۰۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۴
کد خبر: ۵۲۱۵۷۰
به مناسبت اعیاد نهم و دهم ذی‌الحجه؛

عرفه و قربان؛ از ذکر مناجات تا ذبح نفسانیات

ذی‌الحجه «مرج البحرین یلتقیان» است، دریای عرفان و قربان به هم می‌پیوندد و «لؤلؤ و مرجان» معرفت و ظهور و وارستگی از مظاهر مادی و وابستگی به مبادی و معارف عالی در جان و روان زائر کوی دوست خود را نشان می‌دهد.
عید قربان

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، «عرفان» به معنای شناختن، معرفت و نیز معرفت حق‌تعالی است و به مفهوم عام به معنای وقوف به دقایق و رموز امور است در برابر شناخت سطحی و تقلیدی و «قربان» به معنای نزدیک شدن، چیزی که به‌وسیله آن به خدا تقرب یابند و آنچه در راه خدا قربانی کنند.

حکمت عبادات و دستورهای عبادی راه پیدا کردن به ملکوت و نیل به مقام معرفت و تقرب به خداوند است.

اینکه در روایات آمده است «اقْرَاْ وَ ارْق»(1)؛ بخوان و بالا رو. برای آن است که خواندن آن هم خواندنی که با اسم «رب» قرین باشد معرفت عرفانی می‌آورد آن‌گاه با این چراغ فروزان نردبان کمال طی می‌شود تا به مقام «یقین»(2)، «تقرب»، «قربان» و «مقربین»(3) راه می‌یابد.

گوهر نماز، دعا، روزه، حج و فرایض و نوافل دینی جز «عرفان و قربان» شناخت و قرب به حق چیز دیگری نیست.

درباره نماز هم تعبیر «قرب» به کار رفته هم تعبیر «قربان»: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کلِّ تَقِی»(4) «الصلاه قربان کل تقی»(5)؛ نماز نهر روان و کوثر جوشانی است که جان‌ها را طراوت و طهارت می‌بخشد و از فرش به عرش و از ملک به ملکوت راه می‌گشاید و آدمی را از زمینی شدن به آسمانی شدن فرامی‌خواند، نماز مرکب راهوار معرفت و تقرب است.

امام عسکری (ع) فرمود: «اِنَّ الْوُصُولَ اِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا یدْرَک اِلاَّ بِامْتِطَاء اللَّیل؛ سیر الی‌الله و وصول به خدای سبحان، سفری است که مرکب راهوار آن (نماز) و شب‌زنده‌داری است»(6) و قرآن درباره «دعا» می‌فرماید: «وَ اِذا سَاَلَک عِبادی عَنِّی فَاِنِّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعان»(7)

حالت دعا جدی‌ترین حالت بندگی است، انسان پس از آن که خدا را به عظمت و قدرت و علیم و خبیر بودن شناخت و به رئوف و غفور بودن او معرفت پیدا کرد، در برابر او خضوع و خشوع می‌کند و او را می‌خواند و از او طلب می‌کند و می‌خواهد، خواندن و خواستن از مقومات دعاست؛ به همین دلیل قرآن موضوع «قرب» و تقرب در دعا را مورد توجه قرار داده و می‌فرماید: «فَاِنِّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدّاع»(8).

اگر کسی به این حقیقت دست یافت که خدا نزدیک اوست، روش دعا کردن برای او روشن می‌شود، خود را موجودی «اجوف» و میان‌تهی در برابر موجودی «صمد» و درون‌پر می‌بیند و درنتیجه احساس معرفت و تقرب او بیشتر می‌شود.

روزه‌دار با کسب معرفت مقام ربوبی او را حاضر و ناظر بر رفتار خود می‌بیند با امساک عارفانه و اخلاص عاشقانه گرسنگی و تشنگی را تحمل می‌کند و چون می‌داند «الصَّوْمُ لِی وَ اَنَا اَجْزِی بِه؛ جزای روزه‌دار را خدا می‌دهد و یا جزای او خود خداست»(9) این حالت معرفت و تقرب او را دوچندان می‌سازد.

ازجمله فرایض دینی که در آن عرفان و قربان نمود بیشتر و عینی‌تری دار، فریضه مهم «حج» است. حج عبادتی جامع و فراگیر بسیاری از ارزش‌های دینی است، انسان حاجی در عمل تمرین انجام دستورات دین می‌کند، با پرداخت پول و هزینه سفر، جهاد مالی را و با طی طریق جهاد بدنی را و با انجام مناسک جهاد اکبر و مبارزه با هواهای نفسانی را به نمایش می‌گذارد.

«عرفان و قربان» در حج نمود چشمگیری دارد، با پوشیدن لباس احرام و بیرون آوردن لباس‌های معمولی وابستگی و آراستگی را موقتاً به کنار می‌نهد و شعار «اِلَهِی هَبْ لِی کمَالَ الِانْقِطَاع»(10) را همراه با شعور «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک» به هم می‌آمیزد از هرچه غیر اوست دوری می‌کند و با تمام وجود رو به‌سوی کوی دوست می‌نهد با ترک محرمات احرام حریم حرمت حق را پاس می‌دارد و عبودیت و بندگی و روح تسلیم و فرمانبرداری را در خود می‌افزاید.

حاجی هنگامی که به طواف خانه دوست می‌رسد خود را قطره‌ای در دریای بیکران معرفت الهی می‌بیند جود و جبروت حق را با تمام وجود احساس می‌کند و با دعای زیبای: «اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی اَبْوَابَ رَحْمَتِک وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِک وَ مَرْضَاتِک»(11) از او می‌خواهد که تمام درهای رحمت به روی او گشوده شود و پس از آن با کوله‌بار معرفت و سرمایه رحمت خداوند این بنده‌اش را در مسیر فرمانبرداری و رضا و خوشنودی خویش قرار دهد.

