۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۷
کد خبر: ۴۷۷۴۳۹
استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفتگویی مطرح کرد؛

برای حفظ انقلاب راهی جز مبارزه انقلابی با فساد نداریم

ابراهیم رزاقی با بیان اینکه مبارزه با مفاسد اقتصادی نیازمند آدم‌های انقلابی است اظهار داشت: وضع فوق‌العاده است و با قوانین موجود و امکانات طبقه اشرافی آمریکایی که ایجاد شده، هیچ راه حل دیگری جز مبارزه انقلابی وجود ندارد.
رزاقی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از نسیم آنلاین، فساد کارگزاران همیشه به‌عنوان یکی از دلایل اصلی سقوط حکومت‌ها در طول تاریخ مطرح بوده است و در مقابل نظارت بر مدیران و کارگزاران دغدغه مردم. در سال‌های اخیر در کشور ما هم به شکل‌های مختلف این موضوع به مسئولین تذکر داده‌شده است.

انتشار گاه‌وبیگاه اخباری مبنی بر برملا شدن فساد در میان مسئولین دولتی مانند آن چیزی که در موضوع حقوق نجومی اتفاق افتاد ما را بران داشت تا در گفتگو با کارشناسان راه‌حل‌های مختلف برای ریشه‌کن کردن این آفت از دامان نظام اسلامی را بررسی کنیم که به همین منظور این بار با دکتر ابراهیم رزاقی استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفتگو کنیم. آنچه در ادامه می‌آید متن گفتگو با این استاد برجسته اقتصاد است.

 
با 5 میلیون نفری که در کشور سوءتغذیه دارند، سوءاستفاده‌های نجومی خیلی به چشم می‌آید

خبرنگار:مبارزه ریشه‌ای با فساد اقتصادی در کشور باید چگونه باشد؟

رزاقی: امروز نهایت و نتایج سیاست‌های تعدیل اقتصادی نمایان شده و مسببان آن‌هم مسئولیت آن را باوجود اختیاری که دارند قبول نمی‌کنند.

در هر نظامی یک نفر در اولین خط مسئولیت، مسئول کارمندان زیردست خود است تا سلسله‌مراتب اداری به مدیرکل، وزیر و رئیس‌جمهور برسد.

در زمان اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، رئیس‌جمهور وقت برداشت‌های کلانی از حساب دولت داشت تا مثلاً یک سد یا فلان ساختمان ساخته شود و هم‌زمان هم می‌گفت که اگر مقداری از این بودجه هم سوءاستفاده شد، مهم نیست بلکه اصل آن سد است که می‌ماند و یا گفته‌ می‌شد که اگر در دوران دفاع مقدس مجبور به محدودیت و ... بودیم الآن موقع مصرف است؛ یا اینکه در نوع مجازات یک‌جور خاصی با برخی از متخلفین برخورد می‌شد که به نظر  می‌آمد که  دارند نوازششان می‌کنند.

از نگاه بنده همان رفتارها امروز کشور را به این نقطه رسانده است که الآن این‌همه تفاوت بین حقوق کسانی که نجومی می‌گیرند و وام‌های ارزان‌قیمت در اختیارشان است با درآمد بقیه مردم اتفاق می‌افتد و بازهم مسئولینی در سطح رئیس‌جمهور آن‌ها را توجیه می‌کنند و حتی بعضی‌ها مانند سخنگوی دولت این افراد را سرمایه‌های نظام جمهوری اسلامی و مدیران فوق‌العاده می‌دانند.

وقتی فضا این‌گونه است که در طرف دیگر قضیه این‌همه فقر، بیکاری، ناتوانی و ازکارافتادگی است و معاون وزیر بهداشت می‌گوید 5 میلیون نفر سوءتغذیه دارند و مواد غذایی به آن‌ها نمی‌رسد و در شرایطی که خط فقر 2 میلیون و نیم است که 80 درصد حقوق‌بگیران زیرخط فقر می‌شوند این سوءاستفاده‌ها و رقم‌ها خیلی به چشم می‌آید.

