۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۱
کد خبر: ۴۴۴۶۸۷
مبلغ بین المللی در گفت‌وگو با رسا:

حوزه باید رصدکده و آینده پژوهی داشته باشد/ باید توسعه مخاطب داشته و در دانشگاه‌ها و سازمان‌های مردم نهاد بین‌المللی حضور داشته باشیم

حوزه باید رصدکده داشته باشد؛ یعنی دیده‌بانی داشته باشد تا بداند در دنیا چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. بداند اکنون چه مطالعاتی درباره مباحثی مانند حوزه، مرجعیت و... صورت می‌گیرد. حوزه اگر آینده پژوهی داشته باشد متوجه می‌شود که چه اتفاقاتی در راه است و برای آن فرهنگ سازی می‌کند.
حجت‌‌الاسلام سهروردی حجت‌‌الاسلام سهروردی

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی از استادان دانشگاه ادیان و مذاهب، جامعه المصطفی و جامعه الزهرا(س) است که در خارج از کشور نیز در دانشگاه‌ وروسلاو لهستان سابقه تدریس دارد. وی اکنون برای تدریس در بخش کرسی اسلام شناسی دانشگاه حراره که دانشگاه ملی زیمباوه به شمار می‌آید عازم این کشور شده است.

این پژوهشگر حوزوی به سه زبان انگلیسی، عربی و ترکی استانبولی تسلط دارد و به گفته خودش از 14 سالگی وارد حوزه شده و از 17 سالگی نیز شروع به تدریس رسمی در حوزه کرده است. حجت‌الاسلام جهانگیری می‌گوید پیش از ورود به حوزه در المپیاد ریاضی در بخش کشوری رتبه بسیار خوبی آورده بودم و معلمان اجازه نمی‌دادند وارد حوزه شوم. وقتی وارد حوزه شدم پس از مدتی پشیمان شدم و احساس کردم حوزه آن چیزی که می‌خواستم نیست، ولی سپس فردی شهید بهشتی را به بنده معرفی کرد و از آن زمان پس از مطالعه زندگینامه شهید بهشتی شیفته وی شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم زبان و تحصیل آکادمیک را ادامه دهم.

وی در سطح دکترای مطالعات آینده پژوهی نیز تحصیل کرده ولی پس مدتی از آن انصراف داده است. اکنون نیز در سطح دکترای شیعه شناسی مشغول به تحصیل است. وی برای مباحث تبلیغی و تدریسی به کشورهای مختلفی سفر کرده و در کنفرانس‌ها شرکت می‌کند. عضویت در هیأت تحریریه مجله علمی دانشگاه لهستان و عضویت در بنیاد حلال کشور ژاپن از دیگر فعالیت‌های حجت‌الاسلام جهانگیری است.

در گفت‌وگو با وی به بررسی وضعیت شیعیان و همچنین تبلیغ بین‌الملل پرداختیم که در ادامه متن آن را از نظر می‌گذرانید؛

 

رسا ـ پیش نیازهای تبلیغ یا تدریس در خارج از کشور برای یک طلبه چیست که بتواند در کار خود موفق باشد؟

برای تبلیغ یا تدریس در خارج از کشور باید پیش نیاز و شرایط داشت. نخستین پیش نیاز این است که طلبه به زبان خارجی تسلط کامل داشته باشد. برخی از افراد زبان می‌دانند ولی در حقیقت زبان نمی‌دانند چون تنها به صورت مقدماتی صحبت کرده و نمی‌توانند سلیس حرف خود را بیان کنند؛ در حالی که گیرایی و القای خوب مطلب با زبان سلیس صورت می‌گیرد.

