۰۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۹
کد خبر: ۴۵۲۲۳۱

جانباز دفاع مقدس سبک زندگی خود را تشریح کرد

گفتگوی صمیمی با جانباز دوران دفاع مقدس،حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای قربانی ،به مناسبت روز جانباز .
حجت الاسلام والمسلمین قربانی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری  رسا به نقل از راشد، گفتگوی صمیمی با جانباز دوران دفاع مقدس،حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای قربانی ،به مناسبت روز جانباز .

خودتان را معرفی کنید و از تحصیلات و اساتید خود بفرمایید ؟

علی اصغر قربانی هستم زادگاه بنده باخرز و ، باخرز نزدیک تربت حیدریه است . در تاریخ  1/1/1354 وارد مدرسه علمیه فولاد تربت حیدریه شدم .در آن زمان مسئول مدرسه مرحوم حاج شیخ صدرالدین ربانی بود . دروس امثله و هدایه را خدمت  مرحوم حاج شیخ حسن کله از روستای کاهیجه و شرح قطر الندی را خدمت آقای سید بحر خواندم  و سیوطی و مغنی را هم محضراستاد  حاج شیخ  صدرالدین ربانی گذراندم .حاج آقای هروی استاد خط و مرحوم استاد صالحی رساله میگفتند .استاد خوجوی ودیگر اساتید.

بعد از سال 1357 با جوانان فعال و انقلابی مشغول فعالیت های انقلابی و سیاسی بودم  مخصوصا مرحوم  شهید علی پاکروان خیلی صمیمی بودم .در سال 58  در برنامه تظاهراتی که به مناسبت سالگرد دکتر شریعتی برگزار شده بود دستگیر شدم این برنامه منزل ابوی مرحوم دکتر شریعی ،آقای محمد تقی شریعتی برگزار شده بود در خیابان تهران و خیابان امام رضا فعلی  نزدیک فلکه آب ،که برنامه اجتماع  طلبگی  دانشجویی بود .در این مراسم بزرگانی همچون مرحوم شهید مطهری ،دکتر سنجابی و دکتر پیمان شرکت کرده بودند . جلو پنجره سخنرانان ،سخنرانی میکردند و بعد از اتمام برنامه وارد خیابان شدیم وشروع به  تظاهرات کردیم و شعار ما این بود که شاه تو را میکشیم و با شعارهای انقلابی تظاهرات ادامه داشت و به همین منوال از ضلع جنوب غربی فلکه آب وارد خیابان خسروی نو شدیم و شمال شرقی و جنوب شرقی همه نیروهای پلیس و کماندو و ضد شورش بود و یک راه باز گذاشته بودند تا وارد خیابان خسروی نو شدیم ونیرو های امنیتی حمله کردند ودستگیرم کردند  ابتدا درکلانتری یک و سپس در لشکر 77 خراسان  زندان شدم و سپس  به ساواک احمد آباد برای بازجویی برده شدم و بعد قریب به یک ماه یکماه و نیم در زندان وکیل اباد که خیلی وضع نامناسبی داشت انجا بودیم و بعد از اتمام بازجویی و صدور حکم قریب به شش ماه محکوم به زندان شدم و بعد منتقل شدم به بند یک که وضع مناسبتری داشت .

بعداز پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 58 وارد حوزه علمیه قم شدم واز محضر اساتیدی همچون مرحوم آیت الله انصاری شیرازی ،عمانی همدانی ،مرحوم مصطفی محقق داماد ،مرحوم آقای شجاعی ،مرحوم شماعی همدانی و طاهری خرم آبادی بهره بردم  و عمده درسها خدمت آقای اعتمادی رسائل  و خدمت مرحوم آقای وجدانی فخر و اشتهاردی و مکاسب خدمت آقای پایانی و کفایه را خدمت مرحوم آقای  صالحی مازندرانی و دروس خارج مرحوم فاضل لنکرانی ،مرحوم استاد آشیخ جواد آقا تبریزی ،قریب به 17 سال خارج اصول آقای وحید ، آقای مکارم شیرازی و نوری همدانی تلمذ کردم .

