۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳
کد خبر: ۵۴۰۶۷۵
رسا گزارش می دهد؛

بررسی تخصصی و علمی مسائل مهدویت در ادیان مختلف

همایش منجی موعود با کمیسیون های تخصصی «مطالعات قرآنی و معرفتی منجی موعود» و «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعود گرایی» با حضور اساتید و کارشناسان حوزه مهدویت در مسجد مقدس جمکران برگزار شد.
همایش منجی موعود در جمکران همایش منجی موعود

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، همزمان با روز نهم ربیع الاول و آغاز جشن سالروز امامت امام عصر(عج)، ویژه برنامه های علمی و فرهنگی مختلفی در مسجد مقدس جمکران برگزار شد که یکی از آن ها، تشکیل دو کمیسیون «مطالعات قرآنی و معرفتی منجی موعود» و «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعود گرایی» با حضور اساتید و کارشناسان برجسته در حوزه مهدویت در ساختمان اداری مسجد مقدس جمکران بود.

براساس این گزارش، این کمیسیون ها که از ظهر سه شنبه 7 آذر و مصادف با نهم ربیع الاول آغاز به کار کرده و موضوعات «آینده پژوهی دوران آخرالزمان و ظهور منجی موعود مبتنی بر آیات 73 تا 76 سوره مریم»، «مفهوم شناسی واژه قرآنی (ارتقاب) در مطالعات مهدویت»، «رابطه سه یوم الله ظهور و رجعت و قیامت از منظر قرآن کریم»، «حکمت و کارکرد تمدنی غیبت و ظهور موعود امم»، «حضرت مهدی موعود در عرفان اسلامی» و «سیر اندیشه موعودگرایی در عرفان اسلامی» را در کمیسیون مطالعات قرآنی و معرفتی منجی موعود تبیین کردند.

همچنین مباحث «رویکردهای فرق و مذاهب اسلامی به موضوع مهدوی»، «مسأله موعودگرایی در تفکر صهیونیزم»، «موعودیت و مسؤولیت اجتماعی؛ مقایسه گفتمان شیعی مسیحی»، «نقش انسان در زمینه سازی ظهور منجی در ادیان شرقی»، «تأثیر مطالعات مهدوی پژوهی بر مطالعات راهبردی و آینده پژوهی شیعیان»، «جریان شناسی موعودگرایی در قرن اول و دوم هجری» و «مهدی موعود در منابع اهل سنت شبه قاره هند» در کمیسیون جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی تبییین شد.

در ادامه این خبر، گزارش کامل و جامع این کمیسیون های تخصصی را می خوانید.

سیراندیشه موعود گرایی در عرفان اسلامی

حجت الاسلام محمد هادي هدايت در كميسيون «مطالعات قرآني و معرفتي منجي موعود»، یکی از مهم‌ترین موضوعات عرفان اسلامي را انسان کامل و ولایت او دانست.

پژوهش بنده با عنوان سير انديشه موعودگرايي در عرفان اسلامي در گام اول، مباني عرفاني مهدويت، وحدت شخصي وجود، انسان كامل، جايگاه او و اساسي ترين شئون او، يعني خلافت و امامت را به اختصار توضيح داده است؛ در واقع این پژوهش ديدگاه عرفای مسلمان را، درباره عالی‌ترین مصداق انسان کامل در زمان حاضر، یعنی حضرت مهدی(عج) بررسی می‌کند.

همچنین در این پژوهش به بررسی وجود شخصی و وجود ولایی حضرت مهدی(علیه السلام) پرداخته شده؛ و خلافت الهی، عصمت الهی، علم الهی، سیره و اخلاق الهی و ختم ولایت الهی حضرت مهدی(علیه السلام) را مورد کنکاش قرار گرفته است. در مرحله بعد؛ فرهنگ انتظار عارفانه را بر اساس حالات و رویکردهای انتظاری اهل معرفت، تصویر کرده است. با تبیین این فرهنگ مهم، وارد فضای اشراط الساعه یا مقدمات ظهور و ترسیم فضای عصر ظهور و دوران آخرالزمان می‌شود.

حکومتی که بر اساس قرآن و سیره رسول خدا(ص) و اهل‌بیت(ع) بنیان شده است و کمال رحمت و تمام عدالت را در تمام شئون زندگی انسان جاری می‌کند. البته طبیعی است که یک حکومت تنها بر دوش حاکم عادل نیست ویاران و فدائیانی دارد که پروانه‌وار اطرافش را گرفته‌اند. ازاین‌رو پس از تشریح فضای حکومت، خوانندگان را با چهره زیبا و ملکوتی وزیران ویاران امام آشنا کرده ایم.