دومین پیش نیاز آشنایی با فرهنگ آن کشور است. برای نمونه یکی از افراد برای تبلیغ به خارج از کشور رفته بود و در جمعی بیان کرده بود که رسول خدا(ص) در روایتی می‌فرمایند اگر فرد چنان باشد مانند سگ سیاه است. در حالی که بخشی از مخاطبان آن فرد سیاه پوست بوده‌اند و این مسلماً توهین به آن‌ها است. شاید در روایت ما سیاه معنای بدی دارد ولی در فرهنگ‌های دیگر سیاه معنای ارزشی دارد.

وقتی مطلبی را چنین بیان کنیم مسلماً آن فرد سیاه پوست که مخاطب ما است با خود خیال می‌کند که پیامبر(ص) نیز تبعیض نژادی داشته است. حتی در ذهن خود به این موضوع فکر می‌کند که مگر سگ چه بدی دارد که پیامبر(ص) برای آن مثال زده است. به همین دلیل بسیار مهم است ما با فرهنگ مردمان و کشورها آشنا شویم.

گام سوم در پیش نیازهای تبلیغ بین‌الملل، شناخت نیازهای بومی آن منطقه است. برای نمونه ممکن است بحثی که در ژاپن بیان می‌شود در مالزی یا اندونزی کاربرد نداشته باشد. بنده در ژاپن تبلیغ کرده‌ام ولی قبل از این‌که به این کشور بروم با چند نفر مشورت کردم. پیش فرض افرادی که به این کشور نرفته بودند این بود که ژاپن چون کشور توسعه یافته است باید رابطه دین و دولت، جهانی شدن و... را مطرح کرد؛ یعنی بیشتر تأکید داشتن بحث‌های آکادمیک نخبگانی را باید مطرح کرد.

حتی بنده برای این مسائل نیز مطالبی را آماده کردم تا عرضه کنم ولی وقتی به این کشور سفر کردم متوجه شدم در ژاپن جای چنین بحث‌هایی نیست. آن‌جا از بنده می‌پرسیدند منظم بودند چگونه است و بنده نیز روایات منظم بودند را می‌خواندم و خوششان می‌آمد. یعنی بحث‌های تئوریک و نظری که احساس می‌کردیم در ژاپن به درد می‌خورد، به درد نخورد و جای چنین مباحثی نبود. بلکه کارهای عملی و کاربردی به درد می‌خورد.

حتی بنده وقتی روایات درباره دروغ را می‌خواندم بسیار خوششان می‌آمد در حالی که در جامعه ژاپن دروغ گفتن بسیار قبیح است. به طور کلی برای نمونه در ژاپن کارهای عملی و کاربردی بسیار جواب می‌دهد ولی اگر همین بحث‌ها را در اندونزی بیان کنیم گیرایی نخواهد داشت. در این جامعه باید از صوفیزم و معنویت اسلامی صحبت کرد چون مهد صوفیست‌ها است و حرف برای گفتن دارند.

در چنین جاهایی باید از بُعد صوفیستی دین بحث کنیم. همسایه همین کشور مالزی است ولی در این کشور باید بحث‌های امامت و عقاید اسلامی را جدی بگیرم. در شهری مانند ژنو باید درباره بحث‌های حقوق بشر، حقوق حیوانات و حقوق گیاهان و... صحبت کنیم. باید نوع خوراکی که برای کشورها تهیه می‌کنیم متفاوت باشد در حالی که متأسفانه حتی به لایه دوم(آشنایی با فرهنگ) کشورها نرسیدیم چه برسد به لایه سوم(شناخت نیازهای بومی آن منطقه).

اکنون برای کشورها چه کتاب‌هایی ترجمه کرده‌ایم؟ برای ژاپن که اصلاً با فلسفه درگیر نیست یک کتاب فلسفی را ترجمه کرده‌اند. این کشور کشور سمبولیک، عکس و درام است. لذا در این کشور افرادی مانند کیارستمی را می‌پسندند چون کشور داستان‌ها است. برای این کشور نباید فلسفه را ترجمه کرد بلکه باید کتابی مانند داستان راستان را ترجمه کرد.