در حال حاضرمشغول تدریس هستید ؟

بله در حال حاضر مشغول تدریس اصول فقه در مدرسه جانبازان هستم ،درس شیعه شناسی ،تاریخ تشیع ،فرق و مذاهب و تاریخچه و نقد وهابیت  مشغول هستم .قبلا هم در جامعه الزهرا مشغول تدریس ادبیات و لمعه بودم.

به صورت متفرقه از قبل مشغول تدریس بودم ولی از سال 80 به صورت منظم ورسمی مشغول تدریس شدم.

اثار چاپ شده دارید ؟

بله تعدادی از کتابها حدود پنج جلد توسط مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما و تعدادی آماده چاپ و یک جلد هم با موضوع شناسی در حال تدوین است .

یک متن درسی یعنی درسنامه برای روحانیون حج و زیارت و کاروان های اهل سنت تدوین شده  که مراحل قبل از چاپ را میگذراند و در زمینه های بیداری اسلامی ،الغدیر ،فرق و مذاهب و موضوعات مختلف مقالاتی هم نوشته ام.

تبلیغ را از چه سالی شروع کرده اید ؟

تبلیغ را از محرم سال 58 شروع کردم از منطقه نورآباد ممسنی شیراز.

در زمان سابق مخصوصا شمان حضرت امام (ره)حوزه های علمیه را تعطیل میکردند و توصیه میکردند طلاب  به تبلیغ دینی بپردازند  .

تبلیغ اهمیت بسزایی دارد مخصوصا الان که در جامعه از لحاظ فرهنگی ،مذهبی، مبانی دینی و اعتقادی بسیار ضعف داریم .بین مردم احکام شرعی خیلی پیش پا افتاده و با وجود رسانه ها و پرداختن رسانه و کارشناس احکام از رسانه ولی باز هم شاهد آن هستیم که در اولیات احکام مردم مشکل دارند و این نشانگر ان است که باید تبلیغ جدی گرفته شود و طلاب بیشتر به این مهم بپردازند.

اخرین تبلیغ حضرتعالی :

اخرین جلسه تبلیغ در اطراف قم بود یک جلسه شخصی .اما خارج از قم ایام نوروز بود در راهیان نور که معمولا ایام نوروز قبل از تحویل سال میروم و امسال از 25 اسفند تا 5 فروردین در منطقه خرمشهر بودم .

بهترین خاطره ازایام روایتگری در راهیان نور این است که پذیرش خیلی خوبی را از طرف مخاطبین شاهد هستیم و این بخاطر این است که مخاطبی که در این فضا قرار میگیرد با پای خود و آماده و مهیا می آید و این خیلی با ارزش و مهم است و لذا اگر مبلغ هنر داشته باشد تاثیر گذاری خیلی خوبی میتواند داشته باشد و مردم از تبلیغ خیلی استقبال میکند . یک حرف تبلیغی که آمیخته می شود با خاطرات و سیره شهدا واقعا تاثیر گذارتر است.

چه توصیه ای میکنید به حضور طلاب در راهیان نور برای تبلیغ؟

حضور در این فضا برای تبلیغ نیاز به یک پیش نیاز دارد چون این فضا یک شیوه تبلیغی خاصی میطلبد .روحانی عمومی خیلی کاربردی ندارد چرا که مبلغ در این منطقه باید دوره های روایتگری را گذرانده باشد با سبک و سیاق تبلیغ این چنینی آشنایی داشته باشد سرمایه ای از سیره شهدا و دفاع مقدس داشته باشد تا بتواند مخاطب را با خود همراه کند .

