۲۳ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۱
کد خبر: ۷۴۷۷۸۶
یادداشت؛

تنگنای انتخاب حضرت زهرا یا خلفا

تنگنای انتخاب حضرت زهرا یا خلفا
در طول تاریخ بارها، مسائل مرتبط با حضرت صدیقه کبری(س)، ملاک و معیار حقانیت مذهب تشیع قرار گرفته و آن بانو، مسیر راستین را از کج راهه جدا نموده است.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمد کاظم اسماعیلی پژوهشگر بنیاد بین المللی امامت در یادداشتی با اشاره به منابع اهل سنت به تاریخ زندگانی حضرت زهرا و مبارزات حضرت زهرا پرداخته و به شبهاتی در این خصوص پاسخ داده است.

متن یادداشت به شرح ذیل است: 

برگزاری مراسم فاطمیه، از مناسکی بوده است که قرن ها شیعیان بر برپائی آن همت گمارده و غمی به بزرگی از دست دادن تنها یادگار پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله در جوانی و بی مهری برخی از افراد را، به فراموشی نسپرده اند که از قدیمی ترین اسناد غیر شیعی که بر عقیده شیعیان نسبت به شهادت حضرت زهرا علیها السلام دلالت دارد، کتاب «الردود» تألیف عبدالله بن یزید الفزاری از متکلمان تأثیر گذار نیمه دوم قرن دوم هجری و همچنین کتاب «التحریش» نوشته ضرار بن عمرو الضبی الغَطفانی متوفای حدود ۲۰۰ هجری می باشد و بنا بر گزارش قاضی عبد الجبار معتزلی (م.415) شیعیان مراسم عزاداری فاطمیه برگزار می کردند(تثبیت دلائل النبوه، 2/594-595) اما در سال های اخیر  با توجه به بایستگی و اهمیت آن و تأکید مراجع عظام تقلید، شور و تلاشِ وصف ناپذیری جهت برگزاری هر چه باشکوه تر آن، شکل گرفته است.   

 اما هر ساله در آستانه ورود به فاطمیه، چالش های پرشماری در فضای حقیقی و مجازی به راه می افتد که گاه از سوی اهل سنت، به شبهه افکنی و بهانه جوئی در انکار رخدادها و واقعیت های مرتبط با حضرت فاطمه سلام الله علیها تلاش می کنند اما امسال، با بیانی از نگاه گفتمان وحدت، از جامعه شیعی سخنی گفته شد که بسی جای شگفتی دارد و چنین باید گلایه کرد:

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست           من در عجبم، دوست چرا می شکند

و مضمون آن یادداشت این بود: «با بیان مباحث مرتبط با حضرت زهرا سلام الله علیها، اهل سنت را نمی توان در تنگنای انتخاب اهل بیت علیهم السلام یا خلفا قرار داد و اهل‌سنت، اعتقادی به قتل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خلفا ندارند، و قدر و منزلت آن حضرت نزد آنان بدان حد است که در صورت اثبات چنین امری، آنها نیز هرگز با قاتل آن حضرت رفاقت ندارند.» در حالی که به نظر می رسد نگارنده، بی راهه پیموده و آب در آسیاب دشمن ریخته است زیرا در طول تاریخ بارها، مسائل مرتبط با حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، ملاک و معیار حقانیت مذهب تشیع قرار گرفته و آن بانو، مسیر راستین را از کج راهه جدا نموده است. نمونه آن در کتاب «الشافی» سید مرتضی دیده می شود  که ایشان تنها از بحث «قتل حضرت زهرا» ورود پیدا نکرده هرچند بسیار مهم است بلکه از هجوم، غصب حقوق، غضب حضرت، هجوم و ضرب و شتم ایشان برای تشخیص و شناخت راه حق و حقیقت بهره گرفته اند تا افراد حق طلب از اهل سنت را به تأمل و تفکر بکشاند . (الشافی، 4/57 ، 85 و110)

 مباحث پیش رو، از منابع مورد اعتماد فریقین گزینش شده است که جای هیچ گونه مناقشه ای در اعتبار آن وجود ندارد و بر فرض که هیچ گزارشی بر لطمه ها ، هتک حرمت ها، سقط جنین و قتل نباشد، برای تنگنایِ انتخاب بین حضرت زهرا و خلفا و رویگردانی از آنان، کافی است:

