«سرجوخه» آخرین آزمون برای پایان سفارشیسازی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سریال جدیدی تحت عنوان «سرجوخه» با حضور تیم تولید سریال «خانه امن» بزودی به صدا و سیما خواهد آمد. این سریال که بهنوعی هم راستا با سریال خانه امن تولید میشود، پیشاپیش انتقادهایی را به دنبال دارد که لازم است مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد.
داستان و قصه سریال خانه امن، حول محور تروریستهای داعش و تروریستهای اقتصادی بود و روایتی از تلاشهای مأموران امنیتی وزارت اطلاعات را ارائه میکرد و میتوان گفت تنها بخش کوچکی از آنچه که در سریال خانه امن نشان داده شد، بر اساس واقعیت بود. برای مثال پرونده ورود تیمهای تروریستی داعش از کرمانشاه به داخل کشور و نقش و چهره افشین در این سریال واقعی بودند. اگر سریال امنیتی گاندو که بهطور همزمان چند پرونده امنیتی را در کنار هم روایت میکند نبود، میتوانستیم بگوییم که سریال خانه امن با اندک دوز روایتگری واقعی از فعالیت مأموران امنیتی کشور با اختلاف زیادی از فیلم سینمایی تخیلی «روباه» و «به رنگ ارغوان» جلوتر میافتاد.
رهبر معظم انقلاب استفاده از زبان هنر برای پیشرفت فرهنگی را یکی از مسائل پیشران فرهنگ میدانند. ایشان در کتاب قرارگاههای فرهنگی به این موضوع تصریح داشتهاند. این نظریه رهبر انقلاب در حوزه علوم ارتباطات یک نظریه راهگشا پیش روی اهالی فرهنگ و هنر قرار دارد. فیلمها و سریالهایی از قبیل سرجوخه، خانه امن، روباه و به رنگ ارغوان که در ژانر امنیتی تولید شدهاند، هیچ کدام اقبال سریال گاندو را کسب نکردند؛ چرا که سریال گاندو به بیان حقایق پرداخته و این از توانایی تیم تولید گاندو بود که توانست هم اشراف دقیق یک سازمان امنیتی در کشور را به رخ بکشد و هم اقبال عمومی مردم را نسبت به نیروهای امنیتی کسب نماید.
البته بهدور از انصاف است که از فیلم سینمایی مستند «قلادههای طلا» نیز اسمی به میان نیاید. فیلمی که بهخوبی نقش و چهره نفوذ را در وزارت اطلاعات نمایش داد و بیان کرد که در بزرگترین گردنه تاریخی یک کشور، در مهمترین نهاد امنیتی یک کشور و در مهمترین رکن آن نهاد، یک نفوذی میتواند چگونه در آتش آشوب بدمد.
هرچند احمد معظمی، کارگردان مجموعههای امنیتی سارق روح، ترور خاموش، خانه امن و در حال حاضر سرجوخه است و بهنوعی خود را در سبک و ژانر سریال جاسوسی وارد کرده؛ اما در رقابت با کارگردانی مانند جواد افشار دیگر از خود حرفی برای گفتن ندارد. البته باید به پشتوانه دو سریال نیز نگاه کرد؛ چرا که پشتوانه سریال گاندو یک پرونده دقیق و عمیق از فعالیتهای سرویس اطلاعاتی انگلستان و آمریکا بود و پشتوانه سریال خانه امن شاید تنها چند خبر از ورود داعشیها از منطقه کرمانشاه به ایران و همچنین شخصیت شهید سیدعلی حسینی که در مناطق اشغال شده فلسطین به دست نیروهای بهظاهر متمدن موساد و به شیوه داعشیها سربریده شد!
مقایسه آمار بازدید از دو سریال گاندو و خانه امن در تلوبیون بیانگر میزان اقبال مردم نسبت به این دو سریال است. با اینکه هنوز بیش از یک ماه از پخش فصل دوم سریال گاندو نمیگذرد و نزدیک به یک سال پیش سریال خانه امن اکران شده؛ اما تفاوت فاحشی در میزان بازدید کنندگان این دو سریال وجود دارد.
نتیجه همین سفارشها و سفارشیسازیها تولید آثار بسیار ضعیف و یا با اثرگذاری معکوس مانند روز صفر، شبی که ماه کامل شد، تعبیر وارونه یک رویا، خانه امن، ماجرای نیمروز و ... بود که بعضیها مانند روز صفر و شبی که ماه کامل شد بهجای نمایش اقتدار امنیتی، ضعف امنیتی را به نمایش گذاشت و به جای ارائه چهره نقد شده از جیش الظلم و منافقین، چهرهای متعبد و با خدا را به نمایش گذاشتند که امنیتیها عدهای متظاهر به دین و فارغ از عمل به آن هستند. در ماجرای نیمروز دو، کمال چهرهای فحاش، متظاهر به دین و خشن بود که به خود اجازه قتل ناموس را میداد؛ اما منافقین در کمال ادب، نماز خود را میخوانند و برای راه خود مبارزه میکنند و برای زجر نکشیدن یک پاسدار در حال سوختن، او را به رگبار میبندند!
دلایلی مانند ضعف کارگردانی در تولید این ژانر، داستانی با دوز پایین واقعیت، ضعف فیلم نامه، استفاده از بازیگران کم تجربه و ... مهمترین دلایل و علت کمبود اقبال عمومی نسبت به سریال خانه امن بود. البته باید ببینیم آیا احمد معظمی در سریال «سرجوخه» به اصلاح اشتباهات و نواقص خود و داستان میپردازد و میتواند راوی خوبی در حد قصه گاندو باشد یا خیر!؟