۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۹
کد خبر: ۶۵۸۵۷۳
به مناسبت سالروز ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س)؛

برگی از ثمره‌های قرآن

برگی از ثمره‌های قرآن
چنین زوجی، حاصل دین همین مرد آسمانی، تربیت ‌یافتۀ دستان این انسان کامل و نمونۀ ثمر کتاب خدا بودند. پیوند این دو را ایشان برقرار کرده بود. آن شب را هرگز فراموش نمی‌کنم.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چنین زوجی، حاصل و تربیت ‌یافتۀ دین حضرت محمد بودند. آن‌ها، نمونه‌های ثمر کتاب خدا بودند. پیامبر، انسان کامل، آنان را پروریده و پیوند این دو را، همو برقرار کرده بود.

هنوز آفتاب بیرون نیامده، تیغ گرما به آسمان کشیده‌ شد و پردۀ فلق کنار نرفته، سکوت حیاط خانه به جنب‌ و جوش اهل منزل شکست. برادرها مشت‌های‌شان را از دانه پر کرده و به سوی آشیانۀ مرغ‌ و خروس‌ها دویدند. زینب، خواهر کوچک آن‌ها، کوزه را از آب حوض لبریز ‌ساخت و آرام آرام از پله‌هایی که کمی از نصف قامتش کوچک‌تر بودند بالا ‌رفت. پدر که از عبادت شیرین سحرگاهی فارغ شده بود، با یک کاسۀ سفالی، به استقبال دخترش شتافت. انگار همۀ دنیا را به او داده باشند، دستی به سر دخترش کشید و همین که فرزند، با ذوق پدر را می‌نگریست، کمی آب داخل کاسه سرازیر کرد.

علی جرعه‌ای آب ننوشیده، پیک نسیم، پیام عطر یاس را به مشامش رساند. شعف سراسر وجودش را فراگرفت. علی کاسه را پایین آورد و از مقابل دخت خردسالش برخاست. پردۀ کهنۀ ورودی کنار زده شد. مادر خانه، دست به چارچوب در داشت که شنید: «سلام بر تو ای دختر رسول خدا.»

علی بود. شیرمرد مدینه و آقای مهربان خانه. دلاوری‌های شوهر را که در ذهن خود می‌چرخاند، طنین مهرگون خود را در انداخت که: «سلام بر تو باد ای اباالحسن؛ امیرالمؤمنین.»

زینب، خودش را به آغوش مادر رساند. در عطوفت زهرایی که غرق شد، به سفارش مادر، شتابان پله‌ها را پایین آمد و به سمت حسن و حسین دوید تا برای چاشت خبرشان کند. برادرها، مشغول شمردن تخم مرغ‌ها بودند که متوجه زینب شدند. پیغام مادر را که شنیدند، هر کدام تعدادی تخم مرغ را به دست گرفتند و همین که مراقب بودند از دست‌شان نیفتد، خندان به سمت اتاق رفتند.

آ/ برگی از ثمره‌های قرآن

صبحانۀ آن روز، خرما و نان بیات شدۀ جو بود. علی می‌دانست که فاطمه، از او هرگز درخواست مایحتاج نمی‌کند. همین که لقمۀ آخر را می‌جوید، تصمیم گرفت که آن روز کمی جو و مقداری خرمای تازه بخرد و به خانه بیاورد.

بچه‌ها که سیر شدند، علی برخاست و بعد از خداحافظی‌ای گرم، از خانه برای کار و خرید خارج شد. من نیز ناظر جنب‌وجوش مادر و فرزندان شدم.

