۲۱ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۵
کد خبر: ۵۸۴۹۰۵
گزارش رسا از فقر در آمریکا؛

سرانجام تسلیم شدن در برابر سیاست‌های استعماری فقر و گرسنگی است

در حالی که کشور آمریکا از تامین نیازهای اساسی مردم خود باز مانده است و در این کشور جمعیت بسیاری دچار فقر و گرسنگی هستند، وزیر خارجه این کشور با وقاحت تمام مردم ایران را به گرسنگی تهدید می کند.
فقر  آمریکا بی خانمان آمریکا فقر  آمریکا بی خانمان آمریکا

خبرگزاری رسا - گروه بین الملل، پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا در گفت وگو با بخش فارسی بنگاه خبرپراکنی سلطنتی انگلستان، مردم ایران را به گرسنگی تهدید کرد.

سابقه تهدیدات و جنایات کشورهای استعمارگر و امپریالیستی نشان می دهد که هر گاه آنان در صدد استعمار و چیرگی بر منابع مالی و انسانی کشورهای هدف داشتند، از ادبیاتی عامه پسند بهره برده اند؛ همانگونه که مقامات آمریکا در دولت های مختلف نیز از این نوع چرب زبانی ها بسیار استفاده کرده اند.

هرچند که به گفته رهبر معظم انقلاب «مقامات جمهوری اسلامی ایران از مردم جدا نیستند» و در واقع دشمن اصلی استکبار و استعمار، فرهنگ جاری مقاومت در سطح جامعه ایران است، مقامات آمریکایی و نیز سایر کشورهای غربی برای نشان دادن ژست مردم دوستی و نیز تفرقه افکنی بین مسوولان و مردم، در بزنگاه های سیاسی لااقل به ظاهر اعلام کرده اند که طرفدار مردم ایران بوده و تنها با مقامات جمهوری اسلامی ایران مشکل دارند.

مصاحبه اختصاصی بی بی سی فارسی با پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا

در همین حال، پمپئو در گفت وگو خود با بی بی سی فارسی، خواسته یا ناخواسته، شمشیر را از رو بسته و صراحتا مردم ایران را به گرسنگی تهدید می کند. وی در پاسخ به سوال مجری بیان داشت: «اگر (مقامات) ایران می خواهند مردم این کشور غذا بخورند، باید به (حرف ها و سیاست های) آمریکا گوش دهند».

این گفته پمپئو از چند منظر قابل توجه است. اول این که دولتمردان آمریکا، با آن که داعیه دار برقراری نظم، لیبرال دموکراسی و رفاه برای مردم جهان هستند، دچار تغافلی عمدی هستند چرا که آمریکا بدهکارترین کشور دنیاست و نیز برخلاف باور عمومی وضعیت رفاه و زندگی در این کشور، وضعیت اسفباری دارد و اخباری که از رنگ و لعابِ «رؤیای آمریکایی the American Dream» منتشر می شود، به طور خاص بخشی از جنگ روانی و پروپاگاندای رسانه ای غرب برای مسخ کردن افکار عمومی جهان است؛ و دوم این که کشورهایی که به اصطلاح «گوش به حرف آمریکا داده اند»، عاقبت خوبی نداشته اند.

بخش اول

ادعای آمریکا برای برقراری نظم جهانی جدید، فراموشی عمدی سردمداران آمریکا نسبت به اوضاع نابسامان اقتصادی در این کشور

صحبت های مارک پمپئو در تهدید مردم ایران به گرسنگی در حالی بیان می شود که آمریکا هنوز از تامین مالی و غذایی مردم خود باز مانده است.

وبگاه «تغذیه آمریکا» (Feeding America) در باره فقر و گرسنگی در آمریکا با اشاره ضمنی به تناقض این مساله که آمریکا بزرگترین تولید کننده مواد غذایی است می نویسد: حتی در آمریکا بزرگترین کشور تولید کننده غذا، در هر منطقه ای در سراسر این کشور، کودکان و بزرگسالان با فقر و گرسنگی مواجهند.

