۱۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۸
کد خبر: ۴۴۱۲۷۳
در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا تبیین شد؛

ابعاد گرایش به تجمل گرایی/ تربیت معنوی مدیران حلقه مفقوده نظام اداری کشور

عضو هیأت علمی جامعه المصطفی با بیان این که رشد تجمل گرایی در جامعه به دلیل نبود باورهای اعتقادی است، به پیامدهای این مسأله اشاره کرد و گفت: برای بهبود وضعیت کشور باید نهادهای فرهنگی همچون وزارت ارشاد و رسانه ها دست به کار شده و فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع) را گسترش دهند.
زینتی تجمل گرایی تجمل گرایی تجمل گرایی

اشاره: در طول تاریخ عده زیادی از طبقه مرفه جامعه بدون توجه به طبقه ضعیف جامعه به دنبال جمع آوری مال و ثروت از هر راه ممکن بوده اند که این نگاه در اسلام بسیار مورد مذمت قرار گرفته است؛ اگر نگاهی به آیات کریمه قرآن داشته باشیم متوجه می شویم جمع آوری اموال و اشرافی گری هرچند به صورت حلال هم که باشد اگر در آن مستمندان در نظر گرفته نشوند، جایز نیست.

 

از سوی دیگر با نگاه در سیره و سخن ائمه معصومین(ع) ارزش ساده زیستی و دوری از تجمل پرستی برای ما روشن می شود، آن جایی که امیرمؤمنان می فرماید: «دنیا و هرآن چه در آن است از استخوان خوکی در دست انسان جذامی پست تر است»، و این نکته به ویژه برای یک مسؤول در جامعه اسلامی حیاتی تر است چرا که او در موضعی قرار دارد که دیگران به نگاه یک مدیر مسلمان به او می نگرند.

 

این مسائل زمانی اسف بار تر می شود که عده ای در جامعه اسلامی و با نام مسلمان، آیات قرآن و روایات را پشت گوش انداخته و دنبال جمع کردن اموال از بیت المال بوده و ابایی از حساب و کتاب روز قیامت نداشته باشند که هم چهره خود و هم وجهه اسلام را تخریب کنند.

 

با توجه به این که اخیرا مسأله فیش های نجومی و حقوق های نامتعارف در برخی از مسؤولین دیده شده است به جهت ضرورت برطرف شدن این چنین مسائل نامطلوب در جامعه اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین علی زینتی، عضو هیأت علمی جامعة المصطفی العالمیة و از استادان درس اخلاق حوزه علمیه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا به تبیین اشرافی گری و پیامدهای تجمل گرایی مدیران در جامعه اسلامی پرداخته است، که متن گفت‌وگو از نظر خوانندگان محترم می گذرد.

 

رسا ـ به عنوان سؤال اول بفرمایید مفهوم تجمل گرایی و اشرافی گری چیست؟

اشرافی گری و تمایل به زندگی مرفه سابقه طولانی دارد، همیشه انسان ها در معرض این آسیب بوده اند و در قرآن بارها این موضوع بیان و مورد مذمت قرار گرفته و منشأ ظهور و بروز آن بیان شده است.

 

اما نکته مهم این است که آیا هرکس زندگی مرفّهی داشت اشرافی گری کرده است؟ و یا نه این مسأله مفهوم دیگری دارد؟؛ می توان گفت اشرافی گری یک نظام ارزشی و روش زندگی متفاوت است و یا به عبارت دیگر تجمل گرایی مجموعه ای از روش ها است که خوی برتر بینی و ممتاز گرایی نفسانی متکی بر اصل و نسب و یا شغل را در فرد شکل می دهد.

 

به طور کلی در تعریف اشرافی گری سه مؤلفه اصلی قرار دارد که به ترتیب به وجود می آید؛ نخست در نگاه فرد تجمل گرا، ارزش های بیهوده، دم دستی و غیر صحیح به جای ارزش های متعالی جایگزین می شود و دوم این تغییر نگرش و جایگزینی ارزش ها در همه زندگی او سایه می افکند که عوامل زیادی از جمله اصل و نسب و سرمایه در آن تأثیر بسزایی دارد و سوم یک عنصر روحی و روانی به نام خودبرتر بینی و خود بزرگ بینی در او متبلور می شود.

 

قرآن کریم در هشت مورد به این تفکر اشاره کرده است که یک مورد آن آیه 23 سوره زخرف است که خداوند در این آیه می فرماید: «وَ كَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ»؛ این آیه بیان می کند که هیچ پیامبر نیامد مگر آن که یک گروه اشرافی در برابر او قرار می گرفت و سخنان او را انکار می کرد.