این مقاله نشان می‌دهد، اهل معرفت در بحث انسان کامل و مهدویت، هنرمندانه و باقدرت تمام وارد نظریات بسیار دقیق و حساسی شده اند و معارف عمیق مهدوی را بسیار متقن و استوار، در قالب بیانات لطیف عرفانی، منعکس کرده اند.

هر یک از عرفا در دوران خود به مباحث مهدویت پرداخته اند و به عنوان مثال سید حیدر آملی در قرن 8 می گوید که هیچ کس حق خرقه پوشی ندارد و فقط امام می تواند به کسی خرقه بپوشاند.

مجموعه عرفای ما بر مبنای مباحث ابن عربی در زمینه مهدویت صحبت کرده اند؛ اهل سنت قائل هستند که یا امام زمان(عج) متولد نشده و یا این که هر کس شمشیر بکشد و علیه باطل قیام کند، منجی است.

فرهنگ انتظار عارفانه در آثار عرفا چندین مرتبه است که معرفت و مودت، آرزوی ظهور، فرستادن سلام، نزدیک دانستن ظهور، مژده ظهور و ارتباطات اهل معرفت را شامل می شود؛ برخی از عرفا به قیام با سیف امام زمان(عج) با مخالفان اشاره کرده اند و این در حالی است که همه فکر می کنند که زبان عرفان، زبان نرمش و نوازش است.

درباره یاران و وزیران امام زمان(عج) نیز خصوصیاتی بیان شده است که محور آن ها صدق است؛ در واقع دوران غیبت خلوص افراد و یاران را زیاد می کند.

در آثار عرفا مطلبی وجود دارد که باید به آن پرداخته شود و جای خالی آن احساس می شود، آخرالزمان است؛ مولود خاتم که همان آخرین فرزندی است که در این عالم متولد می شود، فردی است که بعد از رجعت همه عالم را به خداوند دعوت می کند و با مخالفت هایی که با او می شود، در مظلومیت از دنیا می رود و قیامت رخ می دهد.

عرفا بزرگترین نشانه ظهور را درک توحید نسبت به عالم می دانند؛ در واقع یک جهانبینی توحیدی در عالم ایجاد می شود؛ ریشه تمام ظلم ها شرک است و منظور از اینکه در قیامت حتی یک نفر هم با دین و ایمان باقی نمی ماند به این معنی است که فضای عمومی حکومتی که پس از ظهور ایجاد شده است و مردم به قدری به ظلم و جور حساس شده اند که کوچکترین ظلم ها را هم نمی توانند تحمل کنند.

مسأله موعود گرایی در تفکر گروه های تکفیری

حجت الاسلام مهدی علیزاده موسوی در کمیسیون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعود گرایی» هر دو عنوان در این کمیسیون را ناظر به فعالیت‌ها و مطالعات روز و جدید دانست.

در صدد هستیم دریابیم مطالعاتی که خمیر مایه راهبردی دارند، در دیگر ادیان به چه شکل است و چگونه در ادیان مختلف تبیین و تفسیر می‌شوند و این جلسه را می توان نوعی آغاز این مباحث و جریان شناسی در موضوع مهدویت شمرد.

یکی از ویژگی های گروه های تکفیری بحث تصدیر است؛ در واقع این گروه ها هیچ ادبیات جدیدی ارائه نکرده اند و از سنت های مختلف قرائت های وارونه ارائه داده اند؛ یکی از مهمترین کارهای آن ها در این زمینه، در موضوع مهدویت است که در این حوزه ورود پیدا کرده اند.

در برخی ادبیات آخرالزمانی سرمایه گذاری زیادی کرده اند و تا مقداری هم موفق بوده اند مثل داعش که شرایط آخرالزمانی ایجاد می کند.

داعش با این اقدامات تکفیرانه قصد دارد بگوید که اکنون آخرالزمان است و منطقه مرکزی خود را دابق قرار داده بودند که 35 کیلومتری شهر حلب است که براساس برخی روایات جنگ آخرالزمانی از همین نقطه شروع می شود.

اسم نشریه مهم خود را نیز دابغ قرار دادند و روایاتی که در حوزه مهدویت و آخرالزمان است را برای خود روایت و تبیین می کنند؛ حتی شبکه خبری آن ها نیز با عنوان الاعماق مبین همین واژه دابق و نام دیگر این منطقه است.

پرچم های سیاه نیز دو نگاه منفی و مثبت است؛ روایت منفی آن همان پرچم هایی است که حضرت امیر المؤمنین علی(ع) در روایاتی به آن ها اشاره کرده است و نگاه مثبت آن مربوط به شرقی بودن این افراد است.

امروز به شدت مسأله بهره برداری از مسأله مهدویت در ادبیات جریان های تکفیری در سراسر جهان وجود دارد؛ از بوکوحرام گرفته تا آخرین آن که داعش است تماما ادبیاتی مهدوی و آخرالزمانی دارند و به دنبال خلافت موعود هستند.