 
وقتی مجازاتی برای این مدیران فاسد در نظر نمی‌گیرند گویی نظام اداری ایران نمی‌تواند خودش را پالایش کند

فعالین اقتصادی در نظام سرمایه‌داری (که می‌گوید هرکسی به دنبال سود و لذت خودش برود و از هر محدودیتی ازجمله دین، آیین و اخلاق که بازدارنده درونی انسان‌ها هستند آزاد است) هم قانون را می‌شناسند البته این قانون هم چه شکلی اجرا می‌شود؟ چه کسی اجرا می‌کند؟ محدودیت آن قانون چیست؟ برای این کشورها مهم است. در مورد کره جنوبی دیدیم که باوجود همه بی‌اخلاقی، ولی پیگیری‌های اقتصادی و رسیدگی به مفاسد انجام می‌شود.

برخلاف نظام سرمایه‌داری، در جمهوری اسلامی حتی پایین‌ترین سطوح مدیران هم نماینده کل نظام ما هستند  90 تا 100 هزار مدیری که گفته می‌شود در ایران داریم  همگی در سلسله مراتبی قرار گرفتند که نماینده نظام ما تلقی می‌شوند و این در حالی است که الگوی زندگی و مشی رفتاری رهبری راحل (ره) و رهبر کنونی انقلاب به‌عنوان نماد نظام، الگویی متفاوت از زندگی و مشی رفتاری بسیاری از این مدیران است.

در چنین شرایطی اگر نظام از قوانین مناسب و مجریان قدرتمند و مصلح برای اصلاح و یا حذف این مدیرانی که رفتاری متضاد با الگوی واقعی انقلاب دارند برخوردار نباشد و مثلاً مجازاتی برای این دست از مدیران در نظر نگیرد،مشخص می‌شود که نظام اداری ایران نمی‌تواند خودش را پالایش کند.

این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی ایران خود پالایشی دارد، به‌طور مثال نمایندگان مجلس وزرا را استیضاح کنند و حتی رئیس‌جمهور را مورد سوال قرار دهند که بنده حداقل در بخش اقتصادی می‌توانم بگویم انجام نمی‌شود یا قاضی‌هایمان باوجوداینکه عده زیادی از آن‌ها انقلابی هستند ولی عملکردشان به‌گونه‌ای است که نتوانستند و یا نخواستند که چنین کاری را انجام دهند.

به نظر بنده از سیاست‌های تعدیل اقتصادی که رفتاری منطبق با انگاره‌های سرمایه‌داری بود و 27 سال پیش در کشور پیاده شد تا به امروز، عوامل فسادزا و علل فساد یکسان و به‌هم‌پیوسته هستند و نوع و ساختار اقتصاد کشور هم در این 27 سال به سمتی رفته که طبقه خاصی در آن به وجود آمده که نه تولیدگر هستند و نه نظارت‌پذیر. این افراد طی این سالها ثروت زیادی اندوختند مخصوصاً در جریان خصوصی‌سازی‌ها. این افراد بیشتر دلال مسلک هستند و خریدوفروش می‌کنند؛ یعنی نفت فروخته می‌شود و دلار ارزان در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و آن‌ها این را برای داخل واسطه قرار می‌دهند، بیرون هم این نوع کار را توجیه می‌کند چون‌که تولیدکنندگان خارجی از این نوع ویژگی اقتصادی ایران که ویژگی تعیین‌کننده‌ اوست بهره‌مند می‌شوند.

متأسفانه باید بگویم در این فضا تولیدکنندگان بسیار اندک هستند و حتی تولیدکنندگانی که ثروت‌های نجومی به آن‌ها رسیده است از سود کمی برخوردارند؛ اینکه با ارز واردات داشته باشیم و بعد با یارانه از همان واردات چیز دیگری را تولید و صادر کنیم صادرات با یارانه می‌شود و بر همین اساس منشأ تولید هم واقعی نیست.

 
برای بازگشت اعتماد مردم باید اقدام انقلابی کرد

فکر می‌کنم ما در یک فضای بسیار حساس قرار گرفتیم که اگر اقداماتی صورت نگیرد و مجازات قاطع و گسترده انجام نشود ازآنجایی‌که این‌ها در تار و پود فضای اداری، قضایی، رسانه‌ای، مقننه ایران نفوذ کرده‌اند شرایط بسیار بدتر خواهد شد و به همین دلیل اکنون نیاز به یک عمل جدی انقلابی داریم؛ اکنون این‌ها در فضای بهداشتی و آموزشی ایران هم حضور دارند و یک پزشک می‌گفت 400 میلیون و فردی دیگر می‌گفت 1 میلیارد درمی‌آورد و از طرف دیگر هم مطرح می‌شود 50 میلیون حقوق معمولی یکی از مسئولین وزارت بهداشت است؛ وقتی فضا این‌گونه است باید برای بازگشت اعتماد مردم و کسانی که قربانی این نوع اقتصاد شدند اقدام انقلابی کرد.