در میان کارهای روزمرۀ خانه، نظافت منزل یا رسیدگی به بچه‌ها، چندین بار صدای کوبۀ درب، خانه را برمی‌داشت و حواس‌ها را به خود معطوف می‌کرد. گاهی زنان مدینه، مشکلات، سؤالات و راهنمایی‌های خود را از فاطمه می‌گیرند؛ گاهی هم یاران پیامبر‌اند و کاری دارند. ام‌ابیها آزادانه ولی در پردۀ عفاف، به تک تک امور می‌رسید. در خانۀ کسی مثل علی، اثری از جهالت و تعصب نبود. این علم و حیا، زندگی این زوج را چه سامیار می‌نمود و چه نغز بدان قوت می‌بخشید.

نزدیک ظهر، بچه‌ها کنار مادر نشسته بودند و تعلیم می‌دیدند که کسی دق‌الباب کرد. زهرا اما، او را شناخت. درست حدس زده بود. علی، با دو کیسۀ سفید قدم به خانه گذارد. آنچه که صبح تصمیم داشت، اکنون روی سکو گذاشت. سلام و ثنا که بین مادر و پدر تمام شد، دستان علی، آب حوض را به موج انداختند. خنکای آب اما، نتوانست خستگی او را بگیرد.

لب حوض نشست و چشم در اطراف و زبان در دهان چرخاند. ذکر یا اللهِ علی، گره خورد با نگاهش به فاطمه. خداوند سکینۀ دردهایش را در قاب چشمانش گذاشت. زهرا مشغول تدریس فرزندان بود. صدای مبارکش، در نظر علی فضا را نور باران کرد. انگار خورشید خشمگین، جایش را به سایه‌سار‌ سرسبز سخاوتمند بهشتی داد. علی دست دراز کرد و کاسه را از میان خلق نیکوی فاطمه چید. شربت گوارا برای تشنه‌لبِ خسته، چه تفاوت دارد که در ظرف گِلی باشد یا نقره؟ اصلا برای او، شراب ناب، با یک جرعه آب، چه توفیری می‌کند؟ در نگاه علی، دست خالی زهرا، بهتر از خمره‌ای جلاب می‌نمود.

آ/ برگی از ثمره‌های قرآن

محو موهبت و از ملالت کاستن زوج این خانه بودم که با صدایی نتراشیده، به خودم آمدم. آسیاب دستی، در دستان علی می‌خروشید و می‌غرید و جو‌ها را کم‌کم آرد می‌کرد. فاطمه نیز کنار شوی خود نشسته بود و نوبتی، آسیاب را می‌چرخاندند. دیگر اثری از کسالت در پیشانی آن دو ندیدم.

ناگهان در میان صدای کشاکش سنگ، آواز در به گوش رسید. بچه‌ها درب را باز کردند. رسول خدا، پدربزرگ بچه‌ها وارد شد. با گشاده‌رویی جلو آمد و احوال دختر و دامادش را گرفت:«کدام یک خسته‌تر هستید؟»

و از علی شنید:«فاطمه ای رسول خدا!»

پیامبر، زهرا را بلند کرد. خودش کنار علی نشست و با هم، به کار آسیاب مشغول شدند. تعجبی نبود. زیرا چنین زوجی، حاصل دین همین مرد آسمانی، تربیت‌ یافتۀ دستان همین انسان کامل، آن‌ها، نمونه‌های ثمر کتاب خدا بودند. پیوند این دو را، ایشان برقرار کرده بود. آن شب را هرگز فراموش نمی‌کنم. آن عقد را؛ مهریه را، عشق را و ازدواج را؛ آن مراسم ساده و حالا، تا عمر دارم، این خانه و اهلش را.