حکمت کارکرد تمدنی غیبت و ظهور موعود امم

محمدهادی همایون در کمیسیون «مطالعات قرآنی و معرفتی منجی موعود» به تبیین موضوع «حکمت و کارکرد تمدنی غیبت و ظهور موعود امم» پرداخت.

جریان ظهور یک قیام یا انقلاب مقطعی نیست؛ این پدیده بسیار عمیق‌تر از این است که متصور می‌شود؛ حتی انقلاب اسلامی که مقدمه ساز جریان ظهور است، بسیار گسترده تر از آن چیزی است که در سال‌های نخست انقلاب متصور می‌شد و امروز جهان را متحول کرده است.

تبیین فلسفه غیبت و اتفاقات بعد از ظهور، کمک زیادی در بحث غیبت به ما می‌کند؛ اگر دو پدیده شب و روز را در نظر بگیریم، ما در حال حاضر در پدیده شب هستیم و پس از ظهور، نور تابیده می‌شود و همه چیز را به خوبی می‌توانیم ببینیم؛ در جریان ظهور چنین اتفاق و انکشافی رخ می‌دهد.

ظهور تفاوتی در بحث قیامت و ولایت ایجاد نمی‌کند بلکه برای کسانی که این روابط را در شب تیره نمی‌توانستند ببینند، همه چیز برای آن‌ها مثل روز روشن می‌شود.

شب نسبت به روز یک چیز مهم با عنوان نور کم دارد؛ در بسیاری از آیات قرآن کریم به شب و روز در کنار هم و برکات شب اشاره شده است؛ مثلا در شب که انسان استراحت می‌کند، آرامش و انرژی ایجاد می شود که در روز می‌تواند از آن استفاده کند.

اگر کسی بتواند در تاریکی شب در مسیری قدم بردارد و به درستی حرکت کند، مطمئنا در روز هم به خوبی می‌تواند مسیر را تشخیص دهد و به همین دلیل است که ارزش اعمال در دوران غیبت بیشتر است.

افرادی که در تاریکی مسیر خود را به خوبی تشخیص می‌دهند، همان کسانی هستند که در زمان ظهور هم یاری گر حضرت هستند؛ از طرف دیگر هر چه کار پیچیده تر و سخت تر باشد، گشایش آن بهتر و دلپذیرتر خواهد بود.

رویکردهای فرق و مذاهب اسلامی به موضوع مهدی موعود

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی فرمانیان در کمیسیون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی» به تشریح موضوع «رویکردهای فرق و مذاهب اسلامی به موضوع مهدی موعود» پرداخت.

برای فهم منجی گرایی در فرق و مذاهب باید به سه مبنا توجه کرد؛ نخستین مبنا نوع نگاه فرق و مذاهب به تاریخ است که نخستین آن نگاه ادواری است؛ مذهب اهل حق و علویان در این گروه قرار دارند و مهم‌ترین ادوار را دوره حضرت امام علی(ع) می‌دانند و توجهی به مسئله مهدویت و امام زمان(عج) ندارند.

نگاه دوم به فلسفه تاریخ، نگاه خطی است؛ نگاه اهل سنت این‌گونه است که افرادی معمولی بر سر کار می‌آیند و حتی ممکن است ظالم و مستکبر هم باشند؛ نگاه سوم به فلسفه تاریخ نگاهی است که شیعه اثنی عشری دارد که نگاه تکاملی است و براساس این نگاه، هر چه جلوتر می‌رویم کامل‌تر می‌شویم.

در نگاه شیعی همیشه در حال تکامل هستیم و دوره امامت امام زمان(عج) شکوفاترین دوره خواهد بود و بعد از آن هم قیامت است.

نوع نگاه به مسئله خلافت و امامت دومین مبنا در فهم منجی گرایی فرق و مذاهب است؛ در نگاه سوم به جایگاه امام در نظام هستی بستگی دارد و اینکه آیا امام فردی عادل و معصوم یا واسطه در فیض است.

ما هیچ مذهبی در جهان اسلام نداریم که منجی و مهدویت را قبول نداشته باشد و هر کدام تفاسیر گوناگونی در زمینه موعود و منجی داشته‌اند.

رویکرد دوم رویکرد پذیرش اما سکوت است؛ بسیاری از اشاعره به بحث مهدویت نپرداخته‌اند و امام را فردی عادل می‌دانند؛ بخاری و مسلم هر دو جزء کسانی هستند که مهدویت را پذیرفته‌اند اما سکوت کرده‌اند.