نشناختن ذائقه مخاطب هزینه‌ها را بر دوش ما گذاشته است. اگر بخواهیم برای بین‌الملل کار کنیم باید ذائقه مخاطب را جدی بگیریم. این در صورتی است که گاهی برای تولید ذائقه هزینه‌ای نیز شده است ولی به جای این‌که هزینه ما را به نتیجه برساند بلکه هزینه بر دوشمان گذاشته است.

 

رسا ـ وضعیت شیعه شناسی در جهان چگونه است به چه میزان با ما آشنا هستند؟

اکنون شیعه شناسی در غرب یک رشته شده و اسلام شناسی نیز رشته مهمی به شمار می‌آید. حتی دانشگاه اسرائیل نیز این رشته را دارد و درباره ما مطالعه می‌کنند. ولی حوزه علمیه این‌ها را چقدر رصد کرده تا بداند که چه چیزی را می‌خوانند؟ چه کارهایی می‌کنند؟ فهرست مطالبی که بیان می‌کنند چیست؟! حوزه اکنون از این مسائل بی‌خبر است. حتی در دانشگا‌ه‌ها نرفتیم تا بدانیم چه واحدهایی را مطالعه می‌کنند تا حداقل چند طلبه در ارتباط با هر واحد تربیت شوند که اگر آن‌ها(دانشگاه‌ها) شبهه و نکاتی دارند این‌ها(حوزه) پاسخ‌گو باشد. این گام نخست است و حتی گام انفعالی به شمار می‌آید؛ یعنی گام آشنا شدن است.

گام بعدی نیز گام اقدامی است. یعنی باید ببینیم برای این‌ها به چه میزان تولید محتوا داشته‌ایم. اکنون وقتی یک کتاب درباره مسیحیت یا یهودیت خوانده می‌شود یک مسیحی یا یهودی نوشته است. ولی آیا کتاب‌هایی که درباره شیعه شناسی است، نویسنده آن شیعه است و کتاب‌های او تدریس می‌شود؟ خیر. این‌ها را افرادی مانند وهابی‌ها، یهودی‌ها و... نوشته‌اند.

گام بالاتر این است که حوزه برای تدریس کتاب‌های شیعه شناسی به چه میزان نیرو تربیت کرده است؟ برای تدریس در کرسی‌های اسلام شناسی حوزه به چه میزان نیرو تربیت کرده که بتواند آن‌ها را بر عهده بگیرند؟ حقیقت این است درباره این‌ها ناگوارانه باید گفت که حوزه بی‌خبر است.

حوزه باید رصدکده داشته باشد؛ رصدکده دیده بانی. ببیند در دنیا چه اتفاقات رخ می‌دهد. اکنون چه مطالعاتی درباره مباحثی مانند حوزه، کافی و... صورت می‌گیرد؟ اکنون برخی از پژوهش‌ها درباره آینده مرجعیت کار کرده‌اند که آینده آن چیست. حوزه چقدر از این‌ها باخبر است و درباره این مسائل باید فکر کند؟ فکر کند ببیند که چه اقداماتی را باید انجام دهد. باید بدانیم که پدیده‌های جدید تکنولوژی در راه است و آینده پژوهان می‌گویند چنین موضوعاتی اتفاق خواهد افتاد، حوزه به چه میزان خود را برای این مسائل آماده کرده است؟

حدود 100 سال پیش یک رمان نویس نوشت روزی بانوان در خیابان راهپیمایی می‌کنند که ما شهروند درجه دوم نیستیم، بلکه شهروند درجه یک هستیم. بسیاری از علما نیز گفتند امکان ندارد بانوان چنین کاری بکنند ولی اتفاق افتاد. حتی اکنون شعار «خانم اول» همه جا است. آینده پژوهان می‌گویند 50 سال بعد اتفاق بزرگی رخ خواهد داد که می‌توانید تحقیق کنید تا بدانید چیست؟ آیا برای این اتفاق بزرگ خودمان را آماده کرده‌ایم؟