بوی دود، کم‌کم جای خودش را به عطر نان داغ می‌داد. تنور، با سیلی حرارت، صورت خمیرها را سرخ می‌کرد. مادر، ابراهیم‌گونه دست به آتش می‌برد و نان را از زیر ضربات تازیانه‌های گداخته بیرون می‌کشید. آن روز، مثل همیشه، من هم سهمی از نان داشتم. کبوتر خانۀ علی و فاطمه. من هم دوست داشتم از آن خانه، از آن خانواده، زوج مبارک، از سروری که هر روز فراگیر بود، سهمی داشته باشم./ی702/ف

مسلم عارف

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۷
یکی ازبدبختیهای جامعه ماوجودافراط وتفریط در زمینه تربیت آن هم زمان شکلگیری رفتاروشخصیت افراددرسنین کودکی و نوجوانی درخانه ومدرسه هست متأسفانه!مثلا حالا جامعه مااین روزهاشده فرزندسالاری،نازپروردگی دوستی های خاله خرسه بعضی پدرومادرهاوسلب اختیارازمعلم برای تربیت اخلاق درمدرسه وگرفتن حق تنبیه ازمدارس برای خبط وخطاهای اخلاقی وتربیتی فرزندان خانواده های هنجارشکن هست!
5
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۷
زیبا و آموزنده
6
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۰
ازدواج حضرت علی با حضرت فاطمه الگوی ما باید باشه. خیلی خوبه که برای همه اینو بگیم که ساده ولی شاد زندگی کنید.
6
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۲
ربنا هبلنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین
2
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۱
چقدر این متن آدم رو آروم می کنه
باریک الله به نویسنده خوبش
5
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۲
کمتر در مورد زندگی معصومین به این شکل چیزی نوشته شده. واقعا خوبه
4
0
هدا
France
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۳
متن بسیار زیبا و دلکش و نغز
به مانند دُر
برروی چشمانم می‌لغزید
4
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۷
از این زاویه تا حالا نگاه نکرده بودم. الان همش درمورد عشق قبل ازدواج و این طور مسائل حرف می‌زنند. کسی در مورد زندگی واقعی که درست باشه چیزی نمی‌گه. خوبه که از این زاویه پرداختید
4
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰
بنده درس گرفتم. همسرم بسیار خوشش آمد.
3
0
ناشناس
United Arab Emirates
۰۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۶
بیشتر ازین نوشته‌ ها بزارین.
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۵
خیلی عالی بود. دم نویسندش گرم!
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۰
ازدواج سنت الهی و طبیعت است که موانع و قوانین غلط ونگاه جنسیت زده وعدم توجه به کرامت انسان باعث شده از مسیر صحیح خارج و از امری الهی و ساده به یک معضل پیچیده و ناهنجاری اجتماعی تبدیل گردد و موجب تضعیف بنیان خانواده و زمینه ساز بزهکاریهای دیگرگردد مهریه از مسیرصداق و درستی خارج و به قانونی فمینیستی و مردستیز تبدیل شده است. در شرع مقدس اسلام ازدواج یک سنت حسنه و مهریه هبه ای جهت ایجاد مودت است و تاکید بر مهریه اندک و مهرالسنه است و نباید مهریه مستمسکی برای تهدید و تحقیر مردان و منفعت مهریه خود عامل طلاق شود قوانین یکطرفه وغلط حوزه خانواده، حریم خصوصی وحقوق وکرامت انسانی مردان را تضییع نموده و مصداق روشن بی عدالتی علیه آنان است و متاسفانه مردان در دادگاههای خانواده به جرم مرد بودن و تشکیل خانواده بالفطره محکوم اند و بواسطه این قوانین یکطرفه یک مرد معسر در زندگی مشترک توان دفاع از حقوق خود