۲۶ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۹:۰۴
کد خبر: ۷۴۱۸۷۹

روایت زندگی پزشکی که روزانه ۷۰۰ بیمار را ویزیت می‌کند!

روایت زندگی پزشکی که روزانه ۷۰۰ بیمار را ویزیت می‌کند!
یکی از مشکلاتی که پزشکان تازه فارغ‌التحصیل شده با آن دست و پنجه نرم می‌کنند این است که تا دو سه سال اجازه تأسیس مطب و کار کردن به صورت مستقل را ندارند. چرا؟ چون باید با طبابت کردن در شهرهای کوچک و یا مناطق دور افتاده امتیازی را کسب کنند که این کسب امتیاز قریب به دو الی سه سال زمان خواهد برد.

اصالتاً گیلانی است. می‌گوید از نوجوانی به پزشکی و معاینه بیماران علاقه داشته و به قدری عاشق رشته پزشکی و خدمت به بیماران بوده که با پشتکار به درس‌ خواندن ادامه داده و اکنون نزدیک به چهار سال است به عنوان پزشک عمومی فارغ‌التحصیل شده است. « یحیی هاشمی نسب» پزشک جوانی است که در شهر آستارا استان گیلان زندگی می‌کند و برای گذراندن زندگی و امرار معاش در استان‌های محروم و شهرهای دورافتاده هم طبابت می‌کند. او در حال حاضر در استان گیلان به عنوان پزشک خانواده خدمت می‌کند اما کفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد برای همین در یکی از بیمارستان‌های استان اردبیل به عنوان پزشک شیفت اورژانس مشغول است.

هاشمی نسب مدعی است که در اورژانس این بیمارستان روزی ۷۰۰ - ۸۰۰ بیمار ویزیت می‌کند و در ادامه درباره شرایط کاری‌اش می‌گوید: « من در اورژانس یکی از این بیمارستان‌ها به عنوان پزشک شیفت کار می‌کنم. در بیمارستان‌های استان اردبیل میزان پذیرش بیماران سرپایی‌ بسیار بالا است. اما در اکثر موارد، حال جسمی مراجعین وخیم نیست. اکثر بیمارهایی که به ما در بخش اورژانس مراجعه می‌کنند بیماران سرپایی هستند که نیازی به بستری شدن ندارند و با تجویز یک دارو و تزریق سرم حالشان رو به راه می‌شود. من در اورژانس این بیمارستان به طور میانگین روزی ۷۰۰ تا ۸۰۰ بیمار ویزیت می‌کنم.

یکی از نکاتی که ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول می‌کند این است که یک پزشک چگونه می‌تواند این میزان از بیمار را در طول روز ویزیت کند؟»

مشکل جامعه پزشکی ایران «کمبود پزشک» نیست!

یکی از مسائلی که این روزها بیمارستان‌ها و مراکز درمانی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و مسؤولان وزارت بهداشت و شورای عالی انقلاب فرهنگی مدعی آن هستند، معضل «کمبود پزشک» است. چندی است که دولت برای حل این مسئله در تلاش است و در پی این موضوع  در سال ۱۴۰۰ مصوبه‌ای با مضمون افزایش ۲۰ درصدی ظرفیت پزشکی در کشور به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. اما همچنان کمبود نیرو، پرستار و پزشک جزو مشکلات اساسی مراکز درمانی کشور در استان‌ها و شهرهای مختلف است. در این راستا برخی از پزشکان مدعی هستند که به اندازه کافی پزشک و پرستار در کشور وجود دارد اما مشکل اصلی جامعه پزشکی ایران کمبود پزشک نیست. بلکه مشکل مدیریت نامناسب و توزیع نامتناسب پزشک است.

هاشمی نسب یکی از پزشکانی است که معتقد است مشکل جامعه پزشکی ایران، کمبود پزشک نیست. بلکه بها ندادن به پزشکان، نگذاشتن امکانات کافی در اختیار فعالان این صنف و وجود برخی از موانع قانونی باعث شده تا بسیاری از پزشکان از کار کردن منصرف شده و گاهاً اقدام به مهاجرت کنند.

بله در حال حاضر دچار کمبود نیرو در بسیاری از مراکز درمانی در شهرهای مختلف هستیم. اما کمبود نیرو به دلیل کمبود پزشک نیست. مشکل اصلی این است که ارگان‌های مربوطه نمی‌خواهند برای پزشکان و نیروی مورد نیاز مراکز درمانی هزینه کنند. در واقع می‌خواهند با کمترین هزینه بیشترین کارایی را از پزشک بگیرند. 