 

رسا ـ آن اتفاق بزرگ چیست؟

یکی از اتفاقات بزرگ این است که روزی ربات‌ها در خیابان‌ها راهپیمایی خواهند کرد و خواهند گفت ما مثل شما کار می‌کنیم پس ما نیز باید شهروند درجه یک هستیم. البته اگر به کسی چنین موضوعی را بگویی می‌خندد ولی اتفاق خواهد افتاد. حتی آینده پژوهان می‌گویند ایران را چندین سال بعد یک کشور فتح خواهد کرد. ایران تاکنون دو بار توسط عرب‌ها و مغول‌ها فتح شده است و این‌بار توسط شبه قاره‌ای‌ها ـ هند و بنگلادش ـ فتح خواهد شد؛ چرا که از یک سو جمعیت در حال پیر شدن است و از سوی دیگر صعنت روبه رشد است.

صعنت روبه رشد و جمعیت رو به پیر سبب می‌شود تا ایران آینده مانند دهه شصت کشور ژاپن شود. در این دهه جمعیت ژاپن پیر شد و از سوی دیگر صعنتش رشد کرد به همین دلیل مجبور شد به تمام کشورهای خاورمیانه نامه ارسال کند که برای ما نیروی کار بفرستید. در آن زمان نیز تعداد زیادی ایرانی به ژاپن رفتند. این کشور برای افرادی که وارد آن شدند برای حفظ صعنت خودش خدماتی را عرضه کرد.

البته وقتی نیرو تعداد کمی وارد شود مشکل پیش نمی‌آید ولی وقتی توده وارد شود به هویت‌های فرهنگی و اقلیمی خود پایبند خواهند بود. اکنون در کشور عربستان، پاکستانی‌ها حضور دارند و لباس‌های خود را می‌پوشند، حتی راهپیمایی می‌کنند که عربستان با آن‌ها بد رفتاری می‌کند؛ چون چندین میلیون پاکستانی در این کشور هستند. اکنون نیز حجم عظیمی از جمعیت ما در حال پیر شدن است و مقام معظم رهبری فریاد می‌زنند که جمعیت در حال پیر شدن است ولی کسی نمی‌شنود. این‌بار با یک هجوم ـ نه تهاجم ـ فرهنگی نخواسته روبرو هستیم و در این هجوم خودمان دشمنان را به خانه دعوت خواهیم کرد.

حوزه اگر آینده پژوهی داشته باشد متوجه می‌شود که چه اتفاقاتی در راه است و برای آن فرهنگ سازی می‌کند. اکنون موبایل سبک زندگی مردم را برهم زده است، اگر آینده پژوهی داشتیم پیش از این‌که موبایل وارد کشور شود برای آن پیوست فرهنگی می‌نوشتیم. پدیده‌های دیگر از حیث تکنولوژی در راه است که سبک زندگی مردم را تغییر خواهد داد و ما از آن‌ها بی‌خبریم.

 

 رسا ـ در کشورهای دیگر نگاه به تشیع مثبت است که بخواهیم برای توسعه آن تلاش کنیم؟

بنده نگاه به تشیع را به چند دسته تقسیم می‌کنم. نخست، اوایل انقلاب مردم جهان نگاه خیره کننده و ترسناکی به تشیع داشتند. چون می‌گفتند در دوره‌ای که خدا مُرده است، دینی آمده و حکومتی را تشکیل داده است! به همین دلیل مردم نگاه خیره کننده ولی همراه ترس داشتند.

دومین دوره نگاه جذاب و گرونده بود که افراد به سمت تشیع آمدند. البته به معنای آن نیست که جامعه‌ها را شیعه کردیم بلکه بدین معناست که معارف شیعی برای مردم قابل پسند شد. سومین دوره نیز مربوط به زمان اسلام هراسی بود. در این دوره از تشیع نیز هراس به وجود آورند. اسلام و شیعه را ترسناک معرفی کردند.

