۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۸
کد خبر: ۶۶۸۰۷۸
مسیر گمراهی؛

مغالطه ای از کمال حیدری در زمینه مرجعیت زنان

مغالطه ای از کمال حیدری در زمینه مرجعیت زنان
حجت الاسلام سجادی امین گفت: مرجع تقلید یک مرتبه ولایت و یک شأنیت افتاء دارد؛ زن می‌تواند فتوا دهد ولی نمی‌تواند مرجع باشد و عنوان کردن این بحث نوعی انحراف از مسیر است

سید کمال حیدری در گفت‌وگویی اظهار کرد که «مشکل اساسی کل مبانی اعتقادی، اخلاقی و فقهی درباره حقوق زن این است که مردان مرجع تقلید اند و زن نمی‌تواند مرجع تقلید باشد.»؛ در نتیجه او معتقد است که زنان می‌توانند و اصلا باید مرجع تقلید شوند و باید فهم زنانه خود را از دین و قرآن بیان کنند.

حجت الاسلام مهدی سجادی امین، عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق مرکز تحقیقات زن و خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در جواب اینکه زن می‌تواند مرجع تقلید باشد یا خیر، گفت: در آیات و روایات عنوان مرجع تقلید وجود ندارد؛ آنگونه که عناوینی مانند صوم و صلات در آیات و روایات وجود دارد و ما به تفصیل می‌توانیم درباره آنها بحث ارائه دهیم و به ابعاد مختلف روایی و قرآنی آنها بپردازیم، نمی‌توانیم از لفظ مرجع تقلید بحث کنیم.

وی افزود: زیرا این عنوان مستحدثه است و سابقه آن به زمان اسلام و شارع مقدس برنمی‌گردد و یک عنوان نوظهور است؛ بنابراین اگر ما می‌خواهیم سوال کنیم که زن می‌تواند مرجع تقلید باشد یا نباشد، باید در ابتدا دریابیم مرجع تقلید یعنی چه، چه وظایفی دارد و حیطه کاری‌اش چیست تا در ادامه بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم.

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به واکاوی نقش مرجع تقلید پرداخت و اظهار داشت: مرجع تقلید به معنای امروزی شئون متعدد و متفاوتی دارد و در مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موضع‌گیری می‌کند و دیدگاه خاص خودش را دارد که مواضعش در جهت‌دهی افکار عمومی مؤثر است.

وی شئون مختلف مرجع تقلید را بیان و عنوان کرد: مرجع تقلید در معنای امروزی، یعنی شخصی که متصدی یکسری شئون در جامعه می‌شود؛ از نظر فقهی یکسری شأنیت و از نظر اجتماعی نیز شأنیت متفاوتی را مانند ولایت، دارا است.

حجت الاسلام سجادی امین به تبیین شأن ولایت مرجع پرداخت و خاطرنشان کرد: شأن ولایت یا به نوعی تصرف در اموال دیگران یکی از شأنیت‌های فقیه است و ولایت نیز به این معناست که ولی بتواند بر شخص دیگری، از جملۀ مال، جان و برخی چیزهای دیگر او سلطه داشته باشد و هرگاه که صلاح دید، تصرف کند.

وی ادامه داد: به عنوان مثال، میرزای شیرازی علاوه بر شأنیت فتوا و بیان احکام، حکم هم می‌دهد و این حکم دستوری است که در موضوع خاص و جزئی از جانب فقط فقیه صادر می‌شود و واجب الاطاعت است؛ یا در مثال دیگر، فقیه حق تصرف در اموال مجهول المالک و تصرف در اموال کودک بدون ولی را دارا است و این اجازه را دارد به مردی که نفقه همسرش را نمی‌دهد، امر کند که وظیفه خود را انجام بده.

استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: در مجموع، فقیه یک مرتبه ولایت و یک شأنیت افتاء یعنی بیان احکام شرعی دارد که مردم در احکام شرعی به فتوای او رجوع می‌کنند؛ کسی که به درجه اجتهاد رسیده و توانایی دارد احکام را از منابع اصیل اسلامی استخراج کند، می‌تواند در کسوت مفتی (فتوا دهنده) درآید.

وی بر طبق توضیحاتی که درباره شئون مرجع تقلید بیان کرد، مرجعیت زنان را نپذیرفت و تصریح کرد: من در کتاب «زنان، افتاء و مرجعیت» مفصل به این بحث پرداخته‌ام که آیا زن می‌تواند مرجع تقلید شود یا خیر و آنجا اثبات کرده‌ام که زن نمی‌تواند در شأنیت ولایت را داشته باشد ولی اینکه فتوا دهد، ایرادی ندارد؛ در نتیجه با تفاسیری که ارائه کردیم و شئونی که برای مرجع قائل شدیم، زن نمی‌تواند در کسوت مرجعیت قرار بگیرد.

