۱۷ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۰
کد خبر: ۲۱۹۸۵۹

خوزستان، دروازه ورود تشیع به ایران

خبرگزاری رسا ـ خوزستان از سال‌ها و قرن‌های گشته، از دیرباز تاکنون به عنوان دروازه ورود تشیع به ایران معروف و در دامان خود علمای شیعی بسیاری را پرورانده و خدمات ارزنده‌ای را به اسلام عرضه کرده است.
بارگاه علي بن مهزيار اهوازي

به گزارش خبرگزاری رسا، خوزستان به سبب حضور علمای برجسته شیعه و حوزه علمیه 1200 ساله اش در طول تاریخ همواره مورد توجه عالمان، اندیشمندان و فضلای نقاط مختلف جهان اسلام بوده و به سبب این که نخستین قدوم مبارک امام علی بن موسی الرضا(ع) به ایران از این سرزمین صورت گرفته، به عنوان دروازه ورود تشیع به ایران معروف گشته است.
 
دوران گسترش و رشد شیعه از قرن سوم و چهارم آغاز و در همه نقاط جهان اسلام از جمله ایران تسریع پیدا کرد و از این زمان بود که مهمترین حامی شیعیان ایران، یعنی شیعیان حله و عراق بر ایران تأثیر بسیاری داشته و خوزستان به عنوان مهد پرورش شیعه مورد توجه قرار گرفت.
 
علی بن ابراهیم مهزیار اهوازی، حسین بن سعید اهوازی، حسن بن سعید اهوازی، محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی، علامه شیخ مرتضی انصاری، علامه حاج شیخ محمد تقی شوشتری و بسیاری از پایه های علمی تشیع که از افتخارات جهات تشیع هستند، در خوزستان چشم به جهان گشوده و هرکدام مانند راهنمایی برای عاشقان هدایت و ولایت عمل کردند.همچنین شخصیت های ارزشمندی مانند «دعبل خزاعی» در این استان زیستند که همه وجود و زندگی خود را در راستای معرفی و اعتلای فرهنگ تشیع هزینه کرده اند.
 
 اکنون در خوزستان بیش از 20 مکان منتصب به امام رضا(ع) وجود دارد که تبدیل به مکان هایی برای راز و نیاز، برقراری ارتباط مردم و اتصال آنها به دریای بیکران ولایت است.
 
 
علی بن ابراهیم مهزیار اهوازی
 
علی‌ابن ابراهیم مهزیار اهوازی، یکی از ستارگان علم و معرفت با کنیه(ابوالحسن)، در سال 180 هجری در دورق(شادگان فعلی) پا به عرصه وجود گذاشت و در سال 254 هجری تقریبا در سن 70 سالگی دار فانی را وداع گفت و در محلی به نام خزعلیه(خرمکوشک) اهواز چشم از جهان فرو بست.
 
وی از فقها، محدثان و دانشمندان معروف شیعه و از نزدیکان امام علی بن موسی الرضا(ع)، امام محمد بن علی تقی جواد(ع)، امام علی نقی هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) بوده، احکام دینی را نزد آنها فراگرفته و در برخی از مناطق، به‌ویژه در اهواز به عنوان نماینده ایشان منصوب شده ‌است.
 
او در میان خانواده‏ای مسیحی دیده به جهان گشود و رشد یافت؛ اما چند سالی بیش از بهار عمر او نگذشته بود که با لطف خداوند، پدر او به دین اسلام مشرف و او نیز اسلام را دین خود قرار داد. در این زمینه‏ رجال شناس معروف «نجاشی» در کتاب خویش این گونه نوشته است: علی بن مهزیار اهوازی کنیه‏اش ابوالحسن بود و از مردم «دَوْرَق» محسوب می‏شد. پدرش دارای دین مسیح بود و بعدها مسلمان شد. علی نیز در همان دوران کودکی به دین اسلام مشرف و خداوند با لطف خویش او را بصیر در دین کرد.(1)
 
شیخ طوسی در رجال خویش علی را از اصحاب حضرت رضا(ع) می‏داند و می‏فرماید: «او دانشمندی مورد اعتماد و دارای اعتقادی راسخ و صحیح بود و از اصحاب امام جواد و امام هادی نیز به حساب می‏آمد».(2)
 
 کشی از دیگر رجال شناسان معروف این گونه از وی یاد می کند: «علی بن مهزیار مسیحی بود ولی خداوند متعال او را هدایت کرد. وی از مردم هند(هندیجان) بود که از روستاهای فارس محسوب می‏شد که بعدها در اهواز سکنی گزید».(3)
 
محدث گرانقدر، علی بن مهزیار با عنایات خداوند علومی را که جایگاهشان سینه پهناور او بود، بر روی کاغذ آورد و از خود آثاری گرانقدری به جای گذارد. شیخ طوسی می‏نویسد: «علی بن مهزیار اهوازی عالمی جلیل القدر و کثیر الروایة بود و برای او سی و سه کتاب است».(4)
 
