۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۵
کد خبر: ۴۸۵۷۶۴
بخش پایانی/ حجت الاسلام ‌آقاتهرانی در گفت وگو با رسا:

ناکامی گذشته برای نیروهای ارزشی عبرت باشد/ نباید به دنبال سهم خواهی باشیم

دبیرکل جبهه پایداری با تأکید بر ضرورت وحدت نیروهای انقلابی، خواستار آسیب شناسی نسبت به مشکلات گذشته شد و تأکید کرد که حمایت از کاندیدای اصلح جبهه مردمی را وظیفه می دانیم.
حجت الاسلام آقاتهرانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا،جريان ارزشي با درس گرفتن از ادوار انتخابات گذشته، درصدد رفع موانع موجود برآمد و محصول آن تشکيل "جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي" شد؛ تشکيل جبهه مردمي نيروهاي انقلاب را مي‌توان پاسخي به اين ضرورت تاريخي در اردوگاه اصولگرايان دانست که بر آن است تا اهداف نيروهاي ارزشي را در قالب مجموعه‌اي فراگيرتر دنبال کند.

جبهه‌اي نوپا که هرچند از درون اردوگاه اصولگرايان برخاسته است اما دامنه تاثيرگذاري خود را فراتر از آن در سطح تمامي نيروهاي ارزشي و توده‌هاي جامعه قرار داده است؛ اين جبهه از توانايي‌هاي برخوردار است که مي‌تواند بر ضريب موفقيت آن بيفزايد.

اين جبهه تلاش دارد تا با بهره گيري از ظرفيت همه گروه‌ها و طيف‌هاي نيروهاي ارزشي و فراتر از حصارهاي تنگ جناحي‌گري، مسير فراگيري گفتمان انقلاب اسلامي را دنبال کند.

به واقع اين جبهه مدعي است که حرکتي گفتماني و فراگير است که برآمده از افقي فراتر از نگاه‌هاي مقطعي معطوف به انتخابات و تجميع و ساماندهي نيروهاي انقلابي با هدف پيشبرد اهداف انقلاب اسلامي را سرلوحه خود قرار داده است.

البته اين جبهه براي انتخابات ارديبهشت ۱۳۹۶ نيز برنامه دارد و مکانيزم عملکرد خود را نه از بالا به پايين که از پايين به بالا و از دل توده‌هاي جامعه و نيازهاي آنان تعريف کرده است و در تلاش است تا برآيند مطالبات مردمي را به عنوان شعارها و برنامه‌هاي خود در انتخابات قرار دهد. به واقع تصميم‌گير نهايي در اين جبهه نه هيأت موسس که "مجمع مردمي نيروهاي انقلاب" خواهد بود. نامزد انتخاباتي اين جريان نيز در نهايت از فرآيندي مردم سالار نه نخبه‌گرا تعيين خواهد شد و با تعيين شاخص‌ها از طريق نظرسنجي‌هايي که نشانگر باورها و دغدغه هاي مردمي است کار رسيدن به نامزد نهايي دنبال خواهد شد.

اين جبهه تداوم وضعيت موجود کشور را خسراني براي انقلاب و منافع ملت مي‌داند و سناريوي "عبور از روحاني" را دنبال خواهد کرد و همين هدف گذاري مرز اين جريان با جريان رقيب اصلاح طلب خواهد بود.

اين جبهه براي موفقيت راهي طولاني و با مشکلات عديده‌اي را در پيش دارد که برخي از آن برخاسته از آسيب‌هاي دروني و برخي به دليل موانع بيرون و بازي رقيب است؛ توجه به نقدها و ترميم ضعف‌ها، انسجام تشکيلاتي، اعتماد سازي در ميان بدنه نيروهاي ارزشي و توده‌هاي مردم و  پايبندي به فراجناحي و مردمي بودن مهمترين فوريتي است که مي‌تواند اين جبهه را مسير دستيابي به اهداف خود موفق بدارد.