مردم نمی‌دانند از کجا ضربه می‌خورند و مسئولین هم هر کاری می‌کنند می‌گویند رهبری در جریان است. یک نمونه عینی آن را درباره برجام دیدم که هیچ شرمی هم نداشتند این حرف را بزنند.

در بحث مفاسد اقتصادی هم رهبری 13 سال است که مبارزه با فساد به‌صورت جدی مطرح کرده‌اند ولی هم مسئولین کار خودشان را می‌کنند و هم دلالان و مفسدان اقتصادی و لذا امروز می‌توان گفت که این مدل رفتاری در کشور و آزادی مفسدان اقتصادی همه حیثیت انقلابی و عدالت‌خواهانه ما را به همراه افرادی که برای مردم و نظام جمهوری اسلامی چه درگذشته و چه اکنون جان می‌بازند زیر سوال برده است.

در این انقلاب بسیاری قربانی شدند تا مردم و جامعه سالم بماند و بسیاری جان‌نثاری کردند تا انقلاب شکل بگیرد، بعد جان‌نثاری کردند و برای حفظ استقلال این سرزمین در برابر دنیا ایستادند، سال 88 هم دیدیم که همین افراد به صحنه آمدند و حالا هم اگر آمریکایی‌ها به ایران حمله نمی‌کند به خاطر حضور همین افراد در کشور است اما امروز بنده باید بگویم که اگر جریان فساد ادامه پیدا کند ممکن است اعتماد این عزیزان هم کم شود، چون فشار زیادی ازلحاظ فقر بر جامعه وجود دارد.

وقتی 80 درصد حقوق‌بگیران زیرخط فقر هستند، وقتی 7 تا 8 میلیون نفر نیمی از درامد ماهیانه خود را برای اجاره خانه می‌پردازند و دولت هیچ نظارتی در این حوزه ندارد، وقتی قیمت‌ها این‌گونه بالا می‌رود و ارزش دستمزدها کاهش پیدا می‌کند مجموع این‌ها ما را در شرایط سختی قرار می‌دهد.

 
انقلابیونی که حاضرند در برابر فساد بایستند منفرد و حاشیه‌نشین‌اند

در هرکدام از دستگاه‌های اجرایی، مقننه و قضائیه نظام جمهوری اسلامی انقلابیونی هستند که حاضر هستند در برابر این فساد بایستند ولی کاری از دستشان برنمی‌آید و امروز این افراد  منفرد و حاشیه‌نشین هستند؛ این افراد توسط طبقه بسیار پولدار و قدرتمند مورد تهدید قرار می‌گیرند و مقامی به آن‌ها داده نمی‌شود بلکه دائم برای آن‌ها فضاسازی منفی می‌شود تا نتوانند تجمع پیداکرده و دست‌به‌دست هم بگذارند.

شاید نظام ما باید مانند چین عمل کند، چین در این مثال نمونه‌ای از شیوه مبارزه حضرت علی (ع) را انجام می‌دهد و چند وقت یک‌بار و در مسیر مبارزه با فساد مدیرانی را حتی در سطح دبیر کل حزب استان فلان را اعدام می‌کنند تا دیگرکسی جرئت این کارها را نکند، سرمایه‌داری لیبرال هم به شیوه دیگری این مجازات را اجرا می‌کند و تا به امروز هم همین شیوه نظامشان را نگه‌داشته‌اند البته آن‌ها مثل ما به‌یک‌باره اموال دولتی را به بخش خصوصی واگذار نکردند تا بخش خصوصی یک‌مرتبه نیروی عظیمی در برابر دولت بشود و بقیه بخش‌ها مانند آموزش و بهداشت را هم بخواهد؛ من فکر می‌کنم اگر این اتفاق برای ایران نیفتد شرایط در آینده سخت‌تر هم خواهد شد، چون آن‌طرف هم خیلی ظریف است و هم از بیرون حمایت می‌شود و هم از داخل، البته بسیاری از مردم نمی‌دانند و این ندانستن ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند که نیاز به فضاسازی و فرهنگ‌سازی و ایجاد یک تشکل دارد.

