۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۴
کد خبر: ۷۴۳۲۲۸

با وجدان‌ها مقابل دروغ‌پردازان بی‌وجدان حادثه آرمیتا

با وجدان‌ها مقابل دروغ‌پردازان بی‌وجدان حادثه آرمیتا
دشمنان آرامش مردم در روایت‌سازی از حادثه آرمیتا، چنان دچار افراط شده‌اند که در ویکی پدیا برای او صفحه اختصاصی باز کرده‌اند و با استناد به منابع خبری دروغین به اصطلاح حقوق بشری دنبال روایت‌سازی هستند.

برای دشمنان که یک سال پس از درگذشت مهسا امینی با بی‌اعتنایی مردم به فراخوان‌های آن‌ها مواجه شده‌اند، بسیار سخت و سنگین بود که کسی با آن‌ها همراهی نکرد، نه از فراخوان ۲۵ شهریور خبری بود و نه از ۸ مهر؛ بنابراین به هر بهانه‌ای چنگ می‌زنند تا اوضاع آرام کشور را نا آرام کنند و اکنون به حادثه آرمیتا گراوند رسیده‌اند.

روایت‌های صادقانه جدول ضد انقلاب را پر نمی‌کند

با اینکه والدین این دانش‌آموز پس از بازبینی دوربین‌های مدار بسته و تأیید این مهم که فرزند آن‌ها به دلیل افت فشار دچار حادثه شده و از رسانه‌های معاند خواستند حاشیه‌سازی نکنند، اما بیهوش شدن دانش‌آموزی که می‌توانست در هر نقطه‌ای از جهان رخ دهد، حالا به ابزاری برای حمله به دستگاه‌های امنیتی و انتظامی کشور تبدیل شده است.

بنابراین، رسانه‌های جیره‌خوار لندن‌نشین بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال که برای سیاه‌نمایی از اوضاع ایران و ایجاد التهاب، سر از پا نمی‌شناسند، بازهم به صرافت افتاده‌اند تا از این نمد برای خود کلاهی ببافند و، چون اساس کار آن‌ها بر دروغ و فریب بنیان نهاده شده، اذعان والدین آرمیتا برای آن‌ها مسموع نیست. فراتر از این، آن خانم بی‌حجاب شاهد حادثه که در صفحه خود استوری می‌کند که «وجدانم اجازه نمی‌دهد سکوت کنم. لحظه‌ای که (آرمیتا) از حال رفت کنارش بودم. اون وقت صبح گشت ارشادی تو واگن خانم‌ها نبود»، باز برای جماعت دروغ‌پرداز مورد اعتنا قرار نمی‌گیرد، چون این قبیل روایت‌های صادقانه، جدول ضد انقلاب را پر نمی‌کند.

روایت‌سازی دروغ و پمپاژ آن به اشکال مختلف به یک روال عادی برای این دو شبکه معاند تبدیل شده و امیدوارند با تکرار اخبار و گزارش‌های دروغین، به روایت‌های دروغین خود، رنگ واقعیت بپاشند.

دشمنان امنیت و آرامش مردم در روایت‌سازی از حادثه آرمیتا، چنان دچار افراط شده‌اند که در ویکی پدیا برای او صفحه اختصاصی باز کرده‌اند و با استناد به منابع خبری دروغین به اصطلاح حقوق بشری دنبال روایت‌سازی هستند. اگرچه شواهد نشان می‌دهد اتفاقی که برای آرمیتا گراوند افتاده صرفاً یک حادثه بوده و به یقین از ناحیه فراجا یا دیگر دستگاه‌های مسئول هیچ تذکر و برخوردی متوجه این دانش‌آموز حادثه دیده، نشده است، اما این سؤال مطرح است که اگر مدعیان برای روایت‌های دروغین خود ادعا یا مستندی دارند، چرا منتشر نمی‌کنند؟ آیا این خبرسازی‌ها جز برای تولید خشم و به چالش کشیدن امنیت مردم است؟