آنچه در ادامه می آید بخش دوم و پایانی گفت وگوی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام والمسلمین مرتضی آقا تهرانی در راستای بررسی برنامه های نیروهای ارزشی و انقلابی برای انتخابات آینده و چگونگی رسیدن به وحدت است که تقدیم مخاطبان گرامی می شود:

رسا ـ آیا با گفتن کلمه بصیرت مردم دارای بصیرت می شوند؟ چگونه باید مردم را بصیر کرد؟ جایی فرموده بودید که مردم باید انتخاب درست داشته باشند چگونه باید بصیرت پیدا کنند تا به این انتخاب درست برسند؟

کارهایی که ما یعنی بچه های پایداری می کنیم این گونه نیست که یک نفر را پیدا کنیم و بگوییم رییس جمهور است و با او ببندیم و ملاحظات خود را داشته باشیم، ما این کار را غلط می دانیم و این کار را نمی کنیم که ببینیم چه کسی از حزب و گروه ما است و برای ما کار می کند که این کار انحراف است.

رسا ـ فرد مشخص کردن انحراف است؟

خیر، انحراف این است که از قبل شخصی مشخص شود که به درد گروه و دسته ای بخورد یعنی با این کار انقلاب، نظام و آقا را فدای خود می کنند، مگر خدا هستند کسی جز خدا چنین نقشی ندارد، گاهی ناخواسته آدم خدا می شود، الان یکی از اصولی که ما در همه جای کشور کار می کنیم این است که هسته های مرکزی را راه انداختیم و کار اصلی این است که مبانی درست اسلامی را به جوانان بیاموزیم تا بفهمد سیاست چیست.

بسیاری از کسانی که در سیاست هستند بلد نیستند به همین دلیل خیال می کنند در سیاست دروغ گفتن، تقلب کردن و پول های کلان از جاهایی جایز است و این کارها را می کنند، اگر دقت شود عده ای کارشان همین است و برای این که رأی بیاورند مراکزی را راه می اندازند تا در آن پول در آورده شود و از آن پول خرج کنند تا به مجلس یا فلان ارگان بروند، اگر بنا باشد هرکس این گونه رفتار کند کی می توان به اسلام رسید و کی به اهداف انقلاب می رسیم.

به همین دلیل وقتی به عنوان مثال در مجلس نگاه می کنیم هر 300 نفر ولایتمدار هستند و هیچ‌کس نمی گوید با رهبر انقلاب مخالف است بلکه همه ایشان را قبول دارند اما وقتی در عمل می آید چند نفر بیشتر نیستند، جواب در عمل داده می شود برای همین است که می بینیم کارها جواب نمی دهد، در گفتن همه انقلابی هستند، اگر همه انقلابی هستند پس چرا بار به منزل نمی رسد چون یک هدف در نظر نیست.

ما ادعا کردیم که می خواهیم انقلاب را ان شاء الله به سرمنزل مقصود برسانیم و این انقلاب بنا است به انقلاب امام عصر(عج) متصل شود، اگر بنا است که این‌گونه شود همه باید به یک سمت برویم و نباید هرکس راه خود را برود.

وحدتی که گفته می شود اگر بصیرت باشد تحقق پیدا می کند، اگر هرکس برای خود شخصی را مثلا برای ریاست جمهوری داشته باشد نتیجه همین اختلافاتی می شود که وجود دارد و نمی توانیم آن را جمع کنیم، اگر هدف را در نظر گرفتیم و مد نظر داشته باشیم که می خواهیم چکار کنیم اوضاع فرق می کند، اگر هدف برای جوانان روشن شد همه به یک سمت می روند اما وقتی هدف روشن نیست یا این که هرکسی می گوید و معنایی اراده می کند همین می شود که هست.

