۲۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۰
کد خبر: ۱۵۶۲۳۷
روحانی مبارز دوران انقلاب:

پزشکان از مداوای آثار شکنجه خودداری می‌کردند/ طلاب زیر شکنجه ساواک شهید می‌شدند

خبرگزاری رسا ـ یکی از مبارزان انقلابی و زندانیان ساواک گفت: خفقان آن روزها به حدی بود که وقتی از زندان آزاد شدم و برای مداوای خود که تمام بدنم از پشت تا پاشنه پا سیاه شده بود، به هر پزشکی مراجعه می کردم، تا متوجه می شدند زندانی سیاسی بوده ام، از پذیرش سر باز می زدند.
حجت الاسلام بخشيان زندان

 به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حجت الاسلام بخشیان، قاضی دادگاه انقلاب مشهد و از زندانیان بازداشتگاه های ساواک، صبح امروز در مراسم «بازگویی خاطرات انقلاب» که در مدرسه علمیه حضرت خدیجه(س) برگزار شد، گفت: متأسفانه پس از انقلاب آن گونه که باید از نیروهای انقلابی برای حضور در رسانه ها و بازگویی خاطراتشان دعوت نشد در حالی که گروهک های تروریستی چون منافقان این کار را با جدیت انجام می دهند و تبلیغ می کنند.

 

وی در ادامه به نقل خاطراتی در خصوص مبارزات انقلابی خود پرداخت و افزود: یک روز به اتفاق چند تن از دوستان در مقابله با رژیم از مدرسه عالی نواب، کفن پوشیده و وارد خیابان شدیم که پس از درگیری ها دستگیر و به شهربانی منتقل شدیم. سرلشکر ایمانی، جاروی دسته بلندی را که از لوله آهن بود به سر و شانه هایم می زد تا به خواست او به امام خمینی(ره) توهین کنم.

 

حجت الاسلام بخشیان ادامه داد: شدت شکنجه ها به حدی بود که غرق خون و بی حال افتاده بودم. بعدها متوجه شدم آیت الله مروارید و آیت الله میرزاجوادآقا تهرانی همان روزها بیانیه داده اند که طلبه ای زیر شکنجه ساواک شهید شده است و بازاریان نیز در اعتراض به این اقدام، بازار را تعطیل کرده بودند. بعد از این اقدام بود که رییس شهربانی مأموریت یافته بود خودش از نزدیک مرا ببیند، در حالی حتی قدرت نشستن نداشتم به دیدنم آمد و پرسید این دو نفر که بیانیه داده اند چه نسبتی با تو دارند؟ گفتم من شاگردشان هستم و رفت.

 

این مبارز انقلابی دوران ستمشاهی اظهار داشت: خفقان آن روزها به حدی بود که وقتی از زندان آزاد شدم و برای مداوای خود که تمام بدنم از پشت تا پاشنه پا سیاه شده بود، به هر پزشکی مراجعه می کردم، تا متوجه می شدند زندانی سیاسی بوده ام، از پذیرش سر باز می زدند تا این که پزشک جراح حوزه علمیه مرا پذیرفت و رادیولوژی نوشت اما باز هم هرجا مراجعه می کردم قبول نمی کردند، به سختی یکی از مراکز هم که مرا پذیرفت، فقط اسم کوچکم را روی عکس نوشت و گفت زود از اینجا برو.

 

وی تصریح کرد: پس از انقلاب، پرونده مرد شماره 3 ساواک به دست من سپرده شد و پنج هزار صفحه از وی بازجویی کردیم. این فرد، از عوامل موساد بوده و نه تنها در آنجا آموزش دیده بود بلکه تدریس هم می کرد و از سال 1335 تا آخرین لحظه دستگیری مهره امنیتی ساواک محسوب می شد و در شیراز یک مغازه داشت و با عنوان نقاشی ساختمان به راحتی با دوخط تلفن فعالیت اطلاعاتی می کرد.

 

حجت الاسلام بخشیان ادامه داد: این فرد در خصوص یکی از شکنجه هایی که برای رهبر معظم انقلاب داشت، اعتراف کرد« او را به رو خوابانده و دستانش را از پشت بسته بودم، پشتش نشسته و گوش هایش را گرفتم و محکم سرش را به سیمان می کوبیدم.»، بعدها که این خاطره را برای آیت الله واعظ طبسی تعریف کردم، ایشان هم تأیید کرده و از اعتراف این ساواکی تعجب کردند که چگونه وقتی دست وزارت اطلاعات بود، چیزی نگفت اما در دادگاه انقلاب این حرف ها را گفت.

