کانال هایی با نام بهداشت، سلامت و خانواده ابتذال را ترویج می کنند و تفسیر قران و نهج البلاغه و شرح حافظ و معنوی را به صورت سکولار ترویج می کنند.

اما در جبهه عقلانیت اسلامی فعالیت ها به صورت پراکنده و متفرق است و با وجود امکانات اصلا جبهه ای ایجاد نشده است این در حالی است که جبهه عقلانیت سکولار در قشر جوان به شدت کار فکری و رسانه ای دارند ولی جبهه عقلانیت اسلامی بیشتر احساسی عمل می کنند و به دنبال تجمع و امثال این امور هستند در میان طلاب کسانی که در حیطه عقلانیت سکولار هستند فقه نظامات و نظامات اجتماعی کار می کنند ولی در جبهه عقلانیت اسلامی دارند خمس و زکات می گویند الا ما خرج بالدلیل. باید برای رسیدن و تحقق عقلانیت اسلامی جان کند تا به ثمر برسد ولی پیروان عقلانیت سکولار از میراث آماده غرب بهره می برند. طلاب اگر خیلی قوی باشند در بحث شبهات ورود می کنند که البته خیلی با ارزش است اما ما الان مشکل  تولید علم بر اساس عقلانیت اسلامی داریم و افراد موجود در این عرصه انگشت شمار هستند.

باید گفت که جبهه عقلانیت اسلامی یک ایدئولوژیست قوی به نام رهبر معظم را در راس خود دارد که آنها چنین رهبری را ندارند ولی از طرفی پیاده نظام و کار تشکیلاتی فوق العاده منسجمی دارند متاسفانه جوان های نسل جدید جبهه عقلانیت اسلامی با مطالعه بیگانه هستند و بنیان های فکری را نمی شناسند؛ این در حالی است که ما الان به شدت نیازمند تربیت انسان های عالم و با بصیرت در حوزه و دانشگاه در جبهه عقلانیت اسلامی هستیم.

 

                                                             

 

رسا- چه دستور العمل و راهکارهایی برای جبهه عقلانیت اسلامی پیشنهاد می فرمایید؟

نخستین اولویت کاری برای جبهه عقلانیت اسلامی دفاع مستدلانه از میراث اسلامی است و دوم پاسخ به شبهات جدید و قدیم است و سوم آن است که ناظر به نیاز امروز تولید اندیشه داشته باشد. دنیای امروز تشنه است اگر چه در برخی از نقاط شکست خورده است باید دانست که اگر از عقلانیت امام فاصله بگیریم قصه به اینجا ختم نمی شود که دست دوستی به سوی آمریکا دراز کنیم بلکه شک نکنید بلایی که بر سر لیبی آوردند بر سر ایران هم خواهند آورد البته تا زمانی که از عقلانیت اسلامی دفاع کنیم امریکا جرات حمله نظامی به ایران را نخواهد داشت اما اگر عقب نشینی کنیم ایران به ویرانه ای مبدل می شود که تا صد سال دیگر نمی تواند سر بلند کند و این امر مثل روز روشن است. بادی دانست که اگر ما با آمریکا هم پیمان شویم و دست دوستی دراز کنیم یا اصلا قانون اساسی را به صورت سکولار قرار دهیم باز هم رهایمان نمی کند چرا که حوصله جریان جدیدی را در ایران ندارند.

پیروان عقلانیت سکولار هم از نظر فکری و هم از نظر استراتژی دچار اشتباه هستند اینها باید بدانند که مبنای تمدن غرب این است که کشورهای مسلمان در فقر و بدبختی باقی بمانند مانند پاکستان که بمب هسته ای دارد اما 70 درصد جامعه بیسواد هستند البته باید گفت که افراد جبهه عقلانیت سکولار خائن نیستند بلکه فکر آنها به اینجا رسیده است و کار اندیشه ای درباره آنها جواب می دهد نه کار حزبی یعنی هر انداره اندیشه و زبان مدلل تر باشد تاثیر گذاری بیشتر خواهد بود.

سپاس از وقتی که برای این گفت و گو قرار دادید.

/979/گ402/ج

ارسال نظرات