 
مرحوم نجاشی کتاب‌های او را در کتاب رجالی خویش بر شمرده است؛ «کتاب وضو»، «صلاة»، «زکات»، «صوم»، «حج»، «طلاق»، «حدود»، «دیات»، «عتق و تدبیر»، «تجارات و اجارات»، «مکاسب»، «تفسیر»، «فضائل»، «مثالب»، «دعا»، «تجمل و مروة»، «مزار»، «ردّ بر غلات»، «وصایا»، «مواریث»، «خمس»، «شهادات»، «فضائل مؤمنین»، «تقیه»، «صید»، «اشربه»، «نذور و اَیْمان» و «کفارات».(5)
 
 
حسین بن سعید اهوازی
 
ابومحمّد حسین بن سعید بن حمّاد بن سعید بن مهران اهوازی کوفی، معروف به حسین اهوازی (6)، از راویان بزرگ شیعی بوده و در زمره عالمان برجسته زمان خویش، در قرن سوم هجری، به شمار می‌آید.
 
از زمان ولادت وی هیچ‌گونه تاریخ روشنی در دست نیست؛ ولی با عنایت به این مطلب که شیخ طوسی(7) در رجال خود او را از اصحاب امام رضا(ع) به حساب آورده و دوران حیات آن امام همام نیز تا سه سال بعد از قرن دوم هجری(203ه) ادامه داشته است، به راحتی می توان گفت که تاریخ ولادت او به اواخر سده دوم هجری برمی گردد.
 
احمد بن حسین با تألیف کتاب‌های روایی، نام خویش را در گروه مؤلّفان شیعی، جاودانه ساخت. آثار این محدث بزرگوار بدین شرح است: کتاب الاحتجاج، کتاب الانبیاء و کتاب المثالب.(8)
 
مرحوم نجاشی قبل از ذکر نام کتاب‌های حسین بن سعید در تعریف و تمجید از آثار وی گفته است: کتاب‌هایش نیکو بوده و به آنها عمل شده است. از آن پس به معرفی آثار وی پرداخته و چنین گفته: 1- کتاب الوضو 2- الصلوة 3- الزکاة 4- الصوم 5- الحج 6- النکاح 7- الطلاق 8- العتق و التدبیر والمکاتبه 9- الأیمان و النذور 10- التجارات و الأجارات 11- الخمس 12- الشهادات 13- الصید والذبائح 14- المکاسب 15- الأشربه 16- الزیارات 17- التقیه 18- الرّد علی الغلاة 19- المناقب 20- المثالب 21- الزهد(آقابزرگ طهرانی در الذریعه گفته است: نسخه ای قدیمی از این کتاب در کتابخانه طهرانی سامراء موجود است) 22- کتاب المروّة(الذریعه، ج 12، ص 64.) 23- حقوق المؤمنین و فضلهم(آقابزرگ فرموده است: کتاب ابتلاء مؤمن که به تعبیر شیخ طوسی، کتاب مؤمن و در تعبیر نجاشی کتاب حقوق مؤمنین نام گرفته است را علامه نوری به همراه کتاب زهد استنساخ(نسخه برداری) کرده و در کتاب مستدرک آورده است.)(الذریعه، ج 1، ص24) 24- کتاب تفسیرالقرآن 25- الوصایا 26- الفرائض 27- الحدود 28- الدیات 29- الملاحم 30- الدعاء.(9)
 
 
حسن بن سعید اهوازی
 
حسن‌بن سعید، کنیه‌اش ابومحمد، از اصحاب امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود و در اهواز می‌زیست. وی از کسانی چون صفوان بن یحیی(متوفی 210)، ابراهیم‌بن محمد خزّار، زُرعةبن محمد حَضرمی و عبداللّه‌ بن مغیره(زنده تا 183) حدیث نقل کرده است و برخی مانند احمد بن محمد بن عیسی(متوفی 280)، بکر بن صالح و برادرش حسین‌ از او حدیث روایت کرده‌اند. حسن بن سعید مانند برادرش حسین، به کوفی و اهوازی شهرت داشت.(10)
 
ابومحمد حسن بن سعید بن حمادبن سعیدبن مهران اهوازی از جامع‌ترین افراد زمان خود در علم فقه، آثار و سایر علوم اسلامی بود که با برادر خود در تدوین سی جلد از کتاب‌های او مشارکت داشت. کتب ارزشمندی که شهرت برادرشان حسین به واسطه آنهاست.
 