 

وی ابراز داشت: این نیروی امنیتی ساواک، در یکی از بازجویی ها در خصوص چگونگی دستگیری خود گفت«در طول 12 سال وزارت آقای ری شهری در وزارت اطلاعات، دو بار او را تخلیه اطلاعاتی کردم و در دو دوره پس از او نیز که آقای فلاحیان حضور داشت او را هم تخلیه اطلاعاتی کردم و با خود می گفتم انقلابی که به راحتی بشود دو وزیرش را تخلیه اطلاعاتی کرد، نمی تواند چندان دوام بیاورد اما در همین روزها هنگامی که در حال خروج از کشور بودم روی پلکان هواپیما دستگیر شدم».

 

روش های شکنجه ساواک

قاضی دادگاه انقلاب مشهد، سوزاندن بدن با سیگار، بستن به تخت، کشیدن ناخن ها و شوک الکتریکی را از شکنجه های رایج در زندان های ساواک برشمرد و گفت: از انجا که درجه حرارت آتش سیگار، 900درجه سانتی گراد است، شکنجه با آن از دردناک ترین شکنجه هاست. برای کشیدن ناخن هم، پس از بستن زندانی به تخت، با شعله فندک، کبریت یا سیگار، سرب را وارد زیر ناخن فرد کرد می کردند و وقتی این سرب ذوب می شد، ناخن را می کشیدند.

 

وی افزود: در مورد بستن به تخت هم، زندانی را روی یک تخت باریک شیب دار قرار داده، به رو می خوابانده و دست و پاها را می بستند، دهانش را نیز با پارچه پر می کردند و با کابل برق شلاق می زدند. همچنین تونلی درست کرده بودند که وقتی زندانی از آن رد می شد با فانسقه، کابل برق، زنجیر، چوب و غیره او را می زدند.

 

حجت الاسلام بخشیان اضافه کرد: حجت الاسلام شهید سیدعباس موسوی قوچانی را که در سلولی انفرادی در یکی از زندان های مخوف ساواک با ما بود، آنچنان شکنجه کردند که به جای ادرار، خون دفع می کرد.

 

وی با بیان این که تاکنون سه بار آثار شکنجه را جراحی کرده ام، به نقل از آیت الله واعظ طبسی، اظهار داشت: ایشان در یکی از دیدارها به من گفتند «شما کاری کردید که در تاریخ ثبت شد و رعشه بر اندام ساواک انداخت؛ هرکس زندانی می شد بلا استثنا باید به اسم، به ناموس امام خمینی(ره) ناسزا می گفت اما شما هرچه آنها می گفتند به عکس بر ضدشان تکرار می کردید و این سد را شکستید».

 

مردم ایران با بینش و آگاهی در میدان مبارزه با دشمن حضور دارند

وی، بانوان طلبه را سنگرداران پاکدامنی و تقوا دانست و خطاب به آنان یادآور شد: زنان عالمه پیش از انقلاب به دلیل وجود محدودیت های بسیار، کم بودند اما امروز به برکت انقلاب اسلامی، بیش از سه هزار طلبه فقط در حوزه علمیه خراسان تحصیل می کنند.

 

این زندانی بازداشتگاه های ساواک، با اشاره به حضور پرشور و حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن، گفت: با وجود همه مشکلات مردم قدرشناس ایران اسلامی همیشه در صحنه دفاع از ارزش ها و انقلاب خود حاضر هستند. من در راهپیمایی به شوخی به یکی از جوانان نسل سوم انقلاب، گفتم مگر گرانی نیست، چرا آمده اید؟ گفت برای اسلام و انقلابم آمده ام، گرانی چیست؟. این جوان که نه امام، نه انقلاب و نه جنگ تحمیلی را دیده بود، چون قدرت و محبوبیت انقلاب و رهبری داهیانه رهبر معظم انقلاب را دیده است اینگونه با بینش و اندیشه به میدان مبارزه با دشمن آمده است.

 

وی، تحول علمی ایران پس از انقلاب را بی سابقه خواند و افزود: انقلاب ما انقلاب پیام بود چرا که نه رسانه داشتیم، نه نشریه نه حزب و نه هیچ وسیله ارتباط جمعی. یادم هست امام خمینی(ره) که در پاریس یا نجف بیانیه می دادند، تلفنی می نوشتیم و بعد آن را به زحمت در منزل بززرگانی چون مرحوم حاج آقا طاهایی تکثیر می کردیم.

 

حجت الاسلام بخشیان ادامه داد: انقلاب ما با وجود مظلومیت اما در عین حقانیت در برابر دو جریان بزرگ امپریالیستی و کمونیستی به پیروزی رسید و امروز نیز جهان را درنوردیده و کشورها را یکی پس از دیگری دگرگون و بیدار می کند./930/پ201/س

ارسال نظرات