 
روحانی اوج قبلی‌هاست که حتی حاضر نیست به‌طور ظاهری چند نفر را به دستگاه عدالت بسپارد

من واقعاً الآن نمی‌دانم کدام‌یک از نیروهای موجود در جامعه شایستگی مبارزه با فساد رادارند چراکه خود کارگزاران بنیان‌گذار این مسئله در کشور بودند، اصلاح‌طلبان در سال 88 همه‌چیزشان در نظام را به باد می‌دادند و اصولگرایان با آقای احمدی‌نژاد مانند قبلی‌ها عمل کردند و آقای روحانی اوج آن‌ها است که متأسفانه از برخی افراد دفاع می‌کند و حتی حاضر نیست به‌طور ظاهری هم که شده چند تن از این افراد را که خیلی غیرعادی عمل کرده‌اند را به دستگاه عدالت بسپارد.

سوال اینجاست که دستگاه قضا یا وزارت اطلاعات مگر خودشان نمی‌توانند درباره این مفاسد اطلاعات جمع‌آوری کنند؟ کسی به دستگاه قضا اطلاعات نمی‌دهند و دستگاه قضا هم می‌گوید ما اطلاع نداریم این ازیک‌طرف نشان دهند سختی کار و از طرف دیگر ضرورت آن را نشان می‌دهد؛ اگر این اتفاق نیفتد همین فضایی که در 27 سال گذشته هر بار تشدید شده ادامه پیدا می‌کند.

 
جلوگیری از فساد نیاز به آدم انقلابی دارد

خبرنگار: برای اینکه بتوانیم جلو اتفاق افتادن فساد‌های اقتصادی را بگیریم چه باید کرد؟

رزاقی: این کار نیازمند آدم‌های انقلابی است چراکه وضع فوق‌العاده است و با قوانین موجود و امکانات طبقه اشرافی آمریکایی که ایجادشده، هیچ راه‌حلی دیگری وجود ندارد و همه این‌ها دوباره تکرار خواهد شد؛ در انتخابات بعدی همین نمایندگان انتخاب می‌شوند و رئیس‌جمهوری مانند همین رئیس‌جمهوری که گذشته انتخاب خواهد شد و اگر هم نشود نمایندگان مجلس رئیس‌جمهور را کنترل می‌کنند.

شدت این موضوع الآن در کشور خیلی عمیق است و برخی منابع می‌گویند که از بین 70 نفر از مدیران ارشد کشور 60 درصدشان دو تابعیتی هستند، حال تصور کنید در سطوح پایین چند نفر دو تابعیتی هستند؛ این‌ها دو تابعیتی‌هایی هستند که در رأس مدیریت کشور قرارگرفته‌اند.

افشای تحقیق و تفحص درباره درآمد مسئولین را هم که مجمع تشخیص مصلحت نظام شامل مجازات دانست و 72 ضربه شلاق به همراه 2 سال زندان خواهد داشت؛ حال در این شرایط قرار است چه کسی با مفاسد برخورد کند؟ آیا قرار است دستگاه قضا این کار را انجام دهد؟ به نظر می‌رسد باید افراد انقلابی در همه دستگاه‌ها مورد شناسایی قرار بگیرند و آن‌ها را متشکل و سازمان‌دهی کرده، برنامه‌ریزی شود و لااقل یکی یا دو شبکه از صداوسیما به این موضوع اختصاص یابد (چون الآن وضعیت صداوسیما به شکلی گول زننده است که عموماً مسائل پولدارها و افراد بی‌درد را می‌گوید و وضعیت مردم عادی و فقرا را منعکس نمی‌کنند) تا فقرا یا کارمندان کم‌درآمد را شناسایی کنیم.