ولی بنده عقیده دارم دوره چهارم نوع نگاه به تشیع پس از داعش رخ خواهد داد. اکنون همه به این نتیجه رسیده‌اند که اسلام دارای دو ورژن است؛ نخست، اسلام، اسلام اعتدالی و عقلانی است. به حقوق دیگران احترام می‌گذارد و دیالوگ و گفت‌وگو دارد. دوم، اسلامی که خشن و کشنده است که از دل آن داعش به وجود می‌آید. به همین دلیل نگاه به شیعه تغییر کرده است.

حتی اکنون در برخی از کشورها مسلمانان را به دو گروه خوب و بد تقسیم کرده‌اند و این تشخیص را بر اساس اسم انجام می‌دهند. یعنی افرادی که دارای نام شیعی هستند را مسلمانان خوب معرفی می‌کنند. البته اعتقاد ما این نیست که اسم هویت را تغییر می‌دهد چون اگر این‌گونه باشد نام صدام نیز حسین بود ولی این یک سینگال است که اتفاقات بزرگی در راه است.

داعش اکنون تهدید است ولی باید آن را به فرصت تبدیل کنیم. پس از پدیده داعش اتفاقاتی که رخ داده این است که فضا برای تشیع بسیار ایجاد شده به شرط این‌که بخواهیم معارف آن را معرفی کنیم. رسانه‌ها نیز باید به این موضوع بپردازند؛ چون رسانه‌ها باید ذائقه مردم را ایجاد کنند نه این‌که مردم برای رسانه ذائقه سازی کنند.

 

رسا ـ نقاط قوت شیعه چیست که به آن‌ها پرداخته شود؟

معارف شیعه به سبب قدمت بلند علمی و غنای دانشمندان است. بیشتر علمای اسلامی نیز شیعه بوده‌اند. این علما در مکتب شیعه رشد کرده‌اند. البته ممکن است اثنا عشری نبوده‌اند ولی شیعه بوده‌اند. امروزه نیز بحث گفت‌وگو و دیالوگ‌مدار بودن شیعه اهمیت دارد. شیعه هیچ‌گاه گفت‌وگو را نفی نکرده است و این موضوع بسیار مهم است. در حالی که وهابیت هیچ‌گاه حاضر به گفت‌وگو نمی‌شود به همین دلیل است که دیگران را تکفیر می‌کنند.

عقلانیت معارف شیعه از دیگر نکات برجسته است. تمام مطالب شیعه دارای عقلانیت است ولی فرد وقتی با یک وهابی یا یک آیین دیگر صحبت می‌کند به جایی می‌رسند که نمی‌‌توانند پاسخ دهند و سکوت می‌کنند. متأسفانه یکی از تعاریف درباره دین این است که دین دارای آموزه‌های مرموز است. یعنی انسان‌ها آن نمی‌فهمند. ولی آموزه‌های شیعه نه تنها مرموز نیست بلکه به هر میزان علم و عقلانیت رشد کرده، حقانیت آموزه‌ها نیز روشن‌تر شده است.

نکته سوم، آموزه‌های شیعی یک مجموعه است و دارای تمام بخش‌ها است؛ یعنی برای فرد آخرت، نحوه زندگی، برخورد با حیوانات، نوع خواب، رنگ لباس و... را بیان می‌کند. این سبب می‌شود که فرد زندگی آرامی را داشته باشد. ولی برای نمونه مسیحیت می‌گوید در یکشنبه دعا و عبادت کنید ولی اعمال بقیه روزها مشخص نیست.