گرچه حاجی به‌ظاهر احرام برای انجام مناسک بسته و گرد بیت طواف می‌کند اما هدف او وصول و وصال به لقای خدا و دیدار با صاحب بیت است. کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود/ حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست.

دیده دل در حرم امن الهی بصیرت می‌یابد و تیزبین و ریزبین می‌شود. این حالت روحی در ادامه انجام مناسک و در شب و روز عرفه به اوج خود می‌رسد در آن صحرای با معنای عرفات، زائر خانه دوست، دوست را و دوست، دوست را می‌طلبد و با زبان حال و قال می‌گوید: «اللهمانی اَسْاَلُک حُبَّک وَ حُبَّ مَنْ یحِبُّک وَ حُبَّ کلِّ عَمَلٍ یوصِلُنِی اِلَی‌حبک»(12)

روز عرفه با نیایش و دعای عرفات امام حسین (ع) روح و جان خود را شستشو داده و عرفان نظری و عملی را از مکتب عارفانه و عاشقانه حسین (ع) می‌آموزد و با اشک چشم و دل سوخته و قلبی پر از امید و آگاهی به‌سوی صحرای «مشعرالحرام» آهنگ حرکت می‌کند تا در آنجا بر شعور و معرفت و عرفان خود بیفزاید و با پشتوانه قوی و قویم معرفتی و بصیرتی وارد جنگ تن به تن و رویاروی با مظاهر و نمادهای شیطانی شود و پس از حمله به نماد شیطان بزرگ و رمی و طرد او خود را به «قربانگاه» می‌رساند تا به نشانه وارستگی و عدم وابستگی به تعلقات دنیایی و ذبح رذایل حرص و طمع و آز، خونی بریزد و قربانی کند.

هدف از این کار نماد گوشت و خون آن نیست بلکه «نیل» و رسیدن به حق و تقرب الی‌الله است. قرآن می‌فرماید: «لَنْ ینالَ اللّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکنْ ینالُهُ التَّقْوی مِنْکمْ؛ گوشت‌ها و خون‌های این قربانیان هرگز به خدا نمی‌رسد بلکه آنچه به خدا می‌رسد تقوا و پرهیزگاری و پاکی اعمال شما بندگان است»(13)

اوج به هم رسیدن «عرفان و قربان» را در راستای قربانی حاجیان می‌توان مشاهده کرد تعبیر زیبای «نیل» مؤید و شاهد این مدعاست.

در فرهنگ قرآن گاه سخن از «صعود» اعمال است: «اِلَیهِ یصْعَدُ الْکلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُه»(14) و گاه سخن از «قبول» اعمال و رفتارهاست: «اِنَّما یتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقین»(15) و گاه سخن از «نیل» کارها به‌سوی خداوند است: «وَ لکنْ ینالُهُ التَّقْوی مِنْکم»(16)

گرچه واژه «قبول» و «صعود» هر یک بار معنایی و معنوی بالا و والایی دارند اما هرگز با «نیل» برابر و معادل نیستند، در «تقوای نائل» حاجب و حجابی بین عمل و خداوند متعال نیست، مفهوم «نیل» عاری و عالی از نیل مادی است که خداوند از آن منزه است.

این جاست که می‌توان گفت در مراسم و مناسک حج «مرج البحرین یلتقیان» است، دریای عرفان و قربان به هم می‌پیوندد «لؤلؤ و مرجان» معرفت و ظهور و وارستگی از مظاهر مادی و وابستگی به مبادی و معارف عالی در جان و روان زائر کوی دوست خود را نشان می‌دهد و از آن پس می‌توان به زائر خانه خدا نام «حاجی» نهاد که حاجب‌ها را کنار نهاده و به مقصد و مقصود نزدیک شده و پس از کوچ از صحرای منی آن‌چنان عزیز و ارجمند و قیمتی شده که خداوند تمام گذشته‌های او را نادیده گرفته و بر او بخشیده است و به او گفته می‌شود «استأنف العمل» کار را از نو آغاز کن و این تولد نوین و جدید را بر خود مبارک گردان و بکوش تا این لباس تقوا را که بر اثر معرفت و تقرب و انجام مناسک حج به دست آورده‌ای آلوده نسازی زیرا حج‌گزار با انجام مناسکی که بدان‌ها دستور داده شده از هر پلیدی پاک می‌شود.

ازاین‌رو مادامی که به گناه آلوده نشود، نورانی خواهد بود، چنان‌که امام صادق (ع) فرمود: «الْحَاجُّ لَا یزَالُ عَلَیهِ نُورُ الْحَجِّ مَا لَمْ یلِمَّ بِذَنْب؛ حاجی همواره از نور حج برخوردار است مادامی که به گناه آلوده نشود مشاهده این نورانیت حج‌گزار را به پذیرش الهی حج خود امیدوار خواهد کرد.»(17)/9314/ی704/ب1

منابع و مآخذ:

1. بحارالانوار، ج 66، ص 370.

2. سوره حجر آیه 99.

3. سوره واقعه آیه 11.

4. بحارالانوار، ج 10، ص 99.

5. همان.

6. بحارالانوار، ج 75، ص 380.

7. بقره، آیه 186.

8. بقره، آیه 186.

9. مکارم الأخلاق، ص 134.

10. بحارالانوار، 91، ص 98.

11. کافی، 4، ص 401.

12. مفاتیح‌الجنان، دعای عرفه.

13. حج، آیه 37.

14. فاطر، آیه 10.

15. مائده، آیه 27.

16. حج، آیه 37.

17. کافی، ج 4، ص 255.

ارسال نظرات