۱۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۵
کد خبر: ۲۲۹۵۹۹
حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه در گفت وگو با رسا:

تکفیری‌ها بیش از آن‌که رشد داشته باشند، تبلیغ می‌کنند/در روسیه هر چه قدر شیعیان مسجد بسازند دولت روسیه مخالفت نمی‌کند

خبرگزاری رسا ـ رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه گفت: تکفیری‌ها بیش از آن‌که رشد داشته باشند، تبلیغ می‌کنند و هر کسی خیال می‌کند که جمعیت قابل توجهی هستند.
حجت الاسلام والمسلمين خسروپناه

حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه استاد و پژوهشگر فلسفه دین و رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه است. او در سال 1368 دروس خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه قم آغاز کرد و دوازده سال از درس خارج فقه و اصول آیات عظام وحید خراسانی و فاضل لنکرانی و هفده سال فلسفه نزد آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی در حوزه علمیه قم بهره برد و در کنار دروس حوزوی، دکترای کلام اسلامی از مؤسسه امام صادق(ع) دریافت کرد. وی تا کنون بیش از 30 کتاب و یکصد و پنجاه مقاله تألیف کرده و ارائه دهنده نظریه "فلسفه فلسفه اسلامی" است.

 

دو سال پیش، رهبر معظم انقلاب از حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه به عنوان استاد نمونه نظام تربیتی بسیج  با تألیف 100 مقاله و 28 کتاب تقدیر کردند. وی عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است و از سوی ریاست این پژوهشگاه به عنوان دبیر «هیأت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره» نیز معرفی شده است.

 

حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه چند روزی را در ماه محرم الحرام مهمان بوشهری‌ها بود که خبرنگار خبرگزاری رسا در بوشهر گفت‌وگویی را درباره داعش و تحول در علوم انسانی انجام داده که در ادامه آمده است.

 

 

رسا - نقش عوامل بیرونی(غیر مسلمان و غیر عرب) در روند رشد و تکامل اسلام تا چه حد بوده است؟

 

اسلام دینی است که اجازه می دهد اندیشه های صحیح بیگانه را هم بپذیریم و این طور نیست که اگر یک عالم و مکتبی، ولو غیرمسلمان سخنی دارد که به حق و قابل دفاع است، پذیرفته نشود؛ لذا می فرماید مومن طالب حکمت است ولو این حکمت از منافق و کافر باشد. به همین خاطر این به عنوان یک اصل در اسلام پذیرفته است و همین باعث شده بود در صدر اسلام وقتی مسلمانان به کشورهای دیگر می رفتند و اسلام را معرفی می کردند، مثل ایران، شبه قاره و حتی کشوری مثل اندلس که وارد شدند، با اندیشه هایی آشنا شدند مثل فلسفه یونان و روم، با قلم ایران باستان آشنا شدند، با ریاضیات و علوم هندوستان آشنا شدند، این علوم را گرفتند و ترجمه کردند و استفاده کردند و اگر مطالب غلطی هم در نوشته هایشان بود، نمی پذیرفتند و رد می کردند، نقد می کردند. بنابراین بر اساس این اصل، یعنی اصل پذیرش علم و حکمت از هر شخصی، باعث شد اسلام در دوره های نخستین یک سیر تکاملی و تمدنی پیدا کند و چهارچوب بسته ای را برای خودش قرار نداده و از دانش کشورهای دیگر استفاده کرد.

 

البته نقش شیعیان هم در پذیرش این دانش ها خیلی موثر بود؛ ولی در اهل سنت گرایش های اهل حدیثی بود که این نگاه را قبول نداشتند و در واقع اجازه تمدن سازی نمی دادند.

 

 

رسا - در مورد فعالیت شیعیان در این دوره بیشتر توضیح دهید.

 

شیعه تقریبا جایگاه و موقعیت اجتماعی خود را به خصوص بعد از شهادت امام حسن(ع) به صورت کامل از دست داد و فشار خیلی شدیدی از سوی بنی امیه نسبت به شیعیان وارد شده بود و به تعبیر امام باقر(ع) خانه هایشان را بر سرشان خراب می کردند و اگر کسی ادعای تشیع می کرد، دست و پایش را قطع می کردند و شکنجه اش می کردند و همین باعث شد شیعه در انزوا به سر ببرد.

 

ولی قیام اباعبدالله(ع) باعث شد عزتی در تشیع پدید بیاید که بعد قیام ها و جنبش ها صورت بگیرند و به دنبال این ها، حکومت های شیعی و در این حکومت ها عالمانی پرورش یافتند و تمدن سازی کردند.