رویکرد سوم پذیرش و تغییر مصداق است؛ مثلاً می‌گوید که ما مهدی را قبول داریم اما مهدی همان عیسی مسیح است و در واقع حضرت را از اهل بیت(ع) خارج کرده‌اند؛ افراد این گروه نیز در اقلیت هستند.

رویکرد چهارم پذیرش به عنوان یک امام عادل و معمولی و زمینی است؛ از اهل سنت، اشاعره و برخی از صوفی و زیدی‌ها از این گروه هستند که حضرت را امامی عادل و معمولی می‌دانند.

رویکرد پنجم پذیرش به معنای امامی معنوی است که بسیاری از اهل سنت نیز بر این عقیده هستند.

رویکرد ششم پذیرش حضرت مهدی(عج) و تأثیرگذاری مادی و معنوی در سطح جهانی است؛ در این تفکر شیعه و اسماعیلیه و شیخیه و برخی صوفی‌های اهل سنت قرار دارند.

پس مسئله مهدویت مبحثی فراگیر است اما نوع رویکرد و رویکردها متفاوت است و ادیان و مذاهب در قالب‌های مختلف قرار می‌گیرند.

آینده پژوهی دوران آخرالزمان و ظهور منجی موعود مبتنی بر آیات 73 تا 76 سوره مریم(س)

مریم حسن جوهری در كميسيون «مطالعات قرآني و معرفتي منجي موعود» در تبیین این موضوع آنچه در این مقاله مورد تأمل و کنکاش قرار گرفته است را مقطع‏یابی دوران ﴿الْعَذَاب﴾ و ﴿السَّاعَة﴾ در سیاق آیات ۷۳ الی۷۶ از سوره مبارکه مریم(س) عنوان کرد.

حدوث زمانی مقطع ﴿الْعَذَاب﴾ قبل از برپایی دوران ﴿السَّاعَة﴾ که به زعم اکثریت بزرگان عرصه تفسیر به مقطع قیامت اشاره دارد، این سؤال را در ذهن متبادر می‏سازد که مراد و منظور از بیان ترتیبی نزول دوران عذابی قبل از برپایی ﴿السَّاعَة﴾ چه می‏باشد؟ با توجه به خصوصیات مطروحه در این آیات امکان اِعمال عذاب قبل از برپایی قیامت وجود دارد؟ آیا می‏توان بدون مراجعه به مصداق‏گذاری معصوم(ع)، و با تکیه بر ادلّه مستخرجه از فضا و ظاهر این آیات به مقطع‏یابی این مجموعه از آیات در خط سیر زمان رسید.

پژوهش بنده با عنوان آینده پژوهی دوران آخرالزمان و ظهور منجی موعود مبتنی بر آیات ۷۳ تا ۷۶ سوره مریم(س) است؛ بدین منظور سیاق این مجموعه از آیات در سوره مریم(س) مفصلاً مورد بررسی و تدقیق قرار گرفته و معنای مبسوطی از مفاهیم مطروحه در آن تشریح گردیده است و همچنین در راستای تبیین بیشتر، آراء بزرگان و اندیشمندان عرصه تحقیق و تفسیر استخراج، دسته‏بندی و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و سپس با توجه به معنا و مفهوم این مجموعه از آیات به جستجوی تطبیقی این مفاهیم و وقایع مطروحه در آیات در خط سیر زمان پرداخته‏ شده است؛ آنچه قابل تأمل می‏باشد همگونی نتایج حاصل از ظاهر و نصّ آیات با مصداق‏گذاری معصوم(ع) است.

از مهم ترین نتایج حاصله از این پژوهش، ادله مستدلّی است که در تأیید گفتار معصوم(ع)، اثبات می‏گردد که مقطع ﴿السَّاعَة﴾ در این مجموعه از آیات اشاره به دوران ظهور امام زمان(عج) دارد و مقطع ﴿الْعَذَاب﴾ حاکی از دورانی قبل از ظهور آن حضرت و در آخرالزمان می‏باشد؛ همچنین خصوصیات کلی مقاطع ﴿الْعَذَاب﴾ و ﴿السَّاعَة﴾  نیز از ظاهر و سیاق این آیات استخراج شده است.

تصویری قرآنی از خط سیر بشریت اعمّ از مؤمنین و کافرین از ابتدای رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) تا عصر حاضر و در آستانه این دو مقطع پیش‏رو ارائه گشته و اتفاقات و مهمترین وقایع پیش‏ روی بشریت در این راستا آینده‏ پژوهی گردیده است؛ انقلاب اسلامی ایران و اربعین حسینی با خصوصیاتی که در این چند سال اخیر برپا گردیده است از آغازین طلیعه‏ های تحقق این وعده ‏های الهی است که در این مجموعه از آیات عنوان شده است.

مسأله موعود گرایی در تفکر صهیونیزم

حجت الاسلام محمدحسین طاهری آکردی در كميسيون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی» به تبیین موضوع مسأله موعودگرایی در تفکر صهیونیزم پرداخت.

تفکر صهیونیسم که از سال ۷۰ میلادی مطرح شد، برگرفته از نام صهیون (تپه ای در اورشلیم و منسوب به حکومت داود و سلیمان) و تفکری است که معتقد است در آخرالزمان، دولت ماشیحانی یهودی در تپه صهیون شکل میگیرد؛ مشهورترین تقسیم صهیونیسم، تقسیم به «صهیونیسم فرهنگی» و «صهیونیسم سیاسی» است.

صهیونیسم فرهنگی (یا دینی)، معتقد است در آخرالزمان شخصی از نسل شاه داوود، دولت یهودی- مسیحایی خود را در تپه صهیون (اورشلیم) تشکیل می دهد؛ آنان معتقدند قبل از ظهور نباید به سرزمین موعود (فلسطین) رفت. ماشیح پس از ظهور، نخست شهر مقدس اورشلیم و سپس معبد آن را که به سبب گناهان ما خراب شده اند، از نو بنا می‌کند و سپس آوارگان بنی اسرائیل را که به سبب گناهان، در نقاط مختلف جهان پراکنده شده اند، جمع‌ ‌کرده و دولت یهودی را برپایه عدالت بنا می کند.

آنان معتقدند استقلال سیاسی نیز در دوران ماشیح اتفاق می افتد؛ به عقیدة آنان باید با تأسیس مراکز فکری و معنوی، و نیز عمل به تورات و تلمود، روح یهودیت را به تمام جوامع پراکنده قوم یهود تزریق کرد تا وحدت یهودیان حفظ شود.

مراحل حوادث آخرالزمانی از نظر یهودیان سنتی تبعید یهودیان، انتظار ماشیح، ظهور ماشیح، بنای مجدد اورشلیم و معبد سلیمان، بازگشت یهودیان در تبعید به فلسطین و تشکیل دولت مستقل یهودی به دست ماشیح است؛ صهیونیسم سیاسی، روشی بود که نخستین بار در قرن ۱۹ توسط تئودور هرتزل مطرح شد.

هدف اصلی این جنبش که در یهودیت نام «ملی‌گرایان» گرفت، دستیابی به اهداف و آرمان صهیونیستی و تأسیس یک دولت ملّی برای جامعة یهودیان در فلسطین بود؛ آنان تحت حمایت مسیحیان پروتستان پیوریتن بودند و با حمایت آنان، صهیونیسم سیاسی به نام ملی‌گرایان یهودی به ویژه هرتزل، ثبت شد.

عنصر اصلی صهیونیسم مسیحی یهودیان هستند؛ خواسته اصلی‌ مسیحیان صهیونیست‌ آن بود که از دل یهودیت وبرخلاف تعالیم تورات و تلمود، باید حرکتی برای بازگشت به فلسطین ایجاد شود؛ بدین سبب با پیروزی های ملی‌گرایان یهودی، صهیونیست‌های مسیحی به پشتیبانی جدی از آنان پرداختند.

مفهوم‏شناسی واژه قرآنی «ارتقاب» در مطالعات مهدويت

عليرضا شريف در كميسيون «مطالعات قرآنی و معرفتی منجی موعود» به بیان نکاتی پیرامون مبحث مفهوم‏شناسی واژه قرآنی ارتقاب در مطالعات مهدويت اشاره کرد.

قرآن کریم صرفاً يک متن ادبی نيست، بلکه کتابی جامع است که يک جنبه آن، هدايت به برنامه‏های الهي است.

در ترجمه و تفسير قرآن، واژه ارتقاب، هم‏معنا با انتظار در نظر گرفته شده و ظرافت های معنايی آن ناديده انگاشته شده است، از کنار بسياری از موضوعات مرتبط با آخرالزمان ذيل آيات ارتقاب عبور شده درحالی که توجه به آن می‏توانست از معماهای روايات و اسرار پوشيده آخرالزمان پرده‏برداری کرده و رفتار مناسب آن دوران را معرفی کند.

در اين تحقيق سعی شده تا با روش تفسير تصويری، با اتکا به خود قرآن و سياق آيات ماجراي ناقه صالح (ع) در سوره قمر به مفهوم شناسی اين واژه پرداخته شود، تا شناخت دقيق «ارتقاب» راهگشای آينده‏پژوهان و محققان حوزه مهدويت باشد، و معارفي کاربردي‏تر، در راستای برنامه‏های الهی قرآن، به دست ‏دهد.

احاديث مهدوی، يکی از ثمرات ارتقاب معصومين(ع) است؛ ارتقاب در قبال موضوعات آخرالزمانی قرآن، در اين زمانه نيز ميسر و بلکه وظيفه است و جايگاه ارتقاب قبل از چشم انتظاری و صبر است.