فکر می‌کنم اگر افرادی که حس عدالت‌خواهانه، ایثارگری و جهادی دارند بشناسیم و تشکلی از آن‌ها را درست کنیم که بخشی از آن می‌توانند بسیجی‌ها باشند، می‌توانیم راه‌حلی را برای برخورد با مفاسد اقتصادی پیش از آنکه به تصادم منجر شود پیدا کنیم و دلیلی هم ندارد که بگذاریم به تصادم منجر شود چراکه این‌ها اقلیت هستند؛ اگر کل مدیران 100 هزار نفر باشند اقلیتی از آن‌ها فاسد هستند ولی همان 5 هزار یا 10 هزار نفری که فاسدند کل 100 هزار نفر را با امکاناتی که دارند، کنترل می‌کنند، تعداد فاسدین زیاد نیست ولی قدرتمند هستند و امکانات مالی، اطلاعاتی و رسانه‌ای دارند، در دستگاه‌های مختلف ریشه‌دارند و حتی احتمالاً در بین روحانیون هم رابطه دارند چراکه انسان تعجب می‌کنیم وقتی می‌بینید که برخی از روحانیون این‌گونه از سیاست‌های لیبرالی این عده حمایت می‌کنند.

از طرف دیگر در حالی که رادیو و تلویزیون باید برنامه‌هایی داشته باشد که زندگی افراد فقیر را نشان دهد اما مخالف این مسیر حرکت می‌کند؛ نه‌تنها نباید فکر کنیم که این ‌سیاه نمایی است بلکه رسانه باید زندگی واقعی مردم را نشان داده شود و باید برویم ببینیم آیا واقعاً 12 میلیون نفر بیکار داریم؟ که به نظرم این‌گونه است و شاید هم بیشتر باشد، باید ببینیم که 7-8 میلیون نفری که با 3 نفر برای هر خانواده 24 میلیون نفر می‌شوند نصف درآمدشان را کرایه‌خانه می‌دهند؟ و یا اینکه آقای فتاح رئیس کمیته امداد می‌گوید 7 میلیون نفر قادر به کار کردن نیستند یا افراد حاشیه‌نشین هستند را رسانه باید برود منعکس کند و کار کند تا این‌ها متحد شوند چون اتحاد این افراد مانند اتحاد بسیجیان می‌شود؛ باوجوداینکه بسیجیان بال اقتصادی ندارند برای این‌ها باید با تشکیلات و تعاونی بال اقتصادی ایجاد کنیم و کار به آن‌ها یاد بدهیم و تا بتوانند حق خود را مطالبه کنند.

 
رئیس‌جمهوری که طی 4 سال 200 میلیارد واردات داشته هنوز مثل زمان انتخابات از دولت قبل انتقاد می‌کند

رهبری گفته‌اند مطالبه کنید خب این افراد باید بروند از چه کسی مطالبه کنند؟ اولین جایی که به نظر می‌رسد باید از آن مطالبه شود وزیر کار یا رئیس‌جمهور است. رئیس‌جمهوری که طی 4 سال 200 میلیارد دلار واردات داشته هنوز مانند اینکه در زمان انتخابات است دارد از آقای احمدی‌نژاد انتقاد می‌کند، آدم واقعاً از این رفتار تعجب می‌کند یا وزیر امور خارجه ایران برجامی را امضا می‌کند که از آن بدتر نمی‌شود، چطور ممکن است کسی که 30 سال در وزارت خارجه حضور دارد چنین اشتباهی را انجام دهد؟ این‌ها احتیاج به مطالبه گری متشکل دارد و وزارت کشور باید به این افراد اجازه دهد تا به خیابان‌ها بیایند و حقوق خود را مطالبه کنند.

باید ایجاد امید، تشکل و حرکت کرد که اگر این‌گونه شود بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی که نیازمند پول‌های هنگفت هست را هم می‌توان با توان‌های اندک جمع شده و انجام داد و وقتی این‌گونه تشکل‌هایی ایجاد شد می‌توان امیدوار بود در رأس به‌طور مثال یک دادستانی انقلابی کلان برای مبارزه با فساد تشکیل شود تا همان‌طور که یکی از نمایندگان مجلس گفته بود در کشور انقلاب مدیریتی شکل بگیرد و اگر بخواهیم انقلاب مدیریتی کنیم فقط به معنای مدیران نیست بلکه آن پشت پرده‌ای که مدیران را به وجود آورده و از این مدیران از آن پشت پرده حمایت می‌کنند را باید خنثی کرد؛ این‌ها همان افرادی هستند که پول‌ و امکانات زیادی دارند و خارج هم از آن‌ها حمایت می‌کند.

