۰۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۱:۱۹
کد خبر: ۶۰۱۴۴۰

یادداشت حامد کاشانی یپیرامون انتصاب آیت الله رئیسی به ریاست قوه قضائیه

یادداشت حامد کاشانی یپیرامون انتصاب آیت الله رئیسی به ریاست قوه قضائیه
حجت الاسلام  کاشانی در یادداشتی نوشت: شخصی مسؤولیت دستگاه قضا را بر عهده گرفته که بنا دارد با بها دادن به انتقادات، گوش شنوا و قصد تحول داشته باشد.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام حامد کاشانی پیرامون در یادداشت اینستاگرامی  پیرامون انتصاب آیت الله رئیسی به ریاست قوه قضائیه چنین نوشت:

در اولین بار در مجلس سالانه ی شهادت حضرت جواد سلام الله علیه در منزلشان سخنرانی کردم، سال بعد نیز تکرار شد، چیزی نگذشت که ایشان به تولیت آستان ملک پاسبان رضوی سلام الله علیه منصوب گشت.

این ارتباط محدود زمینه ای فراهم ساخت تا بصورت مکرر و پیوسته انتقاداتی که در حوزه های مورد علاقه ام مانند نسخ خطی و... و به صورت کلی سازمان کتابخانه ها و بنیاد پژوهشها و امور اجرایی حرم مطهر می دیدم، با صراحت و بی رودر بایستی مطرح کنم، که معمولا با گشاده رویی پاسخ داده میشد و به آن توجه می گردید. (داخل قلاب بگویم که از همان اولین روز معمم شدن با خود عهد کردم که در مقابل مسئولان بدون مماشات و با صراحت امر به معروف و نهی از منکر کنم و هرگز مجیز مسئولی نگویم.)

این نقدها و پیشنهادها و از سوی دیگر استقبال و روی باز ایشان، باعث شد که در این زمینه رفت و آمد بیشتر شود.

تا این که بعضا در دوره حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری، نیز بارها در حضور یا با پیغام مواردی را صریح و شفاف مطرح نمودم و معمولا بدون تلخی، استماع و بعضا منجر به تغییر می گشت.

رسید به این اواخر که ایشان ریاست دستگاه قضا را عهده دار شد.

روز پیش از معارفه در شام شهادت امام هادی علیه السلام، در دفتر تهران آستان قدس، مجلس عزاداری برپا گشت و بنده نیز سخنران آن مراسم بودم. سی دقیقه ای در فصائل،عظمت و خدمات امام دهم گفتم و پیش از توسل و روضه، در خطاب به رئیس جدید ق ق گفتم: نکاتی هست که چون عهد شرعی دارم به صراحت می گویم.

مواردی از حکومت امیر المومنین علیه السلام برشمردم، از جمله این که الله الله از دور و بری ها و نزدیکان. آنها باید از دلسوزان و منتقدان انتخاب شوند نه متملقان و مگسان گرد شیرینی.

این که مستضعف مظلوم باید نزد شما قوی و عزیز باشد و سرمایه داران مفسد و نزدیکان مراکز قدرت که اهل صلاح نیستند، باید برای شما خُرد و بی مقدار و ضعیف باشند تا حق را از حلقومشان بیرون بکشید.

عرض کردم امیر سلام الله علیه در آغاز حکومت به مردم فرمودند: "اگر مال حرام را کابین زنانتان کرده باشید، آن را پس میگیرم."

اما بنده هر چه گشتم موردی در تاریخ برای این بازپس گیری نیافتم، اما می بینیم آن امام بی نظیر بلافاصله پس از تصدی حکومت، عبید الله پسر خلیفه دوم را که به بهانه قتل پدر چندین ایرانی مسلمان را کشته بود و خلیفه سوم با دخالت، او را از قصاص رهانده و به پرداخت دیه آن هم از بیت المال اکتفا کرده بود، برای قصاص فراخواند و در عمل امام، عدالت خواهی را ابتدا از آقازاده ها و سران و سردمداران و دانه درشت ها آغاز نمود.

باز گفتم به جای فرهنگ "به تو چه" که امروز هم بعضا در ق ق و این گوشه و آن گوشه به آمران به معروف و ناهیان از منکر میگویند، وقتی امیر علیه السلام دیدند پیرزنی از حاکمی شکایت کرده و حق نیز با اوست، به جای ابلاغ حکم عزل از طرق حکومتی و بعضا سریع تر (ارسال با چاپار)، حکم عزل را به دست همان پیرزن داد که به دیگران بفهماند، حکومت و دادگاه او "مردمی" است و اگر مردم به کمک حاکمیت در پاکسازی از مفسدان بیایند، از آنها استقبال می شود و تشویق می گردند و دستگاه ایشان گوش شنوایی برای گله های مردم است و هرگز به ایشان نمی گویند: تو چه کاره ای؟

به ایشان عرض کردم امروز دیده می شود، این تغییر شما برخی را خوشحال و امیدوار کرده و دعا میکنم که حدود ۷، ۸یا ۱۰ سال دیگر که این منصب را واگذار می نمایید به جای شادی و خوشحالی، آن روز ناراحت ومغموم باشیم.

به آقای رئیسی عرض کردم امروز تصدی این مقام تبریک ندارد. تبریک برای زمانی است که شما حقی احقاق کنید و از باطلی جلوگیری نمائید. آن موقع است که ما همگی در خدمت و فدایی شما خواهیم بود، چنان که از امیر سلام الله علیه نقل شده که فرمود: "حکومت برای من از این لنگه کفش کهنه و مندرس بی ارزش تر است مگر آن که حقی احقاق کنم یا باطلی را دفع نمایم."

از این سخنان موارد دیگری نیز گفتم و روضه خواندم و ... پس از جلسه حضار و هم شخص آقای رئیسی تشکر نمود و رسما از حقیر و امثال من خواست تا انتقاد دلسوزانه و انتقال مطالب خیرخواهانه را ادامه دهیم.

غرض از ذکر این کلمات، این بود که به فضل الهی شخصی مسئولیت دستگاه قضا را بر عهده گرفته که ظاهرا بنا دارد با بها دادن به انتقادات، گوش شنوا و قصد تحول داشته باشد. امیدوارم در واقع هم چنین شود.998/د102/ق

میثم صدیقیان
ارسال نظرات