۰۳ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۶:۳۵
کد خبر: ۵۵۸۳۵۸
یادداشت؛

اشرافی‌‌گری خواص و خطر بی دینی مردم

رهبر انقلاب در درس خارج خود با انتقاد از علمایی كه با ماشين‌هاي گران قيمت رفت و آمد می‌كنند، فرمودند: «بعضي آقايان با ماشين ۲۰۰ ميليونی به درس مي‌آيند. عقل من كه قد نمی‌دهد! طلبه و ماشين ۲۰۰ ميليونی!...»
اشرافی‌‌گری اشرافی گری
اشرافی‌‌گری اشرافی گری

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از مسائلی که  فرهنگ جامعه را تهدید می‌کند و اصولا آفتی جدی برای آن به شمار می‌رود منش اشرافی‌گری است. اشرافی‌گری از هر شخص و با هر منصبی امری ناپسند است و تبعات ناخوشایندی را به همراه دارد.

ایجاد روحیه حرص و طمع، حسادت، چشم و همچشمی، اختلاف طبقاتی و گسترش فقر از جمله عوارضی است که اشرافی‌گری به آن دامن می‌زند.

از آن جایی که معمولا انسان‌ها تحت تأثیر تجملات و زرق و برق دنیا قرار می‌گیرند، وقتی شاهد اشرافی‌گری باشند طبیعتا ممکن است که روحیه قناعت را از دست بدهند و بخواهند با حرص و طمع، دست کم خودشان را از حیث مالی به شخص مورد نظر نزدیک کنند و چه بسا در این میان گرفتار مال حرام نیز شوند. همین یک مورد که انسان را  آلوده مال حرام کند، اثر مخرّب کمی نیست!

اثر نامطلوب دیگری که اشرافی‌گری سبب می‌شود، ایجاد روحیه چشم و همچشمی و تجمل‌گرایی است که آفتی اساسی برای جامعه شده است. خرید وسایلی که معمولا مورد نیاز نیست و چه بسا اگر صد سال هم بگذرد استفاده نمی‌شود از معضلاتی است که گریبانگیر خیلی از مردم شده  و مصداقی روشن از اسراف نیز هست.

به طورکلی خوی اشرافی‌گری در تناقض با آموزه‌های دینی و اخلاقی است. این خصلت، روحیه  تکبر و فخرفروشی را در خود دارد و عملا حس دنیا طلبی و دوستی دنیا و مادیات را در وجود انسان نهادینه می‌کند و در نهایت می‌تواند انسان را به طغیانگری بیندازد و او را از یاد قیامت غافل کند.  

اشرافی گری در مسئولان

اگر در جامعه اسلامی، مسئولان و حاکمان دچار اشرافی‌گری بشوند، آن موقع است که جامعه به مصیبتی بزرگ دچار شده است؛ چرا که لازمه اشرافی‌گری مسئول، زیر پا گذاشتن عدالت است که باید از ویژگی‌های اساسی یک مسئول حکومتی در جامعه اسلامی باشد. اینجاست که سخن از عدالت اجتماعی جز شعاری بی محتوا چیز دیگری نخواهد بود و عملاً  بازی دادن مردم است.

برخورد امیر مؤمنان با عثمان بن حنیف

امیر مؤمنان علیه‌السلام در مدت کوتاه خلافت ظاهری خود مواضع محکمی نسبت به این موضوع داشته است.  عثمان بن حنیف که از طرف امیر مؤمنان  حاکم بصره بود دعوت یکی از ثروتمندان بصره را پذیرفت و در یک مهمانی پر زرق وبرقی که مرفهین در آن مجلس بودند شرکت کرد.

حضرت امیر علیه‌السلام در نامه‌ای خطاب به عثمان بن حنیف او را مورد عتاب قرار  داد  و فرمود: «اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه‏‌داران بصره، تو را به مهمانى خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى. خوردنى‏‌هاى رنگارنگ براى تو آوردند و كاسه‏‌هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو گذاشتند. گمان نمى‏‌كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده‏‌اند، بیندیش که در كجايى و بر سر كدام سفره مى‏‌خورى؟ پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمى‏‌دانى دور بينداز و آنچه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن.

آگاه باش! برای هر مأمومی امامى است كه از او پيروى مى‏‌كند و از نور دانشش روشنى مى‏‌گيرد. آگاه باش! امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است. بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد اما با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد. پس سوگند به خدا! من از دنياى شما طلا و نقره‏‌اى نيندوخته و از غنيمت‏ هاى آن چيزى ذخيره نكرده‌‏ام، بر دو جامه كهنه‌‏ام جامه‏‌اى نيفزودم و از زمين دنيا حتى يک وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است! آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، فدک‏ در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و بهترين داور خداست. مرا با فدک و غير فدک چه كار؟ در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى‏‌گردد؛ گودالى كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند و دست‏‌هاى گور كن بزرگش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاک انباشته رخنه‌‏هايش را مسدود می‌كند. من نفس خود را با پرهيزكارى مى‌‏پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناک‌‏ترين روزهاست در امان و در لغزشگاه‏‌هاى آن ثابت قدم باشد... .»

این بیانات بخشی از نامه حضرت به کارگزار خویش است. نکته قابل تأمل اینجاست که این همه عتاب برای شرکت کردن در یک مجلس اشرافی است نه اینکه خود عثمان بن حنیف اشرافی شده باشد. حالا اگر عثمان بن حنیف اشرافی شده بود حضرت چگونه با او رفتار می‌کرد!

از این جا مشخص می‌شود که در حکومت اسلامی اشرافی نبودن مسئولان چه جایگاه مهمی دارد و باید سر لوحه مسئولان باشد که متأسفانه برخی، فاصله زیادی با این مرام و منش دارند!

توبیخ شریح قاضی به خاطر خرید خانه گران قیمت

به امام علیه‌السلام خبر دادند که شریح بن حارث، قاضى امام، خانه‏‌اى به 80 دینار خرید؛ حضرت او را خواست و فرمود: به من خبر دادند که خانه‏‌اى با هشتاد دینار خریده‌‏اى و سندى براى آن نوشته‌‏اى و شاهدانی آن را امضا کرده‌‏اند! شریح گفت: آرى اى امیر مؤمنان!

امام علیه‌السلام نگاه خشم آلودى به او کرد و فرمود: اى شریح! به زودى کسى به سراغت مى‌‏آید که به نوشته‌‏ات نگاه نمى‏‌کند و از گواهانت نمى‌‏پرسد تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. اى شریح! بیندیش که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشى که در این صورت، خانه دنیا و آخرت را از دست داده‏‌اى؛ اما اگر هنگام خرید خانه، نزد من آمده بودى براى تو سندى مى‌‏نوشتم که دیگر براى خرید آن به درهمى یا بیشتر، رغبت نمى‏‌کردى! آن سند را چنین مى‏‌نوشتم: این خانه‌‏اى است که بنده‏اى خوار، آن را از مرده‏اى آماده کوچ خریده! خانه‏‌اى از سراى غرور که در محلّه نابود شوندگان و کوچه هلاک شدگان قرار دارد! این خانه به چهار جهت منتهى مى‏‌گردد: یک سوى آن به آفت‏ها و بلاها، سوى دوّم آن به مصیبت‏‌ها، سوى سوم به هوا و هوس‏‌هاى سست کننده و سوى چهارم آن به شیطان گمراه کننده ختم مى‏‌شود و درِ خانه، به روى شیطان گشوده است! این خانه را فریب خورده آزمند، از کسى که خود به زودى از جهان رخت بر مى‌‏بندد، به مبلغى که او را از عزّت و قناعت خارج و به خوارى و دنیا پرستى کشانده، خریدارى کرده است!... .

رهبر انقلاب و اشرافی گری

رهبر معظم انقلاب در بیانات متعددی خطر اشرافی‌گری را گوشزد کرده‌اند. ایشان در بیانی فرمودند:

«از بلاهای حکومت‌های دنیا یکی همین است؛ چون رئیس کشور که شدیم، منابع مالی کشور در اختیار ما است؛ وسوسه بشویم؛ [بگویم‌] اینجا زمینِ خوب هست، اینجا امکاناتِ خوب هست، اینجا پولِ خوب هست؛ از اینها یک سهمی برداریم‌. آنهایی که خیلی شقی و بدبخت و روسیاهند، همه‌اش را برای خودشان برمی‌دارند، مثل رضاخان؛ آنهایی که یک خرده‌ای انصافشان بیشتر است، یک کمی‌اش را به دیگران می‌دهند، غالباً هم به اطرافیان خودشان؛ یک مقدار هم خودشان برمی‌دارند. این جزو بلایای حکومت‌ها است؛ همین حکومت‌های دموکراسی دنیا هم همه همین‌جور هستند. می‌شنوید؛ زن فلان رئیس جمهور در تعطیلی مثلاً زمستانی یا تابستانی به فلان جزیره‌ خوش آب و هوا مسافرت کرده، این‌قدر میلیون دلار خرج کرده! از کجا؟ فلان خانواده‌ی اشرافی سلطنتی برای مسافرت وارد فلان شهر شدند، این تعداد هتل، این تعداد امکانات در اختیارشان بود، در ظرف ده روز، بیست روز که ماندند، این مقدار میلیارد -مبالغ میلیاردی- خرجشان شد! حکومت امامت با این چیزها مخالف است. استفاده‌ شخصی از امکانات عمومی ممنوع؛ اجتناب از دنیا برای شخص خود.»

رهبر انقلاب در بیان دیگری درباره تأثیر اشرافیت مسئولان بر بدنه جامعه فرمودند:

«وقتی اشرافی‌گری در قلّه‌های جامعه به‌وجود آمد، سر ریز خواهد شد به بدنه؛ [آن‌وقت‌] شما می‌بینید فلان خانواده‌ای که وضع معیشتی خوبی هم ندارد، وقتی می‌خواهد پسرش را داماد یا دخترش را عروس کند یا مهمانی بگیرد، مجبور است به سبک اشرافی حرکت بکند.»

اشرافی‌گری در بین علمای دین

یکی از اقشار دیگر که اشرافیت آن‌ها به شدت خطرناک است و چه بسا از اشرافیت مسئولین نیز بدتر باشد اشرافیت علمای دین است.

رهبر انقلاب در درس خارج خود با انتقاد از علمایی كه با ماشين‌هاي گران قيمت رفت و آمد می‌كنند، فرمودند: «بعضي آقايان با ماشين 200 ميليونی به درس مي‌آيند. عقل من كه قد نمی‌دهد! طلبه و ماشين 200 ميليونی! اگر هم پول داشته باشی هم اسراف و حرام است.»

از آن جایی که علما با دین مردم سر و کار دارند و  مردم نیز معمولا  با نگاه ریز‌بینانه‌ای به آن‌ها نگاه می‌کنند،  اگر دچار اشرافی‌گری شوند ممکن  است که بخشی از مردم نسبت به اصل دین بدبین شوند و چه بسا به بی‌دینی متمایل شوند؛ چرا که خیلی از افراد  دینشان بر پایه اعتقاد و استدلال عقلی نیست و دینشان را از سیره  علما گرفته‌اند؛ از این جهت عملکرد علمای دین در دینداری مردم نقش به سزایی دارد. علاوه بر اینکه نفس اشرافی‌گری مذموم است و در بعضی موارد حرام نیز هست، در صورت بی‌دین شدن مردم، گناه این بی‌دینی هم به عهده آن عالمی است که با خوی اشرافی‌گری سبب آن شده است./999/ی۷۰۲/س

بابک شکورزاده

 

 

ارسال نظرات