موعودیت و مسئولیت اجتماعی؛ مقایسه گفتمان شیعی مسیحی

حجت الاسلام مهراب صادق نيا در كميسيون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی» موضوع موعودیت و مسئولیت اجتماعی؛ مقایسه گفتمان شیعی مسیحی را تبیین کرد.

در ادیان ابراهیمی آخرالزمان روزگار تحقق تمام وعده‌های الهی است؛ خدا بندگان صالحش را وارثان زمین کرده و عدالت و امنیت را به دست آنان در زمین استوار خواهد کرد.

در ادیان ابراهیمی این تصویر تنها یک وعده‌ آخرالزمانی نیست؛ اخلاق در این ادیان بر پیکره‌ این اندیشه می‌روید. از این سبب اخلاق در یهودیت، مسیحیت، و اسلام تا اندازه‌ی زیادی به باورداشت موعود معطوف است.

یک تمایز آشکار میان آخرالزمان مسیحی و اسلامی وجود دارد؛ آخرالزمان اسلامی بر خلاف نوع مسیحی آن امکان تبدیل شدن به یک گفتمان را دارد. گفتمانی که هر نوع حاکمیتی را نامشروع بداند، جز حاکمیت پیامبر اکرم(ص)، امامان معصوم(ع) و نایبان خاص و عام ایشان؛ بر خلاف موعودیت مسیحی، مهدویت شیعی به معنای تلاش مدام برای تحقق آخرالزمان است.

رابطه سه یوم الله ظهور و رجعت و قیامت از منظر قرآن کریم

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا عابدینی در کمیسیون «مطالعات قرآنی و معرفتی منجی موعود» درباره مبحث رابطه سه یوم الله ظهور و رجعت و قیامت از منظر قرآن کریم به ایراد سخن پرداخت.

غایت فعال همه ادیان سلطه مطلق توحید است که البته به معنای حاکمیت صرف نیست بلکه حاکمیتی است که «اسم الباطن» محقق می شود؛ در واقع حاکمیتی که در دروه ظهور ایجاد می شود قدری از اسم الباطن را محقق می کند.

اسم الباطن اقتضائاتی دارد که یکی از آن ها بریده شدن سر شیطان است؛ روز ظهور دو مرتبه «قیام حضرت» و «استقرار حاکمیت» ایشان است که این احکام مربوط به استقرار حضرت است.

در دوران قیام حضرت هنوز توبه پذیرفته می شود اما پس از استقرار حکومت حضرت، این رفت و آمدها دیگر برقرار نیست؛ باید مراقب تفسیر آیات و روایات نسبت به دوره ها باشیم.

در روز زمان استقرار حکومت امام زمان(عج)، دیگر این خورشید نیست که روشنایی می بخشد، بلکه نور ولایت محقق شده و توحید ولایی در روز ظهور برای مردم محقق می شود؛ در این دوران، میان از بین رفتن عالم و تحقق عالم ملازمتی نیست.

در تحول در ادراک دیگر سببیت اشیاء از بین می رود و به جای ظاهر، حقیقت همه چیز را می بینند؛ هر چه تحولات ظهور عظیم تر باشد، انسان به ملکیت پروردگار نزدیک تر می شود.

خداوند موسی را با این سؤال که چه چیزی در دست توست، به اوج رساند؛ حضرت در این جا پاسخ می دهند که عصا است اما به تعبیر تفسیری، ایشان باید می گفت این همان چیزی است که تو می خواهی ای پروردگار؛ پس در آخرالزمان هم انسان به هر چیز که نگاه می کند، چیزی را می بیند که خدا می خواهد آن باشد.

در نظام ظهور به عمق و جان همه چیز نگاه می شود و در اینجا حقایق دیده می شود؛ تا توحید ولایی آشکار نشود، انسان به توحید الهی نمی رسد؛ پس در روز ظهور تحول در ادراک ایجاد می شود و پیش از ظهور نیز این امکان فراهم می شود، همانطور که برخی اهل فضل و علما به آن رسیدند که دیگر برای آن ها دیگر غیبت مطرح نیست و حقیقت را یافته اند.

کسی که به اسم الباطن رسیده باشد، دیگر غیبت برای او مطرح نیست؛ تمام آیات و روایات قیامت و ظهور و رجعت، می تواند مفسر بحث ظهور باشد.

پیش از ظهور در مدت زمان کوتاهی اتفاقات و تحولات زیادی رخ می دهد و این شدت ابتلائات به حدی است که ممکن است مؤمنی شب بخوابد و صبح کافر از خواب بیدار شود؛ نمونه عینی آن انقلاب ایران بود که در 22 بهمن هیچ کس تصور نمی کرد که این انقلاب رخ دهد و به پیروزی منجر شود.