 

از این آیه به صراحت به دست می آید که مترفین و افراد تجمل گرا اصل دین را قبول ندارند و اصلا پیامبری رسولان را انکار می کنند و در برابر پیام حق ایستادگی می کنند.

 

آیه دیگری که در این مورد نازل شده است، آیه 16 سوره اسراء است که خداوند در این آیه نیز می فرماید: «وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا»؛ خداوند بیان می کند اگر ما اراده کنیم جامعه ای را به جهت بدی های بیش از حدشان از بین ببریم، به مترفین و ثروت اندوزان مسیر فسق و فجور را باز می کنیم تا عذاب بر آن ها لازم شود و آن گاه آن ها را از بین می بریم.

 

رسا ـ شاخصه افراد تجمل گرا و اشرافی در جامعه چیست؟

با توجه به آیات قرآن، مترفین سه ویژگی اساسی دارند؛ نخست فرو رفتن در زینت های دنیوی، دوم مغرور شدن و سوم طغیان گری که امروز در تعدادی از مسؤولین جامعه ما این مسأله قابل مشاهده است که این موضوع برای یک نظام اسلامی خطرناک است و باید از آن ترسید.

 

اگر از آیات دیگر قرآن نیز کمک بگیریم در افرادی که خوی اشرافی گری نمود پیدا کرده است دو نگاه فردی و اجتماعی قابل تأمل است؛ در نگاه فردی نخستین ویژگی این افراد انکار مبدأ ومعاد در عمل است هرچند در زبان معتقد به آن باشند، بنابراین وقتی به یک مدیر بگوییم این حقوق ها همگی مورد حساب و کتاب قرار می گیرد و او بگوید این حرف ها را چه کسی گفته است، این مسأله در مقام عمل مساوی با انکار آخرت است.

 

از دیگر ویژگی ها و شاخصه های اصلی اشراف گران مبارزه با پیام پیامبران است همچنان که در آیه 23 سوره زخرف به این مطلب اشاره شد، این افراد در برابر قوم مصلح ایستاده و حرف های آن ها را نمی پذیرند، توجهی به نیازمندان نداشته و آن ها را درک نمی کنند و به زیر دستان خود تفاخر می کنند.

 

این گونه افراد از کسانی هستند که امام راحل از همان روز نخست در برابر آن ها ایستاد و تعابیری مثل پا برهنگان و کوخ نشنیان را در برابر کاخ نشینان به کار برد و امروز نیز رهبر معظم انقلاب به صراحت در برابر این افراد ایستاده است؛ ما نیز از همان روز نخست در انقلاب دیده ایم که همواره طبقه ضعیف جامعه بوده اند که منشأ برکات و اتفاقات مثبت در جامعه شده اند و کمتر زمانی از افراد تجمل گرا عملی دیده ایم.

 

 

رسا ـ به عقیده شما کدام تفکر سبب پیدایش مدیران تجمل گرا در جامعه شده است؟

به طور کلی دو عامل اساسی برای این امر وجود دارد؛ نخست عوامل درونی است که مهم‌ترین عامل درونی توجه زیاد به دنیا است در حالی که صفت مؤمن واقعی گریز از دنیا به دلیل خطرات فراوان آن است؛ انسانی که به دنیا متصل شود زمینه گرفتاری های دنیوی و فراموشی آخرت را برای خود فراهم کرده است.

 

از دیگر عوامل درونی این موضوع پیروی از هوای نفس، ضعف شخصیت، بخل و طمع است و ما اگر خودمان را بنده خدا می دانیم باید توجه داشته باشیم، دنیا محل آسایش و آرامش نیست، اگر مسلمان واقعی باشیم مال اندوزی را یک افتخار نمی دانیم همچناکه برخلاف این مسأله پیامبر فرمودند یکی از افتخارات من فقر و نداری است.

 

امروز کسانی که برای به دست آوردن مال و ثروت به هرطریقی متمسک می شوند و برای کسب جایگاه و مقام دست و پا می زنند، باید بدانند دنیا به هیچ عنوان تکیه گاه مناسبی نیست و نمی تواند مایه آرامش باشد ولی اگر به جای تکیه به دنیا به خدای رحمان تکیه و توکل داشته باشند به آرامش حقیقی دست پیدا می کنند، چون او منشأ آرامش است، به همین خاطر است، افراد اهل ایمان در اوج درگیری، جنگ و فقر با آرامش زندگی می کنند ولی این گونه افراد در اوج دارایی ظاهری، زندگی خوبی ندارند چراکه دنیا برای آن ها یک تهدید است نه تفریح.