در چنین جایی به ظاهر ائتلاف می کنیم اما همان‌جایی که ائتلاف می کنیم دروغ می گوییم، از گذشته تا کنون حدود 8 ائتلاف بوده کدام یک از آن ها جواب داده است، تا آمده بشود زیر آن زدند، پیدا است که این ها ائتلاف نیست حرف است، گاهی وحدت هایی که درست می شود هم باید صبر کرد تا شب عملیات بعد دید که آیا باهم هستند یا خیر.

در جبهه این گونه نبود شهید خزاری فرمانده لشکر امام حسین(ع) و شهید ردانی فرمانده قرارگاه بود با هم در مسائلی اختلاف نظر داشتند اما وقتی می خواست عملیات شروع شود محال بود که بگویند اختلاف نظر داریم، اصلا چنین حرف هایی نبود، می گفتند که امام خواسته پیروز شویم و صدام را بزنیم و می رویم و این کار را می کنیم، پای این مسأله وحدت داشته و این را قبول داشتند برای همین جواب می داد.

الان اوضاع فرق کرده و بیشتر دنبال مسائل خاصی هستیم، اول از همه وظیفه حوزه و روحانیت است که در جمع مردم و سیاسیون باشند و واقعا خط صحیحی الهی را تبیین کنند و کوتاه نیایند، اگر این شد سیاست ما عین دیانت ما است و اگر دیانت درست شود سیاست هم درست خواهد شد، اگر دیانت نبود آن ها هم خراب می شود و سیاست و اقتصاد این چنینی جواب نمی دهد.

در نوشته برخی وجود دارد اگر بنا باشد وضع ما خوب باشد و پیشرفت کنیم باید از امام خمینی(ره) بگذریم، دیگر می گوید برای پیشرفت باید با آمریکایی ها تعامل کرده و از انقلاب بگذریم، حرف های مزخرفی که از دهان آقایان در می آید علتش همین است، اگر قرار بود از انقلاب بگذریم شاهنشاهی بود و نوکری آمریکا را می کرد پس این همه شهید دادیم که چه شود، انقلاب کردیم که این افراد چنین حرفی بزنند؟

در زمان شاه این وضعیت وجود داشته و کسی به ما کاری نداشت، شاه نوکر آمریکایی ها بود و هر چیزی می خواستند می داد و مستشاران آن ها در کشور ما بودند و از ما حق توحش می گرفتند و به عنوان یک مشت وحشی با ما برخورد می کردند، کجا آن زمان پیشرفت داشتیم که این افراد چنین سخنانی مطرح می کنند.

پیشرفت های امروز همانند هسته ای و استقلال کشور مرهون ایستادگی ملت روی پای خودشان است، این ها تحلیل های غلط دادن است که باید روی آن کار کرد، بصیرت دهی بهترین راه است و جواب می دهد، اگر مباحث مبنایی و بنیادین مطرح شود در رفتارها خود را نشان می دهد چون همین جوانان در آینده مسؤولیت های کشور را بر عهده خواهند داشت که اگر بدانند در رفتار نیز مشخص می شود.

امر به معروف و نهی از منکر یکی از قوانینی بود که ما در مجلس تلاش کردیم تا راه بیفتد و خوشبختانه قانون آن را نوشتیم اما برخی از مسؤولانی که می توانند کاری کنند قبول ندارند، بودجه ای برای امر به معروف گذاشتیم و آن زمان نزد آقای بیگلریان نماینده ارامنه در مجلس رفتم که امضا کرد، گفتم مگر برای ما مسلمانان نیست که پاسخ داد خیر فقط برای شما مسلمانان نیست، من که می دانم اگر بنا باشد دخترم حفظ شود باید امر به معروف و نهی از منکر در کشور احیا شود، حالا شخص دیگر همین را رأی نمی دهند و می گویند این ها حزب اللهی های بی ترمز و افراطی هستند و در نهایت به چیزی که مورد تأکید قرآن است و همه انبیا آمر به معروف و ناهی از منکر بودند رأی ندادند.آقای بت کولیا نماینده آشوریان امضا کرد.