قطعاً درجایی مثل چین هم یک دستگاه اطلاعاتی و قضایی قوی دارند که حتی با افرادی در سطح بالا برخورد می‌شود و حتی نوشته بود که یک پزشک اگر مثلاً 100 هزار دلار از ویزیت یا عمل جراحی بی‌خود کسب درآمده کرده باشد اعدام می‌شود؛ البته منظورم این نیست که هرکسی را اعدام کنیم ولی به‌هرحال مجازات باید بازدارنده باشد مثلاً اینکه حضرت علی (ع) می‌گوید بعد از محاکمه بگذارید آبروی آن‌ها برود و همه بفهمند به نظرم این کار ازلحاظ افکار عمومی خیلی مهم است؛ نباید اجازه بدهیم که این افراد خود را قهرمان حساب کنند و بعدازاینکه مجازات شدند مانند شهرام جزایری شوند که 13 سال زندان باشد بعد بگوید من سالی 4 میلیارد و 800 میلیون تومان هزینه دارم.

باید مشخص شود یک فرد عادی مانند بابک زنجانی را که به‌صورت شخصی فردی نبودند و البته هنوز هم کسی نیستند چه کسانی پشت پرده حمایت می‌کنند و چه کسانی هستند که نمی‌گذارد عدالت برقرار شود؛ اکنون برای جمهوری اسلامی ایران که در یک مقطع تاریخی خاصی است و این الگوی عدالت‌خواهانه ایران واقعاً روی دیگران تأثیر ‌گذاشته و باعث شده فقرا و بیکاران کشورهای دیگر و حتی در آمریکا نسبت به آن امید پیدا کنند و یا باعث شده کشورهای عربی باوجود اعدام‌ها و سرکوب‌ها دست به مبارزه بزنند حالا که ازلحاظ قانون اساسی الگو شده چرا نباید ازلحاظ اقتصادی هم الگو شود؟ منتها الآن الگوی ما الگوی آمریکایی است که باسیاست‌های سرمایه‌داری صندوق بین‌المللی پول و با مشورت و حمایت آن‌ها انجام می‌شود و دراین‌بین مسئولین و اساتید دانشگاه موردحمایت آن‌ها را هم مرتب می‌بینیم؛ ما هم باید دانشگاهیان، استادان و روحانیونی که انقلابی فکر می‌کنند و انقلابی هستند را متشکل کنیم.

 
نیرویی وجود دارد که حرکت و اقدامات مدیران فاسد به نفع آن‌ها است و از آن‌ها حمایت می‌کند

خبرنگار: اینکه اخیراً موارد بیشتری از فساد اقتصادی افشاء می‌شود نشان از تلاش بیشتر قوه‌قضائیه دارد یا موارد فساد افزایش پیدا کرده است؟

رزاقی:‌ من فکر می‌کنم هر دو این موارد است، طبیعی است وقتی که مجازات نمی‌شوند و در رأس می‌مانند این الگو رشد پیدا می‌کند. چرا رشد پیدا می‌کند؟ چون یک نیرویی است که از آن حمایت می‌کند و قوه قضائیه را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. آن نیرو حرکت و اقدام این مدیران فاسد به نفع آن‌ها است به‌طور مثال در نوع خصوصی‌سازی‌ها دلیل اینکه گزارش داده نمی‌شود این است که افرادی از این نوع خصوصی‌سازی به ثروت‌های عظیمی رسیدند اگر آقای نعمت‌زاده یکی از آن‌ها باشد که می‌گویند هزار میلیارد ریال ثروت دارد حالا طبیعی است این فرد این نوع خصوصی‌سازی را تائید می‌کند چون از آن بهره‌مند شده و حالا اگر بعداً کسی بخواهد در خصوصی‌سازی‌ها انقلابی عمل کند، نمی‌تواند و یا پیگیری نمی‌شود که در خصوصی‌سازی چه اقداماتی انجام‌گرفته است؟ قرار بود سود و کیفیت در کارخانه‌ها بالا برود و صادرات ایجاد شود ولی هیچ‌کدام از آن‌ها انجام‌نشده است.

