۳۰ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۴
کد خبر: ۵۸۲۸۰۲
ضریح مسافر؛

نگاهی به "پنجره های تشنه"

دستگاه امام حسین زن و مرد و پیر و جوان نمی‌شناسد، همه در درگاه حسین(ع) یکسان هستند. هیچ کسی دیگر به توان مالی، شأن علمی و درجه نظامی شناخته نمی‌شود.
پنجره های تشنه

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حتما داستان انتقال ضریح مطهر اباعبدالله الحسین(ع) از قم به کربلا را شنیده‌اید. روایت ماجرایی که از قم، تهران، ساوه، اراک، خرم آباد، اهواز، خرمشهر و مهران به سمت کربلا در حرکت هستند تا ضریح جدید را به مضجع شریف متصل کنند. داستان این اتفاق در کتاب پنجره‌های تشنه نوشته مهدی قزلی نوشته شد و در توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.

این کتاب روایت محبت مردم ایران به اهل بیت و امام حسین را مکشوف روایت می‌کند و شهد آن آتش زیر خاکستر مردم را روی کاغذ تصویرسازی می‌نماید و لحظه‌های ناب ارادت مردم را بازگو می‌کند.

قزلی از قم می‌گوید: «باران می‌آمد و مردم سیل شده بودند پست سر و کنار ضریح. با مداح حسین حسین جان می‌خواندند. کم کم از حرم حضرت معصومه دور می‌شدند. بعضی از مردم که جلوتر بودند، وقتی تریلی می‌رسید تواضع می‌کردند و برای احترام دست روی سینه می‌گذاشتند. به نظرم اگر قرار نبود این ضریح برود روزی قبر امام حسین در کربلا، مردم قم اجازه نمی‌دادند تا تریلی حرکت کند.»

نتیجه تصویری برای پنجره های تشنه

هنرمندانی که حاضر نبودند از ضریح دل بکنند: مردی میان سال شالش را به ستون‌های چوبی ضریح می‌کشید. یک نفر به او گفت: «حاج محمد دل نمی کنی! هان؟» حاج محمد گفت: «دوازده روز است اینجا جوشکاری می‌کنم. چطوری دل بکنم؟» آن بنده خدا گفت: «حالا ببین حال مرا که پنج سال است با این ضریح مشغولم.»

در ایام اربعین امام حسین که شهود عشق از دروازه‌های ابدیت سرچشمه می‌گیرد، شاید بد نباشد که روایت این داستان را دوباره در دل مرور کنیم. تریلی وقتی از مردم کنده می‌شد کمی سرعت گرفت. دیگر حتی آنها که می‌دویدند به تریلی نمی‌رسیدند. این وسط اسب سواری از کنار جاده بیرون آمد و با اسب خودش را رساند به ضریح در حال حرکت. معلوم بود از قبل اسب سفیدش را آماده کرده بود برای همین کار. عکاس و فیلمبرداران خوشحال بودند که سوژه‌ای را برای شکار پیدا کردند.

آخرش هم همه آنهایی که از همه جا امیدشان قطع شده بود، به امام حسین امیدوار باقی مانده بودند. با همین امید هم در شهر و روستا و جاده می‌آمدند به استقبال و بدرقه کاروان. همین رفت و آمدشان حالشان را خوب می‌کرد، حال معنوی‌شان. گیریم حال جسمی‌شان تغییری نکرد. معجزه امام حسین همین بود. این حال را می‌توان در دلی جستجو کرد که رنج عشق کشیده است و درد هجر، همان پیرزنی که خمیده خمیده عصا زنان در توره می‌رفت.

دستگاه امام حسین زن و مرد و پیر و جوان نمی‌شناسد، همه در درگاه حسین یکسان هستند. هیچ کسی دیگر به توان مالی، شان علمی و درجه نظامی شناخته نمی‌شود. تنها کسانی پذیرفته درگاه او هستند که دل صاف به هدیه آورده باشند و عشق ناب. همان هدیه‌ای که از مادرمان زهرا نصیب‌مان شده است. /۹۱۸۵۰۴/س

خبرنگار: علی اصغر سیاحت هویدا

ارسال نظرات