  1. نپذیرفتن خلافت و بیعت نکردن با خلفا

بنا بر روایات فراوان از فریقین، حضرت فاطمه سرور زنان بوده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این فضیلت را در وصف آن حضرت بیان کردند (صحیح بخاری،4/183 و  7/142؛ صحیح مسلم، 7/143؛ مسند احمد، 5/391؛ الکافی، 1/459) همچنین از احادیث مشهور که با الفاظ گونا گون از رسول خدا صلی الله علیه و آله در منابع فریقین گزارش شده،  احادیث «مرگ جاهلی» است که نشناختن امام زمان با مرگ جاهلی و کفر برابردانسته شده است به گونه ای که شیخ مفید آن را متواتر (الافصاح، 28) و تفتازانی آن را مسلم دانسته اند. (شرح المقاصد، 5/239)

 از سوی دیگر، بنا بر گزارش های فراوان، حضرت صدیقه کبری از مخالفان خلافت خلیفه اول بودند از این رو برای بیعت ستانی به در خانه اهل بیت علیهم السلام آمدند،  با این وصف، بر اساس برهان سبر و تقسیم، یا باید گفت: سیده نساء عالم -العیاذ بالله- به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است؛ که هیچ مسلمانی به خود اجازه چنین حرف ناروائی را نمی دهد که به پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین توهین کند یا شیوه حضرت فاطمه در نپذیرفتن خلافت خلیفه اول درست بوده و وی هرگز برای تصدی مقام امامت و خلافت شایسته نبوده است،  از این رو حضرت زهرا سلام الله علیها رهنما در تشخیص امام نور شدند و راه روشن را تا روز قیامت، بر انسان های بصیر، نشان دادند.  

  1. غصب فدک

فدک را پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله سه سال پیش از رحلت خود به توجه به نزول آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ»(اسراء، 26) به حضرت  فاطمه واگذار نمود(فتح القدیر شوکانی، 3/223)  و بدین ترتیب فدک نحله حضرت زهرا سلام الله علیها بود و نماینده ایشان بر فدک نظارت می کرد، اما پس از ماجرای سقیفه و دست اندازی بر خلافت، نخستین اقدام خلیفه این بود که با استناد به حدیث ساختگی «انبیاء ارث نمی گذارند»،  فدک را از اختیار حضرت زهرا سلام الله علیها خارج و وکیل آن حضرت را  اخراج نمود. امیر مؤمنان علیه السلام در گلایه از این غصب، در نامه به عثمان بن حنیف چنین فرمود: «از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهى بر آن بخل ورزیدند و گروهى هم از آن چشم پوشیدند و خداوند بهترین داور است.» (نهج البلاغه، 417) از این رو با این زورستانی، زمینه ی کدورت حضرت فاطمه را فراهم نمودند.

 همان گونه که در ماجرای فدک روشن است این جریان بیش از آن که بار اقتصادی داشته باشد، بار سیاسی داشته که با گذشت زمان به مسائل اعتقادی پیوند خورده است و دفاعیات حضرت زهرا  و حمایت امیر مؤمنان از دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله در این کشاکش، به روشنی بیانگر آن است که تنها سخن از منافع اقتصادی نبوده بلکه به گونه ای روشنگری حضرت صدیقه را جهت رسوایی خلفا در پی دارد که با وجودی که حضرت فاطمه «ذوالید» بود و بنا بر مسائل حقوقی و شرعی، خلیفه حق نداشت ملکی را که در تصرّف حضرت زهرا سلام الله علیها است از ملکیت آن حضرت خارج نماید اما چنین رویداد ناگواری رخ داد و با بهانه هائی از جمله روایت ساختگی، از تصرف حضرت خارج نمودند که حضرت صدیقه کبری،  با استناد به آیه 16 نحل و  6 مریم که بر ارث بردن انبیاء دلالت دارد، ساختگی بودن روایت را هویدا نمودند همان گونه که سرخسی از برجسته ترین فقهای حنفی تعارض این حدیث را با قرآن می پذیرد (المبسوط، 12/29-30)  سپس جهت اتمام حجت، امیرمؤمنان، حسنین علیهم السلام و امّ أیمن بر این امر شهادت دادند اما سوگمندانه این شهادت ها نیز از جانب خلیفه رد شد و بزرگترین اهانت به ساحت اهل بیت علیهم السلام رخ داد که مصادیق آیه «تطهیر»، با چنین برخوردی روبرو شوند.