باید زمینه را فراهم کرد و در معرکه افتاد نه این که عده ای این کار را انجام دهند و بعد به آن ها انگ بچسبانند و آنان را از صحنه بیرون کنند، اگر همگانی شد و حوزه احساس وظیفه کرد و جلو آمد و بچه های انقلابی وسط بیایند حتما به وحدت می رسیم.

اما اگر گفته شود بین بد و بدتر انتخاب کنید بختیار را انتخاب می کردند بهتر از شاه بود، چرا این کارا نکردید، چرا امام در دهان ما گذاشتند که به دنبال خوب و خوب تر بروید حتی خوب هم نه خوب تر را بگیرید، آن زمان عده ای مقاله ای در رد ولایت فقیه نوشتند که حضرت امام به صراحت فرمودند این ها اولین اصل قانون اساسی که قبول ندارند ولایت فقیه است و این مترقی ترین قانون در بین تمام قوانین است، این‌گونه مطرح کردن و پای آن ایستادن جواب می دهد و الحمدلله همان زمان جوانان از امام حمایت کردند.

بودند کسانی  که می گفتند ببینم مقبول چه کسی است یعنی همین حرف هایی که الان هم می زنند، می گویند ببینید مقبول کیست و بعدا خودشان مقبول درست کرده و آمار سازی می کردند، این آمارهایی هم که داده می شود معلوم نیست چقدر راست باشد، محل ولادت آمارها آمریکا است، بنا بود که خانم کلینتون پیروز انتخابات باشد و اینجا روزنامه های داخلی که مقداری آمریکایی بودند عکس خانم کلینتون را زدند و تبریک گفتند و در روزنامه های خود چاپ کردند اما ناگهان دیدند که ترامپ آمده است.

معلوم می شود این حرف ها یک مقدار کشک است که ما را آرام آرام از اصلح یک مرحله پایین تر بیاورند، اگر یک مرحله پایین برویم خیلی چیزها را از دست داده ایم، ما بهترین را می خواهیم اگر دعوا بر سر بهترین باشد از بین مثلا 15 نفر بین 2 نفر اختلاف است، مرحوم آیت الله خوشوقت می فرمودند ممکن است شخص اصلح اصلا نباشد، باید بروید درِ خانه آن و به زور بیاورید.

این هایی که ایراد دارند و چند بار آمدند و مردم هم رأی نداند باز می رویم همان ها را می آوریم، پس تجربه چه می شود، مگر نگفتند که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود، ما ده بار انگشت در سوراخ می کنیم دستمان گزیده می شود و دوباره همان کار را تکرار می کنیم، چرا این گونه عمل می شود و کجای آن درست است.

در بیانات حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بسیار تأکید بر اصلح وجود دارد، اگر خود این حرف در جامعه جا بیفتد که دنبال بهترین برویم خیلی از اختلافات کنار می رود و بسیاری در همان ابتدا حذف می شوند، اگر جا بیفتد همه می فهمند که مثلا فلان شخص بهترین نیست و در نهایت پیروزی حاصل می شود، اما اگر این چنین نشد و چندین نفر احساس وظیفه کردند و گفتند که رأی اول را دارند فایده ای ندارد و هر کدام با رأی کم نتیجه نمی گیرند.

رسا ـ هر کس برای خود تعریفی از اصلح دارد در اینجا چه باید کرد؟

رهبر معظم انقلاب مسائل را فرمودند و کسی باید رییس جمهور شود که واقعا بتواند کشور را مدیریت کرده و وزرا را اداره کند، بسیاری این ادعا را دارند که باید شاخص ها را معین کنیم که حضرت امام و حضرت آقا بسیاری از آنان را بیان کردند که یکی از آن ها انقلابی بودن به شمار می رود، اگر کسی کار انقلابی داشته باید ارائه کند تا مردم بررسی کنند؛ همین که مردم دنبال این باشند که خوب ترین را انتخاب کنند اول راه است.

رسا ـ اگر اصلح معرفی شود شما حمایت می کنید؟

بنده اگر ببینم دوستان و افرادی که برای انتخابات ورود می کنند به اصلح می رسند قسم جلاله می خورم که حمایت می کنم.

رسا ـ حتی اگر چپی ها باشند؟

بله، اگر چپی ها گفتند امام خمینی(ره) اعلم است بنده می گوییم که نیست؟ هست، در سال 78 که در اصفهان پس از فتنه برای حمایت از رهبر معظم انقلاب راهپیمایی شد که در این راهپیمایان یهودیان هم شرکت کرده بودند، یکی از خبرنگاران از این یهودیان اصفهانی پرسید برای چه در این راهپیمایی شرکت کردید که او پاسخ داد برای حمایت از آقای خامنه ای آمدیم، خبرنگار گفت ولی فقیه که برای ما است، آن شخص جواب داد چه کسی گفته برای شما است، این شخص یهودی گفت من در بازار مغازه و سرمایه دارم اگر بخواهم سرمایه و بازار و ناموسم بماند باید رهبر انقلاب بماند، اگر رهبری بالاسر نباشد همه این ها یک شبه آتش می گیرد و من اگر دنیا را هم بخواهم بایدآقا را بخواهم.

طرف همین اندازه می فهمد و بعد سفت حضور پیدا کرده و حمایت می کند، این بینش به مردم داده شود که باید به کسی رأی دهند که واقعا متعهد به انقلاب باشد و نخواهد مملکت و انقلاب را به آمریکایی ها بفروشد، انقلاب اصولی دارد و استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی مطرح است، مسأله دیگر تعهد به شمار می رود، مسأله دیگر اهل کار و کارامد بودن است تا بتواند مدیریت کند.

حدود 40 شاخصه برای رییس جمهور خوب از صحبت های رهبر معظم انقلاب یادداشت شده است، بعد از این تعداد آن‌هایی که احساس شده تکراری هستند را کنار گذاشتیم و 20 شاخصه باقی مانده است که باید بررسی کرد سابقه انقلابی و مدیریتی چقدر است و چه اندازه به اصول پایبندی دارد، آیا اشرافی هست یا نیست و درد مردم دارد یا خیر، بر اساس شاخصه ها می توان فرد را انتخاب کرد هر کس که می خواهد باشد.

رسا ـ این با حرف شما تضاد ندارد که نباید فرد تعیین کنیم؟

خیر، اگر فردی برای گروه و دسته باشد و بخواهد برای آن دل بسوزاند اشکال دارد، اگر انتخاب افراد بر اساس معیارها و شاخص ها باشد درست است، اگر بر اساس معیارها اصلح انتخاب شد بنده هم حاضر هستم و حتی گروه ها و تشکل های دیگر هم حمایت خواهند کرد اما اگر این گونه نشد و آمدیم کار را حزبی کردیم و کسی را بیاوریم که فقط برای ما کار کند جواب نمی دهد.

اگر بر این اساس هرچه بالا و پایین برویم نمی توانیم جواب بگیریم، مردم می فهمند؛ شاید مردم سیاست را نخوانده باشند اما متوجه می شوند که چه کسی می تواند، همین مردم زمانی اصرار کردند که آقای بنی صدر رییس جمهور شود و رأی اول را آورد، همین مردم وقتی دیدند که این آقا کار نکرد و نمی خواهند و نمی تواند در روی او ایستادند و به گونه ای شد که همه او را بیرون انداختند، حتی به امام فشار می آوردند اما ایشان می فرمودند صبر کنید و به گونه ای برخورد کردند کسانی که رأی دادند رأی خود را پس بگیرند و همینگونه هم شد.

مردم کلیات را می فهمند اما اگر جلسات بصیرت دهی بیشتر باشد و بصیرت افزایی بیشتر صورت گیرد این فهم زودتر و بهتر خواهد بود.

رسا ـ چرا ناکامی و شکست های متعدد عبرتی نمی شود که گروه ها جمع شوند و به اتحاد حقیقی برسند؟

دفعه قبل برای مجلس تقریبا جمع شدیم و در تهران همه ما رأی نیاوردیم یعنی باید آسیب شناسی کرد که مشکل کجاست و فقط صرف نشستن چند گروه و فرد با یکدیگر و تعهد و مسائل دیگر مشکلی را حل نمی کند، باید ببینیم که عیب کار در دفعه قبل چه بوده است که این کار را نمی کنیم، هر دفعه انتخابات می شود کاری می کنیم و دفعه بعد آن کاری دیگر انجام می دهیم، گاهی هم همان را به شکلی دیگر تکرار می کنیم که جواب نمی دهد.

خدا هم قسم نخورده که هر کاری کنیم ما را حمایت کند و بنا هم بر این نیست، اگر او را یاری کنید شما را یاری می کند؛ بنابراین اصول را نباید زیر پا بگذاریم، اگر طبق اصول به درستی جلو برویم کار جواب خواهد داد، ایراد در خود کار وجود دارد که جواب نمی دهد و باید آن را حل کنیم.

رسا ـ اخیرا تشکلی به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اعلام موجودیت کرد، ارزیابی شما از تشکیل این جبهه چیست؟ آیا می تواند کاری کند و نسبت به آن امیدواری وجود دارد یا خیر؟

ما که دعا می کنیم موفق باشند اما صرف این که 10 نفر بنشینند و کنار هم بگویند مردمی هستیم مردمی می شوند؟ اگر بشوند که خیلی خوب است اما مردم باید رأی دهند نه ما چند تا، از این رأی ملت در نمی آید، برای رأی ملت باید با ملت صحبت کرد و مردم بدانند، اعتماد کنند و بفهمند که چه کاری می کنیم.

بنده شهید ردانی پور و شهید خرازی را می شناختم و با آن ها بودم، الان که بعد از 30 سال به کارهای آن ها فکر می کنم آن ها را تحسین می کنم که یک هدف مقدس داشتند و آن را به صورت جدی دنبال می کردند، هیچ‌کدام اهل بازی نبودند، حتی مخالفت هایی با یکدیگر داشتند اما خالص پای کار ایستادند و نتیجه گرفتند.

متأسفانه در وادی سیاست این گونه نیست، یکدیگر را دور می زنند، سهم خواهی می کنند و گاهی کارهایی انجام می شود که وقتی انسان نزدیک می شود از جان خود سیر خواهد شد که چرا چنین مسائلی وجود دارد، و بعد کار جواب نمی دهد، وقتی که جواب نداد مردم هم آرام آرام از ما زده می شوند.

الان در ریاست جمهوری ها این گونه است، نفر قبلی کاری می کند که مردم یکهو می برند و به کسی رأی می دهند که صد درصد با او مخالف است، حالا او هم تخم دو زرده نمی کند و بعداز  8 سال از دست او می برند و به سراغ شخص دیگر می روند، تا چه زمانی باید این کار را کرد تا مردم از این شاخه به آن شاخه بپرند، بعد به این نتیجه می رسند که هیچ‌کدام به درد نمی خورند و همه را سه طلاقه می کنند، اصل این کارها اشتباه است.

اما اگر مردم صداقت را ببیند وضعیت به گونه ای دیگر است، ما همان ابتدا که پایداری را راه انداختیم آیت الله مصباح چیزی یادمان دادند و گفتند این شعار را همیشه داشته باشید، در ارتباط با خداوند متعال خلوص، در ارتباط با ولی فقیه تبعیت و در ارتباط با مردم صداقت باید وجود داشته باشد تا راه باز شود، ولی فقیه را باید تبعیت کرد و حرف روی حرف ایشان نباید آورده شود.

اگر این سه کار انجام داده شود موفق می شویم، هرجایی هرچه به این سه مقوله نزدیک تر شدیم بهتر جواب داده شده است و هر جا فاصله گرفتیم خراب می شود، یکی از علت های شکست های ما یکی از این 3 پارامتر است باید بررسی کنیم ببینیم کجا بوده و اصلاح کنیم، آیا حرف آقا را زیر پای گذاشتیم و سخن ایشان را به نفع خود تفسیر به رأی کردیم یا نه ؛ حرف رهبر انقلاب را باید گذاشت وسط و هرچه که فرمودند باید عملی شود، ایشان فرمودند بیانات را شفاف می گویند.

بسیاری وقتی حرف می زنند انگار آقا در گوشی به آن ها مطلبی را فرموده است اما وقتی دنبال می کنیم می بینیم که چنین چیزی نبوده است آن وقت آدم چه اعتمادی پیدا می کند، می آیند ائتلاف می کنند و می گویند رأی هرکس که بیشتر بود اما این‌گونه نمی شود، به یکی از آقایانی که ائتلاف کرده بود گفتم شما و شخص دیگر باید کنار بروید تا فلانی بمانند یعنی فقط برای این که این شخص بماند ائتلاف صورت گرفت.

پیداست که دارند یکدیگر را دوز می زنند و این مسأله مشخص است، حال چه اعتمادی وجود دارد دفعه بعدی که ائتلاف مطرح شد انسان قبول کند.

رسا ـ جبهه مردمی نیروهای انقلاب با جبهه پایداری تعامل و مذاکراتی داشته است؟

بعد از 5 ماه تلفن زدند که بیایید اما ما که نبودیم خیلی کارها شده است، گفتیم بروید کار خود را بکنید و به ما چه کار دارید، ما بعدش که ان شاء الله جلو رفتید اولا دعا می کنیم که خدا شما را موفق به بهترین راه کند و بتوانید به اصلح برسید، اگر واقعا به اصلح برسند دوستان را یاری خواهیم کرد اما اگر دیدیم کسی که معرفی شده شاخص ها را ندارد ما هم آزاد هستیم.

رسا ـ اگر به اصلح نرسند شما جداگانه معرفی می کنید؟

اگر آن ها به اصلح نرسند ما هم نگاه می کنیم، ما دنبال این می رویم که چه کسی را می توانیم پیدا کنیم که اصلح و بهترین باشد، شاید هم کاندیدا نشود، ما در این جهات به وظیفه خود عمل می کنیم و نگاه می کنیم که وظیفه چیست.

رسا ـ به هر قیمت؟ حتی اگر گروه مخالف به پیروزی برسد؟

خیر، نتیجه جزو مقدمات تکلیف است، ما نتیجه را از تکلیف بیرون نمی دانیم، برخی خیال می کنند که برای ما اصلا نتیجه مهم نیست، کدام کار انسان اینگونه است؟ الان اگر انسان نماز می خواند نتیجه کار که قبول شدن باشد برای او مهم نیست؟ نتیجه برای ما مهم است اما باید شاخص ها را بیاوریم و نتیجه را هم نمره بدهیم و جای خودش است و جزو یکی از شاخصه ها به شمار می رود.

اگر نتیجه جزو کار نباید ما اشتباه می کنیم، خود حضرت آقا هم فرمودند که این هست و ما می دانیم و معقول است، خدا می داند واقعا دلمان می خواهد که خدا با آقایان کمک کند و به اصلح برسند، اگر به اصلح برسند و ما ببینیم که شاخصه ها را دارد اصلا بحث وحدت مطرح نیست و ما وظیفه می دانیم بایستیم و حمایت کنیم و باید بکنیم حتی از ما نباشد چون از شاخصه ها این نیست که طرف پایداری باشد، مهم این است که شاخصه ها را دارا بوده و مشکل مالی و انقلابی نداشته و قانون مدار باشد.

به گونه ای نباشد که شب عملیات قوانین را بر هم بزند، دیدید این سه نفری که فتنه را راه انداختند، طرف رییس مجلس بوده است خجالت ندارد؟ شخص دیگر نخست وزیر و فرد دیگری هم رییس جمهور بوده است، اگر قانون را قبول نداشتید به چه حقی در ریاست جمهوری و مناصب دیگر آمدید، آقایان بازی خورند و گفتند که در خیابان حق خود را می گیریم، کجای قانون اساسی و قوانین بالادستی وجود دارد که حق را باید در خیابان ها گرفت.

اگر ادعای تقلبی صورت می گیرد ضوابط دارد و انسان باید مسأله را ثابت کند و به حق خود برسد اما این که جمعیت را به خیابان بریزیم و آمریکا و دشمنان هم به ریش همه ما بخندند کجایش درست است.

رسا ـ ممنون از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، اگر نکته پایانی دارید بفرمایید.

باید برای انقلاب که برای آن شهیدان بسیاری دادیم دل بسوزانیم، فردای قیامت با دل های خانواده و مادران شهدا چه کار می خواهیم بکنیم، اگر یکی از این ها بگوید جواب من را بدهید چه بگوییم؟ شهدا می بینند که داریم بازی می کنیم آیا ما را می بخشند، فردای قیامت قرار است ما را شفاعت کنند، خیلی بد است کسی را که توقع داریم شفاعت کندد دشمن ما شوند و ما را به جهنم هل دهند و بپرسند برای چه این کار را کردید.

واقعا باید قدر نعمت انقلاب را بدانیم و متوجه باشیم که شهدا و ایثارگران پای انقلاب زحمت کشیدند از این رو نباید انقلاب را مفت بدهیم، انسان احساس ننگ می کند که جایی اختلاسی در می آید، چرا جلوی این ها گرفته نمی شود، این مربوط به چه کسی است، اگر این افراد زیاد شوند مردم دل زده خواهند شد و می گویند ما زحمت را کشیدیم و این ها به فکر نیستند از این رو کنار می گذارند.

راهی جز این که با صداقت، خلوص عمل کرده و تبعیت از ولایت فقیه داشته باشیم نداریم، بهترین راه این است و امیدواریم همه اینگونه بوده و به دنبال این که تفرقه راه بیندازند و حتی شعارهای وحدت بدهند اما این کار را نکنند نباشند، باید به دنبال این باشیم که انقلاب جان بیشتری بگیرد و جلو بیاید، مشت محکم در دهان آمریکایی ها خواهیم زد و باید هم بزنیم، ما می توانیم،بچه های دیروز این مشت را زدند و امروز هم می توانند و  می زنند.

انقلاب برای خودمان بوده و الهی است و جزو دین ما به شمار می رود، برخی خیال می کنند که انقلاب چیز دیگر بوده و مسأله فرعی است که بنده این موضوع را اشتباه می دانم، بخشی از عبادات ما ورود به مسائل سیاسی، فهمیدن و فهماندن آن است، اگر یاران امیرالمؤمنین بصیرت داشتند وضعیت آن‌گونه نمی شد، خود حضرت در نهج البلاغه می فرمایند یاران معاویه که باطل است با وفاتر از یاران من هستند که حق هستم، چرا باید این گونه باشد که آن ها در باطل خود با دقت عمل کرده و حواسشان را جمع کنند و سنگرها را یکی پس از دیگری بگیرند و جلو بیایند اما ما یکی از پس از دیگری به دلیل بد عمل کردن سنگرها را از دست بدهیم، این غلط است.

از شما هم تشکر می کنم که در جهت روشنگری جامعه گام بر می دارید، امیدواریم که موفق باشید./1323/ 402/ص

گفت وگو از حسن صحرائی و محمد قمین

ارسال نظرات