به عنوان مثال اگر قرار باشد ۱۰۰۰ تومان برای پزشک شیفت هزینه شود، اگر ۱۰ تا پزشک شیفت در یک اورژانس کار کنند این ۱۰۰۰ تومان تقسیم ۱۰ می‌شود و اگر یک دکتر هم به عنوان پزشک شیفت کار کند آن ۱۰۰۰ تومان به همان یک نفر داده می‌شود. یعنی برای افزایش نیرو بودجه داده نمی‌شود.  در ابتدا بودجه معینی را تعیین می‌کنند. اگر توانستند با آن بودجه از ۱۰ تا پزشک کار می‌کشند و اگر نتوانستند آن پول را به یک پزشک می‌دهند و آن پزشک مجبور است همه کارها را به تنهایی انجام دهد.»

پزشک بیمار را نمی‌بیند بلکه بیمار پزشک را می‌بیند!

وی در ادامه درباره چگونگی ویزیت ۷۰۰ تا ۸۰۰ بیمار در روز می‌گوید: « برخی‌ها از من می‌پرسند که چگونه این تعداد از بیمار را در یک روز معاینه می‌کنی؟ بله ویزیت و معاینه دقیق یک بیمار زمان بر است. در واقع بیمار پزشک را می‌بیند تا پزشک بیمار را. من  و یکی دیگر از همکارانم هر کدام در روز خصوصاً در ساعت‌های شلوغ، میانگین در هر دقیقه یک بیمار و در هر ساعت نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ بیمار را ویزیت می‌کنیم. انقدر سریع با بیمار صحبت می‌کنیم تا یک شرح حال نسبی از بیمار به دست آوریم و بتوانیم برایش نسخه بنویسیم. 

شاید برخی از افراد بگویند که این پزشک چه درآمد بالایی دارد. اما باید بگویم که در به قدری میزان حقوق ما پایین است که هر پزشکی با این میزان از حقوق حاضر به کار کردن نمی‌شود. اما اگر کسی از افراد مسؤول بپرسد که چرا یک پزشک باید روزی ۷۰۰ تا ۸۰۰ بیمار را به تنهایی ویزیت کند می‌گویند‌: « ما کمبود پزشک داریم.»

بیمارانی که از خدمات کم هزینه بیمارستان سوء استفاده می‌کنند

این پزشک عمومی درباره چرایی بالا بودن تعداد مراجعین بیمارستان می‌گوید: « یکی از مهم‌ترین علت‌های این مسئله ارائه خدمات رایگان و یا با قیمت بسیار پایین است. البته این مسئله فقط مختص برای بیمارستانی که من در آن فعالیت می‌کنم نیست. در بیمارستان‌های بسیاری خصوصاً استان‌ها و مناطق محروم این مسئله بسیار دیده می‌شود. من اصلاً با این مسئله که خدمات درمانی باید گران شود موافق نیستم. حتی از نظر من رابطه مالی بیمار و پزشک کاملاً باید حذف شود. کلاً هزینه‌های درمان را بیمه  باید پرداخت کند.

اما زمانی که میزان پرداختی بیمار بسیار پایین است؛ بیمار حتی زمانی‌هم که بیمار نیست یا فقط در حال رد شدن از کنار در بیمارستان است به خودش ‌می‌گوید: « من که دارم از اینجا رد می‌شوم بگذار بروم یک ویزیت هم بشوم...» بنابراین ناخودآگاه میزان مراجعینی که نیاز هم ندارند اما به بیمارستان مراجعه می‌کنند بالا می‌رود و فشار کار بر دوش پزشک است. درحالیکه افزایش درآمدی نخواهد داشت.»

حقوق یک پزشک: « ساعتی ۵۰ هزار تومان

وی درباره شرایط دریافتی پزشکان از مراکز درمانی می‌گوید: « روش دریافتی هر پزشک در مراکز درمانی مختلف متفاوت است. به عنوان مثال برخی از بیمارستان‌ها و مراکز درمانی با پزشکان ساعتی حساب می‌کنند مثلاً بابت هر یک ساعت خدماتی که پزشک به بیماران ارائه می‌دهد ۵۰ هزار تومان دریافت می‌کند. برخی دیگر از مراکز به ازای هر یک بیمار مبلغ معینی را به پزشک پرداخت می‌کنند. به عنوان مثال می‌گویند ما به ازای هر بیمار به شما ۱۰ هزار تومان می‌دهیم. 

اما با توجه به وضعیت اقتصادی حال حاضر کشور دیگر کسی با ساعتی ۵۰ هزار تومان کار نمی‌کند. در واقع پزشکانی که با ساعتی ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان کار می‌کنند، رایگان کار می‌کنند. اصلاً منطقی نیست که یک پزشک برای روزی ۵۰۰ هزار تومان، ۱۰۰ تا بیمار ویزیت کند.»

همه پول‌ها تو جیب بیمه ریخته می‌شود!

هاشمی نسب درباره میزان پرداختی مردم و چرایی پایین بودن دریافتی پزشکان می‌گوید: «در حال حاضر یک پزشک عمومی مستقر در بخش اورژانس با دریافت مبلغی نزدیک به ۱۰ هزار تومان «همراه با دفترچه بیمه» بیمار را ویزیت می‌کند. البته لازم به ذکر است که مبلغی دریافتی برای اورژانس است و تماماً به پزشک داده نمی‌شود.

بیمه سال به سال افزایش نرخش را روی بیمه مردم اعمال می‌کند اما وقتی به پزشکان می‌رسد می‌گوید: «تعرفه پزشک که نباید افزایش پیدا کند. یعنی بیمه تعرفه پرداختی خود را به پزشک بالا نمی‌برد.» مردم فکر می‌کنند زمانی که تعرفه‌ها افزایش پیدا می‌کند دریافتی پزشک از بیمه بیشتر می‌شود. درحالی که این چنین نیست. تعرفه به معنی افزایش دریافتی از مردم نیست. تعرفه یعنی پرداختی بیمه به پزشک نسبت به پرداختی مردم به پزشک بالاتر برود. اما بیمه به جای این کار چه می‌کند؟ نه تنها بیمه پرداختی خود را به پزشک افزایش نمی‌دهد بلکه تعرفه پرداختی مردم به پزشک را افزایش می‌‌‌‌‌‌‌دهد.  

امروزه همه مردم تصور می‌کنند که پزشک‌ها وضع مالی بسیار خوبی دارند. یک حقوق ۱۰ - ۱۵ میلیونی برای یک پزشک واقعاً فاجعه‌ است. همچنین برخی از پزشکان به صورت کارانه‌ای فعالیت می‌کنند. این دست از پزشکان در کنار حقوقشان کارت کارانه هم دارند. کارانه به این شکل است که پزشک به بیمارستان خدماتی را ارائه می‌دهد و بیمارستان بابت آن خدمات یک پولی را  از مردم دریافت می‌کند. مردم فکر می‌کنند که کل پول ویزیت تو جیب پزشک می‌رود. درحالیکه این طور نیست. به عنوان مثال اگر یک پزشک ۵۰ میلیون تومان خدمات ارائه داده باشد از آن ۵۰ میلیون نهایتاً با در نظر گرفتن طرح پلکانی ۱۰ - ۱۱ میلیون تومان حق پزشک است که پس از کم شدن مالیات و کسورات بیمه‌ای از این مبلغ نزدیک به چهار تا پنج میلیون تومان سهم کارانه پزشک می‌شود. در اکثر موارد این کارانه با وقفه شش ماهه تا یک سال به پزشک پرداخت می‌شود.»

بقیه پول‌ها چه می‌شود؟

وی ادامه می‌دهد: «بقیه پول‌ها داخل جیب بیمه ریخته می‌شود اما بد و بیراهش را دکتر بنده خدا می‌خورد. چرا؟ چون مردم تصور می‌کنند که پول را پزشک دریافت می‌کند. بیمه پول‌ها را دریافت می‌کند و به هیچکس نمی‌دهد. در حال حاضر بیمه به قدری قدرت دارد که کسی نمی‌تواند حرفی به او بزند. بیمه ماه به ماه پول را از مردم می‌گیرد اما به پزشک می‌گوید: «ندارم!»

بالغ بر ۹۰ درصد پزشکان کشور درآمدهای معمولی دارند

این پزشک در پاسخ به این پرسش که چرا برخی از پزشکان درآمدهای چندصد میلیونی دارند اما برخی دیگر در هزینه‌های امرار معاششان مانده‌اند می‌گوید: « چند درصد از پزشکان از طریق تخصصشان تجارت می‌کنند؟ جمعیت پزشکان ایران نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر است که شاید هزار یا دو هزار نفر از آنها درآمدهای خوب و آن چنانی داشته باشند. بالای ۹۰ درصد از پزشک‌های کشور ما درآمدهای بسیار معمولی و پایینی دارند. تمام هم کلاسی‌های من در سطوح مختلف از درآمدهای نسبتاً پایین یا متوسط برخوردارند.

