۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۲:۱۰
کد خبر: ۴۹۷۰۶۳
یادداشت؛

توان دفاعی و دیپلماسی

بازه زمانی ۳۱ شهریور ۵۹ تا ۳ خرداد ۶۱ به ما نشان می‌دهد که فتح خرمشهر را نه با توان دیپلماسی که با توان دفاعی به دست آوردیم و دشمن اگر ضعفی در ما مشاهده کند به هیچ قراردادی پایبند نخواهد بود.
موشک

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفاع پرس، سوال این است که آیا قدرت دفاعی منجر به قدرت دیپلماسی می‌شود و یا اینکه قدرت دیپلماسی، آفریننده قدرت دفاعی است؟ با نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و حوادثی که امروز در کشورهای عراق و سوریه شاهد آن هستیم و با تامل در این وقایع می‌توانیم به پاسخی صحیح به این سوال دست یابیم.

صدام در سال 1359 وقتی وضعیت کشور انقلاب یافته ایران و برخی نابسامانی‌های داخلی و نظامی در ایران را دید، قرارداد الجزایر را پاره و به مرزهای ایران در جنوب غرب، غرب و شمال غرب کشور حمله کرد و به گفته کارشناسان نظامی اگر صدام ضعف نظامی در ایران مشاهده نمی‌کرد، هیچگاه جرات حمله به ایران را نمی‌داشت. این اولین تجربه تاریخی ایرانِ پس از انقلاب، از قدرت دفاعی و مذاکره است؛ البته نباید فراموش کرد که قرارداد الجزایر در دوران رژیم پهلوی منعقد شد اما این را به ما نشان می‌دهد که اگر توان دفاعی نداشته باشیم، دشمنان و بدخواهان به هیچ قرارداد و مذاکره‌ای پایبند نخواهند بود.

در ادامه و در هشت سال دفاع مقدس نیز شاهد فراز و نشیب‌هایی از توان دفاعی و دیپلماسی هستیم. تنها چند روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، وقتی عراق نتوانست آن وعده‌ای را که مبنی بر تصرف سه روزه‌ی اهواز و هفت‌روزه‌ی تهران داده بود را محقق کند، با اولین شکست استراتژیک روبرو شده و یاسر عرفات برای میانجی‌گری به ایران آمد و به گفته مرحوم هاشمی، عرفات در سفر به ایران عنوان کرد که عراق تنها هدفش بهبهان و مسجد سلیمان و جداسازی خوزستان است. این سخن عرفات که وی میانجی بین ایران و عراق شده بود نشان داد که عراق در گام اول با توان دفاعی ایران اسلامی که متکی به مردم است، مواجه شده است و ترجیح داده از اهداف خود کوتاه بیاید و میانجی به ایران فرستاده تا راه مذاکره را باز کند. لازم به ذکر است که عرفات پس از سفر به عراق به ایران آمده بود و هدفش برقراری آتش بس میان ایران و عراق بود. اما واضح است که دشمن در خانه ما بود و باید اقدام به بیرون راندن آن از سرزمین خود می‌کردیم.

در دی ماه سال 1359 نیز هیات صلح سازمان کنفرانس اسلامی با امام خمینی (ره) دیدار کرد و آنان برای پایان دادن به جنگ رایزنی کردند و امیدوار بودند ایران پای میز مذاکره با صدام بنشیند اما ما معتقد بودیم تا وقتی که دشمن در خاک ایران است، مذاکره بی معناست، البته بنی صدر معتقد بود که باید پیشنهادشان را بپذیریم چرا که نمی‌توانیم عراقی‌ها را بیرون بکنیم! این در حالی است که در دی ماه سال 59، ایران وضعیت مناسبی در جبهه‌ها نداشت و دورِ پیروزی‌های ایران آغاز نشده بود اما عراق و حامیانش به این حقیقت دست یافته بودند که نمی‌توانند انقلاب اسلامی ایران را از بین ببرند بلکه می‌توانند تنها ایران را درگیر جنگ کنند. این دومین شکست استراتژیک دشمن بعثی بود، چرا که او فهمید نه تنها در هفت روز، بلکه هیچ‌گاه نمی‌تواند خود را به تهران برساند.

با آغاز نیمه دوم سال 60، ایران در مسیر پیروزی قرار گرفت و اولین پیروزی بزرگ ایران شکست حصر آبادان بود. همچنین پس از عملیات طریق القدس در آذر 60 که منجر به آزادسازی بستان شد، کشورهای عربی و اعضای سازمان کنفرانس اسلامی به تکاپو افتادند تا هیات‌های صلح تشکیل داده و برای پایان جنگ چاره‌ای بیاندیشند. پس از عملیات بیت المقدس که منجر به پیروزی بزرگ ایران و آزادسازی خرمشهر شد، شاهد هستیم که حامیان عراق جبهه دیگری را در لبنان گشودند تا توجه ایران را از کشور خود به آنجا معطوف کنند و عراق نیز پس از این شکست از بسیاری سرزمین‌های اشغالی عقب نشینی کرد. در اینجا نیز شاهدیم که قدرت دفاعی توانست دشمن را به عقب براند و خرمشهر را آزاد کند. در تابستان سال 61، ایران دارای دو نیروی ارتش و سپاه بود. سپاه که کمتر از 5 سال از تولد آن می‌گذشت توانسته بود سازمان‌ رزم تشکیل بدهد و یگان‌های زرهی، توپخانه و... داشته باشد و به سطحی از توان رزمی دست پیدا کند که بتواند دشمن را از سرزمین‌های اشغالی به بیرون براند.

بازه زمانی 31 شهریور 59 تا 3 خرداد 61 به ما نشان می‌دهد که فتح خرمشهر را نه با توان دیپلماسی که با توان دفاعی به دست آوردیم و دشمن اگر ضعفی در ما مشاهده کند به هیچ قراردادی پایبند نخواهد بود.

ارسال نظرات