 

 

رسا -  نقاط قوت و ضعف داعش را در چه چیزی می بینید؟

 

اولا اهل سنت گروهی از آنها سلفی هستند که می گویند ما باید به سلف سنت گذشته تمسک کنیم و خیلی عقل و عقلانیت را قبول ندارند که مقابل این سلفی ها؛ اشاعره هستند که از جامعه روشن فکر عرب اهل سنت هستند و از درون سلفی ها گروهی پیدا شده اند به نام تکفیری. تکفیری ها کسانی هستند که غیر خودشان را کافر می دانند؛ مثلا شیعه را کافر می دانند و حتی صوفی های اهل سنت را کافر می دانند.

 

مثلا می بینید که سر می برند و فیلم می گیرند و این فیلم ها را در شبکه های اجتماعی پخش می کنند! این نشان می دهد که می خواهند یک رعب و وحشتی را در بین مردم ایجاد کنند و اسلام را در جهان بدنام کنند؛ لذا داعش را باید یک شعبه ای از تکفیری ها دانست و تکفیری ها را هم یک شعبه ای از سلفی ها دانست و سلفی ها را شعبه ای از اهل سنت.

 

اما نقطه قوت سلفی ها این است که خود جریان سلفی همیشه یک جریان جهادی بوده و جالب است بدانید که سلفی ها همیشه در مقابل استعمار ایستاده اند. مثلا در هندوستان قدیم، اولین حرکت و قیام علیه استعمار انگلیس، توسط مسلمانان بود و اصلا هندوها حرکتی نداشتند و شاه ولی الله دهلوی پسر شاه عبدالعزیز دهلوی، از سنی های سلفی بودند و مقابل انگلیس و استعمار ایستادند و مبارزه و جهاد کردند.

 

سلفی ها عمدتا گرایش مذهبی شان حنبلی هستند؛ ولی بعضی از حنفی ها هم سلفی هستند و اخیرا در شافعی ها نیز سلفی پیدا شده، ولی بیشتر سلفی ها گرایششان از نظر مذاهب اربعه حنبلی است.

 

شاید اوایل انقلاب فیلم شمشیر تیپو سلطان را دیده باشید؛ تیپو سطان از همین شخصیت های اهل سنت بود که در مقابل انگلیس ایستاد و آخرین شخصی بود که در مقابل انگلیس در منطقه جنوب هندوستان قیام کرد.

 

سلفی ها عمدتا اهل جهاد هستند؛ بر خلاف صوفی های اهل سنت که خیلی اهل مبارزه نیستند؛ فلذا از سلفی ها برای استفاده در مقابل استعمار خوب می شود استفاده کرد و یک امتیاز است برای سلفی ها. اما عیب و مشکل مهمی که دارند، این است که از عقلانیت بیزار هستند و جریانی که از عقل بیزار باشد و عقل را به حاشیه براند، گرفتار یک نوع بدعت و خشک مقدسی می شود که کنترل آن سخت است.

 

تکفیری ها بیش از آن که رشد داشته باشند، تبلیغ می کنند و هر کسی خیال می کند که جمعیت قابل توجهی هستند. شاید کل این تکفیری های افراطی به 60 هزار نفر نرسند، که این جمعیت زیادی نیست.

 

 

رسا -  چرا داعش در سوریه و عراق موفقیت هایی کسب کرده اند؟ به خصوص در اوایل ورودشان.

 

این به خاطر عملکرد نادرست مدیریت بشار اسد و نوری مالکی بود. در واقع بشار اسد و نوری مالکی نتوانستند یک ارتباط مردمی با اهل سنت مناطق خودشان پیدا کنند و لذا وقتی این جمعیت قلیل وارد شدند، توده ای از مردم اهل سنت آنها را حمایت کردند. حمایت کردن به معنی این نیست که آنها سلفی هستند.

 

اکثرا اهل سنت عراق صوفی هستند و صوفی ها با سلفی ها آبشان در یک جوب نمی رود. ولی شما در عراق می بینید این ها از داعش حمایت کردند؛ به خاطر اینکه نوری مالکی نتوانست اهل سنت عراق را مدیریت کند و با آنها خوب تا نکرد، کمک نکرد، امکانات در اختیار آنها قرار نداد.

 

چرا اهل سنت ایران در آن بحران های متعدد مثل پاوه و کردستان، سیستان و بلوچستان نظام را یاری کردند؟ چون نظام با اهل سنت همراهی کرد. الان هم اکثریت اهل سنت با نظام همراهند و عده قلیلی هستند که شیطنت می کنند. من یادم هست کردستان در دوران جنگ، واقعا یک استان ویران بود. زمان رژیم پهلوی به این استان نمی رسیدند. شما بعد از جنگ می بینید کردستان آن قدر آباد شده که از بعضی استان های دیگر کشور آبادتر هست. نظام خوب توانست ارتباط عملی و فرهنگی با اهل سنت پیدا کند. البته توطئه دشمن هیچ موقع تمام نمی شود.
 