حالا اگر بخواهند مدیری درجایی بگذارند که با وضع موجود مبارزه کند و بگوید مالیات بدهید، یا مبادی ورود قاچاق را اطلاع دهید اجازه نمی‌دهند؛ مسئولینی که وضع را قبول ندارند، تغییر می‌دهند‌ و گاهی از مواقع آبرویشان را هم می‌برند البته برخی مواقع نیز آن‌ها را می‌خرند به شکل‌ها و قیمت‌ها‌ی مختلف این کار را انجام می‌دهند که مثلاً می‌شنویم طرف می‌گوید فلان مسئول یک باغ یا خانه یا فلان چیز را گرفت و اجازه داد یک محموله ما وارد شود و آن را نادیده بگیرد.

 
آقای سراج کار انقلابی یعنی اینکه به آقای فریدون هشدار دهید او هم کار خود را ادامه دهد؟

در قوه قضائیه هم قطعاً افراد انقلابی هستند ولی تأثیرگذار نیستند، مثلاً آقای سراج گفته بودند که به آقای فریدون، برادر روحانی گفتم که این‌ها دارای سابقه هستند ولی اصرار کرد و افراد را گذاشتند سرکار و بعد ببینید که چه فسادی را بالا آوردند، حال سوال این است که آقای سراج شما به همین اکتفا کردید که به آقای فریدون هشدار دهید و آن‌هم کارش را ادامه دهد؟ کار انقلابی یعنی این؟ قطعاً شما باید این را رسانه‌ای کنید؟ البته شاید یکی از ملاحظات این باشد که بگویند سیاه نمایی می‌شود و آبروی نظام جمهوری اسلامی می‌رود؛ یک عده‌ای فکر می‌کنند هر وقت صحبت از فساد در جمهوری اسلامی می‌کنیم یعنی می‌خواهیم نظام را زیر سوال ببریم، این یعنی فساد را نادیده بگیریم و بگذاریم ادامه پیدا کند تا نقطه انفجاری که خدا نکند آن نقطه ایجاد شود.

اگر در همان ابتدا با آن عده قلیلی که فساد می‌کردند به‌خوبی مبارزه می‌شد مثل الآن الگو نمی‌شدند، همه می‌دانند که چه کسانی جمهوری اسلامی ایران را حفظ می‌کنند اما در اثر این حرکت اعتبار آن‌ها کاهش پیدا می‌کند، برای حفظ آن نیرو هم شده باید با فساد در همه سطوح به خصوص سطوح مدیریتی که خودش یک نماد است و دیگران را هم آلوده می‌کند مبارزه کنیم.

این اتفاق در میان مدیران باعث می‌شود تا نوع مدیران هم عوض شد مثلاً یکی از دوستان در یکی از رسانه‌ها می‌گفت فلان استاد اقتصاد را آورده‌ایم، می‌دانیم که در مورد سوال ما کار هم کرده ولی وقتی درباره یک موضوع مهمی از اقتصاد ایران سوال می‌پرسیم به سوال جواب نمی‌دهد و می‌گوید این مسائل به من مربوط نیست و کتاب و درسی که خواندم چیز دیگری است و صرفاً مباحث کلاسیک را بیان می‌کند اما از اقتصاد ایران حرف نمی‌زند، بعد می‌گوید خانه همین استاد در زعفرانیه است، حقوقش فلان قدر و ماشینش فلان قیمتش با راننده است آن‌هم درحالی‌که زندگی یک استاد دانشگاه با حقوق‌هایی که می‌گیرد نباید این‌گونه باشد این نیرو، فلان مجری، هنرپیشه، ورزشکار و غیره را برای فضاسازی خودشان جذب می‌کنند.

این افراد ممکن است حتی فلان قاضی را هم تهدید کنند چراکه پول دادن و ترساندن دو شیوه متداول مافیایی است و وقتی فضا این‌گونه است ممکن آن فرد انقلابی هم دیگر انقلابی رفتار نکند چون‌که تنها است و نمی‌تواند از خودش دفاع کند؛ وقتی به یک کسی گفتیم انقلابی به این معنا نیست که روی مین هم می‌تواند برود، ممکن است حقیرانه بتواند زندگی کند و از حق دفاع کند ولی وقتی مادر یا کودکش تهدید به مرگ شد شاید کوتاه بیاید البته نه اینکه خیانت کند ولی کوتاه بیاید.