شما مسئولیت معاونت تبلیغ مجمع را به عهده دارید ؛از تبلیغ و معاونت تبلیغ بفرمایید؟

خدا رو شکر میکنیم .کم بوده ولی پربرکت بوده .در این راستا شیخ احمد قاسمی به صورت جدی اعزام مبلغ به منطقه تربت را پیگیری میکرد .این که تعبیر میشد به منطقه تربت بخاطر این است که رسالت مجمع و تبلیغ طلاب منحصر در شهر تربت نیست بلکه به صورت فراگیر شامل منطقه تربت حیدریه میشود و در کل شاید اعزام ها کم بوده ولی پر برکت بوده حالا به هر دلیلی یا زمینه از آن طرف مساعد نبوده و یا از این طرف ولی درکل خوب بوده.

وضعیت فرهنگی تربت حیدریه را چگونه ارزیابی میکنید ؟

باید با تاسف عرض کنم که ما از وضعیت فرهنگی تربت حیدریه راضی نیستیم .یعنی ما آن وظیفه ای که در قبال تربت داریم را انجام ندادیم .انتظار از یک شهر مذهبی وشهری که کهن و تاریخی و عالم خیز است ودر برنامه های مذهبی این شهر منبع تغذیه فرهنگ و دیانت بوده .ولی نه از طرف طلاب آن انتظاری که میرفته انجام شده و نه از طرف مسئولین آن زمینه مساعد تبلیغی فراهم شده! و مردم هم ز حیث فرهنگی خیلی نیاز مند هستند ا.

در چه سالی به منطقه جنگی اعزام شدید؟

اولین بار با 1200 نفر طلبه به  پادگانی بین تهران و کرج برای آموزش اعزام شدم  بعد به  پادگان امام علی علیه السلام که آلان دانشگاه افسری امام علی علیه السلام نامیده می شود برای آموزش سلاح های سنگین اعزام شدم .بعد از این برنامه های آموزشی به دست بوسی حضرت امام ره رسیدیم و در اواخر مهر ماه سال 59 شروع جنگ به اهوازاعزام شدم با تعدادی از طلاب قم و غیر طلبه در یک مدرسه ای در اهواز مستقر شدیم . این ایام دشمن در روستایی در 15 کیلومتری جنوب غربی اهوازبه نام دب حردان بود .

ده روزی در این منطقه مستقر شدیم ولی به منطقه جهت عملیات اعزام نشدیم و برگشتیم و مجدد در بهمن ماه با جمعی از طلاب فیضیه به سوسنگرد اعزام شدیم و این همزمان شد با فاجعه شهادت دانشجویان خط امام در منطقه هویزه و شهادت شهید علم الهدی .

حدود 45 روز درآن منطقه بودم .به منطقه مریوان ،مسجد سلیمان و اندیمشک و نفت شهر و سومار اعزام شدم .

در سال 1362 در منطقه مهران در عملیات والفجر 3 به همراه یک رزمنده کم سن وسالی در حال ساخت سنگربودم که با صدای گلوله توپ حالم دگرگون شد  وقتی به خود آمدم دست راست به پوست آویزان و پای راست هم ازقسمت ران له شده بود که منجر به قطع دست راست و قطع پای راست شد .

 

ما با تیپ 21 امام رضا (ع)که به فرماندهی آقای قالیباف بود اعزام شده بودیم و بعد از اینکه مجروح شدم بچه های خراسان بنده را منتقل کردند به مشهد به بیمارستانی در وکیل آباد.

برای خود من نکته جالبی بود که  در ایام انقلاب وقتی زندانی شدم در منطقه وکیل آباد زندانی بودم و اتفاقا برای مداوای مجروحیت هم بنده را به بیمارستان وکیل آباد اورده بودند .

از نقش طلاب در دفاع مقدس بفرمایید ؟

نقش روحانیت در ایام دفاع مقدس خیلی برجسته بود .روحانیون و طلاب آنچنان روحیه ای به رزمندگان میدادند که بیش از چند تانک و اسلحه  مهمات بود . وجود یک روحانی ملبس بیش از هر اسلحه مادی کاربرد داشت .