 

اما از عوامل درونی که بگذریم یک سری عوامل اجتماعی بیرونی نیز در شکل گیری این مسأله نامطلوب تأثیر دارد که مهمترین آن ها عدم فرهنگ صحیح در مدیریت است، شما ببینید تعداد زیادی از مدیران تصور می کنند کسی در میدان مدیریت برنده است که از دنیا بهره بیشتری ببرد و به همین دلیل به دنبال چشم و هم چشمی با دیگران می افتند، در حالی که دنیا میدان بندگی، عبادت و پاکی است و هرکس در این مسابقه پیروز شود، برنده واقعی است؛ باید نگاه مدیران از مسابقه برای به دست آوردن دنیا به مسابقه کسب سعادت آخرت تبدیل شود.

 

دلیل دیگری که می توان بر این مسأله برشمرد این است که در کشور ما خیلی از اوقات الگوی مصرف، دینی و شیعی نیست؛ خیلی از اوقات تشویق به خوردن و پوشیدن بیش از حد می کنیم، در حالی که دستور اسلام مصرف به قدر کفاف و عفاف است به این معنا که هرچه قدر بهتر مصرف کنیم زندگی عفیفانه تری خواهیم داشت، باید این نگاه از کشور ما برچیده شود که هرقدر بیشتر مصرف داشته باشیم گویا پیشرفته تر هستیم.

 

رسا ـ تجمل گرایی دولت ها و مسؤولان چه پیامدهای فرهنگی را در جامعه به همراه دارد؟

گاهی برخی تصور می کنند اگر ثروت زیادی داشته باشند، مردم آن ها را تحویل می گیرند در حالی که نخستین پیامد تجمل گرایی طرد شدن از جامعه و خار شدن چشم مرم است، چرا که این قانون دنیا است که هرکس به دنیا دلبسته باشد خار می شود، همچنانکه امروز کسی برای صاحبان فیش های نجومی سوت و کف نمی زند.

 

از پیامدهای دیگر تجمل گرایی می توان به فراموشی یاد خدا اشاره کرد که بالاترین بدبختی است؛ کفران نعمت ها، گسترش فقر، افزایش روحیه استکباری و فراموشی مستضعفین و فقرا از دیگر پیامدهای این مسأله است و همه این ها را باید کنار گسترش فسادهای اجتماعی و تبدیل ضدارزش ها به ارزش های والا قرار دهیم.

 

در میان آسیب های فردی و اجتماعی تجمل گرایی شاید بتوان گفت مهمترین آن ها کاهش جایگاه بندگی خدا است؛ آن هایی که تمام همت خود را معطوف به دنیا کرده اند و در دنیا برای خود حد و مرزی قرار نداده اند بی شک در دنیا غوطه ور می شوند و همین غوطه ور شدن، نور حق را در چشمان آن ها خاموش می کند.

 

این گونه افراد در حوادث و اتفاقات بعدی بصیرت خود را از دست می دهند، همچنان که رهبر معظم انقلاب چند سال پیش عنوان خواص بی بصیرت را مطرح کردند؛ باید بگوییم عمده دلیل این مسأله توجه بیش از حد به دنیا است که هرچه بیشتر باشد، نور حق کمتر می شود و این گونه اشخاص در هنگام شبهات و ابتلائات جبهه حق را از باطل تشخیص نمی دهند.

 

موضع گیری های افراد تجمل گرای دنیا پرست بیشتر شیطانی است و به جای خدا، این شیطان است که بر اعمال آن ها مهر تأیید می زند؛ این را باید بدانیم اگر روزی حرفی زدیم و یا کاری کردیم که دشمن از دست ما شاد شد، در دامان شیطان قرار گرفته ایم و شیطان دست از سر ما برنخواهد داشت، بنابراین باید هرطور که می توانیم خودمان را از دسترس او خارج کنیم و اگر کاری اشتباه انجام دادیم آن را توجیه نکرده و به خطای خود اعتراف کنیم.

 

 

رسا ـ به نظر حضرت‌عالی چطور می توان از این فرهنگ نادرست خارج شد؟

برای این مسأله باید به چند محور اساسی اشاره کنیم؛ نخست توجه به فرهنگ قرآنی و الگو گیری از ائمه هدا(ع) است، چراکه ائمه معصومین(ع) افرادی ندار نبودند بلکه می توانستند برخوردار باشند ولی آخرت را بر دنیا ترجیح دادند، دوم آن که بدانیم هرقدر کمتر مصرف کنیم آینده راحت تری خواهیم داشت، ما نمی گوییم در فقر زندگی کنیم، بلکه تأکید حرف ما بر دل نبستن به دنیا است.