 

رسا ـ در تبلیغ تشیع به چه میزان موفق بودیم و بهترین راهکار برای تبلیغ آن چیست؟

ما باید تبلیغ را به ساحت‌های مختلف تقسیم کنیم. نخست، تبلیغ منبری سنتی است که مخاطبان ما تنها شیعیان یا مسلمانان هستند. ولی باید توسعه مخاطب بدهیم یعنی باید مخاطبان را از مسلمانان به تمام بشریت گسترش دهیم. حتی باید برای بوداییان نیز یک خطیب و بیان کننده معارف دین داشته باشیم. برای مسیحیت داشته باشیم. باید امام موسی صدری داشته باشیم که برود در کلیسا برای مسیحیان سخنرانی کند. نباید معارف خودمان را در قوم خودمان زندانی کنیم. باید آن را برای دیگران بسط دهیم. هدف ما از این کار تبلیغ شیعه نیست بلکه گستراندن معارف خودمان است تا همه آگاه شوند و حقیقت شیعه را بدانند.

دومین موضوع این است که تنوع مخاطب داشته باشیم. باید افزون‌بر افراد عادی که در مسجد و کلیسا مخاطبان ما هستند، باید دانشگاه‌های دنیا را به عنوان مخاطب خودمان داشته باشیم. مخاطب معارف شیعه تنها مردم عادی تبلیغی نیستند، بلکه قشر آکادمیک نیز هست. به همین دلیل باید برای دانشگاه‌ها متون درسی تدوین کنیم و حتی رشته‌هایی برای آن‌ها پیشنهاد بدهیم. همچنین کتاب تألیف کرده و نیروی انسانی خوب را تربیت کنیم.

گام سوم این است که کنفرانس‌های بین‌الملل را جدی بگیرم و در این کنفرانس‌ها که امروز بحث‌های میان رشته‌ای مطرح است، شیعه باید بسیار جدی حضور داشته باشد. گام چهارم این است که در سازمان‌ها و نهادهای مردمی بین‌المللی حضور داشته باشیم. برای نمونه باید در سازمان معلولان دنیا که در ژنو است حضور داشته باشیم و بگوییم که اسلام درباره معلولان چه گفته است. ما برای این افراد هیچ چیزی نگفته‌ایم. باید در سازمان‌های مختلف مانند اخلاق، محیط زیست و... حضور داشته باشیم. ما این مخاطبان را ندیدیم در حالی که بخشی از مخاطبان ما همین سازمان‌ها هستند. برای این‌ها باید کار کنیم.

متأسفانه وقتی ما بحث تبلیغ دین را بیان می‌کنیم، خیال می‌کنیم تنها باید در منبر بگوییم در حالی که می‌توان دین را در قالب مجلات علمی نیز معرفی و عرضه کرد. کنفرانس‌های علمی مختلفی در دنیا برگزار می‌شود که می‌توان از آن‌ها نهایت بهره را برد. بنده سال 2012 در یک کنفرانس در کشور ژاپن بحث اخلاق سایبری را به همراه چندین روایت عنوان کردم و تأکید کردم که سایبر بشر را تنها کرده است. افراد در جمع هستند ولی با جمع نیستند و هر فردی نیز با موبایل خود مشغول است. این بحث نیز مورد استقبال قرار گرفت.

همان‌گونه که قبلاً گفتم در بحث تبلیغ دین، مخاطبان را تنها شیعیان و مسلمانان می‌دانند. در حالی که به تعبیر امام رضا(ع) مخاطبان باید تمام مردم باشند؛ «اگر همه مردم سخنان ما را می‌شنیدند از آن‌ها تبعیت می‌کردند.» به همین دلیل نیز سخنان ائمه اطهار(ع) را باید به همه افراد بگوییم. به همین خاطر اخیراً نیز سعی کردم در مراکز آدمیک غیر دینی به فعالیت بپردازم.

