۱۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۰
کد خبر: ۷۰۱۶۳۱
به مناسبت سالروز میلاد پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت؛

امام محمد باقر و تعیین چارچوب مشخص برای حرکت کلی تشیع

امام محمد باقر و تعیین چارچوب مشخص برای حرکت کلی تشیع
امام باقر(ع) در دوران امامت خود به تشیع، چارچوب و ویژگی‌های تفصیلی مشخص داد و اسلام را در چهره حقیقی‌اش نمود بخشید.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، دوران امامت امام باقر(ع)، تقریباً شبه آغازی است برای نقش دوم از نقش‌هایی که امامان(ع) ایفا کرده‌اند. زندگی ائمه هدایت را می‌توان بر پایه سه نقش، بخش‌بندی کرد:

نگاهی به نقش سهگانه ائمه اطهار در پیشبرد اهداف الهی

نقش نخست: نقش مصون‌سازی اسلام در برابر آسیب کژروی است. آسیبی که پس از رحلت پیامبر(ص) روی داد و ممکن بود اسلام را سراسر به باد فنا دهد. برای ائمه اطهار(ع)، در این مرحله پیش از هر چیز این مهم بود که اسلام استوار داشته شود، هرچند به‌اندازه‌ای که اگر حتی از آن، جامعه یا قانون یا حکومتی برجا نماند، دست‌کم شریعتی از آن بر جا بماند. این نقش – در حقیقت – نقشی است که امیرمؤمنان(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ایفا کردند و تا امام سجاد(ع) ادامه یافت.

نقش دوم: نقش ایجاد چارچوب ویژه برای شیعیان، به‌عنوان گروه مؤمن و پاسدار بر میراث حقیقی اسلام و شریعت و احکام قرآن است. در حقیقت، برخلاف آنچه ناآگاهان از اصول این خانواده می‌پندارند، این به آن معنا نیست که جوهر تشیع به‌طور پلکانی شکل گرفته باشد. تشیع به‌طور تدریجی و پله‌ای شکل نگرفته است و تعالیمی که امام باقر(ع) در سطح همگانی به دست گروه شیعه می‌دهد، همان چیزی است که به استناد متون صحیح و ثابت، امیرمؤمنان(ع) به دست می‌داده است، اما در سطح بسیار ویژه از گروه و در سطح محدود به سلمان و ابوذر و همانندان ایشان.

پس تشیع، همان تشیع است، اما برنامه‌ای که امامان(ع) بر اساسش عمل می‌کرده‌اند، فراخور اقتضای اهداف اسلامی در هر مرحله، رویکرد کلی و سازمان‌دهی و شکل‌گیری متفاوتی داشته است. بنابراین امام باقر(ع) در حقیقت شبه آغازی برای نقش دوم است، یعنی نقش ایجاد چارچوب تفصیلی برای گروه نجات یافته(شیعه)؛ که این نقش با امام رضا(ع) به پایان می‌رسد.

در نقش دوم، روشن شد که مسئله فقط مسئله تعصب یک نفر بر سر اسلام نیست، بلکه مسئله یک عقیده و یک جماعت و یک شیوه ویژه در تفسیر اسلام است. این شیوه همان شیوه‌ای است که باید کل جامعه اسلامی را رهبری کند.

نقش سوم: نقش آماده‌سازی برای به دست گرفتن زمام حکومت است و از دوران ولایت و امامت امام رضا (ع) آغاز می‌شود. در این مرحله دیگر شیعیان به سطحی رسیدند که آنان را به گرفتن زمام حکومت نزدیک می‌کرد. پایگاه‌های مردمی آنان به‌جایی رسید که خطر سیاسی بی‌چون و چرایی برای خلفا شکل می‌داد. به همین سبب از امام رضا(ع) به بعد، تغییری بنیادین در رویکرد سیاسی خلفا به امامان(ع) به وجود می‌آید.

امام باقر و آغاز نقش دوم

امام باقر(ع) زمانی به عرصه آمد که نقش نخست به پایان رسیده بود و دیگر همه مسلمانان می‌دانستند که پدران این بزرگ‌مرد، کسانی بوده‌اند که جان و خون و زندگی خود را فدا کرده‌اند و از آسایش دنیا دست کشیده‌اند تا در برابر این کژروی بایستند و به مردم – دست‌کم – بگویند که این، اسلام نیست، بلکه چیزی جز اسلام است، و این اجرا چیزی جز آن نظریه حقیقی اسلامی است، و این واقعیت بیرونی چیزی جز ادعایی است که می‌شود، و مفهومی که کتاب و سنت به دست می‌دهند، چیزی غیر از این نمودی است که در دستگاه این پیشوایان کج‌رو شکل گرفته است.

پس از آنکه این مهم از گذر نقش نخست به انجام رسید، امام باقر(ع) آمد تا بگوید: این نقشی که به انجام رسید، فقط یک سری اعمال شخصی نبوده که کسانی جداجدا برای مصلحت اسلام انجام داده باشند و تنها تعصب بر سر اسلام وجه مشترک آن‌ها باشد، بلکه این نقش در حقیقت نما و نمودی است از یک گروه آگاه که به‌طور صحیح و آگاهانه به اسلام ایمان دارد. این جماعت و این گروه، همان گروه نجات‌یافته‌ای است که رسول خدا(ص) ذکر فرمود. این گروه نشانه‌های ویژه و چارچوب ویژه و شرایط ویژه خود را دارد و در برابر شاخه‌های گوناگون معارف اسلامی روز، موضع ویژه خود را دارد.

دادن چارچوب مشخص به تشیع، مسئولیت اصلی امام باقر

امام در این مقام با مسئولیت‌های بسیار بزرگ و بسیار مهمی روبه‌رو بود. نخست و پیش از هر چیز آنچه بر عهده ایشان بود این بود که به تشیع، چارچوب و ویژگی‌های تفصیلی مشخص دهد و کار را از حیطه عمل یک یا دو یا سه نفر درآورد و به عملی تبدیل سازد که در یک گروه نمود می‌یابد و اسلام را در چهره حقیقی‌اش نمود می‌بخشد.

امام باقر(ع) از دو راه به این مهم پرداخت:

یکی: از راه آگاهی‌بخشی و پرورش گسترده و متنوع درون مکتب خود؛

و دیگری: از راه رودررویی با امت بر اساس این چارچوب. امام با ذهنیت مردمانی که به چارچوب اهل‌بیت(ع) ایمان ندارند، رودررو می‌شود و تقریباً برای نخستین ‌بار در زندگی امامان(ع)، امام باقر(ع) با امت بر اساس این چارچوب رودررو شد و ذهنیت بیشتر افراد امت را که به این چارچوب ایمان نداشتند، به چالش کشید.

امام باقر(ع) شعار خود را آشکار و صریح در سطح امت پیش نهاد، به شیوه‌ای که نسبت به پدران ارجمند ایشان معمول نبود. به‌عنوان نمونه در روایت است که: امام باقر(ع) به همراه فرزند خود امام صادق(ع) خانه خدا را حج گزارد. وقتی ایشان به مسجدالحرام رسیدند، حال آنکه هزاران تن از مردم در این مسجد حج می‌گزاردند، امام صادق(ع) روبه‌روی پدر خود ایستاد و علناً فرمود: ما چنینیم و ما چنانیم... و مفهوم شیعی از اهل‌بیت(ع) را آشکار و مشخص ارائه کرد و در برابر آن جمعیت (جمعیت هشام بن عبدالملک) علناً این مفهوم را بیان فرمود که: ما از این ویژگی‌ها و این صفات برخورداریم – که بازگشت آن به این بود که اهل‌بیت(ع) پیشوایان روحانی و اجتماعی در جامعه اسلامی هستند – و ما وارثان راستین اسلام هستیم. (دلائل الامامة، ص 104)

این اعلان در سطح جمهور مردم و هم‌زمان با حضور خود هشام بی‌هدف نیست، بلکه هماهنگ با نیازمندی‌های این نقش انجام شده است.

همچنین همانند این رویداد، جای دیگری نیز روی می‌دهد، وقتی امام باقر(ع) سوی خلیفه اموی فراخوانده شد و وقایعی روی داد که امر بر خلیفه دشوار شد، خلیفه از ایشان پرسید: آیا تو از فرزندان ابوتراب هستی؟ آیا ترابی هستی؟ سپس کلامی گفت که می‌خواست با آن امام را تحقیر کند. آنگاه امام باقر(ع) پیش روی خلیفه ایستاد و خطبه‌ای خواند و همین مفهوم را اعلان کرد. ایشان مفهوم شیعی روشن را آنجا علناً بیان فرمود. (ر. ک: مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 203) امام حسین(ع) این مفهوم را اعلان نکرد، با اینکه علیه یزید انقلاب کرد.

همه این‌ها نشان می‌دهد که هنگام نقشی نو فرا رسیده و ما در آستانه برنامه‌ای نو و هدف اصلی نوینی هستیم که با هدف اصلی نقش قبلی متفاوت است./9314/ی703/

هادی رحیمی کوهستان

هادی رحیمی
ارسال نظرات