مشهور است که حسین‌ بن سعید با برادرش حسن، 30 کتاب تألیف کرده است.(11) شیخ طوسی در الفهرست، حسین را مؤلف 30 کتاب دانسته، ولی هنگام معرفی آنها، با افزودن کتاب البشارات، که نام آن در منابع دیگر دیده نمی‌شود، شمار کتاب‌ها را به 31 عنوان رسانده است.(12)
 
 
محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی
 
ابواسحاق ابراهیم بن مَهْزیار اهوازی از محدثان شیعی سوم هجری است. او از اصحاب امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) به شمار می رود. رجال‌شناسان او را معتبر می‌شمارند؛ گرچه در ثقه یا ممدوح بودن او میان علما اختلاف است.
 
جدّ او، مهزیار، در آغاز مسیحی بود، اما به زودی مسلمان شد و عموی او علی بن مهزیار نیز در سنین کودکی به دین مقدّس اسلام گرایید؛ اما به خوبی روشن نیست که پدرش و همچنین عموی دیگرش، داود بن مهزیار نیز نصرانی بوده اند یا مسلمان زاده شده اند. وی در اهواز احتمالاً بیشتر آموزش های خود را از پدر و عموی خود، علی بن مهزیار اهوازی(م. حدود 255 ق) فرا گرفت، سپس مسافرت هایی به شهرهای عراق داشت و با استادان کوفه، بصره و به ویژه بغداد آشنا شد و ظاهرا برای کسب علم و شنیدن روایات معصومان علیهم السلام در آنجا مدتی اقامت تحصیلی داشت. پدرش، ابراهیم بن مهزیار اهوازی(م. حدود 265 ق)، از عالمان بلند آوازه و وکیل امام حسن عسکری و امام هادی علیهماالسلام بود.(13)
 
البشارات تنها کتابی است که به او نسبت داده‌اند(14) و احتمال دارد که این، همان کتاب البشارات برادرش علی بن مهزیار بوده باشد(15) که ابراهیم روایت کرده و نجاشی به نام راوی ثبت کرده است.
 
 
علامه شیخ مرتضی انصاری
 
علامه شیخ مرتضی انصاری، ملقب به شیخ اعظم، فقیه و مجتهد قرن 13 ق و پایه گذار اصول نوینی در فقه و اصول شیعی است. دو کتاب معروف وی که همچنان در حوزه های علمیه تدریس می‏شود، رسائل و مکاسب است.
 
علامه شیخ مرتضی انصاری در تاریخ 18 ذیحجه 1214 ق(اردیبهشت 1179 ش) مصادف با عید غدیر خم در شهر دزفول متولد شد. وی از نوادگان "جابر بن عبدالله انصاری"، صحابه معروف پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و پدرش شیخ مرتضی فرزند محمد امیر بن شمس الدین بن احمد بن نورالدین بن محمد صادق شوشتری از مبلغان و مروجان مذهب تشیع و مادرش دختر یکی از علمای محل و بانویی پرهیزکار بود. مادر شیخ مرتضی در شب ولادت فرزندش در خواب دید که امام صادق(ع) قرآنی به او هدیه کرد و در تعبیر خواب او گفتند خداوند فرزند سرشناسی به تو خواهد داد. از وی نقل شده که هیچ گاه بی وضو، فرزندش را شیر نداد.
 
مراحل ابتدایى تحصیلات ایشان نزد عموى بزرگوار و پدر محترمشان بود. در سال 1232 هجرى قمرى، همراه والد مکرم خود جناب ملا امین انصارى به زیارت ائمه(ع) در عراق مشرف شد.
 
یک روز در درس آقا سید محمد مجاهد فرزند آقا سید على صاحب ریاض، مسأله‏اى عنوان شد. شیخ انصارى هم عقیده خود را بیان کرد. نظر او مورد توجه آن استاد قرار گرفت. استاد، از پدر شیخ درخواست کرد او را در نجف بگذارد تا تحصیلاتش را ادامه دهد و این درخواست مورد قبول پدر واقع گشت.
 
شیخ انصارى چهار سال در محضر بزرگان ادامه تحصیل داد تا اینکه داود پاشا، والى بغداد، از طرف سلطان روم به محاصره کربلا مأمور شد و در نتیجه، اکثر طلاب و محصلین به کاظمین مهاجرت کردند و شیخ مرتضى انصارى هم به وطن اصلى خود یعنى دزفول برگشت.
 