نمودار فقر و گرسنگی در آمریکا

در نمودار فوق که از سوی سایت دولت آمریکا منتشر شده است، میزان رشد فقر در این کشور به وضوع دیده می شود.

این وبگاه با اشاره به برخی از آمار در این باره می افزاید: 40 میلیون آمریکایی با گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند که از این تعداد 12 میلیون نفر کودک هستند. خانوارهایی که از دچار ناامنی غذایی هستند، برای داشتن یک زندگی سالم، دسترسی محدود و یا نا مطمئنی به غذای کافی دارند.

وبگاه آمریکایی «تغذیه آمریکا» می نویسد: خانوارهایی که دارای فرزند هستند بیش از خانوارهای بدون فرزند درگیر مساله ناامنی غذایی هستند و 58 درصد از خانوارهایی که دچار ناامنی غذایی هستند حداقل در یکی از برنامه های تامین غذایی شرکت دارند.

تصویری از یک بی خانمان رنگین پوست در آمریکا

«فقر آمریکا» (Poverty USA) دیگر وبگاه مرتبط با مسائل اجتماعی و فقر، با رسم نمودارهایی به میزان فقر در این کشور اشاره کرده است.

طبق اعلام این سایت، در سال 2016 در آمریکا، 16.3 درصد از زنان، 13.8 درصد از مردان، 21.2 درصد از کودکان و 9.3 درصد از کهنسالان دچار فقر هستند.

منطقه «کمدن Camden» در ایالت نیوجرسی آمریکا، یکی از فقیرترین مناطق این کشور

بنابر اعلام سایت «فقر آمریکا»، درصد فقر در میان نژادهای مختلف در آمریکا نیز متفاوت است. به طور مثال، 27.6 درصد از سرخپوستان، 26.2 درصد از سیاهان، 23.4 درصد از هیسپانیک ها، 12.4 درصد از سفیدپوستان و 12.3 درصد از آسیایی تباران آمریکا دچار فقر هستند.

در این جا این نکته نیز قابل توجه است که سرخپوستان با وجود آن که ساکنان و صاحبان اصلی آمریکا هستند، بیشتر از سایرین دچار فقر هستند. سیاهپوستان نیز که از نوادگان بردگان هستند و بیشترین سهم در ساختن بنای تمدنی آمریکا را داشته اند، در رده بعدی فقر قرار گرفته اند. در عین حال آسیایی تباران که احتمال می رود به دلیل تلاش و فعالیت بالا و مهاجرت مغزها، از اقشار سطح بالای آمریکا را تشکیل می دهند، کمترین درصد فقر را دارند. وضعیت سفید پوستان نیز مشخص است چرا که آنان به دلیل برتری خودپنداشته نژادی، وضعیت بهتری دارند و از صرف نظر از آسیایی تباران، کمترین آمار فقر را دارند. هر چند که با نگاهی دقیقتر به جامعه آمریکا این مهم محرز می شود که حتی کهنه سربازان آمریکایی که جان خود را در راستای اهداف استعماری به خطر انداخته اند، وضعیت مناسبی در جامعه آمریکا ندارند. 

روزنامه واشنگتن پست نیز در مطلبی می نویسد: در حالی که سازمان ملل بیان می کند که 18.5 میلیون آمریکایی دچار فقر هستند، تیم ترامپ معتقد است که این تعداد فقط 250 هزار نفر هستند.

بخش دوم

سرانجام کشورهایی که پیرو سیاست های آمریکا شده اند

کشورهای مختلف به طریقه های گوناگون در برابر سیاست های آمریکا سر تعظیم فرود آوردند اما سرانجام آنان تا حد زیادی به هم شباهت دارند.

سابقه کشورهایی که تسلیم سیاست های آمریکا شده اند نشان می دهد که تعظیم در برابر این کشور نتیجه ای جز سرافکندگی، حقارت و حتی ناامنی شدید را در پی نداشته است.