اصل قضیه در جبهه فرمایش خداوند متعال در قرآن است که در سوره انفال ایه 60 میفرماید:

 و اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه  دردفاع قوه و نیرو باید به رزمنده و جبهه تزریق شود و انتقال و تزریق نیرو و قوه که بخش معنوی آن درجبهه و جنگ  بین رزمندگان به عهده روحانیت و طلاب بود که واقعا به خوبی انجام دادند و حضور پر رنگ و فعالی داشتند و گاهی در عرصه روحانی و مبلغ دین ،گاهی در عرصه امامت جماعت ،گاهی در عرصه امدادگری ،گاهی فرماندهی نقش ایفا میکردند مثل شهید میثمی و شهید محلاتی که به عنوان نمایندگان حضرت امام ره بودند .لذا برای روحیه بخشی و تزریق و انتقال نیروی معنوی کم نمیگذاشتند .

یک بخش فعالی که برخی طلاب داشتند و نقش ایفا میکردند در پشت جبهه ها بود و آن جمع آوری کمک های مردمی برای رزمندگان بود .تشویق مردم از طریق تریبون های جمعه و جماعت و مسجد و نیز بخش دیگری ازسهم  روحانیت و طلاب برای حضور در جبهه بود .

از دوستان شهید خود بگویید ؟

از نزدیک ترین و بهترین دوستان شهید بنده شهید آشیخ توکلی اهل کامه علیا بود که دارای ویژگی های معنوی وروحانی منحصر بفردی بود، روحی  لطیف وهمیشه خنده بر لب داشت . از جمله افرادی  بود که رابطه خانوادگی داشتیم . این شهید بزرگوار شهید خالص و مخلصی بود.

آیا برای شهدا دلتنگ می شوید ؟در این صورت چه می کنید ؟

در زمان دفاع مقدس خیلی برای شهدا دلتنگی می کردم به گونه ای که گاه بی تاب می شدم و گاه چاره راه را در آن می دیدم که ذهن خود را به چیز دیگری مشغول سازم .اما به تدریج این حالت کمرنگ شده است ما مدیون آنها هستیم.

در قبال خون های پاک شهدا چه وظایفی داریم؟

بله وظیفه داریم ؛وظایف ما در برابر شهدا بطور خلاصه چنین است :

1:یاد شهدا :طلاب و منبری ها باید در منابر و سخنرانی های خود شهدا را یاد کنند در ایام تبلیغی مخصوصا ایام محرم .چاشنی بحثها شهدا باشند و مردم از این رویکرد استقبال میکنند و یاد شهدا مردم را منقلب میکنند.

2:ما در وسط راه هستیم و نیاز داریم به این خون های پاک و مطهر و حتی امروز جامعه ارتباط خود را با شهدا قطع نکرده و شاهد تشییع شهدای مدافع حرم هستیم و این یعنی هنوز جامعه به خون شهید نیاز دارد و این مورد هم وظیفه ما را نسبت به حفظ ، یاد و خاطره و راه شهدا سنگین میکند.

از شهدا مدافع حرم در عراق وسوریه یاد کردید در این مورد بفرمایید:

حقیقت امر این است که جبهه عراق و سوریه جدا از جبهه هشت سال دفاع مقدس نیست بلکه جبهه امروز در عراق و سوریه تداوم همان جبهه است چون دشمن همان دشمن است ،نیات و اهداف دشمن امروز همان اهداف و نیات همان دشمن دیروز است .افرادی که صدام را اجیر کرده بودند و از صدام حمایت میکردند همان افراد و حکومت ها با همان اهداف امروز تروریست ها را مسلح و حمایت میکنند.در جبهه مقابل هم همینطور یعنی همان اهداف و نیاتی که رزمندگان ما در هشت سال دفاع مقدس داشتند مدافعان حرم هم همان اهداف و نیات را در نظر دارند.خاطراتی و ویژگی های روحی که از رزمندگان ما میشندیم امروز همان ویژگی ها را در مدافعان حرم میبینیم .