برخی از پزشکان قدیمی هستند که شناخته شده‌اند و درآمدهای بالا دارند. مردم یک درصدی از پزشکان که عموماً از پزشکان قدیمی تر هستند را می‌بینند و فکر می‌کنند همه پزشک‌ها وضع مالی بسیار خوب و درآمد بسیار  بالایی دارند در حالیکه اینطور نیست. پزشکان قدیمی نسبت به ما درآمد بهتری دارند و ماهم نسبت به پزشکانی که فارع‌التحصیل شده‌اند وضعیت بهتری داریم. چون روز به روز وضعیت بدتر می‌شود. رشته پزشکی بسیار ظاهر لوکسی دارد اما درونش زیبایی ظاهرش را ندارد. 

من بسیار رشته پزشکی را دوست داشتم و با علاقه سمت این رشته آمدم. اما الآن به هیچکس پیشنهاد نمی‌کنم که پزشکی بخواند. چون اگر پزشکی بخواند نمی‌تواند از پس هزینه‌های زندگی‌اش بربیاید. من الآن مجبور هستم که به استان‌های دور افتاده بروم برای اینکه بتوانم زندگی‌ام را بچرخانم. هرچند که کار کردن در مناطق دورافتاده هیچ فرقی با کار کردن در تهران ندارد.»

چرا پزشکان حاضر نیستند در مناطق محروم طبابت کنند؟

هاشمی نسب درباره چرایی کمبود پزشک در استان‌ها و مناطق دور افتاده می‌گوید: «هیچ امکاناتی به پزشکان نمی‌دهند. هیچ هزینه‌ای برای پزشکان نمی‌کنند. من برای مأموریت به خوزستان رفتم؛ اتاق اسکانی که برای من به عنوان پزشک در نظر گرفتند به قدری بد بود که رغبت نمی‌کردم داخلش بروم. حتی یک جای خواب درست برای یک پزشک در نظر نمی‌گیرند. پزشکی که در مناطق دورافتاده خدمات ارائه می‌دهد باید از نظر جانی و روانی امنیت داشته باشد. باید از یک شرایط رفاهی نسبی برایش فراهم باشد.خب چرا یک پزشک باید از راحتی و آرامش خود بگذرد و به مناطق دورافتاده برود؟

اگر پزشکی برای مأموریت و کار به استان‌ها و مناطق دورافتاده برود دریافتی‌اش هیچ فرقی نخواهد کرد. یعنی اگر حقوق یک پزشک در شهری که در آن زندگی می‌کند ۱۰ میلیون تومان باشد، زمانی هم که برای مأموریت به خوزستان و مناطق دور افتاده می‌رود حقوقش همان ۱۰ میلیون تومان خواهد بود و هیچ افزایشی نخواهد داشت. خب باید برای یک پزشک صرف داشته باشد تا بپذیرد در یک مسیر دورتر خدمات ارائه دهد.

من برای طبابت به استان هرمزگان بند خمیر رفته بودم که حق کارانه من پس از اعمال پلکان کارانه‌ای و کسورات بیمه‌ای مبلغ چهار میلیون تومان بود. من از این چهار میلیون تومان فقط سه میلیون تومان هزینه بلیط هواپیما دادم. حتی هزینه رفت‌وآمد من هم با خودم بود.»

الآن پزشکانی هستند که برای کار بهتر تا عمان می‌روند. مگر می‌شود که به این پزشکان امکانات خوب داد اما در مناطق محروم مملکت خودشان خدمات ارائه ندهند؟

پزشکانی که دستشان تو حنا مانده است

هاشمی نسب در پاسخ به این پرسش که چرا بیمارستان‌ها با وجود میزان کافی پزشک و پرستار در کشور همچنان با کمبود نیرو مواجه هستند می‌گوید: « خب دولت چندتا از پزشک‌های موجود در کشور را استخدام کرده که پزشک کم دارد؟ دو تا سه تا نهایت ۱۰ تا پزشک را استخدام می‌کند و مابقی دستشان در حنا می‌ماند. از دوستان من که تعداشان نزدیک به ۲۰۰ نفر است کمتر از تعداد انگشتان دست استخدام شده‌اند. تعداد پزشکانی که در هر استان استخدام شبکه بهداشت و درمان می‌شوند کمتر از انگشتان دست است. 

الآن بسیار کم پیش می‌آید که پزشکی را در شبکه بهداشت و درمان استخدام کنند. اکثراً با پزشک‌ها به صورت قرار دادی کار می‌کنند. تا اگر پزشکی نسبت به میزان و موعد پرداختی حقوقش اعتراض کرد سریع باهاش خداحافظی کنند. البته اعتراض پزشکان برای عقب افتادن پرداخت حقوقشان یک ماه دو ماه نیست. پزشکانی هستند که یک سال حقوق نگرفته‌اند و تازه بعد از یک سال یک الی دو ماه از حقوقشان را دریافت می‌کنند.