نمونه های این موضوع به حدی زیاد است که در این بحث نمی گنجد اما برای نمونه به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم.

آمریکای جنوبی

کشورهای آمریکای جنوبی که هر کدام به نوعی گرفتار دیکتاتور های ظالم و دست نشانده آمریکا بوده اند، بعد از تسلیم و گرفتار شدن در دام استعمار نو (استعماری که در آن کشور استعمارگر فرد یا افرادی را به عنوان نماینده خود از کشور هدف به قدرت رسانده و آنان را مامور پیاده سازی سیاست های استعماری می کند) به شدت دچار ناآرامی و فضای امنیتی شده اند و نتیجه آن جز اعدام های دست جمعی و ناپدید شدن ناگهانی مخالفان نبوده است. از منظر اقتصادی نیز این گونه کشورها فضایی بهتر از زمان پیش از استعمار نداشته اند.

تصویری از آگوستو پینوشه دیکتاتور شیلی در دیدار با هنری کیسینجر وزیر امور خارجه وقت آمریکا

کشتار مردم شیلی در زمان زمامداری پینوشه دیکتاتور دست نشانده آمریکا

مثال بارز در آمریکای جنوبی، کشور شیلی است که در آن آگوستو پینوشه دیکتاتور بی رحم و دست نشانده سازمان سیا، با سرنگونی دولت قانونی سالواتور آلنده، قدرت را در این کشور به دست گرفت. دولت نظامی پینوشه که با کودتا و کشتار به قدرت رسید، مدعی اصلاحات و برقراری نظم بود اما ثمره قدرت گرفتن آن، چیزی جز بوی باروت و خون، گورهای دسته جمعی و ناپدید شدن مخالفان نبود.

ایران پیش از انقلاب سال 57

در اواخر دوره حکومت رضا پهلوی و بعد از آن که وی به دلیل نشان دادن تمایل به آلمان هیتلری از حکومت خلع و به جزیره موریس تبعید شد، انگلیس، روباه پیرِ استعمار، به گونه ای قدرت استعماری خود در ایران را به آمریکا تنفیذ و تفویض (!) کرد.

تصویری از فقر و فلاکت مردم ایران پیش از انقلاب اسلامی

محمدرضا، آخرین شاه حاکم بر ایران، از ترس دچار شدن به سرنوشت پدر، از ابتدا بی کفایتی، بی لیاقتی و از همه مهمتر سرسپردگی خود را به پدر معنوی خود یعنی آمریکا اثبات کرد. در منابع تاریخ معاصر و حتی خاطرات ایادی شاه مخلوع نمونه های بی کفایتی و حقارت حکومت پهلوی در برابر آمریکا به کرّات ذکر شده است که شاید بتوان به کاپیتولاسیون (قانون مصونیت قضایی اتباع آمریکا) به عنوان برترین نمونه اشاره کرد. اما سرانجام این سرسپردگی ها و بی هویتی ها، چیزی جز خفقان، زندان و زندگی ناچیز برای مردم ایران نبود.

افغانستان

بعد از حملات یازدهم سپتامبر، آمریکا به ریاست جمهوری جورج بوش به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد. بهانه اصلی آمریکا از حمله به افغانسان، پناه دادن این کشور به سران القاعده در این کشور بود. افغانستان در آن زمان تا حد زیادی تحت سلطه طالبان بود. هیچ کس مدعی نیست که طالبان افرادی خوب و انسان دوست هستند اما هر چه که بود، کشور افغانستان با توجه به بافت قبلیه ای و سنتی خود تا حدی با این گروه کنار آمده بود. حتی اخباری از این کشور شنیده می شود که در زمان حکومت طالبان، دزدی، نا امنی و جرم و جنایت، هر چند به زور اسلحه، به میزان قابل توجهی کاهش یافته بود.