علاوه بر همه این موارد مقام معظم رهبری برای همه ما فصل الخطاب هستند ایشان که ایستاده اند وظیفه برای ما روشن است !

با توجه به این که در فضای جبهه بوده اید اگر فضایی اینچنین مهیا شود شما حاضر هستید مجدد شرکت کنید ؟

بله !چرا نرویم !اگر قابل و شایسته باشیم از خدا میخواهیم به ما توفیق دهد خون و جان خود را در این راه بدهیم .

توصیه ای به جوانان :

این دین و مذهب و ارزشها و کشور و ملت و ایران و قدرت که به عنوان یک قدرت منطقه ای و جهانی تبدیل شدیم ،همه این ها مرهون چندتا یاد و ذکر است :

1:یاد خدا ،انسان باید پیوسته بیاد خدا وبا ذکر خدا باشد چرا که انسان اگر بیاد خدا باشد قدرت تحلیل و تصمیم گیری در او تقویت خواهد شد .

2:انسان خود را فراموش نکند و همیشه خود را بشناسد که چه کسی است ودچار خود فراموشی نشود بدترین و سم مهلک خود فراموشی است .

3:یاد نعمتهای خدا؛انسان همیشه متذکر نعمتهای خدا باشد سبب نعمت را تشخیص میدهد و اینکه چه کسانی این نعمتها را پدید آوردند را میشناسد و در راس همه این ها شهدا هستند که نعمت انقلاب و عزت وامنیت امروز ما مدیون و مرهون خون های پاک آنهاست .شهدا ولی نعمت ما هستند و اگرانسان  قدر شناس ولی نعمت خود نباشد،باید یک انسان کور و کری و حق نشناسی باشد تا از ولی نعمت قدردانی نکند و ولی نعمت را از خود ناراضی کند.

4:یاد اخرت و قیامت؛ که خیلی مهم است .اگر انسان مقصد خود را ترسیم کند هر راهی را نمی رود هر اقدامی نمیکند و لذا با حساب و کتاب قدم برمیدارد .

شهدای ما اینچنین بودند همیشه این ذکر و یادها را داشتند و بالاترین نعمتی که ثمره خون شهدا است ولایت است تمام هم و غم دشمن هم همین است که ما را از ولایت جدا کند که تابحال نتوانسته انشالله از این به بعد هم نمیتواند  .

لذا توصیه ما به جوانان این است که از یاد خدا و یاد خود و یاد نعمتها و تعریف و تعیین و شناخت مقصد غافل نشویم و شهدا را ولی نعمت خود بدانیم .

رابطه حضرت عباس (علیه السلام ) و جانباز ؟

قمر بنی هاشم هم در ظاهر و هم در باطن تمام وجودشان ادب است ،تمام وجودو قدرت حضرت عباس (ع)ایمان ،بی توجهی به دنیا و کینه به دشمن دقت و توجه به نیرنگ های دشمن است . حضرت عباس(ع) به تمام معنا الگو است .حضرت عباس(ع) قبل از شهادت تمام بدن و اعضا را اهدا کردند و جانبازان هم همین کار را کردند در راه خدا و برای خدا اقتدا کردند به حضرت عباس(ع) و از ان حضرت الگو گرفتتند و اعضای بدن خود را در این راه دادند و فدا کردند و حتی در ادامه راه هم صبوری میکنند و با تمام مشکلات و سختی ها و مشقات و درد ها تحمل میکنند و الحمدلله در عرصه های علمی و سازندگی وفرهنگی و سرپرستی خانواده ها و دلگرم کردن مردم که پیرو خط امام و رهبری باشند و با تمام  ناهمواری ها ،جانباز ریشه های خود را حفظ کرده است .

حرف اخر :این روز را به همه جانبازان تبریک و تهنیت عرض میکنم و هر کسی که این مطالب را میشنود و میخواند ،این روز و ایام را تبریک میگویم و ان شالله دست به دست هم دهیم به مهر مکتب خویش را کنیم آباد !/836/د102/ل

ارسال نظرات