از آثار این دانشمند بزرگ می توان به کتاب رسائل(در علم اصول فقه) معروف به فرائد الاصول، کتاب المکاسب(در خصوص مسائل کسب و تجارت)، کتاب الصلاة(در مورد مسائل نماز)، کتاب الطهارة، رساله‌ای در تقیه، رساله‌ای در رضاع و نشر حرمت آن، رساله‌ای در قضا میت، رساله‌ای در مواسعه و مضایقه، رساله‌ای در عدالت، رساله‌ای در مصاهره، رساله‌ای در ملک اقرار، رساله‌ای در تبیین قاعده لاضرر و لاضرار، رساله‌ای در خمس، رساله‌ای در زکات، رساله‌ای در خلل صلوة، رساله‌ای در ارث، رساله‌ای در تیمم، رساله‌ای در قاعده تسامح، ساله‌ای در باب حجیت اخبار، رساله‌ای در قرعه، رساله‌ای در متعه، رساله‌ای در تقلید، رساله‌ای در قطع و جزم، رساله‌ای در ظن، رساله‌ای در اصالة البرائه، رساله‌ای در مناسک حج، حاشیه‌ای بر مبحث استصحاب، حاشیه‌ای بر نجاة العباد(رساله عملیه)، کتابی در علم رجال(از وجیزه علامه مجلسی بزرگتر است)، تالیفی در اصول الفقه، حواشی بر عوائد نراقی، حاشیه‌ای بر بغیة الطالب، اثبات التسامح فی ادلة السنن، التعادل و التراجیح، رساله‌ای در تقیه، رساله‌ای در التیمم الاستدلالی و رساله‌ای در خمس اشاره کرد.
 
شاگردان مستقیم شیخ بزرگوار در زمان حیات خویش بیش از هزار تن بوده است‏ که از میان آنان شخصیت‌های نامی برجسته‏‌ای برخاسته‏‌اند که هر کدام نقاط مختلف اسلامی مشعل‏‌دار فقه و فقاهت و زعامت روحی و حامل میراث انبیاء بوده‏‌اند.
 
شخصیت هایی مانند آیت‌الله میرزا محمد حسن شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو، آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری، خطیب توانا و کاتبی پرکار و واعظ پر صلابت، آیت‌الله حاج میرزا حبیب‌الله رشتی، صاحب ‏«بدائع الافکار» و«رساله اجاره ‏و غصب‏»، - آیت‌الله سید حسین کوه‏‌کمری تبریزی، صاحب آثار و مآثر فراوان و استاد بزرگ حوزه نجف، آیت‌الله شیخ محمد حسن مامقانی، صاحب کتاب‏ «ذرایع الاحکام فی شرح‏ شرائع الاسلام‏» و کتب دیگر، آیت‌الله شیخ محمد کاظم خراسانی، صاحب ‏«کفایه الاصول‏» که در تحقیق و تدقیق کم‏‌نظیر است، آیت‌الله حاج میرزا محمد حسن آشتیانی، نماینده تام الاختیار مراجع نجف در تحریم تنباکو در تهران، آیت‌الله میرزا ابوالقاسم کلانتر، صاحب تقریرات استاد خود، شیخ انصاری، آیت‌الله حاج شیخ هادی تهرانی، مجتهد و دارای تالیفات متعدد فقهی و تفسیری، آیت‌الله ملا حسین قلی همدانی، شاگرد شیخ و صاحب منظومه حاج ملاهادی سبزواری، عارف نامی، آیت‌الله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، مجتهد نامور و صاحب فتوای‏ مشروطیت، آیت‌الله عابد و زاهد و فاضل بزرگوار، شربیانی، مجتهد معروف آذربایجانی و نابغه نامی، سید جمال الدین اسد آبادی، بنیان‏گذار وحدت مسلمین و مبارز نستوه علیه استعمار خارجی از شاگردان و تربیت شدگان مکتب علامه انصاری هستند.
 
 
دعبل خزاعی
 
ابوعلی، دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبدالله بن بُدیل بن ورقاء خزاعی کوفی، شاعر، ادیب و عالم شیعی در سال 148 ه. ق در کوفه متولد شده و در سال 246 ه. ق در شهر طیب که بین واسط و خوزستان قرار دارد وفات یافت.
 
 
دعبل سراینده‏ قصیده‏ی معروف «مدارس آیات» در سوگ مظلومیت امامان شیعه بوده و از مرثیه سرایان بزرگ عاشورا به حساب می‏آید؛ او بیشتر عمرش را در بغداد زیست و شعرهایش بیشتر در نکوهش خلفای جور و حمایت از اهل بیت(ع) بود.
 
 
دعبل از شیعیان و دلدادگان علی بن ابی طالب(ع) بود. وی وجود مقدس چهار امام شیعه، امام جعفر صادق(ع)، امام موسی کاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرد و به دلیل شرایط سخت نتوانست خدمت امام علی نقی(ع) برسد؛ ولی شهر سامرا را که امام در آن زندانی بود را سخت نکوهش کرد.(16)
 
زمانی هم که علی بن موسی الرضا(ع)، امام هشتم شیعیان، ولایتعهدی مأمون عباسی را قبول کرد و از مدینه به خراسان آمد، دعبل به همراه ابراهیم بن عباس صولی، شاعر دیگر شیعه، عازم زیارت امام رضا(ع) شدند. هر دو شاعر در «مرو» نزد امام رضا(ع) رفتند و قصیده خود را در مرثیه حسین و مناقب آن و سایر بنی هاشم انشا نمودند. اباصلت هروی گوید: دعبل بن علی خزاعی خدمت امام رضا(ع) در مرو رسید و عرض کرد: ای فرزند پیامبر! درباره شما قصیده‌ای سروده‌ام و عهد کرده‌ام که قبل از شما آن را بر کسی نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. دعبل مطلع چکامه طولانی خود را آغاز نمود:
 