چرا برخی از پزشکان از ایران به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند؟ چون نمی‌توانند اینجا کار کنند. چون از حداقل حقوق اجتماعی به عنوان یک پزشک برای کار کردن محروم هستند. چون با وجود تمام سختی‌های تحصیل و... فشار رویشان است. بخدا مهاجرت کردن و کار کردن در خارج از کشور هم مشکلات خاص خودش را دارد، اصلاً آسان نیست. اما بسیاری از متخصص‌ها مهاجرت را به ماندن ترجیح می‌دهند.»

 پزشک خانواده حق داشتن مطب را ندارد!

این پزشک عمومی در خصوص سختی‌های تأسیس مطب شخصی می‌گوید: «مطب زدن هم دارای مشکلات بسیار زیادی است.  من در حال حاضر در گیلان به عنوان پزشک خانواده فعالیت می‌کنم. در طرح پزشک خانواده یک قانونی وجود دارد که «پزشک خانواده» حق گرفتن مجوز و پروانه تأسیس مطب را ندارد. اما هیچ دلیل و منطق خاصی پشت این قانون وجود ندارد. 

در حال حاضر من در شیفت صبح به عنوان پزشک خانواده فعالیت می‌کنم اما وقت من در شیفت عصر خالی است. من اگر مطب شخصی خود را داشته باشم می‌توانم از وقت خالی‌ام در شیفت عصر استفاده کنم. اما در جواب اعتراض‌های من تنها پاسخی که داده می‌شود این است که می‌توانید برای پر کردن شیفت عصرتان در بخش اورژانس کار کنید. در واقع با این قانون در پزشک خانواده حق کار را به صورت آزادانه از پزشک گرفته‌اند. من اگر بخواهم مجوز مطب بگیرم باید از پزشک خانواده خارج شوم.

یکی از مشکلاتی که پزشکان تازه فارغ‌التحصیل شده با آن دست و پنجه نرم می‌کنند این است که تا دو سه سال اجازه تأسیس مطب و کار کردن به صورت مستقل را ندارند. چرا؟ چون باید با طبابت کردن در شهرهای کوچک و یا مناطق دور افتاده امتیازی را کسب کنند که این کسب امتیاز قریب به دو الی سه سال زمان خواهد برد.  یکی از دوستان من مجوز تأسیس مطب برای جمعیت داخل شهر گرفت و با بیمه سلامت طرف قرار داد بود. این پزشک ماهی ۲۰ میلیون تومان پرداختی به بیمه سلامت دارد. اما از این ۲۰ میلیون باید حقوق پرستار، اجاره مطب، هزینه وسایل و تجهیزاتی که برای مطب نیاز است و... را پرداخت کند. از این ۲۰ میلیون چقدر برای دکتر می‌ماند؟ 

من بعد از فارغ‌التحصیل شدن به سربازی رفتم. در آن زمان می‌خواستم مجوز تأسیس مطب بگیرم اما به من می‌گفتند‌: « چون سرباز هستی نمی‌توانی مجوز بگیری! ...» الآن هم که سربازی‌ام تمام شده است بخاطر اینکه پزشک خانواده هستم به من مجوز نمی‌دهند.»

 چند درصد از پزشکان ایرانی درآمد دارند؟

هاشمی نسب درباره شرایط کاری و میزان درآمد پزشکان می‌گوید:‌ «از جامعه پزشکان ایران که نزدیک به ۲۰۰ هزار جمعیت دارد نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر، زیر ۴۰ سال سن دارند. این دسته از افراد شامل پزشک‌های عمومی، رزیدنت دوره تخصص و یا فارغ‌التحصیل‌های دوره تخصص هستند که تازه می‌خواهند به سربازی بروند.

آیا این این افراد توانسته‌اند تا سن ۴۰ سالگی درآمدی داشته باشند؟ خیر. چرا؟ چون در حین خواندن تخصص اجازه کار کردن ندارد. چرا یک دانشجوی دوره تخصص اجازه کار ندارد؟ از دوره آقای هاشمی اجازه کار کردن از دانشجوهای دوره تخصص پزشکی گرفته شد و در ازای آن یک حقوق ناچیزی به آنها می‌دهند. امروز به دانشجوی دوره تخصصی که مجرد است ۸ میلون تومان و به دانشجوی متأهل ۱۱ میلیون تومان بدون داشتن حق کار حقوق داده می‌شود.

احسان قنبری نسب
منبع: فارس
ارسال نظرات