۰۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۲
کد خبر: ۵۲۱۱۳۷

آینده روابط انصارالله با علی عبدالله صالح

پروژه شکاف میان صالح و انصارالله با شکست روبرو شده است. امروز سعودی ها به دلیل خدماتی که در حق صالح انجام داده اند و وی به آن ها پشت کرده است او را به عنوان دشمن شماره یک خود می دانند.
 انصارالله با علی عبدالله صالح

به گزارش خبرگزاری رسا، وقوع تحولات بیداری اسلامی و چرخش انقلابیون از مواضع دیکتاتورهای سابق کشورشان، تهدیدات و منافعی برای برخی کشورها به همراه داشته است. در این میان یمن کشوری است که از لحاظ تاریخی، استراتژیکی و نزدیکی به عربستان از اهمیت بالایی برای سعودی ها برخوردار است. با قدرت گرفتن روزافزون انصارالله و حرکتشان به سمت عدن، عربستان و شورای همکاری خلیج فارس به وحشت افتادند و همین امر باعث آغاز جنگی خانمان سوز شده است که تا به امروز همچنان ادامه دارد.

انصارالله به دلیل مشکلاتی از جمله درگیری با قبایل دیگر، گسترده بودن خط دفاعی جنوب و نداشتن تجربه سیاسی در اداره امور کشور به ایجاد توافق با علی عبدالله صالح که قسمتی از ارتش را در اختیار داشت، تمایل نشان داد. دیکتاتور سابق نیز برای بازگشت به قدرت، با انصارالله برای تشکیل شورای عالی سیاسی به توافق رسید. هدف اعلامی از تشکیل این شورا، تلاش برای مبارزه با تجاوز سعودی ها و همراهانشان اعلام شده است. این شورا همچنین می تواند برای مدیریت کشور و مقابله با تجاوز به یمن، تصمیم گیری و لوایحی را تصویب کند. اما به عقیده کارشناسان اصلی ترین پیامد این اتحاد، فاصله گرفتن بیشتر جنوب از شمال بوده است.

اکثر جنوبی‌ها و بسیاری از قبائل یمن از علی عبدالله صالح کینه و نفرت دیرینه به دل دارند. ریشه نفرت جنوبی‌ها از علی عبدالله صالح را باید در عملکرد صالح پس از تشکیل یمن یکپارچه جستجو کرد. بر پایه توافقاتی که پیش از اتحاد، بین علی عبدالله صالح (به عنوان رییس حکومت یمن شمالی) و علی سالم البیض (به عنوان رییس حکومت یمن جنوبی) صورت گرفت، بنا بر این شد که جنوبی‌ها هم در حکومت یمنِ یکپارچه سهم داشته باشند، اما سیاست‌های انحصارطلبانه علی عبدالله صالح موجب عدم رعایت سهم جنوبی‌ها در ساختار قدرت یمن و نارضایتی رهبران جنوب و به ویژه علی سالم البیض شد. نتیجه این نارضایتی‌ها جنگ داخلی در سال ۱۹۹۴ بود که جنوبی‌ها سرکوب شدند و علی عبدالله صالح حاکمیت کل یمن را بر عهده گرفت.

اما سوال اصلی این است که آیا به علی عبدالله صالح به عنوان شخصی که به سعودی ها خیانت کرده است و امروز در کنار کسانی قرار دارد که شش جنگ علیه آنان به راه انداخته بود، می توان اعتماد کرد؟ آیا نباید منتظر خیانت و اقدام جدیدی از طرف این شخص بود؟

مرشایمر که از نظریه پردازان بنام روابط بین الملل محسوب می شود، اتحاد را واکنش مقابله ای به یک رفتار تجاوزگرانه از طرف دولت دیگر و بیان بیشینه سازی قدرت تعریف می کند. اتحادها از نظر مرشایمر بر ظرفیت دولت ها اضافه می کند و یک بازدارنگی ایجاد می کند. اما مشخص نیست، اتحادی که برای جلوگیری از رفتار تجاوزگرانه شکل میگیرد، بعد از پایان تجاوز به چه سمتی حرکت می کند.

ناظران یمن ائتلاف صالح - حوثی را ازدواج تضادها یا اتحاد دشمنانی می‌خوانند که برای مقابله با تجاوز با یکدیگر همپیمان شده و قدرت را بین خود تقسیم کرده اند.

البته باید در نظر داشت هرچند این توافق امتیازاتی برای انصارالله به همراه خواهد داشت، اما تصمیم‌گیری را برای شرایط پس از جنگ و آغاز دوران سیاسی مشکل خواهد نمود. چگونگی روابط انصارالله با علی عبدالله صالح پس از پایان تهاجم سعودی‌ها و چگونگی روابط گروه‌های یمنی با دولتی که امروز در صنعاست از مهم‌ترین موضوعاتی است که هر مقدار بحران یمن پیش می‌رود، دادن پاسخی روشن به آن سخت‌تر می‌شود. تحلیل‌گران تجربه سی‌ساله علی عبدالله صالح و خیانت‌ها و نیرنگ‌های خونین پیاپی وی به هم‌پیمانانش را خطری جدی پیش روی انصارالله در آینده می‌دانند. برخی تحلیل‌گران روند میدانی یمن را حرکت به‌سوی تجزیه می‌دانند. تداوم جنگ، تثبیت مناطق جنوب در دست دولت عدن، کم‌رنگ‌تر شدن امکان تصرف صنعا از سوی حامیان دولت عبدربه منصورهادی و آل‌سعود، حضور گروه‌های تکفیری و القاعده در حضرموت و هم‌چنین نبود آینده امیدبخش به مذاکرات صلح برای تشکیل دولت وحدت ملی از مجموعه عواملی هستند که همچنان تجزیه یمن و بازگشت آن به‌پیش از سال ۱۹۹۰ را محتمل می‌سازد.

توافق حزب موتمر و انصارالله امکان تجزیه را افزایش داده است؛ زیرا نقش علی عبدالله صالح و شمالی ها در آن بسیار پر رنگ است. کینه‌ای که جنوبی‌ها و بسیاری از قبائل یمنی از علی عبدالله صالح به دل دارند باعث شده است آنان هرگز حاضر به توافق و تشکیل دولت وحدت ملی با او نشوند.

اکنون مساله این است که با طولانی شدن جنگ و به وجود آمدن مشکلات بسیار برای دفاع در مقابل تجاوز سعودی- عربی، آینده روابط صالح و انصارالله به چه سمتی می رود. در این خصوص چند نگاه را می توان متصور شد:

اولین نگاه که همواره مورد توجه کارشناسان حوزه یمن بوده، خیانت صالح به انصارالله است. تحلیلگران معتقدند که آخرین گزینه سعودی ها برای پیروزی در یمن و خارج شدن از باتلاق، پذیرش و مذاکره با علی عبدالله صالح و ایجاد شکاف میان او و انصارالله است.

نمی توان احتمال خیانت عبدالله صالح را نادیده گرفت. به خصوص پس از انتصاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهدی عربستان این احتمال افزایش یافته است. منابع اطلاعاتی فرانسه ماه گذشته اعلام کردند که پس از روی کار آمدن محمد بن سلمان، این کشور بیش از پیش به ضرورت تغییر موضعش درباره علی عبدالله صالح و بازگرداندن وی و خانواده اش به قدرت پی برده است.

در حال حاضر امارات به عنوان عضو فعال ائتلاف، پیگیر رساندن احمد علی عبدالله صالح فرزند رییس جمهور سابق یمن به قدرت در این کشور است. امارات در این طرح به دنبال آن است که با به قدرت رساندن علی عبدالله صالح یا یکی از اعضای خانواده وی چالشی برای انصارالله ایجاد کند که کارشناسان معتقدند غالب یمنی ها با چنین کاری موافق نیستند. این طرح آنقدر برای سعودی ها جدی است که ماه گذشته احمد العسیری به عنوان دست راست محمد بن سلمان برای دیدار با احمد علی عبدالله صالح به ابوظبی سفر کرد.

اما در نگاهی متفاوت از نگاه اول باید اذعان کرد که پروژه شکاف میان صالح و انصارالله با شکست روبرو شده است. امروز سعودی ها به دلیل خدماتی که در حق صالح انجام داده اند و وی به آن ها پشت کرده است او را به عنوان دشمن شماره یک خود می دانند. عربستان بارها تلاش کرده است که مستقیما از شر صالح خلاص شود و برای تحقق این خواسته خود حتی به مجلس ختمی که صالح در آن حضور داشت حمله کرد ولی موفق به کشتن وی نشد. از طرف دیگر بحران روابط در شورای همکاری خلیج فارس و اختلافات دولت مستعفی منصور هادی در مناطق آزاد شده باعث شده است تا درگیری های داخلی مجال تمرکز بر روی شکست پروژه اتحاد را از ائتلاف بگیرد. لذا به نظر نمی رسد با توجه به این کینه ای که عربستان از عبدالله صالح دارد با وی بر سر یک میز بنشیند. به خصوص پس از آنکه در بهمن سال گذشته شبکه الجزیره نوار صوتی را منتشر کرد که در آن علی عبدالله صالح در گفتگو با علی البخیتی سخنگوی سابق حوثی ها در نشست گفتگوهای ملی اعتراف کرد که وی با دخالت دادن ارتش و نیروهای امنیتی عملا در حرکت حوثی ها به سمت مقر ریاست جمهوری و تسهیل تصرف آنجا نقش داشته است. 

سومین نگاه به این رابطه، مصلحتی بودن اتحاد آنان را تایید می کند. چرا که صالح از یک طرف از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ با حوثی ها جنگیده است. واز طرف دیگر به حوثی ها کمک کرد کنترل پایتخت یمن را به دست بگیرند و حزبش نیز در جهت تضعیف عبدربه منصور هادی در پارلمان عمل کرد. با این شرایط به نظر نمی رسد که صالح کسی باشد که بخواهد قدرت را با انصارالله تقسیم کند. به همین دلیل به نظر می رسد که هدف نهایی صالح کمک به حوثی ها برای شکست دادن دشمنان مشترک و سپس کسب نفوذ در یمن است.

برای آینده کشور یمن نیز سناریوهایی از جمله یمن یکپارچه، یمن شش فدرالی و یمن تجزیه شده شمالی و جنوبی را می توان پیش بینی کرد. در تمام سناریوهای مطرح چه صالح خیانت کند و چه پایبند به اتحاد باشد، وی برای انصارالله به عنوان چالش باقی خواهد ماند. این فرد به دلیل سابقه ای که دارد، شخصیتی منفور برای بخش زیادی از این کشور است.ادامه حضور انصارالله در کنار صالح پس از بحران می تواند انقلاب سال ۲۰۱۱ را که با هدف کنار گذاشتن یک دیکتاتور آغاز شد را زیر سوال ببرد و به همین دلیل از مشروعیت و محبوبیت آن در بین مردم بکاهد.

اما در نهایت و با توجه به نگاه های مطرح در روابط علی عبدالله صالح و انصارالله، پیش بینی می شود که اتحاد این دو حداقل تا پایان شکست عربستان برقرار خواهد بود. صالح می داند که خیانت به انصارالله در شرایط کنونی فقط رسیدن به قدرت را برایش مشکل می کند و این امر در نهایت به ضرر خود او تمام می شود. لذا در حال حاضر و با توجه به شواهدی که ذکر شد، اتحاد آن ها تا کوتاه کردن دست دشمن خارجی از کشور ادامه خواهد داشت./۹۹۴/ب۱۰۱/ف

محمدمحمدی

ارسال نظرات