تَجاوَبن بَالإر نَان و الزَّفَراتِ                           نَوائحُ عُجمُ اللَفظَ و النَّطَقَاتِ(17)
 
«نوحه گران با مویه ها و آه های مفهوم و گنگ به یکدیگر پاسخ دادند»
 
وی قصیده­اش را خواند، تا به این بیت رسید:
 
اَرى فَیْئَهُمْ فى غَیْرِهِمْ مُتَقَسِّما                      وَ اَیْدِیَهُمْ مِن فَیْئِهِمْ صَفَراتٍ
 
می بینم اموال آنان[اهل بیت] به تاراج رفته و در بین افراد بیگانه و نااهل تقسیم شده و دست آنان از غنائم و ارثشان خالی است!
 
در اینجا حضرت گریستند و فرمودند: «بله راست گفتی ای دعبل!»
 
دعبل اشعار خود را ادامه داد و در بعضی از اشعار، حضرت کلامی می‌فرمود تا رسید به این بیت شعر:
 
اِذا وُ تِرُوا مَدُّوا اِلى واتِریهِمُ                                  اَکُفّا عَنِ اْلاَوْتار مُنْقَبَضاتٍ.
 
 حضرت فرمود: بلى، واللّه منقبضات، و چون رسید به این شعر:
 
لَقَدْ خِفْتُ فِى الدُّنْیا وَ اَیّامَ سَعْیِها                        وَ اِنّى لاَرْجُو اْلاَمْنَ بَعْدَ وَفائى
 
حضرت فرمود: ایمن گرداند خداوند تو را روز فزع اکبر، پس چون رسید، به این شعر:
 
اَفاطِـــــمَ قَومی یابنـــَهٌ الخَیِرٍ                     فَاندُبی نُجوم سَمَواتٍ بارِضِ فلاتٍ
 
قُبِورِ بِکُوفانِ و اُخری بِطَــــیِبَه                      و  اُخری   بِفَــــخ نالَـــها صَلّــواتٍ
 
واُخری بِارضَ الجُوزجَان مَـــح                       و قبـــَر بِباخَمری لَدَی الغُــــرباتٍ
 
وَ قَبــــْرٌ بِبَغْدادَ لِنَفْسٍ زَکــــِیَّةٍ                     تَضَــــمَّنَهَا الرَّحْمنُ فِى الْغُرُفاتِ.
 
این ابیات بدین معناست: هان ای فاطمه! ای دختر بهترین انسان‌ها! برخیز و برای فرزندانت که هر کدام در سرزمینی افتاده‌اند، ناله کن! قبری به کوفه و قبری به مدینه و قبری به فخ و قبری به جوزجان... و فرزندت، موسی بن جعفر(ع)، نیز در بغداد مدفون گشته...!
 
در اینجا امام رضا(ع) فرمودند: «آیا من دو بیت به اشعار تو ملحق کنم تا قصیده ات تمام و کامل شود؟ دعبل عرض کرد: «بله یا ابن رسول الله!»
 
حضرت فرمود:
 
قَبْرٌ بِطُـــوسٍ یالَها مِنْ مُصیبَـــــةٍ               اَلَحَّتْ عَلَى اْلاَحْشآءِ بِالزَّفَراتِ
 
اِلَى الْحَشْرِ حَتّى یَبْعَثَ اللّهُ قائِما              یُفــــــــَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَالْکُرُباتِ
 
زهرا جان! قبری هم از فرزندان تو در طوس است که مصیبتش جانکاه و سوزنده است تا خداوند قائمی را برانگیزد و همّ و غم ما را بزداید!
 
دعبل پرسید: یا ابن رسول الله! من چنین قبری نمی‌شناسم. در طوس قبر کیست؟
 
حضرت فرمود: «آنجا قبر من است. چند روزی بیشتر نمی‌گذرد که طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من می‌شود!»
 
دعبل اشعارش را خواند تا به پایان رسید.(18) دعبل گفت: «به خدا برای گرفتن پول نیامده‌ام و در گفتن این قصیده طمعی ندارم!» و کیسه را برگرداند و گفت: از آن حضرت لباسی از لباس‌های خودشان برایم بگیر تا به آن متبرک و مشرّف شوم.
 