ولی به هر حال من معتقدم مدیریت غلط نوری مالکی و بشار اسد نسبت به اهل سنت باعث شد یک استقبال عمومی، اهل سنت نسبت به جریان تکفیری پیدا کنند.

 

 

رسا -  وظیفه امروز حوزه و روحانیت در مقابل تکلیفی که دنیا بر دوش شیعه گذاشته است، چیست؟

 

تشیع در دنیا به عنوان یک مذهب عقلانی شناخته می شود و ایران نماینده تشیع است. بعد از 36 سال از انقلاب اسلامی، ایران از یک توسعه فوق العاده ای برخوردار بود. با این همه تحریم ها و جنگ و مشکلات عدیده ای که داشت؛ فلذا هر شخصیت علمی، فرهنگی و سیاسی وارد ایران می شود، از آمریکا و اروپا و چین و کشورهای دیگر، تعجب می کنند که ایران این قدر رشد کرده و این مقدار توسعه پیدا کرده است.

 

این ها برایشان مایه تعجب است؛ چه اتفاقی افتاده که ایران این گونه بالندگی پیدا کرده و فهمیده اند که منشا آن تشیع است؛ تشیع یک مذهب عقلانی است، تشیع یک مذهب معنوی و مذهبی است که با علم و  صنعت منافاتی ندارد و با انحطاط مخالف است.

 

در روسیه هر چه قدر شیعیان مسجد بسازند، دولت روسیه هیچ مخالفتی نمی کند؛ اما اگر جریان اهل سنت بخواهد فعالیتی بکند، دولت مقابلش می ایستد! می گویند تشیع خطر جریان های تکفیری و امثال ذالک را ندارد و امکان شکل گیری این جریان ها وجود ندارد.

 

من با واتیکان، کاتولیک ها، بودایی و ادیان مختلف گفت و گو داشته ام. همه آن ها اقرار می کنند که تشیع یک مذهب دیگری است؛ خیلی اظهار علاقه می کنند و هم اروپا و آمریکایی ها خیلی علاقمندند ارتباط برقرار کنند.

 

سیاست مدارهای آمریکایی تحت نفوذ صهیونیسم ها هستند و راضی نیستند که ارتباطی بین ایران و آمریکا وجود داشته باشد؛ به این خاطر که اگر رابطه ای باشد و ما دست از مواضعمان نسبت به رژیم صهیونیستی برداریم، این به نفع آنها است و قطعا نظام جمهوری اسلامی این کار را نخواهد کرد؛ اما اگر ما روی مواضع خودمان بایستیم و رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناسیم و در عین حال با آمریکا رابطه برقرار کنیم و آمریکا هم اسرار نکند که شما حتما باید رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسید، صهیونیستی ها این را قبول ندارند و اجازه نخواهند داد؛ فلذا سران سیاسی آمریکا به شدت متاثر از جریان صهونیستی هستند؛ ولی نخبگان آمریکا، چه سیاسی و چه دانشگاهی، معتقدند که باید با ایران ارتباط برقرار کرد؛ چرا که معتقدند ایران یک کشور روبه رشد و بالنده است.

 

من با اساتید فراوانی از دانشگاه های آمریکا دیدار داشتم و از جمله دانشگاه نیوجرسی آمریکا، دانشگاه کلمبیا و دانشگاه های متعدد دیگری که همه آنها می گویند حرف های سیاسیون خودشان را قبول ندارند و اینها دروغ گو هستند.

 

نخبگان کشور آمریکا معتقدند ایران یک کشور متمدن و پیشرفته است و خیلی عجیب علاقه مند هستند که با اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایران ارتباط برقرار کنند.

 

در واقع اینها تشیع را یک مذهب عقلانی می دانند و لذا این یک ظرفیت خوبی برای ما است و این ظرفیت ها باعث می شود مسئولیت حوزه های علمیه و روحانیت خیلی سنگین تر شود.

 

این ظرفیت در حوزه وجود دارد که حوزه سنتی تبدیل شود به حوزه کار آمد و سپس تبدیل شود به حوزه تمدن ساز و از برکت انقلاب اسلامی، الان در حوزه سنتی این ظرفیت را داریم؛ حوزه الان با حوزه 30 سال پیش خیلی فرق کرده است.