از زمان حضور نیروهای خارجی در افغانستان، میزان ناامنی، بمب گذاری و قتل در این کشور افزایش یافته است. تصویری از وقوع یک حمله تروریستی در افغانستان

اما بعد از حملات ائتلاف آمریکا به افغانستان، هر چند که عده زیادی از گروه تروریستی طالبان نابود شده و دولتی در راستای مواضع آمریکا در این کشور مستقر شد، اما این کشور دیگر رنگ آرامش به خود ندید. آمار فقر، بیکاری و از همه مهمتر ناامنی در افغانستان به طور چشمگیری افزایش یافت. برای تایید این گفته می توان به آمار تولید مواد مخدر در قبل و بعد از ورود ائتلاف آمریکایی-انگلیسی به افغانستان و استقرار حکومتی دست نشانده اشاره کرد که نشان از عدم رونق کارهای مجاز و نیز تنگنای مردم برای رفع مایحتاج دارد.

عراق

در سال 2003 میلادی آمریکا و انگلیس به بهانه ای مشابه به آنچه که علیه افغانستان به کار بردند، برای سرنگونی حکومت صدام به کشور عراق حمله کردند. صدام یکی از بدنام ترین دیکتاتورهای تاریخ معاصر و حتی شاید بتوان گفت در همه اعصار است به طوری که جنایات وی در حق مردم خود و مردم ایران زخمی همیشگی در حافظه تاریخ به وجود آورده است. بهانه ائتلاف آمریکایی برای حمله به عراق، وجود بمب های میکروبی و شیمیایی در این کشور بود؛ بمبهایی که تکنولوژی، مواد اولیه و حتی مختصات دقیق برای به کار گیری آن ها علیه مردم ایران و کردستان عراق را خود همین کشورهای ائتلاف به صدام هدیه کرده بودند.

حضور نیروهای آمریکایی در عراق نه تنها امنیت را برای این کشور به ارمغان نیاورد بلکه آمار حملات تروریستی را به شدت بالا برد به طوری که این حملات بهانه ای برای حضور آمریکا شده است.

هانس بلیکس، نماینده سازمان ملل در امور مبارزه با سلاح های کشتار جمعی بارها و بارها برای تحقیق و جستجوی دقیق به عراق سفر کرد و در پایان معلوم شد که صدام از ترس حملات غربی ها، همه سلاح های کشتار جمعی خود اعم از میکروبی و شیمیایی را معدوم کرده است. اما آمریکا و انگلیس به بهانه مبارزه با تروریسم دولتی، دیکتاتوری صدام و حمایت از مردم عراق به این کشور حمله کردند. نتیجه این حمله نیز چیزی جز ویرانی، نا امنی و از همه بدتر پیدایش گروه های ترویستی مخوف از جمله داعش نبود. (داعش در ابتدا با نام دولت اسلامی عراق در این کشور تشکیل شد و بعدها با قدرت گرفتن از سوی دولت های مرتجع عربی به کشور سوریه گسترش یافت و نام خود را اول به دولت اسلامی عراق و شام و بعد از چندی به دولت اسلامی تغییر داد). در حال حاضر، ثمره حضور آمریکا در عراق چه بوده است؟ روزی نیست که صدای انفجار از شهرهای مختلف عراق شنیده نشود و اگر نبود حمایت های جمهوری اسلامی ایران، در حال حاضر باید شاهد خلافت جعلی و خودساخته ابوبکر البغدادی در شهر بغداد بودیم. ثمره ورود آمریکا به عراق، میلیون ها کشته، معلول و ناامنی روزمره برای این کشور بوده است.

لیبی

کشور لیبی برای چندین دهه از سلطه و جنایت دیکتاتوری بدنام به نام قذافی رنج می برد. قذافی که توهم سلطه به جهان عرب و حتی بالاتر از آن بر جهان اسلام را داشت، برنامه های گسترده ای برای تهیه و تولید سلاح های کشتار جمعی ترتیب داده بود. وقتی که آمریکا، انگلیس و سایر متحدان اروپایی این ائتلاف لیبی را تهدید به جنگ کردند، لیبی با وساطت سازمان ملل تمامی تجهیزات نظامی مخفی خود را تحویل داده و از همه برنامه های خود دست کشید. اما نتیجه چه شد؟ همانند عراق، کشورهای ائتلاف آمریکایی چیزی فراتر از تسلیم می خواستند.

