۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۲
کد خبر: ۷۵۶۵۹۶
یادداشت؛

حوزه و حضوری تاریخی در اندیشه رهبر معظم انقلاب (۳)

حوزه و حضوری تاریخی در اندیشه رهبر معظم انقلاب (۳)
زمان تحول آفرین است و این مساله سنگینی مسئولیت نهادی همچون حوزه های علمیه را در حضور فعال و نقش آفرینی تاریخی خود، دو چندان می کند. در این سلسه یادداشت به واکاوی چرایی، نحوه و برکات این مساله در اندیشه رهبر معظم انقلاب می پردازیم.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا،  ارتباط پیوسته ی روحانیت با نیازهای زمان، جایگاه و معنای حوزه و طلبگی را دگرگون می سازد و آثاری بسیار عمیق و مبارک در سازمان درونی و روابط بیرونی آن و جایگاه اجتماعی این نهاد هزار ساله در بین جامعه برجای می‌نهد که به گوشه ایی از این فواید اشاره می‌شود.

تحول در نظام آموزش و پژوهش

شناخت و حضور آگاهانه در زمان بکلی نحوه آموزش و پژوهش حوزه علمیه را متحول میسازد و آن را با شرایط و مقتضیات حاکم بر زمانه و بالتبع جامعه هماهنگ کرده و نقش راهبری بدان ایفا می کند. همچنین زمان شناسی نگرش به فقیه و دانش پژوه دینی را تعیین می کند میدهد تا در استنباط احکام شرعی و در تطبیق و انطباق قواعد و اصول اجتهاد، بر موضوعات ناشناخته و مستحدثه حکمی به خطا صادر نکند.

رهبر معظم انقلاب فهم زمانه را از مهمترین ارکان استنباط معرفی کرده و می فرمایند: «امروز حکم الهی فقط با جواهر و وسایل استنباط نمی شود. ... امروز حکم الهی، علاوه بر تسلط به احکام و فقه و قرآن و حدیث و مبانی فقهی احتیاج به فهمیدن زمان دارد... شما که می خواهید احکام اجتماعی و زندگی مردم را از کتاب و سنت استنباط کنید باید بدانید که در چه دنیایی زندگی میکنید.»(1)

زمان شناسی، موضوع ساز است و اثر مستقیم بر نگرش فقهی و پژوهشی دارد؛ همچنین موضوعات کهن و غیر مبتلابه را به موضوعات عام البلوا مبدل میکند و فقیه را از تلاش و بذل فرصت ها در وادی کم حاصل باز می دارد و راه را برای بارور ساختن و یا گشودن زمینه‌ای مستعد و بکر که بشر مدرن تشنه اوست، فراهم می آورد.

امام خامنه ای می فرمایند:«اگر دیروز همت ما فقط کتاب صلات و طهارت و زکات و صوم و حج و حداکثر متاجر و اجاره بود، امروز مسأله و احتیاج ما، همه ی شؤون زندگی یک جامعه است ما فقهی لازم داریم که بتواند حکومت و سیاست خارجی و روابط بین الملل و برخورد با شبکه ی اقتصادی عظیم جهانی را پاسخگو باشد. ... امروز، دیگر مسأله آن نیست که فلان بن فلان قاطرش را از فلان جا بار میکرد، تا به فلان جا ببرد یا مثلاً پیله وری تجارت میکرد و ما بیع و شرای او را خص بكنيم.

امروز ما با شبکه‌های اقتصادی دنیا مواجهیم؛ مسأله ی نفت مسأله ی دلار مسأله ی تجارت خارجی، مسأله ی منابع اولیه آیا اسلام در اینها حکمی دارد یا نه؟ اگر بگویید ندارد که اسلام را ناقص دانسته اید؛ مگر می شود نداشته باشد؟ ... حالا که هست، چه کسی باید آن‌ها را استنباط کند؟»(2)

کارآمدی و نقش آفرینی 

حوزه در صورتی میتواند از خود کارایی نشان دهد و قابلیت‌های نهفته‌ی و کلیدی خود را در زمانی که از دید دشمنان مهار شده بنمایاند که زمان شناس باشد. بداند در هر زمان و هر فرصتی که بدست می آورد چه تکلیفی بر عهده اوست و لذا است که روحانی ناآگاه به زمان در جامعه ی خویش ره نمی‌یابد و موقعیتی پیدا نمی‌کند تا اندوخته های خویش را بروز دهد و نقش آفرینی اجتماعی را از خود ممکن سازد.

با رشد تحصیل و سواد اجتماعی، روزبه روز مستمعان سنتي روحانیت کاسته میشوند و جمع جدیدی مخاطبان او می شوند که مدارج علمی را گذرانیده و یا میگذرانند؛ این جمع، کم و بیش از احوال زمانه مطلعند. از این رو پای هر سخنی نمی نشینند و هر گفته ایی را به راحتی نمی پذیرند.