خادم رفت و برگشت و لباسی از خز برای دعبل آورد و کیسه زر را هم برگرداند و گفت حضرت می‌فرمایند: این پول‌ها را بگیر که به آن احتیاج پیدا خواهی کرد.(19)
 
 
علامه حاج شیخ محمد تقی شوشتری
 
علامه شیخ محمد تقی شیخ شوشتری، فرزند شیخ محمدکاظم، فرزند شیخ محمدعلی، فرزند آیت اللـه شیخ جعفر شوشتری، در سال 1320هـ.ق(1281 خورشیدی) در نجف اشرف متولد شد و در سن 7سالگی خانواده ایشان به شوشتر بازگشتند.
 
وی در مکتب، قرآن و خواندن و نوشتن و خط ترسل را فرا گرفت و در هفت سالگی به شوشتر بازگشت و چیزی نگذشت که مادرش دار فانی را وداع گفت. بعد از فوت مادر، مقدمات و سطح را نزد سید حسین نوری، سید محمد علی امام و سید علی‌اصغر حکیم -که اغلب از شاگردان پدرش بودند- گذراند و پس از آن نیز با آموزش‌های استادانی نظیر محمدتقی شیخ‌الاسلام و سید مهدی آل طیب و پدر خود، در سن شانزده یا هفده سالگی به درجه اجتهاد نایل شد. وی با توجه به نبوغ و ذکاوت فراوانی که داشت، بسیاری از کتاب‌هایش را بدون استاد مطالعه می‌نمود؛ یعنی ابتدای هر کتابی را از استادان فرا می‌گرفت و بقیه اش را خود مطالعه می‌کرد و به خوبی آن‌را فرا می‌گرفت.
 
بعد از سال 1354 ه‍.ق(1314 ه‍.ش) به دلیل قانون کشف حجاب به همراه سید باقر حکیم از شوشتر به عتبات هجرت کرد و در حوزه‌های علمیه کربلا و سپس نجف به کسب علوم و معارف اسلامی ادامه داد و در همان جا بود که به حلقه درس شیخ آقا بزرگ تهرانی پیوست و از وی اجازه روایت دریافت کرد.
 
تألیفات شیخ محمد تقی شوشتری شامل قاموس الرجال مهمترین تألیف علامه در 14 جلد، النجعه فی شرح اللعمه، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، آیات البینات فی حقیه بعض المنامات، الاربعون حدیثا، رساله در محاکمه بین شیخ صدوق و شیخ مفید در یک مسأله کلامی، الرساله المبصره فی احوال البصیریه، قضاء امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، الاوائل، البدایع، رساله فی تواریخ النبی و آلال، اخبار الدخیله، مقدمه توحید مفضّل و چندین کتاب خطی منتشر نشده است.
 
خوزستان در طول تاریخ خدمات بسیاری را تقدیم به تشیع کرده و هم اکنون نیز مفتخر است که ر محافل مختلف به عنوان دروازه ورود تشیع به کشور معرفی می شود.
 
معرفی بسیاری از علمای خوزستان در این مجال نمی گنجد و امید است که در آینده بتوان با معرفی آنها ضمن تقدیر از تلاش های شبانه روزی ایشان، خدمات ارزنده این ستارگان درخشان آسمان تشیع را منتشر کرد.
 
 
 
خوزستان نخستین قدمگاه امام رضا(ع) به ایران
 
 
آبادان و شلمچه

 
قدمگاه امام رضا علیه السلام در شمال شهرستان آبادان و در پشت بیمارستان آیت اللَّه طالقانی(آرین سابق) و در مسیر روستای فیاضیه واقع شده است. بنای مذکور در گذشته ساده و از گل و حصیر بود که مردم برای دعا و نیایش به آنجا می‏رفتند. این بناء تا سال 1353ش پا بر جا بود، تا اینکه به وسیله رژیم گذشته به بهانه خاک برداری جهت احداث کوی ملت و ساختمان سازی در شهرک مجاور، تمام آثار آن از بین رفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شروع جنگ تحمیلی مانع از بازسازی آن گردید. در سال 1379 ش به اهتمام ریاست وقت اداره اوقاف شهرستان آبادان این قدمگاه بازسازی و از نو بر پا گردید.(20)
 
بنا به اعتقاد عموم، شهر مرزی شلمچه نقطه ورود امام علی بن موسی رضا علیهما السلام به ایران است. ظاهراً این شهر قدمگاه حضرت است.
 
 
 اندیمشک
 
قدمگاه علی بن موسی الرضا علیهما السلام در شهرک امام رضا علیه السلام شهرستان اندیمشک قراردارد. این قدمگاه هم اکنون مدفن امامزاده سید خلیل است. بنای قدمگاه دارای نقشه مربع شکل بوده و دو بار بازسازی گردیده است. قدمگاه امام رضا علیه السلام دارای حدود چهار هکتار فضای عمومی است. قسمت داخلی بنا دارای راهرویی حدود 7 / 4 متر و یک سالن مستطیل شکل حدود 9 × 4 متر و اتاقی که مدفن سید خلیل در آن واقع شده با مساحت 5 / 3 × 5 / 3 متر است. (21)
 
 
این بقعه به جهت احترام و تکریم حضرت رضا علیه السلام ساخته شد و بعدها با دفن یکی از سادات محل به نام «سید خلیل» در آنجا تبدیل به یک مکان زیارتگاهی گردید و مردم در جوار آن مردگان خود را دفن نمودند.
 