حضور فعال داعش در لیبی بعد از سرنگومی دولت قذافی. تصویری از اعدام مسیحیان مصری که در لیبی به دست داعش اعدام شدند.

قذافی در فلاکت و حقارت به دست مخالفان خود کشته شد و ثمره جرم و جنایت در حق مردم خود را دید. اما بعد از آن چه بر سر این کشور غنی از منابع نفتی آمد؟ امروز شاهد هستیم که هیچ جای لیبی رنگ و بویی از امنیت ندارد و حتی این کشور به یکی از پایگاه های برجسته گروه تروریستی داعش تبدیل شده است. ثمره حضور ائتلاف غربی در لیبی، چیزی جز ناامنی، جنگ و قحطی نبوده است.

جمع بندی

دولت مردان آمریکا از ابتدای پیروزی جمهوری اسلامی ایران و پایان سلطه غرب در این کشور، این نکته مهم را سرلوحه خود قرار داده اند که اگر کشوری با داعیه انقلابی گری، آن هم از نوع اسلامی و شیعی به ثمر رسد، وجهه کریه استعمار را بیش از پیش لکه دار خواهد کرد. از این رو در 4 دهه اخیر با وضع سخترین شرایط برای ایران، در صدد پایان دادن به انقلاب اسلامی برآمده اند. آمریکا از تهدید گرفته تا جنگ، از هیچ اقدامی برای شکستن همت مردم ایران فروگذار نکرده است و هر گاه که مسوولان و مردم در کنار هم با اعتقاد به سیاست ها و آرمان های انقلابی و اسلامی حرکت کرده اند، تمامی سیاست های آمریکا را ناکام گذارده اند. امپریالیسم آمریکا در این مهم شکی ندارد که دشمن شماره یک آن، اراده ملت ها برای آزادی واقعی است از این رو به شیوه های مختلف برای شکست این اعتقاد بر آمده است. هرچند همه دولت های آمریکا در عمل، دشمنی خود با ایران را ثابت کرده اند اما به زبان آوردن این نکته که آمریکا حاضر است برای رسیدن به اهداف خود به مردم ایران گرسنگی دهد، امری نادر محسوب می شود. با این حال در مطلب فوق این نتیجه حاصل شد که اولا لازم است آمریکا پیش از تهدید دیگران، ابتدا برای فقرا و گرسنگان خود فکری بردارد. ثانیا هیچ کشوری از سرسپردگی و اجرای سیاست های آمریکا، به مدینه فاضله تبدیل نشده و وعده های آمریکا تنها برای خام کردن افکار عمومی بوده است. چنانچه که در مورد قراردادهای فعلی نیز، آمریکا به هیچ چیز پایبند نبوده و با صراحت و وقاحت از زیر پای گذاردن معاهداتی مانند برجام دفاع می کند. در نتیجه این که گمان شود با اجرای سیاست های دیکته شده دولتمردان آمریکا، سعادت دنیوی نصیب کسی می شود، خیالی خام است. چرا که ابتدا با وعده برجام، قرار بود همه تحریم ها لغو شود و بعد قضیه موشکی و نیز مبارزه با تامین منابع تروریسم مطرح شد. رفتار پومپئو و دولت ترامپ این گفته را ثابت کرد که هر گاه در برابر ابرقدرت ها ایستادگی شد، طرف زورگو، از مواضع خود کنار نشست و هرگاه در برابر خواسته های زورگویان سر تعظیم فرود آمد، زیاده طلبی های بیشتری مطرح شد./۸۴۷/ب

امیر رحیمیان کارشناس مسائل بین الملل

ارسال نظرات