وقتی فسادی هم پیش می‌آید توسط دشمنان ایران در فضاهایی رسانه‌ای مطرح می‌شود چون آن‌ها می‌خواهند به‌گونه‌ای این مسئله را نشان دهند انگار که در ایران همه مسئولین این‌گونه هستند تا ایران را ضعیف نشان دهند. برجام را نگاه کنید که چقدر از حیثیت نظام مایه گذاشته شد؛ رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ایران نشسته به‌طور خاص با آمریکایی‌ها و 5 کشور دیگر درباره مسائل هسته‌ای صحبت می‌کنند و این وسط هم به آن‌ها گفته می‌شود اسرائیل را به رسمیت بشناسید یا در منطقه با روش‌های سیاسی مسائل را حل کنید. این در حالی است که اگر شما ازلحاظ سیاسی قدرت نداشته باشید نمی‌توانید مسائل را حل کنید و برای حل آن باید به آمریکایی‌ها و خارجی‌ها امتیاز دهید ولی وقتی قدرت داشتید می‌توانید حرف سیاسی بزنید و آمریکایی‌ها را کنار بگذارید و همین اتفاق هم خداروشکر رخ داد.

 
مبارزه با فساد باید از مشهورترین افراد مانند پسر آیت‌الله هاشمی آغاز شود

از این نظر مبارزه‌ با مفاسد اقتصادی هم باید رسانه‌ای، کاملاً منطقی و با کمترین احساس و آن مورد مشهورترین افراد باشد چراکه انعکاس افراد مشهور بسیار بیشتر از بقیه است به‌طور مثال وقتی پسر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی زندانی شد هرچند که رقیق بود ولی خیلی تأثیرگذار بود این افراد را باید گیر آورد؛ پسر، برادر و یا حتی خود این افراد را اگر آلوده هستند باید دستگیر شوند و رسانه‌ای هم بشود. همان‌طور که در جریان 88 موسوی و کروبی را که در رأس بودند بازداشت خانگی کردیم و افراد زیردست را رها کردیم باید در اینجا هم رأس بگیریم، البته زیردست‌ها در شرایط بعدی و از وقتی‌که آقای روحانی آمده جان گرفته‌اند و حالا می‌خواهند موسوی و کروبی را از حصر خارج کنند.

 
آن‌هایی که انقلاب کردند اکنون با خودنمایی ثروتمندان تحقیر می‌شوند

حضرت علی(ع) می‌گوید اگر نزدیک‌ترین افراد به خودت و کسانی که کاملاً قابل‌اعتماد تو هستند فساد کردند شدیداً آن‌ها را مجازات کن و آن‌ها را افشا کن، من فکر می‌کنم با عده قلیلی می‌توان اعتماد را برگرداند و برای فقرا کارکرد نه اینکه بگوییم فقرا تا 10 سال دیگر آماده‌باشید تا ما این کار را بکنیم، با این کار چند میلیون نفر دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شوند و فقر و بدبختی خواهند داشت و از همه مهم‌تر درحالی‌که این‌ها انقلاب کردند و هنوز جانباز هستند با خودنمایی ثروتمندان تحقیر می‌شوند، در مقابل چشم همین‌هایی که اکنون نمی‌توانند داروهای خود را تأمین کنند و بسیاری از آن‌ها حتی پرونده‌ای ندارند تا هزینه‌ای به آن‌ها تعلق بگرید ماشین 5 میلیاردی عبور می‌کند و یا می‌بینند خانه فلان فرد 40 میلیارد تومان ارزش دارد در این شرایط قطعاً صاحبان انقلاب رنج می‌کشند و حق هم دارند البته نه اینکه این افراد هم بخواهند آن‌گونه زندگی کنند ولی حداقل‌های بقا یا حداقل‌هایی که حیثیت انسانی‌شان حفظ شود را می‌‌خواهند؛ همین‌که حداقل بتوانند غذایی بخورد که مریض نشود و یا سرپناهی داشته باشد که بتواند در آن استراحت کند حالا اینکه ماشین ندارد برایش لزومی هم ندارد او وقتی می‌خواهد هم به دنبال یک موتور ارزان‌قیمت دست چندم است ولی از همه مهم‌تر دنبال این است کار داشته باشد؛ این حداقل‌ها چیزهایی است که می‌تواند در مبارزه با افرادی که در رأس و با مجموعه‌هایی کلیدی برای محرومان تأمین شود./1325//102/خ

ارسال نظرات