را ندارد وبا طلاق از زندگی ساقط وتباه می شوند. مهریه های سنگین ابزاری برای خشونت علیه مردان و زوجین شده است. با دعوای مهریه وکشیده شدن زندگی زوجین به دادگاه ، طلاق عاطفی و به دنبال آن جدایی اتفاق خواهد افتاد و آن زوج هرگز دیگر زیر یک سقف نخواهند رفت که تبعات بدی برای خانواده و جامعه دارد. روابط عاطفی زوجین را نمی شود در قالب قوانین خشک و یکطرفه تنظیم نمود وباید به جای دادگاه ها مشاوران خانواده به این امر بپردازند . متاسفانه مهریه های سنگین در جامعه رواج پیدا کرده و به مردان تحمیل می شود. زندانی کردن ، مالباخته و تحقیر کردن افراد ،‌کاغذ بازی و گرفتار کردن مردان در بروکراسی قوانین خشک و غلط دادگاهها و برخوردهای قهری و قضایی با مردان به خاطر ازدواج و تشکیل خانواده به نفع زنان و مردان خانواده نیست. حبس کردن افراد به خاطر مهریه جدای از آثار سو آن بر مردان ،خانواده و فرزندان و هزینه های آن بر جامعه مغایر با اصول ده و بیست قانون اساسی و مفادی از قانون مدنی واخلاق و شرع است و با کاهش نرخ ازدواج و جمعیت در آینده نه چندان دور شاهد جامعه ای پیر و شکننده خواهیم بود. در هیچ جامعه ی بشری چیزی به نام زندانی مهریه وجود ندارد ایا ما یک کشور خاص هستیم و یا اسلام ما با سایر مسلمین متفاوت است ؟ازدواج جرم نیست که کیفر داشته باشد و باید بحث کیفری از مقوله ی ازدواج و مهریه های سنگین از سازوکار ازدواج کنار گذاشته شود علاوه برمهریه :پیش پرداخت، تنصیف اموال ، اجرت المثل،نحله ، نفقه ، به ارث رسیدن مهریه، نیم عشر،موضوع بکارت،حق الوکاله وکیل زن ،حق حبس و واژه عندالمطالبه ونفقه حضانت و ... نیز علیه مردان اضافه شده است و مردان زیر بار این قوانین غلط تباه کرده است . وکلای خانواده با دریافت پول وکالت زن از مرد آتش یک زندگی دچار تنش شده را شعله ورتر می کنند . اجرای احکام قانونمند نبوده و شان و شخصیت وآبرو مردان مورد توجه نیست و مرد مدام باید به دنبال اثبات گناه نکرده ی خویش باشد واصل برائت موردتوجه نیست.چرا یک زن ناشزه باید مهریه بگیردو تمکین نیزنکند؟ و عدم تمکین ودریافت مستمری مهریه مشوقی برای ترک شوهر وخیانت بیشتربه وی باشد.زندگی خصوصی زوجین پادگان نیست که با قوانین خشک و منسوخ وارد حریم ان شد و آن را آشوب کرد . مهریه امروز چیزی شبیه به کلاه برداری ، برده داری در قرون وسطا است . یک مرد مورد خشونت و معسر چرا نمی تواند طلاق بگیرد . چرا شروط یک طرفه عقدنامه و ماده 1130 حق طلاق همراه مهریه ایجاد کند؟ حق طلاق همراه مهریه ظلم است و یک مرد را یک عمر گرفتارمی کند آن قدر ازدواج در ایران پیچیده و دشوار شده که دیگر دلیلی برای ازدواج وجود ندارد ازقوه قضاییه و مجلس خواهشمندیم نسبت به پیگیری موضوع از کمیسیون و بررسی با قید سه فوریت موضوع خانواده و مهریه به عنوان یک رکن مهم جامعه و نیز حقوق شهروندی مردان و اقدام و مصوبه ی خوب اخیر کمسیون را به قوه قضاییه ابلاغ و قوانین جدید بخشنامه گردد تا افراد دیگری قربانی این سو مدیریت ها و قوانین ناهنجار نشده انده و از ازدواج جرم زدایی و زندانیان مهریه با قید فوریت آزاد گردند امروزه نقش زنان در طلاق و خیانت پر رنگ است . مردان رویین تن نیستند و با این قوانین مردستیز نابود شدند
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۷
چه قشنگ. این را در مسجد بین دو نماز که خواندم می بایست باشید و ببینید چه قدر مردم لذت بردند. بیشتر به این متن ها وقت بذارید و در سایت بذارید
0
0