حنای اپوزیسیون رنگ باخته

افکار عمومی اکنون و پس از پشت سر گذاشته شدن روایت‌سازی‌های دروغین به این درک منطقی رسیده‌اند که حنای ضد انقلاب و دنباله‌های داخلی، دیگر نزد آن‌ها رنگ باخته است و خط کشته‌سازی دشمن دیگر به پایان رسیده است. تجربه خبرسازی روی موضوعاتی مانند نمایش نوری‌زاد و شکسته شدن پای حسین رونقی که برای تحریک احساسات مردم طراحی شده بود، تنها دو نمونه از آنهاست. آبان ۱۴۰۰ محمد نوری‌زاد محکوم امنیتی، پس از آزادی از زندان، کلیپی از خود منتشر کرد که با کلیپ بعدی یک رسوایی برای خود رقم زد. در فیلم اول، او در حالی که عصا به دست دارد و چند جای پیشانی‌اش هم قرمز رنگ است، در منزل را می‌بندد و رو به دوربین می‌گوید: «سلام عزیزانم... من به‌پای همسرم و مادرم افتادم و به آن‌ها سپاس گفتم... من به‌پای شما مردم خوب هم افتاده‌ام. اصلاً من و دیگر زندانیان سیاسی چیزی برای خودمان و خانواده‌مان نمی‌خواهیم ما هرچه می‌خواهیم برای مردم و سرزمینمان می‌خواهیم... به من گفتند تو آزادی در حالی که من در اعتصاب غذا بودم و...».

دو روز از این نمایش مضحک نوری‌زاد نگذشته بود که فیلم دیگری از لحظه بازگشت وی به خانه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. در این ویدئوی کوتاه که گویا به صورت خصوصی برای خانواده ضبط شده بود، محمد نوری‌زاد با همان لباس، اما بدون عصا و البته قبراق و سرحال وارد منزل می‌شود و نزدیکانش را در آغوش می‌گیرد! فیلم دوم، عمق دغل‌بازی او برای جلب ترحم و فریب افکار عمومی را نشان می‌داد؛ ویدئویی که تأسف و خشم بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی را به دلیل این دغل‌بازی برانگیخت و برخی آن را تلاش برای براندازی با گریم سس گوجه فرنگی نامیدند.

ماجرای دیگر به شارلاتان بازی پیرامون وضعیت جسمی حسین رونقی یکی از محکومان امنیتی باز می‌گردد. آذر ماه ۱۴۰۱ بود که رونقی به صورت مشروط آزاد شد و تصاویر منتشر شده از او به رسوایی بزرگی در خصوص ادعا‌ها مبنی بر شکنجه و اعتصاب غذای وی گردید، چراکه پیش از این گفته شده بود رونقی ۵۰ روز در اعتصاب غذا بوده و هر لحظه امکان ایست قلبی او وجود دارد! همچنان که جعفر پناهی و محمد رسول‌اف از سلبریتی‌های زندانی در بیانیه‌ای گفته بودند: «قوای جسمانی آقای رونقی پس از ۵۰ روز اعتصاب غذای‌تر “به شدت تحلیل رفته” و بالا آوردن خون، ضربان نامنظم قلب و حاد شدن نارسایی کلیه‌ها همراه با عفونت، لحظه به لحظه وضعیت او را وخیم‌تر می‌سازد». اما انتشار تصاویر وی پس از آزادی موقت در بیمارستان بیانگر این بود که وی از حال جسمانی مساعدی برخورد است و نه تنها برخلاف ادعای برادرش، هر دو پا‌های وی سالم بود، بلکه وضعیت جسمی حسین رونقی شباهتی با فردی که ۶۰ روز در زندان اعتصاب غذا کرده باشد نداشت!

این دکان‌ها را جمع کنید

دشمن دشمن است و جز این انتظاری از او نیست. اما همنوایی برخی صدا‌های داخلی با شیپور‌های دشمن قابل تأمل است. اینترنشنال و بی‌بی سی که در ایران فعالیت رسمی ندارند، اما آیا برخی مواضع ضد امنیت ملی در داخل پاس گل به حریف نیست؟ آیا نباید نسبت به مأموریت جاسوس‌خبرنگار‌ها حساس شد؟ فلان خبرنگاری که در معرکه روایت‌سازی‌ها، پا را از دروغ پراکنی، شایعه‌سازی، فتنه‌انگیزی و جاسوسی فراتر گذاشته و رسماً جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند، نباید پاسخگوی مواضع ضد امنیت ملی و دروغین حود باشد؟ آیا او از سرویس‌های خارجی دستور می‌گیرد؟

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات