۰۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۰
کد خبر: ۴۹۹۹۷۴
یادداشتی از پیغامی؛

اصلاح گرایش و رفتار مصرفی مردم

عرصه شناخت، گرایش و رفتار، سه عرصه و سه ساحت مختلف در روند اصلاح فرهنگی هستند. ابتدا باید تصاویر ذهنی فرد نسبت به یک موضوع اصلاح شود.
پیغامی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، متن پیش رو بخشی از جزوه سیاست های کلی اصلاح الگوی مصرف است که  با موضوع  اصلاح شناخت، گرایش و رفتار مصرفی جامعه برگرفته از سخنرانی عادل پیغامی درباره ی تبیین اندیش های اقتصادی مقام معظم رهبری  از سلسله جلسات تبیین اندیشه های اقتصادی امام خامنه ای می باشد که در پاییز سال ۱۳۹۰ برگزار شده است و به همت موسسه علمی فرهنگی سدید پس از پیاده سازی و ویرایش در اختیار مخاطبان  قرار گرفته است.

در روند اصلاح وضع موجود و این فرهنگ غلط مصرف، باید از ظرفیت های فرهنگی، آموزشی، هنری و رسانه ای و به ویژه رسانه ی ملی آگاهی یافت. عرصه ی شناخت، گرایش و رفتار، سه عرصه و سه ساحت مختلف در روند اصلاح فرهنگی هستند.

ابتدا باید تصاویر ذهنی فرد نسبت به یک موضوع اصلاح شود و به طور صحیح شکل گیرد و در گام دوم، گرایش درونی او نسبت به آن تغییر یابد. به عنوان مثال باید فرد در درون خود علاقه ای به کالای خارجی نداشته باشد و از سوی دیگر، حس زیبایی از مصرف کالای ایرانی در او ایجاد شود. سپس باید در بُعد رفتاری او نیز تأثیر بگذارد و مهارت های لازم در این زمینه به فرد آموزش داده شود. در نهایت آن فرد به گونه ای خواهد بود که اگر به قصد خرید کالایی به فروشگاه رفت، ناخودآگاه کالای ایرانی را بر می دارد و تبدیل به ملکه ای در رفتار او می شود.

مردم باید بدانند که در پس پرده ی خرید کالای خارجی چه اتفاقی خواهد افتاد و این رفتار چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. مردم باید بدانند که با رأی دادن و انتخاب کالای خارجی، بیکاری فرزندان خود را در آینده ای نزدیک انتخاب کرده اند. اگر مردم این معادله ی ساده را بفهمند، شاهد رفتاری متفاوت خواهیم بود. بسیاری از مشکلات موجود ناشی از ضعف در حوزه ی شناخت است و به همین خاطر افراد، ارتباط میان این پدیده ها را درک نمی کنند.

برنامه ی درسی آشکار

بخشی از این شناخت، گرایش و رفتار در برنامه های درسی رسمی یعنی آموزش و پرورش و دانشگاه شکل می گیرند. باید در کتاب های درسی دانش آموز را به سمتی ببرند که نسبت به کالای خارجی شناخت پیدا کند و گرایشی علیه آن پیدا کرده و ضد آن رفتار کند. اگر با ورق زدن کتاب-های درسی این گونه مفاهیم حاصل نشود، به این معنا است که پنجاه درصد ابزارهای شناخت، گرایش و رفتار در زمینه ی اصلاح الگوی مصرف، کارآیی نداشته است.

باید در برنامه ی درسی ملی که در حال حاضر در حال نگارش است، آموزش همگانی الگوی مصرف مطلوب که مورد نظر مقام معظم رهبری هم هست قرار داده شود. گاهی اوقات در اسناد کلان وجود دارد اما در کتاب های درسی نیست و به آن عمل نشده است. گاهی اوقات ممکن است در کتاب های درسی نیز به عنوان مثال گفته شده است: «بچه ها کالای ایرانی مصرف کنید » : آمده باشد، اما به گونه ای غیر جذاب و حال آن که در ذهن این دانش آموز از هزار طریق و با هزار زرق و برق، مصرف کالای خارجی القا شده است. بدیهی است عبارات و گزاره های این چنینی سودی نخواهد داشت. این نحوه کار کردن یعنی ما بلد نیستیم از ابزار هنر و تعلیم و تربیت استفاده کنیم در حالی که می دانیم توصیه ی مستقیم، کم ترین تأثیرگذاری و پایین ترین حد تربیت و اصلاح فرهنگ است.

برنامه ی درسی پنهان

عرصه ای که برنامه ی درسی پنهان یا برنامه ی درسی ضمنی نام دارد، عبارت است از عرصه ی فرهنگ، هنر و رسانه ها اعم از رسانه های مکتوب مانند کتاب یا روزنامه و رسانه های صوتی و تصویری نظیر رسانه ی ملی. مقام معظم رهبری بر رسانه های صوتی و تصویری تأکید زیادی دارند. در حوزه ی برنامه ریزی درسی پنهان، فرهنگ عامه یا فرهنگ عمومی مطرح است که بعضی اوقات در کنترل ما نیست. این حوزه نه تنها رسمی نیست، بلکه پنهان است و علاوه بر پنهان بودن همانند روزنامه نیست که در دسترس و در اختیار ما باشد.

بخش پنهان عبارت است از چیزی که در کوچه و بازار می توان دنبال کرد. به عنوان مثال در مترو می شنویم که عده ای در حال صحبت به هم می گویند فلان کالا را نخرید زیرا خیلی بی کیفیت است یا راننده ی تاکسی در حین رانندگی برای مسافر تعریف می کند. در اینجا فرهنگ عامه خود را نشان می دهد و روی شناخت و رفتار فرد تأثیر پنهان می گذارد.

عرصه ی خلاقیت های هنری

در زمینه ی اصلاح فرهنگ، نیاز است که هم اوضاع رسمی مورد توجه جدی قرار گیرد - که عمده ی آن آموزش و پرورش است - و هم اوضاع پنهان و ضمنی - که عمده ی آن رسانه، هنر و فرهنگ است – و هر کدام از این دو هم قسمت قابل تدبیر دارد و هم قسمت غیر قابل تدبیر. این حوزه جایی است که عرصه ی خلاقیت های هنری نامیده می شود.

اگر بتوان شعری با مضمون حمایت از کالای داخلی را سرود که افراد در کوچه و بازار و در حال بیکاری و ناخودآگاه آن را بخوانند، به معنای آن است که از طریق آن شعر توانسته ایم در فرهنگ عامه تأثیرگذاری داشته باشیم و این چیزی است که ما در حال حاضر در آن ضعف جدی داریم. زمانی شعار مرگ بر آمریکا چنان با ابزارهای هنری و غیر هنری به فرهنگ عامه تبدیل شده بود که مردم در خواب هم مرگ بر آمریکا می گفتند و گویا در گوشت و پوست و خون مردم نفوذ کرده بود./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات