۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۴:۲۵
کد خبر: ۵۵۸۷۵۷
گزارش؛

دروغگو مثل فعال اصلاح‌طلب دروغ‌‌پرداز مثل شبکه ملکه انگلیس

یک فعال اصلاح‌طلب شب پس از صرف شام تصمیم می‌گیرد یک دروغ بگوید و بی‌بی‌سی، دروغ او را به جهان مخابره می‌کند، به همین سادگی، به همین راحتی!
حدیث/ عاقبت راستگویی و دروغگویی

به گزارش خبرگزاری رسا، در روزهای اخیر انتشار دو خبر در فضای مجازی و شبكه‌های اجتماعی و سپس راه یافتن آن اخبار به رسانه‌های رسمی جنجال‌های زیادی را درست كرد و نكته مهم آنكه هر دو خبر كمی بعد تكذیب شد. تكذیبیه‌ها البته به روال این مدل اخبار به قدر اصل خبر دیده نمی‌شوند و كمتر هم منتشر كنندگان خبر دروغ اولیه پی دیده شدن تكذیبیه‌ها هستند. دروغ‌ها اغلب با هدف خاصی و حتی با علم یا حداقل ظن دروغ بودن و بدون شواهد كافی مبنی بر صدق آن منتشر می‌شود؛ بنابراین تمایل منتشر كننده‌ها چندان هم بر انتشار تكذیبیه‌ها نیست. مشكل اصلی اما آن است كه این روزها رسانه‌های رسمی هم تحت تاثیر دروغ‌های فضای مجازی قرار گرفته‌اند و گرچه یكی از وظایف رسانه بررسی صحت و سقم اخبار است، بدون هیچ بررسی شواهد و قرائنی، اخبار غیرموثق شبكه‌های اجتماعی را منتشر می‌كنند.

احضار خردسالان به دادسرا!

مسعود كاظمی خبرنگار سابق روزنامه اصلاح‌طلب شرق و سردبیر كنونی ماهنامه صدای پارسی است و همین عنوان به اضافه این نكته كه محتوای اخبار او علیه جریان انقلابی و به نفع لیبرال‌هاست، برای بی بی سی و بسیاری از كاربران فضای مجازی كافی است تا دروغ‌های او به عنوان خبر درج شود. شنبه شب پس از صرف شام! او در خبری عجیب مدعی شد دختربچه‌هایی كه در جشن جنجالی شهرداری در برج میلاد رقصیده بودند، به دادسرا احضار شده‌اند و 10 ساعت بازجویی شده‌اند و شناسنامه آنها بررسی شده تا ببینند 9 سال شده‌اند یا خیر! این خبرنگار ادعا كرده بود خودش با مادر یكی از این دخترها صحبت كرده است! این توئیت در همه جا پخش شد و بی‌بی‌سی فارسی هم خبر احضار كودكان به دادسرا را منتشر كرد.

اما فقط كمی اندیشه لازم بود تا بپرسیم چه اتفاق خاصی به لحاظ امنیتی روی داده و كدام بخش پرونده جشن مبتذل شهرداری پنهان است كه نیاز به 10 ساعت بازجویی دارد؟ از سویی مگر كودكان هم به دادسرا احضار می‌شوند؟ یك حقوقدان همان شب توئیت زد كه «اگر این آقا خبر درست داده باشد، تحلیلش اشتباه است. این اطفال نابالغ و نوجوانان زیر 18 سال طبق قانون به دادسرا نمی‌روند، و اگر جرمی مرتكب شده باشند، مستقیماً به مجتمع مخصوص خود می‌روند و نه دادسرای ارشاد. مگر برای اطلاع از جرمی كه بزرگسالان مرتكب شده‌اند.» كسی اما نخواست حرف حقوقی و قانونی را بشنود. خبر در توئیتر چرخید و چرخید و در نهایت سر از سایت و كانال تلگرامی بی بی سی فارسی درآورد! نكته دیگر آنكه لزومی به بررسی سن آن دختران هم نبود چون ایراد اصلی به برپایی یک مجلس نامتعارف بود.

تکذیب شد اما چه سود!

فردایش اما خبر تكذیب شد. یك منبع آگاه در پلیس احضار و بازجویی و گرفتن شناسنامه دختربچه‌های حاضر در برج میلاد را دروغ خواند. مسعود كاظمی توئیتش را حذف كرد و از قول مادر آن دختر نوشت: «دلیل حضور ما در وزرا به خاطر اتفاقات برج میلاد نبود؛ بلكه من در روز 8 مارس در میدان انقلاب توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شدم و از آنجایی كه بچه با من بود، او را هم به وزرا آوردند. سوال‌هایی هم كه از ما شد ارتباطی با موضوع برج میلاد نداشت.»

به همین سادگی جمع زیادی در نشر یك دروغ همكاری كردند بدون آنكه ذره‌ای به اهمیت آنچه بازنشر می‌كنند، توجه كنند. این خبرنگار پیش از این هم در روزنامه شرق گزارشی از یك بیلبورد شهرداری تهران علیه سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران نوشته بود كه اصلاً آن بیلبورد در خیابان‌های تهران وجود خارجی نداشت و صرفاً پوستر طراحی شده برای یك فیلم بود كه در هیچ جایی هم منتشر نشد. مسعود كاظمی، آن زمان و وقتی دروغش آشكار شد، گفت كه خودش بیلبوردی را ندیده است و به اعتماد فضای مجازی و گفته‌های برخی خبرنگاران اقدام به نوشتن چنین گزارشی كرده است: «با دوسه نفر از همكاران گپی زدیم و تصمیم گرفتم گزارش بنویسم. در همون بین یكی از همكاران گفت اگر اشتباه نكنم چنین پوستری (تاكید می‌كنم پوستر) را در مترو دیدم. »

به همین سادگی!

علی علیزاده در همین زمینه در توئیتی نوشت: «بازداشت خردسالان رقصنده برج میلاد مثل توپ صدا می‌كند. سلبریتی و جامعه‌شناس برای ابراز انزجار بسیج می‌شوند و به زندگی در ایران لعنت می‌فرستند. توپخانه ایران‌ستیزی یكبار دیگر روان ایرانیان را ناامن و‌ به آنها نفرت از خود تزریق كرده. ۲۴ساعت بعد خبر در سكوت تكذیب می‌شود. به همین سادگی!»

محمدرضا باقری هم می‌نویسد: «به خدا قسم اگر صنف درست و حسابی مطبوعات تو كشور داشتیم، كسی بعد از انتشار خبر دروغ بازجویی از دختربچه‌های برج میلاد، نمی‌تونست حتی روزنامه نگار باشه، چه برسه به اینكه سردبیر باشه. متأسفانه شغل ما رسانه‌ای‌ها حرمت ندارد. » و ...

دروغ تخریب خانه خانواده معلول سه نفره

در نمونه‌ای دیگر، عصر جمعه‌ گذشته یك رسانه محلی عكسی تاثر برانگیز از سه معلول بر ویرانه‌های یك خانه تخریب شده منتشر كرد كه در فضای احساسی پس از دیدن عكس، به سرعت دست به دست چرخید و شنبه و یك‌شنبه در رسانه‌های رسمی كشور كار شد. خبر اینگونه بود كه شهرداری ارومیه خانه این خانواده معلول را تخریب كرده است. سیاه نمایی علیه كل كشور و نظام و انقلاب به راه افتاد. همه انسانیت را زیر سوال رفته دیدند و فریادها بپا خاست. اما اصل ماجرا چه بود؟ شهرداری ارومیه طی اطلاعیه‌ای اصل قضیه را بازگو كرد و نشان داد كه رسانه‌ها در ماجرای شهرك ایثار فریب خوردند: «از چند روز پیش تخلف یك پیمانكار در محدوده سه راهی ایثار( خ شهید اسماعیل زاده) كه در مسیر خیابان هم بوده است، به سازمان پیشگیری گزارش می‌شود كه مأموران به محل مربوط مراجعه می‌كنند و با مقاومت و حاشیه‌سازی آن پیمانكار روبه‌رو می‌شوند. صبح جمعه مأموران سازمان پیشگیری كه به اتفاق مأموران نیروی انتظامی و حكم قانونی، قانون را اجرا می‌كنند و در آن لحظه هیچ نفری یا افرادی به عنوان ساكن دیده نمی‌شود و بعد از آن به اداره بر می‌گردند.

ساعتی بعد بنا بر گزارش اهالی، فرد پیمانكار با سوءاستفاده سه شهروند معلول (كه بنا بر تحقیقات صورت گرفته ساكن منطقه كشتارگاه هستند) را آنجا آورده و اقدام به تصویر برداری از حالات مختلف آن معلولان می‌كنند (كه در تصاویر هم‌پیداست خانمی كه به سوی خانه توسط چند مرد در حال انتقال است) و در نقشه‌ای دور از اخلاق، خانه را كه در اختیار فرد پیمانكار است به این خانواده منتسب می‌كنند و اقدام به مظلوم نمایی در كانال‌های تلگرامی و تهییج احساسات شهروندان می‌كنند. حال باید پرسید چرا بدون اطلاع كافی این امر به شهرداری منتسب و حتی بعد اقدام شایسته شهردار در عذرخواهی از شهروندان كه این روزها رسمی فراموش شده در بین مسئولان است، منتظر گزارش شهردار نمی‌شوند و دنباله رو مطامع سیاسی خود می‌شوند. »

در چنین فضایی هر خبری را می‌شود منتشر كرد؛ به هر هدفی می‌شود رسید وقتی رسانه‌های رسمی هم كه وظیفه بررسی راست و دروغ اخبار را دارند، خود فریب خورده شبكه‌های مجازی باشند؟ آیا برای رسانه‌ها تماس با شهرداری ارومیه و بررسی این خبر غیرممكن بود؟ مطابق احادیث ما شعبه‌ای از دروغگویی آن است كه هر چه را دیدیم بازنشر كنیم. این زنگ خطر رخنه شبكه‌های مجازی در رسانه‌های رسمی است. در واقع به جای آنكه رسانه‌ها به شبكه‌های مجازی خط بدهند، این فضای مجازی است كه دارد به رسانه‌های ما خط می‌دهد. با این روند رسانه‌ها بیش از پیش اعتبار خود را از دست خواهند داد. آیا قرار است ناشر دروغ‌ها باشیم یا برملا كنندگان آنها؟ تصمیم ما هویت ما را خواهد ساخت./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات