۱۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۳
کد خبر: ۵۲۳۲۷۰
در گفت‌وگوی اختصاصی با سرویس سیاسی رسا مطرح شد؛

افشای پشت پرده‌ فاجعه نسل‌کشی میانمار/ الگوی دوگانه غرب برای محو تمدن شرق

میانمار؛ تاریخی غمگین در سرگذشت امت اسلام که نشان‌های بی‌شماری از نقض حقوق بشر از سوی مدعیان آن دارد؛ تا جایی که نظام سلطه برای حذف اسلام حقیقی و پاک‌سازی نژادی در جهان بشری حتی به کمترین حقوق انسانی احترام نمی‌گذارد.
صالح قاسمی

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، جمعیت و نسل‌کشی امت اسلامی؛ عنوانی که نظام سلطه با تکیه‌بر مفاهیم آن در قرن اخیر تلاش دارد که الگوی جمعیتی جهان اسلام را مطابق منافع خود تنظیم و بازآرایی کند، الگویی که امروز در نقاب حقوق بشر و تعاملات بین‌المللی ملت‌ها از چشم‌ها مخفی‌ مانده تا بتواند آینده منافع خود را تضمین کند.

در چنین معادله‌ای نظام استکباری جهان سلطه در تلاش است هر روز با خلق الگویی خاص از تقابل جهانی جمعیتی اسلام و کفر مسلمانان را به حداقل ممکن از الگوی جمعیتی رسانده تا جایی که نسل‌کشی و پاکسازی نهایی با اشاره او قابلیت امکان را بدون هیچ محدودیتی داشته باشد.

میانمار، یمن، نیجریه، سوریه، عراق، لبنان و تمام بلاد اسلامی که امروز جریان مقاومت با دشمن خونخوار ضد بشری نظام سلطه مستقیماً در تقابل است الگویی از خشم حذف فیزیکی مسلمانان است تا جایی که این جریان با نفوذی آرام در دل خانه‌های مسلمانان به بهانه دهان‌های گرسنه و زندگی بانشاط با سیاست تک‌فرزندی و دو فرزندی تعقیب می‌شود.

در گزارشگری قلم رسا از فاجعه در جریان میانمار به نویسنده‌ای هوشمند، استادی بصیر و دانا برخوردیم که در گپ و گفت‌وگویی اختصاصی با رسا به افشاگری ابعاد پشت پرده این تقابل جمعتی جهان کفر با امت واحده اسلام پرداخت.

صالح قاسمی در فروردین سال ۱۳۵۷ در تهران و در خانواده‌ای متوسط چشم به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی را در دبستان و هنرستان به پایان رساند و در ادامه در رشته مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه آزاد تهران فارغ‌التحصیل شد.

وی در ادامه به حوزه علوم انسانی و اسلامی روی آورده و در رشته کارشناسی علوم قرآن به ادامه تحصیل پرداخته و هم‌زمان تحصیلات حوزوی را تا پایان سطح به اتمام رساند و با توجه به روحیه و انگیزه‌ای که داشت به فعالیت‌های تحقیقاتی و پژوهشی در حوزه مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی اهتمام ورزید.

گفتنی است کتاب‌های «آزمون عصر غیبت؛ با موضوع بررسی اصل ولایت مطلقه فقیه، محبت کور؛ با موضوع بررسی پدیده قمه‌زنی و کتاب جنگ جهانی جمعیت؛ با موضوع بازخواهی طرح‌های نظام سلطه برای کاهش جمعیت جهان، کشورهای اسلامی و ایران» ازجمله برخی از آثار او است.

رسا ـ ضمن تشکر به خاطر فرصتی که در اختیار ما قرا دادید؛ جریان فعال نسل‌کشی مسلمانان میانمار از سوی مزدوران نظام سلطه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در تحلیل هویت و حقیقت این نسل‌کشی‌ها من قائل به یک جنگ جهانی برنامه‌ریزی‌شده و هدفمند در حوزه جمعیت هستم؛ باید توجه داشت که غرب پس از جنگ جهانی دوم متوجه قدرت اجتماعی جمعیت شد، در حالی‌ که خود او این‌ قدرت را تا حدود زیادی از دست‌ داده بود؛ بر این اساس با تعریف یک استاندارد دوگانه در سطح بین‌المللی وارد جنگ جهانی جمعیت شد.

استاندارد دوگانه غرب در حوزه جمعیت به این معنی است که علاوه بر تلاش‌های مستمر و گوناگون برای حذف فیزیکی تمدن شرق با تکیه‌ بر سیاست‌های جمعیتی همزمان به دنبال تقویت جمعیت در کشورهای غربی بود؛ برای مثال یکی از مصادیق و اصلی‌ترین دلایل این مدعا الگوی دیپلماسی آقای «هنری کیسینجر آمریکایی» است.

در جمعت پژوهی جریان نسل‌کشی باید به این نکته توجه داشت که پس از جنگ جهانی دوم مراکز مطالعاتی غرب به‌صورت خیلی دقیق برای مطالعات خاص در حوزه جمعیت ورود کرده و اقدامات قابل‌تأملی را انجام دادند؛ برای مثال مراکز تحقیقاتی آمریکایی از قبیل «صندوق صلح، اندیشکده حاکمیتی (رند) آمریکا و مرکز تحقیقات پیو» در حوزه جمعیت و تحولات جمعیتی دنیا مطالعات جدی انجام داده‌اند که نتایج این تحقیقات معادله نسل‌کشی را از گزینه‌های روی میز دشمن به‌عنوان یک اولویت قرار داده است.

بمباران اطلاعاتی، نسل‌کشی خاموش در ام‌القری جهان اسلام

در جریان این نسل‌کشی شاهد این حقیقت هستیم که نهادها در ادامه بمباران اطلاعاتی که بر اساس اطلاعات غلط بنا شده است به موضوع افزایش جمعیت حساس شده و در پروسه تعریف‌شده غرب که به دنبال کاهش جمعیت‌های تمدن شرق است، سیاست‌های جمعیتی را اساس رفتارهای دولتی خود قرار داده‌اند؛ بر این اساس می‌توان گفت که نهادهایی از قبیل WHO(سازمان بهداشت جهانی)، فائو(سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد)، یونسکو، دفتر جمعیت سازمان ملل متحد استخدام نظام سلطه هستند و اهداف جمعیت زدایی تمدن شرق را به‌شدت تعقیب می‌کنند؛ در چنین وضعیتی نهادهای بین‌المللی به‌وضوح اعلام می‌کنند که باید دنبال کاهش جمعیت جهان بود.

باید توجه داشت که در مصاحبه‌ها بر اساس مطالعاتی که بر روی آثار اقتصادی و اجتماعی تحولات جمعتی از سوی نهادهای بین‌المللی منتشر می‌شود، اظهارنظرهایی می‌شود برای مثال آقای «هنری کیسینجر آمریکایی» در همایشی در سال 1997 در نیکوزیای قبرس ذیل عنوان اسلام سیاسی و تمدن غرب که از سوی آقای ساموئل هانتینگتون (نظریه‌پرداز جنگ تمدن‌ها در خود تمدن‌ها) مطرح شد؛ در این همایش اعلام می‌کند که بزرگ‌ترین چالش تمدن غرب امروز تمدن اسلام و چین است و مشخصاً تمدن اسلام؛ بر این مدار تمرکز مطالعات روی این حوزه اتفاق می‌افتد.

باید توجه داشت که جمعیت مسلمانان در جهان بشری یک جمعیت پویا است، این در حالی است که اغلب کشورهای اسلامی دارای منابع زیرزمینی و منابع معدنی زیادی هستند و تا جایی که ارزش بالایی برای این منابع توصیف‌شده است؛ این در حالی است که جمعیت امروز مسلمانان جهان قریب به 25 درصد کل جمعیت دنیا است این در حالی است که پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تا سال 2050 یعنی کمتر از 30 سال آینده این رقم به بیش از 35 درصد کل جمعیت جهان تبدیل خواهد شد؛ بر اساس این روند بالای 2.7 میلیارد نفر از جهان بشری در سال 2050 مسلمان خواهند بود.

الگوی دوگانه غرب برای محو تمدن شرق/ نسل‌کشی در کشورهای اقلیت مسلمان و کنترل جمعیت در کشورهای اکثریت مسلمان

چنین الگویی از رشد فیزیکی مسلمانان در جهان بشری دو محور اصلی دشمنان اسلام را به موضوع مدیریت جمعیت در کشورهایی با اکثریت جمعیت مسلمان و مدیریت کشورهایی با جمعیت اقلیت مسلمان متمرکز کرد؛ بر این اساس نظام سلطه برای کشورهای با اکثریت مسلمان راهکارهایی در رابطه با جامع سازی جمعیتی شکل داد تا جایی که القای تفکرات فمینیستی در بین زنان برای این‌که کارکرد خانوادگی و فرزند آوری زنان به حاشیه کشیده شود شالوده پنهان این راهکارها را شکل می‌داد.

در چنین وضعیتی انقلاب خانوادگی و انقلاب جنسی یکی از این بحران‌های است که کشورهای مسلمان در نتیجه این فتنه با آن رو به رو هستند؛ بر این مدار نظام سلطه در همین حد اکتفا نکرد و به نگرانی سازی برای مصادیق دروغین در سلامت مادران نسبت به دوران باربری را در مبادی علمی خود قرار داد.

جریان هدفمند رسانه‌ای ضد جمعیتی برای کشورهای اسلامی از دیگر اقدامات خاموش این نسل‌کشی است تا جایی که بزرگنمایی معضلات جمعیتی محور ادبیات رسانه‌های جهان سلطه را شکل می‌داد، بر این مدار از اصلاحاتی مانند انفجار جمعیت، بحران دهان‌های باز و گرسنگی بهره بردند، این پروژه در حالی اجرا می‌شود که نظام سلطه با جنگ و کودتا به دنبال تجزیه کشورهای با حداکثر جمعیت مسلمان بود؛ برای مثال برای اولین بار این طرح‌ها از سوی بریتانیا در حدود 1 و نیم‌قرن قبل صورت پذیرفته است.

در ادامه مطالعه فتنه تقابل جمعیتی نظام سلطه با فاز دوم اهداف او یعنی تجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را شاهد هستیم؛ شما می‌بینید تجزیه عراق، سوریه، لبنان و یمن و حتی ایران در دستور کار نظام سلطه قرار دارد.

رسا ـ آیا ایران در این فتنه مورد توجه دشمن بوده است/ سایر راهبردهای نظام سلطه برای اعمال نتیجه طاغوتی خود به جهان اسلام چه بوده است؟

حمایت همه‌جانبه از طرح‌های کنترل جمعیت در کشورهای اسلامی از اهداف نظام سلطه و استکبار جهانی برای تقابل جمعیتی جهان کفر با دنیای اسلام بوده است؛ بر این اساس این موضوع را می‌توان به‌ وضوح در ایران مشاهده کرد.

باید به این نکته توجه جدی داشت که نهادهای بین‌المللی که در حقیقت مزدوران نظام سلطه هستند کشور ایران را بسیار به اعمال سیاست‌های جمعیتی تشویق کرده‌اند، این در حالی است که در کارنامه ایران سه مورد تشویق جدی از سوی این نهادها قید شده است در حالی‌ که همین نهادها کمک‌های مالی قابل‌ توجهی به ایران برای اجرای سیاست‌های جمعیتی ارائه دادند چنان که سه جایزه جهانی کنترل جمعیت به ایران اهدا شد.

ترویج سبک زندگی غربی با ادبیات ارزش‌گذاری برای مدل غربی زندگی از دیگر برنامه‌های کنترلی نظام سلطه بود؛ اما نکته مهم این جریان توجه به الگوی مدیریت جمعیت و کنترل جمعیت در کشورهایی که مسلمانان در آن اقلیت قرار دارند از سوی نظام سلطه است؛ چرا که این کشورها مسلمان نیستند اما جمعیت مسلمانان قابل‌ توجهی دارند و از اقلیت‌های جمعیتی به‌ حساب می‌آیند، برای مثال جمعیت مسلمان آمریکا دومین اقلیت جمعیتی این کشور است و تا سال 2030 با نرخ رشد 2.5 درصد تا حدود 6.5 تا 7 میلیون نفر خواهند رسید.

از سوی دیگر اروپا امروز با 20 درصد جمعیت مسلمان مواجه است، ضمن این‌که این عدد به حدود 30 درصد تا سال 2030 افزایش خواهد یافت و پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تا سال 2070 این رقم به حدود 48 درصد خواهد رسید؛ این آمار نشان می‌دهد که در نیم‌قرن آینده با اروپایی مواجه هستیم که بیش از نیم جمعیت آن را مسلمانان شکل می‌دهند و این نگرانی جدی حاکمان اروپایی است؛ این در حالی است که بریتانیا و فرانسه از دیگر کشورهای مستعد برای افزایش نرخ جمعیتی مسلمانان است.

از دیگر راهبردهای اعمال زور در این جنگ نابرابر جهان کفر با موضوع اسلام هراسی در کشورهای اقلیت مسلمان به‌ عنوان‌ یک سیاست سلطه محور جدی به تقابل جمعیتی پرداخته است؛ باید توجه داشت که این اقدام نتیجه این است که اولاً مسلمانان بیشتری به کشور هدف مهاجرت نکنند و ثانیاً غیرمسلمانان کشور مورد نظر به‌سوی اسلام گرایش پیدا نکنند، در حالی که آمارها گویای این مطلب است که شیب گرایش به اسلام در این کشور بسیار قابل‌توجه است؛ بنابراین پروژه‌هایی از قبیل اسلام هراسی از سوی نظام سلطه کلیک خورده است.

رسا ـ هویت رفتاری جهان کفر در نیجریه و میانمار چیست و چگونه با ترکیب این سیاست‌ها به اهداف خود می‌پردازند؟

نیجریه و میانمار از جدی‌ترین کشورهایی هستند که مسلمانان در روند رشد خود در آن‌ یک استراتژی جمعیتی دارند؛ برای مثال نیجریه امروز هفتمین کشور پرجمعیت جهان است و با نرخ رشد 3.2 و نرخ باروری 5.7 درصد این کشور پرجمعیت‌ترین کشور آفریقایی است؛ در حالی‌ که بزرگ‌ترین منابع نفتی آفریقا را در خود جای‌ داده است.

مطالعه ایدئولوژیک این کشور نشان داده است که این کشور حدود 55 درصد ملت آن مسلمان هستند تا جایی که از این میزان مسلمان 15 درصد آنان شیعه هستند آن‌ هم از جنس شیعیانی که با تعالیم شیعه انقلابی نیجریه یعنی شیخ زکزاکی تربیت شدند؛ با این اوصاف و با پیش‌بینی‌های جمعیتی در 30 سال آینده نیجریه از رتبه 7 جمعیتی دنیا تبدیل به سومین کشور پرجمعیت دنیا خواهد شد؛ بنابراین با احتساب ثبات بودن نرخ رشد مسلمانان و شیعیان در 30 سال آینده این کشور بیش از 60 میلیون شیعه خواهد داشت.

تأکید می‌کنم که اندیشکده‌های غربی روی این موضوع کار جدی انجام داده و بر مدار آن سیاست‌های خود را تنظیم می‌کنند تا جایی که امروز نیجریه هدف نظریه‌پردازی ضدجمعیتی و ضد اسلامی آمریکایی قرار گرفته است.

از طرفی میانمار؛ از جمله کشورهایی است که مسلمانان از اقلیت جمعیتی آن به شمار می‌آیند تا جایی که آمار نشان می‌دهد که 80 درصد جمعیت این کشور بودائیان و 12 درصد مسیحی 6 درصد مسلمان و 2 درصد هندو هستند.

در تحلیل مسأله میانمار باید توجه داشت که در این کشور یک پدیده مهاجرت مسلمانان بنگالی و سایر کشورهای جنوب شرق با رشد بالای جمعیتی مسلمانان رو به رو است و اگر نظام سلطه فکری به حال این نرخ رشد و مهاجرت مسلمانان نمی‌کرد، این کشور هم با رشد جمعیتی از الگوی اسلامی خود مواجه می‌شد؛ در چنین شرایطی به توافق و چراغ سبز نهادهای بین‌المللی به‌ ظاهر حقوق بشری و آمریکایی به مسؤولان میانمار یک نسل‌کشی جمعیتی در میانمار در حال جریان است در حالی‌ که این نسل‌کشی تحت بیرق حمایت قانونی نهادهای بین‌المللی در حال رقم خوردن است.

در یک نتیجه‌گیری ساده می‌توان گفت اتفاقاتی که در گوشه‌کنار دنیای اسلام در حال جریان است اعم از طرح‌های تجزیه‌ای، کودتاها، جنگ‌ها، انتشار ویروس بیماری‌های اپیدمیک، مشوق‌های جدی مالی برای کنترل جمعیت کشتار مسلمانان و اسلام هراسی همه و همه در کنار همه اهداف سیاسی به کنترل جمعیت مسلمانان جهان می‌اندیشند و من امیدوارم مسؤولان ما راهبردی‌های جمعیتی را با دقت بیشتری پیش ببرند.

رسا ـ چرا دولت‌های ایران سیاست‌های جمعیتی را اجرا کردند؟

در پاسخ به این سؤال چند فرضیه مطرح است اول آنکه «توافق ناپیدا و پنهانی اتفاق افتاده است که شواهد و قرائن حاکی از این حقیقت است؛ برای مثال در سال 1994 در قاهره مصر به‌ عنوان جمعیت و توسعه که تقریباً همه کشورهای اسلامی حاضر بودند سیاست‌هایی تصویب شد که بسیاری از کشورهای اسلامی پس‌ از این همایش اهداف تبیین شده در آن را به‌ صورت جدی اجرا کرده و همچنان در الگوهای رفتاری خود تداوم سیاست‌های آن را به نمایش می‌گذارند».

افشای فتنه خاموش 2030 در حوزه جمعیتی ایران/ 2030 جمعیتی در حال اجرا است

باید توجه داشت که پس از سه سال از ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت از سوی رهبر معظم انقلاب بسیاری از سیاست‌های وزارت بهداشت همان سیاست‌های کنترل جمعیت است و این نوعی دیگر از 2030 جمعیتی در ایران است که هنوز رسانه‌ای نشده ولی همچنان در حال اجرا است؛ چنانکه 2030 آموزشی علاوه بر لغو آن از سوی شورای انقلاب فرهنگی هنوز برخی از بندهای آن در حال اجرا است.

مردم باید توجه داشته باشند که دولت‌های غرب‌گرا با تفکر لیبرال پروژه‌های جمعیتی را جدی پیگیر بودند مانند دولت سازندگی، اصلاحات، دولت تدبیر و امید و تا حدودی در برخی از سال‌های دولت نهم و دهم؛ بر اساس این می‌توان فرضیه خوش‌بینانه‌تری را مطرح کرد که برخی از مسؤولان در این فرضیه قرار دارند و آن عبارت از این‌که این طیف از مسؤولان «همچنان با الگوهای غربی به جمعیت نگاه می‌کنند و با آن تعریف معتقدند که باید جمعیت را کنترل کرد یعنی قصد خیانت نیست اما بمباران غلط زمینه این تفکر را ایجاد کرده است»؛ اما پس از ابلاغ سیاست‌های جمعیتی از سوی رهبر معظم انقلاب باید فرضیه دوم تضعیف شود چرا که با این ابلاغ بهانه‌ای باقی نمانده است./837/۴۰۲/ح

خبرنگار: محمد جعفری

ارسال نظرات