 

 

رسا - به نظر شما توقع مقام معظ رهبری از حوزه علمیه برآورده شده است؟

 

اینکه می گویید توقع برآورده شده، قطعا برآورده نشده؛ اما یک وقت هایی که از آقا سوال کنند حوزه الان با حوزه 20 سال پیش تفاوت کرده، می فرماید خیلی تفاوت کرده. این دو تا مقوله است؛ یه وقت می گوید توقع شان برآورده نشده و هم حوزه در این 30 و 40 سال اخیر هیچ تکانی نخورده است، این خیلی خطرناک است، اما قطعا آقا عقیده شان این نیست؛ آقا نسبت به حوزه توقع اش برآورده نشده، اما نسبت به این کارهای که انجام می دهند؛ در همه کارها، در سیاست، در اقتصاد، در مدیریت، در فلسفه و در کلام و تفسیر، خیلی راضی هستند و خیلی خوشنودند. اصلا با همین ها جلسه می گذارند و کاملا با اینها مرتبط هستند و اینها را می شناسند و کارهای تحقیقاتی آنها را می گیرند و مطالعه می کنند و بسیار خشنودند از اینکه همچین تحولی در حوزه ایجاد شده؛ ولی توقع آقا زمانی برآورد می شود که حوزه، حوزه تمدن ساز بشود.

 

الان وقتی نگاه می کنم در علوم انسانی، در 30 سال پیش هیچی نداشتیم؛ الان صدها کتاب نوشته شده و تحول عظیمی است. علمای بزرگ همدیگر را، حتی شاگردان اساتید خود را در حوزه نقد می کنند و حرف جدید می زنند؛ یعنی ذات اجتهاد شیعه، آزاد اندیشی است؛ ولی باید این در معرض هم قرار بگیرد و فقط در جلسات خصوصی نباشد.

 

مثل اینکه اگر سوال کنید آقا توقع اش از دانشگاه برآورده شده؟ نه نشده. اما از دانشگاه فعلی راضی تر است نسبت به ده سال پیش.

 

 

رسا - با توجه به شناخت شما از حوزه و دانشگاه، اگر بخواهیم علوم انسانی اسلامی را جایگزین این کتب در سطح دانشگاهی کنیم که قبلا به صورت آکادمیک بوده، آیا الان این پتانسیل را داریم؟

 

من پاسخم مثبت است؛ اما مثبت فرآیندی؛ یعنی این مسئله اسلامی شدن علوم اسلامی، یک پروژه نیست، یک پروسه است. این طوری نیست که بگوییم دو سال بنشینیم و پرونده اش را ببندیم. مثلا تحقیقی را شروع کنیم و دو سال بعد تمام شود؛ نه این یک فرایند است.

 

بیست سال پیش اگر از من سوال می کردید درباره اقتصاد، من فقط کتاب اقتصاد شهید صدر را می توانستم نام ببرم؛ ولی الان به جرات می توانم بگویم که دها جلد کتاب در اقتصاد اسلامی نوشته شده و بعضی از این ها در دانشگاه کتب درسی شده و  تدریس می شود.

 

مثلا در زمینه انسان شناسی، قبلا یک جلد کتاب نداشتیم؛ الان دها جلد کتاب با رویکرد اسلامی در این زمینه نوشته شده و خودم هم در این زمینه کتابی دارم با عنوان انسان شناسی اسلامی که به نشر معارف، چاپ شده و کتاب درسی هم هست.

 

این یک فرآیندی است که دارد مسیر خود را طی می کند؛ البته سرعت از ناحیه محققین خوب پیش می رود، ولی از ناحیه نهادهای مربوط به نظام که متولی این امر هستند، خیر؛ کند است. فرآیند اسلامی سازی و تحول علوم انسانی از سوی نهادی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تحول و ارتقای علوم انسانی، کند پیش می رود.

 

هر چه این مباحث دولتی می شود، کندتر می شود! نظام باید به جای اینکه خیلی نهاد درست کند برای این امور، ستاد تشکیل دهد، نه نهاد دولتی.
در اوایل انقلاب آقای سروش، دکتر احمدی، دکتر حبیبی، آقای جلاالدین فارسی و مرحوم آقای مهدوی کنی، یک جلسه ای با جامعه مدرسین قم، آیت الله امینی داشتند و به آیت الله امینی گفتند، امام به ما گفته بروید از جامعه مدرسین استفاده کنید. آیت الله امینی هم گفت ما که از این بحث ها متوجه نمی شویم، اما آقای مصباح در وادی این مباحث است. آیت الله مصباح را خواستند و آمد و جلسه ای گذاشتند و قراردای یکساله بستند و بودجه ای به آیت الله مصباح دادند و گفتند یکساله علوم انسانی را برای ما اسلامی کن.

 

این کار یک روزه و یک سال و دو سال نیست؛ ولی خوب این زمینه ای شد و بعد آیت الله مصباح بنیاد باقرالعلوم و موسسه امام خمینی(ره) را راه اندازی کرد که در واقع کار بسیار خوبی در این حوزه انجام شد.

 

شورای انقلاب فرهنگی باید از این گروه ها حمایت کند؛ چه از افراد و چه موسسه هایی که مشغول کار هستند.

/833/402/ر

ارسال نظرات