مهدی موعود در منابع اهل سنت شبه قاره هند

حجت الاسلام سید معراج مهدی رضوی در کمیسیون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی» درباره مهدی موعود در منابع اهل سنت شبه قاره هند، نکاتی را ارائه کرد.

در چند سال اخیر برنامه ریزی هایی انجام شد تا جایگاه فعلی اهل بیت(ع) و به ویژه امام زمان(عج) در منابع اهل سنت مشخص شود.

اهل سنت هندوستان بر اساس مسالک تقسیم می شوند و تمام منابع آن ها را از دو جهت مسالک و محتوا می شود بررسی کرد.

اگر مسالک به دقت بررسی شود، اهل سنت هند از صوفیه منشعب شده اند یا خود را به صوفیه مرتبط می دانند و این در حالی است که این مسالک مربوط به اهل سنت است.

در محتوای بسیاری از کتاب های منابع اهل سنت به اهل بیت(ع) اشاره شده و اتفاق نظر دارند؛ حدود 50 کتاب درباره حضرت مهدی(عج) و اهل بیت(ع) در شبه قاره هند نگارش شده است که برخی از آن ها تخصصی و برخی هم به شکل عمومی است.

نقطه مشترک شیعه با اهل سنت و فرق و ادیان هند همان قطب بودن اهل بیت و حضرت مهدی(عج) است که این اشتراک جای کار فراوان دارد.

نمایشگاه کتاب «جایگاه اهل بیت در منابع اهل سنت در شبه قاره هند» نیز در حاشیه این کمیسیون در ساختمان اداری مسجد مقدس جمکران برپا شده است که توضیحاتی درباره آن می دهم.

این نمایشگاه شامل کتاب هایی از اهل سنت است که به جایگاه اهل بیت در منابع اهل سنت اشاره دارد؛ مدتی در حال جمع آوری و تفکیک این کتاب ها بودیم و تا به امروز توانسته ایم بیش از 50 کتاب در این زمینه تفکیک و در این نمایشگاه ارائه کنیم.

از میان این کتاب ها و مقالات متعدد حاضر در نمایشگاه، حدود 40 کتاب در زمینه مهدویت نگارش شده که برخی از آن ها هم به شکل تخصصی به مباحث مهدوی پرداخته است.

سعی شده از کتاب های معاصرین در این زمینه استفاده شود و در همین راستا بیشترین کتاب هایی که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده، مربوط به علمای معاصر اهل سنت شبه قاره هند است.

اکثریت اهل سنت هند، صوفیه هستند که عامه آن ها حضرت مهدی(عج) را به عنوان امام دوازدهم و فرزند امام حسن عسکری(ع) قبول دارند.

تأثیر مطالعات مهدوی پژوهی بر مطالعات راهبردی و آینده پژوهی شیعیان

حجت الاسلام والمسلمین احمد رهدار در کمیسیون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی» به تبیین موضوع تأثیر مطالعات مهدوی پژوهی بر مطالعات راهبردی و آینده پژوهی شیعیان پرداخت.

فقه موجود و تاریخی که از فقه در اختیار ماست، فقه مصادیق خاص، جزئی و عینی است و فقیه مسائل خاص و عینی را بررسی کرده است.

مدیریت جهان در عصر غیبت بر اساس اندیشه شیعی به دست فقیه سپرده شده و باید توجه داشت که مدیریت جهان از پشت سر هم قرار دادن احکام حتی به شکل مرتبط، صورت نمی گیرد.

در حوزه حکومت داری می توانیم قبول کنیم که شرط حکومت فقاهت است اما عمل حکومت، فقاهت نیست؛ این طلقی از فقه یعنی این که فقه ظرفیت کاربردی در برخی مباحث را ندارد.

از سوی دیگر فقه موجود در بحث منجی فقط می تواند برای منجی خاص زمینه سازی کند نه منجی عام که شامل نگاه دیگر متدینین به منجی در آخرالزمان باشد.

فقه مانند خط کش در عمل است و مدیریت کننده عمل متکلفین است و خیلی زود آن را از اغیار متمایز می کند؛ در فقه مقارن نیز تلاش شده است که اختلافات میان علما به شکل تئوری حل شود اما باز هم مشکل را برطرف نمی کند.

در واقع از ظرفیت فقه موجود برای تداوم ظهور منجی خاص می شود استفاده کرد؛ یک ظرفیت، ظرفیت منسکی است که فقه به خوبی می تواند منسک سازی کند چرا که مأموریت مستقیم فقه مدیریت اخلاقی مکلفین است.

