به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از تارنمای انتشارات انقلاب اسلامی، این روایت به زبان عربی در کتاب «انّ مع الصبر نصراً» -خاطرات خودگفته‌ی رهبر انقلاب اسلامی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی- آمده است. این کتاب توسط دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای منتشر شده و ترجمه‌ی فارسی آن نیز به زودی روانه‌ی بازار خواهد شد.

عقاب … عقاب، … گرفتیمش!
هنگام خداحافظی به فرزندان گفته شد: پدرتان عازم سفر است. من گفتم لازم نیست دروغ گفته شود، و واقع قضیه را به بچه‌ها گفتم.
وقتی از خانه بیرون آمدم، دیدم خانه در محاصره‌ی عدّه‌ی دیگری از افراد است. اتومبیلی را به داخل کوچه‌ی باریکی که خانه در آن واقع بود، آوردند. این اتومبیل یک جیپ معمولی بود. بدون آنکه چشمم را ببندند، مرا در اتومبیل نشاندند. یکی از آن‌ها پشت بیسیم تکرار میکرد: عقاب … عقاب … عقاب، … گرفتیمش … گرفتیمش! /۹۲۵/د ۱۰۳/ش