۲۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۰
کد خبر: ۷۴۹۵۲۵

از کشف حجاب تا ماجرای شلاق؛ رضاخان از خدا نترسید، ما چطور؟

از کشف حجاب تا ماجرای شلاق؛ رضاخان از خدا نترسید، ما چطور؟
از ۱۷ دی ۱۳۱۴ که فرمان کشف حجاب به‌صورت رسمی توسط رضاخان صادر شد، زنان محجبه حق ورود به خیابان‌ها یا استفاده از وسایل نقلیه را نداشتند. کسبه هم مجاز به فروش اجناس به زنان باحجاب نبودند.

از ۱۷ دی ۱۳۱۴ که فرمان کشف حجاب به‌صورت رسمی توسط رضاخان صادر شد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی ممنوع اعلام شد. از این تاریخ به بعد، زنان محجبه حق ورود به خیابان‌ها یا استفاده از وسایل نقلیه را نداشتند. کسبه هم مجاز به فروش اجناس به زنان باحجاب نبودند. به وزارت معارف دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه، معلمان و دانش‌آموزان، بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند. کلیه حکام ولایات هم دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجابی که به ادارات مراجعه می‌کردند، خودداری کنند...

۸۸ سال بعد اما وقتی ویروس بی‌حجابی به جان جامعه اسلامی ایران افتاد، زیر سایه تعلل نهادهای قانون‌گذار و مجری قانون و به بهانه رأفت و مماشات، دختران و زنان بی‌حجاب، آزادانه در خیابان، اتوبوس و مترو، رستوران و کافه و مراکز خرید تردد کردند، در کمال آرامش به ادارات دولتی مراجعه و خدمات دریافت کردند و هزینه قبح‌شکنی و هنجارشکنی، هر روز نازل‌تر شد. در مرور تاریخ معاصر ایران، بد نیست به این سؤال فکر کنیم؛ رضا خان از خدا نترسید، ما چطور؟...

پرده اول

وقتی به اسم کنترل بیماری، در تعارض با دستورات قرآن حرکت می‌کنیم!

خانم دکتر فعال و دغدغه‌مند، در دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر معظم انقلاب، پشت تریبون می‌رود تا هم از مطالبات بانوان شاغل در سیستم بهداشت و درمان و هم از گلایه‌ها و دغدغه‌های عموم بانوان کشور نسبت به شرایط مراکز درمانی بگوید. از گلایه‌های معمول که فهرست‌وار عبور می‌کند، در میانه صحبت‌هایش به موضوعی می‌پردازد که کمتر کسی انتظارش را دارد. خانم سخنران می‌گوید: «برنامه‌هایی به اسم ارتقاء سلامت در جامعه ما در حال اجراست که درواقع یک مجموعه پروژه‌های نواستعماری هستند؛ پروژه‌هایی که هدف‌شان، تغییر زیست جنسی جامعه است و در بلندمدت، بنیان خانواده را هدف گرفته‌اند. مثل بعضی برنامه‌هایی که برای کنترل HIV(ایدز) و کنترل HPV در حال اجراست.»

ضیق وقت، مانع توضیح و تشریح بیشتر می‌شود. اینطور است که بعد از پایان مراسم به سراغ خانم دکتر می‌رویم و او در توضیح مقصودش از پروژه‌های نواستعماری می‌گوید: «برای مثال، ما به اسم کنترل ایدز (HIV)، رسماً داریم به زنان روسپی خدمات ارائه می‌دهیم! یعنی این زنان به مراکز خاصی که برایشان ایجاد شده، مراجعه می‌کنند و لباس نو، غذای گرم و جای خواب در اختیارشان قرار می‌گیرد. به چه عنوانی این خدمات در اختیارشان قرار می‌گیرد؟ به این عنوان که اگر ما اینها را در این مراکز تحت پوشش قرار ندهیم، می‌روند در جامعه و با رفتارهای پرخطر، ویروس ایدز را در جامعه منتشر می‌کنند. این حرف از یک جهت، درست است. این بیماری باید با اقداماتی، کنترل شود اما آیا شما فقط باید به سرشاخه توجه و آن را کنترل کنید یا باید به ریشه بپردازید و آن را اصلاح کنید؟ مقصود من این نیست که این کار، کار آسانی است یا مسئله کنترل HIV باید رها شود. اما اینکه برنامه‌های ما، دنباله‌روی گام‌به‌گام و تقلیدی از جامعه غربی فروپاشیده از نظر خانواده و اخلاق باشد، احمقانه است.»

خانم دکتر مکثی می‌کند و اینطور ادامه می‌دهد: «این برای جامعه اسلامی، مایه خجالت است که ایدئولوژی، نوآوری و خلاقیت خودش را کنار بگذارد و بیاید دقیقاً همان کاری را انجام دهد که غربی‌ها دیکته می‌کنند. آنها می‌گویند این زن هم بالاخره عضوی از جامعه است و باید او را بپذیریم. حالا در مقابل این تفکر، قرآن چه می‌فرماید؟ در آیه ۲ سوره نور می‌فرماید: «الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِر...(باید هر یک از زنان و مردان زناکار را به ۱۰۰ تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید...)» این، متن صریح آیه قرآن است. حتی حدیث نقل‌شده از اهل بیت (ع) هم نیست. یا حکم مرجع تقلید یا صحبت رهبر نیست. ببینید، ما تا این حد داریم در تعارض با آیات قرآن حرکت می‌کنیم...»

پرده دوم

اینجا حرم است یا آتلیه عکاسی؟!

«عاشقان امام رضا (ع)! مراقب حال و هوای حرم باشیم. چیزهایی که این روزها در حرم دیده میشه، در شأن این فضای روحانی نیست و بی‌احترامی نسبت به صاحب این صحن و سراست.» ظاهر شدن همین جمله در صفحه گروه در فضای مجازی، کافی است برای سر گرفتن یک بحث مفصل. خانم‌های عضو گروه که انگار داغ‌شان تازه شده، وارد میدان می‌شوند و شروع به اظهارنظر می‌کنند.

یکی می‌نویسد: «وارد صحن انقلاب که میشی، انگار وارد آتلیه شدی! دختران و زنانی رو می‌بینی که متاسفانه نه حجاب درستی دارن و نه آداب حضور در محضر امام معصوم (ع) رو مراعات می‌کنن. بساط عکاسی‌های آنچنانی هم به راهه؛ از عکس‌های آتلیه‌ای عقد و عروسی تا عکس با برگه سونوگرافی! خادم‌ها هم انگار نه انگار...»

دیگری با دلخوری حرف هم‌گروهی‌اش را تکمیل می‌کند و می‌نویسد: «بعضی از خانم‌های زائر، با حجاب نصفه و نیمه و آرایش کامل وارد حرم میشن. کم هم نیستن خانم‌هایی که ناخن کاشته دارن. آیا قبول داریم که با وجود این ناخن‌ها که مانع وضو و غسل محسوب میشه، این افراد از طهارت باطنی برخوردار نیستن؟ پس چرا به‌راحتی بهشون اجازه داده میشه وارد حرم بشن، به شبکه‌های ضریح دست بزنن و...

با زیاد شدن این مسائل و این رفتارها، نعوذبالله آدم توی حرم هم احساس انرژی منفی می‌کنه. مگه نظارت بر اجرای این آداب ظاهری زیارت، وظیفه خادمان حرم نیست؟»

تا یکی از خانم‌ها می‌گوید: «باید دست بـه دست هم بدیم و فرهنگ زیارت رو ارتقا بدیم. هم خودمون بی‌تفاوت نباشیم، هم دیگران رو با خودمون همراه کنیم و هم از خادمان و مسؤولان مطالبه داشته باشیم.»، دیگری در جواب می‌نویسد: «وقتی به بعضی از خادم‌ها اعتراض می‌کنیم، میگن: به ما گفته شده زائران با هر وضعیت ظاهری وارد حرم شدن، کاری به اونها نداشته باشیم...»

خانمی در این میان، با اشاره به محترم بودن مکان‌های مقدس و معنوی در تمام جهان، می‌گوید: «این که شد عذر بدتر از گناه. حرم امام معصوم مگه کوچه و خیابونه؟ باید حریم و حرمتی داشته باشه. حتی خانم‌های مسیحی هم وقتی می‌خوان وارد کلیسا بشن، بدن و سرشون رو می‌پوشانن. در کشورهای مسلمان، هیچ‌کس اجازه نداره بدون حجاب وارد مساجد بشه. توی ایران یک دفعه چی شده که اینهمه نسبت به قواعد اسلامی، بی‌تفاوت و سهل‌گیر شدیم؟! تا بوده، همه ایرانی‌ها حرمت مکان‌های مقدس مثل حرم امام رضا (ع) رو نگه می‌داشتن. چه کسی الان داره کوتاهی می‌کنه که این وضعیت ناخوشایند توی حرم ایجاد شده؟ با این کارها می‌خوایم چه کسی رو راضی کنیم؟...»

پرده سوم

چرا برای ترویج حجاب، از کارکنان ادارات دولتی شروع نمی‌کنید؟

تازه زمزمه‌های تدوین قانونی به نام قانون حجاب میان نمایندگان مجلس بلند شده بود که به سراغ طلبه‌هایی رفتیم که با شیوه جذاب تبلیغ در ساحل شهرهای شمالی کشور و اجرای برنامه‌های شاد و بازی‌های دسته‌جمعی و خانوادگی، موفقیت‌های خوبی کسب کرده و موفق شده بودند هموطنان بسیاری را با نماز جماعت در ساحل همراه کنند و نگاهشان را نسبت به مقوله حجاب، تغییر دهند.

تا پرسیدیم در این شرایط که برخلاف ادعایی که در گذشته وجود داشت، برخی افراد به برداشتن روسری و شعار حجاب اختیاری اکتفا نکرده‌اند و بعضی‌هایشان متاسفانه در مسیر برهنگی حرکت می‌کنند، چاره کار چیست؟ مدیر فعال و خوش‌فکر گروه طلبه‌ها در جواب گفت: «گاهی که مصاحبه‌های برخی نمایندگان مجلس را می‌خوانم، خنده‌ام می‌گیرد! واقعاً خنده‌دار است که هنوز می‌گویند می‌خواهیم برای حجاب، طرح و برنامه بنویسیم، این در دستور کار مجلس قرار دارد و...

شاید بپرسید پس چه کار باید انجام دهیم؟ اولین راهکار این است که کارمندان ادارات و نهادهای دولتی، ملزم به رعایت حجاب شوند. خانمی که کارمند یک اداره دولتی است و دارد ماهانه ۱۰، ۱۵، ۲۰ میلیون تومان حقوق می‌گیرد، به طور طبیعی باید قانون آن اداره زیرمجموعه جمهوری اسلامی را رعایت کند. خب، این دیگر تصویب قانون جدید می‌خواهد؟ این دیگر طرح ریختن می‌خواهد؟

کافی است مدیریت مجموعه‌های اداری به خانم‌های زیرمجموعه خودشان بگویند باید با حجاب اسلامی در محل کار حاضر شوند. پس این قدم اول است که در مجموعه‌ها و نهادها و ادارات دولتی که فرد، حقوق‌بگیر این کشور است و وقتی می‌خواست استخدام شود، امضا کرده و متعهد شده که شئونات و قوانین اسلامی را رعایت کند، موضوع رعایت حجاب جدی گرفته شود و بر اجرای آن نظارت شود.

به نظر من، اگر همین فردا، بخشنامه شود به مجموعه‌ها و ادارات دولتی، خواهیم دید که نمای ظاهری کشور عوض می‌شود...»

پرده چهارم

لایحه‌ای که نیامده، قوانین حجاب را بی‌اثر کرد!

از آن روزها حدود ۱۰ ماه می‌گذرد و در این فاصله، لایحه پر سر و صدایی به نام لایحه عفاف و حجاب تدوین شده و میان سه قوه و سپس شورای نگهبان، در رفت و آمد بوده و همچنان سرنوشت آن، نامعلوم است. لایحه‌ای که صدای اعتراض بسیاری از متدینین را درآورد و به بهانه‌اش، قانون موجود در حوزه حجاب و عفاف در بسیاری از موارد، زمین ماند و نادیده گرفته شد.

 

در این بلاتکلیفی خودخواسته، رفته‌رفته قبح حضور خانم‌های بی‌حجاب در کوچه و خیابان و مترو و مراکز خرید ریخت، قانون منع ارائه خدمات به افراد بی‌حجاب در ادارات و نهادهای دولتی در حد حرف باقی ماند، کشف حجاب به ابزاری برای دیده شدن و تبلیغ کسب و کارهای اینترنتی تبدیل شد و از آن طرف، آمران به معروف به‌دفعات از طرف هنجارشکنان مورد اهانت و حتی ضرب و شتم قرار گرفتند.

در بسیاری از این موارد، افراد بی‌حجاب و هنجارشکنان یا از برخورد قانونی و مجازات در امان ماندند یا با احکام و جریمه‌های سبک، تاوان ناچیزی برای حرمت‌شکنی‌هایشان دادند.

اینطور بود که خیلی‌هایشان بدون واهمه دوباره بی‌قانونی‌شان در کشف حجاب را تکرار کردند و در همین فضای رهاشده، راه برای جنبه‌های گسترده‌تر هنجارشکنی باز شد؛ مثل حضور دختران نیمه‌برهنه در فضاهای عمومی، مراکز خرید و مترو.

*هرکس با بی حجابی مخالفه، جمع کنه از ایران بره!

در چنین شرایطی، هر روز بر وقاحت جماعت هنجارشکن اضافه شد و کار به جایی رسید که وقتی بانوان عفیف به دختری که نیمه‌برهنه وارد واگن مترو شده بود، اعتراض کرده و به او تذکر دادند، بی‌مهابا در مقابل همه ایستاد و گفت: «هرکس با بی‌حجابی مخالفه، جمع کنه از ایران بره...»

پرده پنجم

تحریف مجازات یک گناهکار

در روزهای گذشته با انتشار خبر اجرای حکم شلاق برای دختری که با جریان‌های سازمان‌یافته اباحه‌گری در ارتباط بود، موجی از اظهارنظرها در فضای مجازی به راه افتاد و در این میان، برخی ادعا کردند شلاق خوردن این خانم به دلیل بی‌حجابی بوده است. برای همه آنهایی که هر روز در مترو، خیابان، کافه، مراکز خرید و... شاهد تردد و فعالیت آزادانه دختران و زنان بی‌حجاب هستند، چنین ادعایی هم عجیب و هم خنده‌دار بود.

درحالی‌که همزمان با رسانه‌های معاند فارسی‌زبان، برخی چهره‌های شناخته‌شده داخلی تلاش داشتند اجرای حکم شلاق را به محکومیت این فرد در پرونده‌ای با موضوع حجاب ربط دهند، رسانه قوه قضاییه اعلام کرد: «خانم رویا حشمتی در مقطعی با وصل شدن به یک جریان سازمان‌یافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکان‌های پر رفت‌وآمد به ترویج اباحه‌گری با وضعیت بسیار زننده در خیابان‌های شهر تهران پرداخته که پس از بازداشت و انجام بازجویی و تحقیقات قضایی موضوع فوق مبنی بر اقدام سازمان‌یافته در قبال دریافت مبالغی از خارج از کشور اثبات می‌شود.»

این رسانه همچنین تصاویری از چت‌های این خانم منتشر کرد که موضوع ارتباط گرفتن با یک جریان در خارج از کشور و انجام اقدامات سازمان‌یافته در قبال دریافت پول را اثبات می‌کند.

نکته اما اینجاست که نه‌تنها برخی چهره‌های سیاسی و سلبریتی‌ها بلکه برخی چهره‌های منتسب به دین هم، بدون اشاره به اقدامات غیرقانونی و سازمان‌یافته اباحه‌گری توسط فرد مورداشاره، با نوشته‌های خود در فضای مجازی، اجرای این حکم را زیر سؤال برده و دست به تحریک مخاطبان زدند.

حالا که پس از یک سال جولان قبح‌شکنان و مماشات با تحرکات آزادانه آنها در زیر پا گذاشتن قوانین جامعه اسلامی که باعث شد هر روز بر وقاحت این جماعت هنجارشکن اضافه شود، بالاخره حکم اسلامی درباره فردی با اقدامات سازمان‌یافته اباحه‌گری به اجرا درآمده، آزمونی بزرگ پیش روی نهاد قضا و سایر نهادهای حاکمیتی قرار گرفته است. باید دید این روند با قدرت ادامه خواهد یافت یا ترمز برخورد قاطعانه با هنجارشکنان براساس قوانین اسلامی باز هم به دلیل فضاسازی گروهی از سلبریتی‌های سیاسی و فرهنگی هنری کشیده خواهد شد.

پرده ششم (بازگشت به عقب)

کشف حجاب با چاشنی محرومیت از امکانات اجتماعی

از ۱۷ دی ۱۳۱۴ که طرح رضاخان برای کشف حجاب در ایران به طور رسمی شروع شد، تمام ارکان مملکت در خدمت اجرای کامل و بی چون و چرای این نقشه مغایر با اعتقادات و عرف مردم ایران قرار گرفت.

به موجب این قانون، زنان و دختران ایرانی اجازه نداشتند از چادر، روبنده و روسری استفاده کنند. البته این محدودیت، مختص بانون نبود و قبل‌تر، با قانونی به نام «اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخلهٔ مملکت»، نسخه‌ای هم برای مردان ایران پیچیده شده بود. براساس این قانون، اعلام شده بود «به جز برخی از روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایران در داخلهٔ مملکت مکلّف هستند که ملبّس به لباس متحدالشکل بشوند». در ادامه این مصوبه قانونی هم تصریحش ده بود که متخلفان از اجرای این قانون به جزای نقدی محکوم می‌شوند.

اما رضاخان چطور توانست بدون رسانه و فضای مجازی و تبلیغات، ایده لباس متحدالشکل را در ایران آن روز جا بیندازد؟ او از یک راه میان‌بر استفاده کرد و قانون یکسان‌سازی لباس را ابتدا در بین کارکنان ادارات دولتی به اجرا درآورد. حقوق‌بگیران دولت در غیر ساعات اداری هم باید از لباس متحدالشکل شامل لباس و کلاه استفاده می‌کردند و سرپیچی آنها از این دستور منجر به تعقیب قانونی و انفصال از خدمت می‌شد.

از امروز، زنان محجبه حق ورود به خیابان و استفاده از وسایل نقلیه را ندارند!

از ۱۷ دی ۱۳۱۴ که فرمان کشف حجاب به‌صورت رسمی توسط رضاخان صادر شد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی - به جز کلاه‌های اروپایی - ممنوع اعلام شد. از این تاریخ به بعد، زنان محجبه حق ورود به خیابان‌ها یا استفاده از وسایل نقلیه را نداشتند. کسبه هم مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند. مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب کرده و به منزل آن‌ها وارد شوند و صندوق‌های لباس آن‌ها را تفتیش کنند. آنها حق داشتند اگر در میان لباس‌های آن بانوان، چادر پیدا کردند، آن را به غنیمت برده یا پاره کنند.

به وزارت معارف هم دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه، معلمان و دانش‌آموزان، بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند. کلیه حکام ولایات هم دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجابی که به ادارات مراجعه می‌کردند، خودداری کنند. در مقابل، شهربانی موظف بود در نهایت حفظ امنیت، از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگیری کند.

اوضاع در بعضی شهرها، سخت‌تر بود. در شهر مشهد از گرمابه‌های زنانه تعهد گرفته شده بود که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام راه ندهند و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود، اسم او و همسرش راپرت داده شود. ماجرا به همین‌جا ختم نشد و در ادامه، از گاراژهایی که در شهر مشهد وجود داشت، تعهد گرفته شد که زنان با چارقد را سوار نکنند.

در نتیجه اجرای سفت و سخت قانون کشف حجاب و تنگ شدن عرصه بر زنان محجبه، بسیاری از زنان معتقد و مؤمن، خود را در خانه حبس کرده و گوشه‌گیری و انزوا را به هتک حرمت زن مسلمان، ترجیح دادند. حتی زنانی که فعالیت‌های اجتماعی داشتند، با پافشاری بر حفظ حجابشان، از این فعالیت‌ها دور ماندند.

پرده آخر...

رضا خان از خدا نترسید، ما چطور؟

رضاخان، بی ترس و واهمه، از هیچ کاری در زیر پا گذاشتن دستورات خدا و شئونات جامعه اسلامی و هتک حرمت زنان مسلمان دریغ نکرد. حالا ماییم و دو راهی محافظت از دستورات خدا و شئونات جامعه اسلامی و حرمت زنان مسلمان یا چشم بستن بر همه اینها به بهای جلب رضایت گروهی از مردم و جریان‌ها. در میانه این دوراهی اما، بد نیست به چراغ راه‌هایی که در این مسیر نصب شده، رجوع کنیم؛ به نشانه‌هایی از قرآن و روایات اهل‌بیت (ع) که هر بار با بیانی روشن هشدارمان می‌دهد: «در هیچ شرایطی رضایت مخلوق بر رضایت خالق، مقدم نمی‌شود. اگر کسی در پی خشنودی خدا باشد، خشنودی مخلوق را هم به دست می‌آورد اما اگر کسی در طلب خشنودی مردم باشد، نه خشنودی خدا را به دست خواهد آورد و نه خشنودی مردم را.»

نوشته‌اند مردی نامه‌ای به محضر امام حسین (علیه السلام) فرستاد و از ایشان درخواست کرد برایش از مصادیق خیر دنیا و آخرت بنویسند. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشتند: «مَنْ طَلَبَ رِضَی اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکلَهُ اللَّهُ إِلَی النَّاسِ وَ السَّلَامُ (هرکس به دنبال رضایت خدا باشد هرچند در این راه مردم از او ناراضی شوند، خداوند پشتیبان او در کارهایی خواهد بود که مرتبط با مردم است. و هرکس با به خشم‌آوردن خدا، به دنبال راضی نگه‌داشتن مردم باشد، خدا او را به همان مردم وامی‌گذارد. والسلام».

در ماجرای کربلا هم، وقتی ابن‌زیاد در نامه‌ای به امام حسین (علیه السلام)، خواهان تسلیم شدن آن حضرت شد، امام (علیه السلام) بعد از خواندن نامه، آن را دور انداختند و فرمودند: «لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضَاهَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ (ملتی که رضایت مخلوق را در برابر خشم خالق بخرد، رستگار نمی‌شود».

فصل‌الخطاب همه گفته‌ها اما، کلام روشن خداست. در صدر اسلام که سران یهود و نصاری در همدستی با مشرکان، آشکارا با پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) مخالفت و دشمنی می‌کردند، خداوند خطاب به پیامبرش فرمود: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْک الْیهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَک مِنَ الْعِلْمِ ما لَک مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیر (یهود و نصاری هرگز از تو راضی نخواهند شد تا اینکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو: هدایت واقعی، فقط هدایت الهی است. و اگر پس از دانشی [مثل قرآن] که برایت آمده، از هوی و هوس‌های آنها پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود.)»(سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۰)

منبع: فارس
ارسال نظرات