لذا رهبر معظم انقلاب می فرمایند:«امروز اگر شما عالم هم باشید بسیار با تقوا هم باشید، اما زمانتان را نشناسید، آن وقت آسیب پذیر و لغزش پذیر و کم فایده خواهید بود؛ آن طوری که دیگر حکایتش فصل مفصلی است. «العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس» ما کسانی را دیدیم که عالم هم بودند، بی دین هم نبودند اما در دورانی که میتوانستند برای اسلام و مسلمین، مفید واقع بشوند، مفید واقع نشدند.»(3)

در دوران اخیر، اقبال به روحانیون، تابع میزان توجه ایشان به نیازهای زمان و حضور و فهم آگانه در زمانه بود. هر قدر روحانی در اندیشه و سخن خویش مقتضیات زمان را بیشتر در نظر میگرفت و در گزینش موضوعات، مواد و تدوین و عرضه ی آن بیشتر مراعات آن را میکرد از سوی مخاطبان بیشتری پذیرفته می شد و کارایی گسترده تری پیدا می کرد.

رهبر معظم انقلاب می فرمایند:« در همان روزگار، دو نوع منبری در ایران بود: یک نوع، منبری یی بود که منبر می رفت ولی کسی به حرفش اعتنا نمی کرد. چرا؟ به خاطر این که هر چه میگفت متعلق به آن زمان نبود.... نوع دیگر منبری ایی بود که هر جا پرچم منبر او بلند میشد از در و دیوار مستمع و مشتری مخصوصاً قشر جوانان می.جوشید هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد.

فاصله و فرق اینها در چه بود؟ در خوش بیانی و بدبیانی بود؟ در تن صدا بود؟ در هیکل و هیأت و قیافه بود؟ همه نوع آدم در این تیپ و همه نوع آدم در آن تیپ وجود داشت؛ اما این، یک چیز دیگر بود و آن هم، یک چیز دیگر. آن عده یی که شنونده و مستمع ،نداشتند، کسانی بودند که نیاز زمان را نفهمیده بودند و چیزهای دیگر میگفتند. مردم، تشنه ی یک سری حرفها از اسلام بودند که بر زبان اینها جاری نمی شد، یا جرأت نمی کردند یا به عقلشان نمیرسید و یا جایز نمی دیدند. بعضی بودند که حتی به عقلشان هم میرسید؛ اما به هر دلیلی، مقتضی نمی دانستند!»(4)

در شرایط پس از پیروزی انقلاب، مراعات این نکته، اهمیت مؤکدتری یافته است آنان که از قلت مخاطب و مستمع مینالند، میبایست در خود تجدید نظر کنند و این نکته را باور بدارند که جامعه ی فرهنگی کشور، همچنان در کندوکاو نیازهای خود حرکت میکند؛ با مشکلات فکری - روحی دست و پنجه نرم میکند و پاسخ آن را جستجو می نماید. مهم آن است که پاسخ و یا حداقل رگه هایی از پاسخ موضوعات مورد نیاز خود را در سخن و یا نوشته ایی مشاهده کند؛ بین گفته ها و نوشته ها با مسائل خود فاصله ایی پرنشدنی احساس نکند، تا به سخنان و نوشته ها رو آورد.

با این شرایط، نظام پژوهشی _ تبلیغی روحانیت، در صورتی میتواند توفیق و کارآمدی پیدا کند که میان نیازهای جامعه و سیستم پژوهشی _ تبلیغی خود، رابطه ایی فعال برقرار کند؛ از نیازهای موجود و سیال جامعه اخذ موضوع کند و مطابق با آن، سیر پژوهش و نظام تبلیغی خود را سامان بخشد.

امام خامنه‌ای می فرمایند: «توصیه ایی که من به همه ی روحانیون، از جمله روحانیون رفسنجان میکنم این است که بگردید ببینید، آن چیزی که نیاز این زمان است چیست و مردم محتاج چه هستند؛ آن را از شرع مقدس اسلام بگیرید چون «فیه تبیان کلّ شیء». در این که شکی نیست. آن را پخته و آماده کنید و مثل شیری در کام مردم بریزید.»(5)

(1) بیانات در دیدار با علما و روحانیون نیشابور (1365/4/29)
(2) بیانات در دیدار با علما و روحانیون نیشابور (1365/4/29)
(3) بیانات در مراسم عمامه گذاری روز نیمه شعبان (1370/11/30)
(4) بیانات در دیدار با علما و روحانیون رفسنجان (1361/2/7)
(5) بیانات در دیدار با علما و روحانیون رفسنجان (1361/2/7)

ارسال نظرات