 
مسجد علی بن موسی الرضا(ع) اهواز
 
این مسجد در شهر اهواز، یکی از قدیمی‏ترین نقاطی است که در کشور ایران به نام امام رضا علیه السلام وجود دارد. مسجد آن حضرت روبروی سد شادروان قراردارد. وی هنگامی که در سر راه مدینه به خراسان بود، آنجا را بنا نمود.(22) اعتقاد مردم اهواز آن است که مسجد علی بن موسی الرضا علیهما السلام، قدمگاه امام رضا علیه السلام است.
 
 با توجه به زمان وقوع سفر ابو دلف در ایران، که حدود 140 سال پس از شهادت امام رضا علیه السلام، یعنی در سال 341هـ. ق واقع شد و اینکه مؤلف خود از جغرافی دانان معروف عصر خویش بوده وآنچه گفت خود آنها را دیده است، می‏توان به یقین مکان مذکور را به عنوان قدمگاه امام رضا علیه السلام پذیرفت.
 
در باره محل دقیق این مسجد در شهر اهواز، نظر واحدی وجود ندارد. گروهی احتمال داده اند مکان آن در نزدیکی پل راه آهن فعلی اهواز است. اما ظاهرا این مسجد در محل مقبره فعلی علی بن مهزیار قرار دارد. در قسمت غربی مقبره علی بن مهزیار پیوسته به مقبره، سالنی است که احتمالا همان مسجد امام رضا علیه السلام است. گویند علی بن مهزیار وصیت کرده بود پس از مرگ، او را در مسجد مذکور دفن کنند.(23)
 
 
دزفول
 
در مرکز شهرستان دزفول حرمی منور و با عظمت بنا شده است که مردم خوزستان آن را حرم آقا سبزقبا می نامند. این حرم مختص به مردم شمال خوزستان نیست؛ بلکه همه آنهایی که در این استان هوای زیارت امام هشتم را در سر دارند ودستشان از زیارت آن بارگاه نورانی کوتاه است، به حرم برادرش حضرت سیّدمحمّدبن موسی الکاظم(ع) ملقب به سبزقبا مشرف می شوند. امام رضا(ع) هنگامی که به شوشتر رسیدند، 3 روز برسر مزار برادر خود توقف کرد.
 
همچنین بقعه متبرکه شاه خراسان،‌ قدمگاه و نظرگاه حضرت امام رضا(ع) است که در هنگام عبور از دزفول به طرف خراسان در این محل اقامتی داشته‌اند که به شاه خراسان(شاه خراسون) مشهور است.
 
 
شوشتر
 
سه بقعه به نام امام رضا دیمی وجود دارد که دو تای آن در شهر شوشتر، کمی دورتر از پل شاه علی و لشکر و دیگری در شرق این شهر، مشرف به رودخانه شطیط است. بقعه سوم نیز در شهر دزفول و در ضلع شرقی این شهر در کنار کوره آجرپزی قرار دارد.
 
نام دیمی که به دنبال نام امام رضا صلوات الله علیه افزوده شده. بنا بر گفته ی مولف تذکرة الاخبار، از بقعه اخیر که در صحرای « دیم سبیلی» واقع بوده، گرفته شده و در زمان مردم به امام رضا دیمی شهرت یافته است.
 
شرف الدین شوشتری در این باره می نویسد: دیم به لفظ شوشتری، جای بی آبی را گویند و می افزاید که سه بقعه در شوشتر به همین نام است.
 
علاوه بر بقاع امام رضا دیمی بقعه ای به نام «شاخراسون» (شاه خراسان) یکی در دزفول و دیگری در شوشتر وجود دارد و در این شهر اخیر دو بقعه دیگر به نام های «امام ضامن» در حوالی کنارستان و بقعه امام رضا صلوات الله علیه در حوالی بلوک عقیقی دیده می شود.
 
 وجود این بقاع و یا قدمگاه ها در شهر دزفول و شوشتر قابل تأمل است و در نگاه اول می رسانند که حضرت رضا صلوات الله علیه در مسیر راهشان به خراسان از اهواز به سمت شوشتر و دزفول عزیمت کرده اند.
 
 
قدمگاه شاه خراسون گتوند
 
قدمگاه شاه خراسان گتوند ابعاد قدیم آن حدود 10 در 17 بود. آجر کاری و زیبا بوده و حدودا تا اوایل انقلاب مردم به این مکان می آمدند و ایام محرم را به سوگواری و سینه زنی می پرداختند. در این مکان فبرستان قدیمی وجود داشته، اما با شروع جنگ تحمیلی و مهاجرت جنگ زدگان خوزستان به این منطقه، دیگر کسی برای سینه زنی به این منطقه نیامد و کم کم گنبد قبلی خراب شد، که با تلاش افراد خیر این مکان باز سازی گردید. 
 
 
 رامهرمز
 
در شهرستان رامهرمز قدمگاهی قدیمی منسوب به امام رضا علیه السلام وجود دارد. در محله گچ کوب ها بر تپه‌ای در وسط باغ، قدمگاه امام رضا علیه السلام است. گویند آن حضرت مدتی در این باغ ماندگار شد و سپس به طرف خراسان سفر کرد و در این بقعه قدمگاه آن بزرگوار است.
 
 
بهبهان
 
ارجان در هشت کیلومتری شمال بهبهان فعلی قرار دارد. بکان محله‏ای از ارجان یا ارگان(حومه بهبهان فعلی) است. بنا بر اعتقاد گروهی از مردم، زمانی که امام رضا علیه السلام از مدینه به سمت طوس حرکت می‏کردند، شب را در مسجد جامع بکان که آن زمان در مرکز ارجان واقع بود، بیتوته نمودند. از این رو به این محل قدمگاه اطلاق می‏گردد.
 
ظاهرا این قدمگاه در عهد دیلمیان بنا گردید و در طول تاریخ هر زمان که به تخریب کشیده شد، تعمیری نه چندان اساسی در آن صورت گرفته است.
 
وضعیت فعلی بنای قدمگاه مسجد جامع بکان مخروبه است. اگر چه در نگهداری آن حفاظت لازم صورت می‏گیرد، ولی نیاز به مرمت و بازسازی دارد. در منطقه بکان حمام و پل قدیمی مخروبه نیز وجود دارد. حمام بکان جزو زیباترین و با ارزش‏ترین بناهای تاریخی دوره اسلامی بهبهان است و از نظر معماری دارای اهمیت است.(24)
 
با توجه به آثار باستانی موجود و شهرت محلی و هم چنین تصریح روائی، ظاهراً مشکلی در پذیرفتن قدمگاه مسجد جامع بکان نیست.
 
در کوی کاروان سرای شهرستان بهبهان قدمگاه امام رضا علیه السلام قراردارد.(25) به اعتقاد مردم آن حضرت توقفی در این مکان داشته اند.
 
شهر بهبهان فعلی با شهر ارگان باستانی که در منابع قدیم آورده شده، بیش از هفت کیلومتر(یا بیش از یک فرسنگ) فاصله دارد. آنچه در منابع وارد گردید، ارجان یا ارگان است، نه بهبهان فعلی. بنابراین این عقیده صحیح نبوده و مشکل می توان آن را پذیرفت.
 
حسین اسکندری
 
/9462/702/ر
 
منابع:
 
1- رجال نجاشی، ص 253 ـ معجم رجال الحدیث، خوئی، نج 12، ص 192
 
2- الفهرست، شیخ طوسی، ص 403 و 417
 
3- اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، ص 548
 
4- اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، ص 88
 
5- رجال نجاشی، ص 253
 
6- اعیان الشیعه، ج 6ع ص 27
 
7- رجال شیخ طوسی، ص 372
 
8- رجال نجاشی، ص 78؛ فهرست طوسی، ص 65
 
9- رجال نجاشی، ص 55 – 59
 
10- طوسی، رجال‌الطوسی، ص 374؛ علامه حلّی، ص 99
 
11- نجاشی، ص 58؛ قس شوشتری، ج3، ص 459
 
12- الفهرست، شیخ طوسی، ص 149ـ150
 
13- گنجینه معارف، محمّد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، 1386/12/4
 
14- نجاشی، ج1، ص89
 
15- طوسی، الفهرست، ص231
 
16- ابن شهر آشوب، ابی جعفر محمدبن علی السروی المازندرانی، مناقب، الطیه الثانیه، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج4، ص139
 
17- بحارالانوار، پیشین، ج49، ص245
 
18- کمالی دزفولی، دعبل خزاعی، پیشین، صص10-12
 
19- رجال النجاشی، پیشین، ص162
 
20- (وبلاگ)آبادان شهر خدا
 
21- اندیمشک1390 (وبلاگ)، 1390 andimeshk) 23 / 2 / 1387)
 
22- ابو دلف، سفرنامه ابو دلف در ایران، ص 89
 
23- اقتداری، خوزستان، کوه کهکیلویه و ممسنی، ص708-709؛ افشار سیستانی، یادگارهای خوزستان، ص9-58
 
24- اقتداری، خوزستان و کهکیلویه و ممسنی، ص302، 8- 236
 
25- پایگاه اطلاع رسانی شهری بهبهان، (behbahan.inf)

ارسال نظرات