در برخی از گزارش های اهل سنت، بر نگارش نوشته ای بر بازگردانی آن توسط خلیفه اول به حضرت زهرا سخن گفته شده اما با مخالفت و پاره کردن آن سند توسط خلیفه دوم، منتفی شد. (سيره حلبي، 3/512)

با توجه به این واقعه، اهل سنت در جریان فدک یا باید گفتار خلیفه را بپذیرند و حدیث ساختگی و رفتار وی با  حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را تأیید نمایند یا در کنار سید نساء عالم از حق آن حضرت دفاع نموده و حدیث ساختگی، غصب اموال و اهانت های او را نشانه ای بر ناشایستگی خلافت وی قلمداد نمایند و مسیر درست را برگزینند.

  1. غضب و خشم حضرت زهرا سلام الله علیها

در روایات متعددی در منابع فریقین، روایت «فاطمه پاره‌ای از وجود من است، هر کس او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است» و همانند آن «آن چه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آن چه او را آزار دهد، مرا می آزارد» (صحیح بخاری،5/21؛ 7/37 و 47؛ صحیح مسلم ، 7/140؛ سنن ترمذی، 6/172؛ سنن ابن ماجه، 3/164؛ سنن نسائی، 7/394) گزارش شده که غضب و آزار آن حضرت، با رسول خدا صلی الله علیه و آله همسان است.

از سوی دیگر میان فرقه های اسلامی هیچ تردیدی نیست و روایاتی از معتبرترین منابع عامه بر آن دلالت دارد که غصب فدک، زمینه ی کدورت حضرت فاطمه سلام الله علیها بر خلیفه اول را فراهم نمود که تا پایان عمر امتداد یافت و هرگز با آن وی سخن نگفت (سنن ترمذی، 3/210) و با همان حال از دنیا رفت، همان گونه که بخاری در سه باب از کتاب خود و همچنین مسلم و احمد بن حنبل آن را گزارش نموده اند(صحیح بخاری، 4/79،5/139، 8/148؛صحیح مسلم، 5/153؛مسند احمد ، 1/205) که نمونه ای از نقل بخاری این گونه است :«فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم فهجرت‏ أبا بكر، فلم‏ تزل‏ مهاجرته‏ حتّى توفّيت، و عاشت بعد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم ستّة أشهر»(صحیح بخاری، 4/79)

با این دسته از روایات، اهل سنت در تنگنا قرار می گیرند یا بر عقیده خود نسبت به خلافت خلفا پافشاری کنند یا نسبت به ناراحتی همیشگی حضرت زهرا، بیاندیشند که چگونه کسی که زمینه خشم حضرت زهرا و در پی آن رسول خدا را فراهم نموده است، شایستگی خلافت دارد؟  

  1. نماز و تدفین مخفیانه و اختفای قبر

بنا بر گزارش معتبرترین منابع اهل سنت، پس از امتناع خلیفه اول  از واگذاری فدک، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بر وی غضب کرد و از او رویگردان شد که تا پایان عمر، ادامه یافت به گونه ای که حتی خلیفه رخصت بر حضور در نماز و تدفین آن حضرت را نیافت و امیرمؤمنان مخفیانه بر او نماز خواند و شبانه به خاک سپرد و خلیفه را آگاه نکرد. (صحیح بخاری، 5/139؛ صحیح مسلم، 5/153؛ سنن بیهقی، 6/489) و تنها به همین مقدار  بسنده نشد بلکه با شیوه ی اختفای قبر، نارضایتی خود را ابراز  نمود و خشم خود را برای همیشه ی تاریخ، جاودانه ساخت و زمینه ای بر تدبر فراهم نمود که:

مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری؟     چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حوراء؟

در جمع بندی همان گونه که روشن شد بر اساس شیوه رفتاری حضرت صدیقه کبری در عدم بیعت با خلیفه، رسوایی خلیفه در غصب فدک، ناخرسندی حضرت از خلیفه و وصیت بر نماز و تدفین مخفیانه و  قبر گمشده، اهل سنت در محذوری قرار می گیرندکه یا بر تعصب و باورهای پیشین خود پافشاری کنند یا با روشنگری های حضرت زهرا، پیرامون ناشایستگی مدعیان خلافت، صراط مستقیم را تشخیص دهند و راه درست را برگزینند.  

محمد کاظم اسماعیلی

فاطمیه1445

ارسال نظرات