مناسک می تواند احکام ثابت را در قالب های متعدد بیان کند، البته اجتهاد باید ضمیمه آن شود؛ هر دینی که نتواند به احکام خود لباس هنری بپوشد، آن احکام می میرد و از بین می رود؛ زبان هنر می تواند در وجه صامت خود، بین المللی باشد؛ مناسک بدون حتی یک کلمه می تواند بیانگر مطالب بسیاری باشد.

ظرفیت دیگر اجتهاد این است که قدرت تفسیر تأویلی دارد و می تواند برخی واجب ها را مستحب کند و برعکس آن نیز صدق می کند.

ظرفیت ارتباط و حجیت فقه بسیار بالاست و به خوبی می توان از این ظرفیت نیز بهره وری کرد؛ ما در عقبه تاریخی یا کاری نکرده ایم یا در دایره فقه اقداماتی انجام شده است.

جامعیت علم فقه نیز از دیگر ظرفیت هاست که مستلزم تجمیع ظرفتی های دینی و علمی در فقیه است در حالی که مفسران یا مورخان نیاز به جامعیت علمی ندارند.

نقش انسان در زمینه سازی ظهور منجی در ادیان شرقی

مصطفی فرهودی در کمیسیون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی» در مبحث نقش انسان در زمینه سازی ظهور منجی در ادیان شرقی به بیان نکاتی پرداخت.

رابطه تنگاتنگ انسان با خدای خود از سویی، و اهمیت سرنوشت انسان در منظومه ظهور منجی از دیگر سو، این پرسش را بر می‌انگیزد که نقش انسان در این میان چیست، و او در کجای این منظومه قرار دارد آیا زمینه ساز این امر متعالی است، یا آنکه کائنات رها از حضور انسان رسالت خویش را انجام می‌دهند.

پاسخ این پرسش را باید در انسان شناسیِ هر دینی جست و جو کرد و این که انسان چه کمکی می تواند به قادر متعال در نجات بخشی هستی داشته باشد؛ شماری از ادیان همانند دین زرتشت (بر اساس خوانش متون پهلوی) مانویّت، آیین بودا و ادیان چینی برای عمل انسان نقش کیهانی قائل هستند.

از این رو، انسان می‌تواند در امر ظهور منجی نقش آفرینی کند و با عمل خود امر ظهور را  سرعت بخشیده و یا به تأخیر بیندازد؛ از دیگر سو، شمار دیگری همانند آیین هند (فرقه ویشنویی) دل‌مشغولی وضعیت موجود خود و گرفتاری خویشتن در چرخه سمساره( زاد و میر) هستند و اساساً دل‌مشغولی‌شان آینده جهان یا منجی نیست؛ از این رو، نقشی برای انسان در امر ظهور قائل نیستند.

جریان شناسی موعودگرایی در قرن اول و دوم هجری

حجت ترشیزی در کمیسیون «جریان شناسی و مطالعات استراتژیک موعودگرایی» به تبیین موضوع جریان شناسی موعودگرایی در قرن اول و دوم هجری پرداخت.

اعتقاد به ظهور منجی همواره با ایجاد تحولات عظیم در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی همراه بوده و در آموزه‌های بسیاری از ادیان علی الخصوص اسلام به چشم می‌خورد؛ در اسلام نیز افراد و جریانات متعددی در گذشته و حال، سعی در سوء استفاده از این آموزه های منجی گرایی و مهدویت کرده اند.

حجم بالایی از این جریانات دروغین مهدویت که با موفقیت‏ های چشم‏گیری نیز در عصر خود همراه بوده، مربوط به سالهای ابتدایی قرن دوم است؛ در این دوران با تحریف و وضع احادیثی در مقوله مهدویت و یا انطباق برخی از احادیث صحیح بر مصادیق انحرافی مطرح در آن روزگار جریانات انحرافی بزرگی در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی  ایجاد شد.

پژوهش حاضر با بررسی برخی زمینه‌ها و انگیز‌ه‌های مدعیان دروغین مهدویت در قرن دوم، و انطباق مصادیق علائم ظهور منجی در آن دوران با احادیث علائم ظهور منجی در آخرالزمان، به بررسی آسیب های احتمال وقوع وضع در برخی از احادیث توصیف‌گر وقایع آخر‌الزمان و صفات امام زمان عج در عصر حاضر می پردازد.

گفتنی است٬ در پایان این همایش٬ حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان تولیت مسجد مقدس جمکران در کمیسیون ها حضور پیدا کرد و دبیران همایش به ارائه خلاصه ای از موضوعات مطروحه پرداختند.

یادآور می شود٬ پس از پایان کمیسیون ها٬ از مقالات برگزیده نیز تجلیل به عمل آمد./۸۴۰/ز۵۰۲/ج

ارسال نظرات