حجت الاسلام سجادی امین به تببین این نظریه که زن نمی‌تواند مرجع باشد پرداخت و اذعان داشت: ما در فقه قاعده اولیه‌ای داریم و آن، اصل عدم ولایت شخصی بر شخص دیگر است؛ یعنی هیچ کس بر شخص دیگر ولایت ندارد و حق ندارد برای زندگی، مال و وضعیت شخص دیگر تصمیم گیری کند مگر اینکه دلیل خاصی بیاید و شرایط ولایت را برای شخصی اثبات کند.

وی افزود: از آنجا که خداوند خالق و مالک است، ما به صورت ذاتی تمام شئون ولایت را برای او قائل هستیم و اوست که می‌تواند هر کسی را برای ولایت مردم برگزیند؛ پس هر کجا که ما بخواهیم ثابت کنیم شخصی بر دیگران ولایت دارد، باید با دلیل آن را اثبات کنیم و در بحث ولایت فقیه نیز حضرت امام و علمای پیش از ایشان ولایت را برای فقیه جامع الشرایط ثابت کردند.

نویسنده کتاب زنان، افتاء و مرجعیت در راستای نفی مرجعیت برای زنان اظهار داشت: دلایلی که ولایت را برای فقیه ثابت می‌کند به گونه‌ای است که ما متوجه می‌شویم این ولایت فقط برای مردان ثابت می‌شود؛ حالا این فهم یا با قرینه‌ای خارج از حدیث و یا با قرینه‌ای داخل آن صورت می‌پذیرد که ادله اثبات ولادت، فقط این شأن را برای مردان اثبات می‌کند.

وی درپایان گفت: ما دلیل قطعی نداریم که زنان از اصل اولیه عدم ولایت شخص بر دیگری خارج شده باشند پس وقتی شک داشته باشیم، اصل عدم را جاری می‌کنیم و نمی‌توانیم برای زنان ولایت قائل شویم؛ حال اگر ما به مجموعه ادله نگاه کنیم، به عنوان مثال یک زن ولی بر فرزندان قرار داده نشده و حتی عناوین دیگری که جنبه ولایی دارد، مانند قضاوت نیز از زنان سلب شده است.

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
عقیل
Sweden
۰۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۹
بسم الله
حضرت شیخ شما حرف و گفته دیگران را تکرار کرده و چیزی نو در آن نیست.
یعنی شما راه و روش که به آن صورت که هست قبول کرده و تجدید و تحول در اجتهاد را قبول نکرده و آن را جامد و نه زنده می شمارید.

فقط چند استفسار.
شما حضرت فاطمة سيد نساء العالمين كه يك يا نو و بشر و انسان و معصوم و فقيه و مجتهد و عالم و مرجع قبول داريد يا نه؟

شما حضرت زينب عليها السلام را كه زنی است و انسان و از آدمیان است و اگر امروز ایشان اینجا بودن ایشان را به مقام مرجعیت قبول دارید یا نه.
حضرت رقیه و سکینه علیهم السلام را جزو مراجع هستن یا نه؟؟

اگر گفتی نه.
پس شما در صفوف ابو بکر و عمری هستید چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را رد کردن و حقش را پایمال کردن و او را به مرجعیت قبول نکردن.

و اگر بی دلیل قبول کردی شما در صف طلحه و زبیر که خواستن سیده عایشه را در جمل به این مقام برسانند و نیست این مقام را برای او چنین.

کلام و حرف طولانی است.
شما باید دلیل را از قرآن پیدا کرده و از سیرت رسول خدا و امامان معصوم درک و فهم کنید.

۱_ بر زبا ن حضرت سلیمان و قصه ملکه سباء در قران كه انها به اي خانم كه حكمروا بود و مرجع و مشاورة كردن زیردستان را گویاست و قرآن آن را نقل کرده و رد نکرده.
بلکه آن را بیان کرده که از حکمت ایشان بود.

۲_ در برگشتن امام علی ع در روزهای آخر زنگانی به حضرت فاطمه با عبد الله بن زبیر برای اخذ مشورت در قبال سقیفه و کار خلافت اولی.
و جواب حضرت فاطمه ع که هرکس برود دنبال رشد خویش.
( رشد) مقام وآلایست و هرکس به ان نایل نمی شود الا علیین.
پس اینجا علي ع به حضرت فاطمه مراجعت کردن با این مقام معلوم برای امام متقین و حضرت فاطمه زن ایشان بود.
آیا شما این را هم منکر می شوید.

۳_ در راه برگشت از شام به کربلاء
و سوال كردن امام علي بن الحسين عليه السلام أز عمه اش في مفترق الطريق
كه روند سرهای مبارک بود مدینه یا طف
وجواب حضرت زینب سلام الله علیها که روند قافله به طف است و ملحق کردن سرهای مبارک به اجساد طاهر شهیدان.
پس شما این را هم قبول ندارید.
و و و از حضرت زینب ووو
خواسته سکینه و ام کلثوم در باب دمشق و رفع الرؤوس كي لا يقع عينهم علينا را به صحابي جليل كه خود مرجع است براي زنها....

كلام و شرح زياد است و ليكن
حتى علي ع را خانه نشین کردن
پس کاری است شدنی در این ایام را شود یک مرد مؤمن و شماها سببكار را.

والحمد لله رب العالمين
0
1