متأسفانه وقتی با چهره دینی می‌رویم افراد خیال می‌کنند که مبلغ می‌خواهد افراد را شست‌وشوی مغزی داده و سخنی را القاء کند که دیگران نیز بپذیرند. در حالی که ما با چنین هدفی نمی‌رویم بلکه افرادی هستیم که می‌گوییم این حرف حق است، می‌خواهی بپذیر نمی‌خواهی نپذیر. نه این‌که مطلبی را با زور و اجبار در ذهن فردی القا کنیم. لازمه این کار نیز این است که مقداری چهره دینی خودمان را بازسازی کنیم.

بنده یک خانم ایرانی که حتی می‌گوید بی‌دین است را می‌شناسم که در سوئد مرکز درمانی با عنوان دعا تأسیس کرده است. می‌گفت: در این مرکز افراد مراجعه می‌کنند و به او می‌گوییم فلان نیایش را بخوان و حتی معنای نیایش را نمی‌دانند ولی چون اعتقاد دارند، آرامش می‌گیرد. این موضوع را چندین بار تکرار کردیم که نتیجه داده و اکنون بیمارستان‌ها برخی از بیمارانشان را به ما ارجاع می‌دهند.

ماها از بسیاری از معارف می‌توانیم استفاده کنیم ولی نمی‌کنیم. اکنون دین برای کشور ما هزینه ساز شده است، یعنی دین هزینه بر دوش ما گذاشته است و این موضوع تعارف بردار نیست. چرا که برای اعزام مبلغ و یا چاپ کتاب باید هزینه کرد در حالی که دین خود باید سرمایه آور باشد. باید نگاه‌مان را تغییر دهیم. چرا سرمایه آور نیست؟ چون از آن پولی به دست نمی‌آوریم و تنها هزینه‌ای عمل کرده‌ایم لذا گویی اکنون تمام نهادها از دین طلبکار هستند. راست نیز می‌گویند چون دین تنها هزینه بر دوشمان گذاشته است.

 

رسا ـ حوزه در زمینه تبلیغ بین‌الملل چقدر موفق بوده است؟

حوزه دیر اقدام کرده و عموماً جهش‌ها جهش‌های شخصی بوده است ولی با انقلاب اسلامی چنین فضای ایجاد شد و نیروها تربیت شدند. ماها تربیت شده خود حوزه هستیم ولی با نقطه مطلوب بسیار فاصله داریم دلیل نیز این است که در حوزه بین‌الملل جریان نبوده و هر فردی شخصی اقدام کرده است. در حوزه تشکیلاتی برای بین‌الملل در نظر گرفته نشده است و اخیراً نیز معاونت بین‌الملل تأسیس شده که امیدواریم اتفاقات خوبی رخ دهد. با این وجود با نقطه مطلوب فاصله داریم.

رسا ـ سخن پایانی دارید بفرمایید.

امیدوارم حوزه در قدم نخست بخشی را با عنوان بخش دیده‌بانی و رصد داشته باشد و اتفاقاتی که در بیرون رخ می‌دهد را رصد کند. حوزه باید خود را همگام با این اتفاقات پویا نگه‌دارد. حضرت آقا نیز بحث تحول در حوزه و آینده پژوه بودن حوزه را مطرح می‌کنند. حوزه باید این پویایی را داشته باشد ولی اگر این نیازها را نبیند به هر میزان نیز جهش داشته باشد دور خود می‌چرخد.

متأسفانه در حوزه جایی نیست که این نیازها را رصد کند در حالی که رصد بسیار مهم است. باید اتفاقات فرهنگی رصد شود تا فقهای ما بتوانند پاسخ آن‌ها را داشته باشند. حوزه باید رصد کند و ببیند چه اتفاقاتی می‌تواند در زندگی فرد تحول ایجاد کند و برای آن پاسخ داشته باشد. حوزه باید رصد کند که پس از داعش فضا به سوی شیعه چگونه خواهد بود و در این زمینه جهش داشته و خودمان را آماده کنیم.

/993/402/ر

گفت‌وگو: محمد راستگردانی

ارسال نظرات