 

یک مسأله دیگر که باید مورد توجه زیادی قرار بگیرد تقویت باورهای دینی از جمله باور معاد است، باید یقین کنیم که حساب و کتابی در کار است و می توان به جرأت گفت آن چه امروز ما در کشور خود شاهد آن هستیم باور نداشتن قیامت است؛ اگر قیامت را باور کنیم و با جان و دل آن را درک کنیم از مال دنیا به راحتی می گذریم همچنانکه امیرمؤمنان خطاب به فرزند بزرگوارشان امام حسن(ع) فرمود: «فرزندم اگر شخصی از تو پولی به عنوان قرض درخواست کرد و گفت آن در قیامت به تو می دهم، قبول کن!»؛ آیا به واقع ما در زندگی این گونه هستیم؟ آیا به کسی که نیازمند است توجهی داریم؟

 

اگر مدیران جامعه اسلامی در کنار توجه به فرهنگ قرآن، مصرف درست و تقویت باورهای دینی به پیامدهای نامطلوب تجمل گرایی نیز توجه داشته باشند از این مسأله دوری می کنند؛ مسؤولین و مدیران جامعه باور کنند که اشرافی گری آن ها باعث به خطر افتادن ایمان، اخلاق و آرامش مردم می شود.

 

نکته پایانی که در این بحث باید به آن توجه شود و شاید از موارد دیگر مهم تر باشد، توجه به هدف خلقت است؛ آیا هدف خلقت ثروت اندوزی است، آیا انسان برای فخر فروشی آفریده شده است و یا سخن قرآن چیز دیگری است، آن جا که در سوره ذاریات می گوید: «دلیل آفرینش جن و انس جز عبادت خدا چیز دیگری نبوده است»، بنابراین عبادت، بندگی، تواضع و دستگیری باید در دستور کار ما قرار داشته باشد نه اشرافی گری و ثروت اندوزی.

 

 

رسا ـ تربیت معنوی مدیران نظام اسلامی بر عهده چه نهادهایی است؟ شما چه پیشنهادی در این زمینه دارید؟

از آن جایی که راه کار اصلی تقویت باورهای دینی، فردی و اجتماعی است، باید برای فرهنگ سازی در این مسأله زیرساخت های فرهنگی کشور عوض شود که وظیفه این مسأله به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رسانه ها، صدا و سیما و متولیان فرهنگی جامعه است.

 

در کشور چین یک فرد افتخار می کند که در حال کار کردن بمیرد، اما در کشور ما خیلی از اوقات یک مدیر خوشحال است که پنجاه نفر برای او کار می کنند و او پشت میز می نشیند، بنابراین بازهم می گوییم این حقوق های نجومی نه تنها افتخار ندارد بلکه مایه شرم ساری و خجالت است.

 

باید الگوگیری از اولیاء الهی و قرآن در سطح ملی جامعه فرهنگ سازی شود، و همه به این باور برسند که زندگی اشرافی مساوی با قرار گرفتن در برابر حق است، بنابراین نه فقط مدیران حتی یک روحانی، یک کاسب و یا یک عضو هیأت علمی هم اگر دنبال ثروت اندوزی باشد در برابر حق جلوه گیری کرده است.

 

رسا ـ به عنوان سؤال پایانی بفرمایید آیا باید از ریزش مدیران تجمل گرا و غیر متعهد در بدنه دولت ترسید؟

خیر این موضوع خوف و ترسی ندارد، چراکه فکر مدیر تجمل گرا شیطانی است همچنانکه قرآن می فرماید این افراد انذار پیامبران را نمی پذیرند؛ یک مسؤول باید مجری حق باشد و خود خود را خادم مردم بداند نه آن که با زندگی اشرافی خود، همه را بدهکار خود بداند و به کاخ نشینی افتخار کند.

 

ما نمی خواهیم بحث سیاسی مطرح کنیم ولی باید گفت ما به چنین مدیرانی نیاز نداریم چون این افراد نه تنها خود منحرف شده و نور هدایت وجودشان خاموش شده است، بلکه می توانند زمینه انحراف دیگران را نیز فراهم کنند.

 

رسا ـ تشکر می کنیم از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.

بنده هم از شما عزیزان و خبرگزاری رسا تشکر می کنم و برایتان آرزوی موفقیت دارم./1330/گ402/س

 

خبرنگار: داود جعفری

ارسال نظرات