بخش دوم | گزارشی از کرسی نظریهپردازی "کلام انقلابی یا معنویت انقلابی"
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کرسی نظریه پردازی "کلام انقلابی یا معنویت انقلابی " در سالن جلسات خبرگزاری رسا برگزار شد.
بر اساس این گزارش، این کرسی نظریه پردازی "کلام انقلابی و معنویت انقلابی " با حضور حجج اسلام والمسلمین محمدرضا فلاح شیروانی رییس مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی و حجت الاسلام والمسلمین مظاهری سیف رییس مؤسسه بهداشت معنوی و دبیر علمی سیداحمدرضا هاشمی برگزار میشود.
پیشتر، بخش نخست این نشست علمی در سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا ارائه شد و بخش دوم این نشست در ذیل تقدیم مخاطبان میشود.
در بخش اول، حجت الاسلام والمسلمین فلاح شیروانی نظرات خود را در رابطه با تعاریف کلام، انقلاب و کلام انقلابی ارائه کرد و حجت الاسلام والمسلمین مظاهری سیف به تبیین مباحث مرتبط با معنویت و تجارب معنوی پرداخت.
در گزارش پیش رو، بخش دوم کرسی نظریه پردازی"کلام انقلابی یا معنویت انقلابی" با محوریت سخنان حجت الاسلام والمسلمین فلاح در موضوع کلام انقلابی ارائه میشود.
پس از جمع بندی بخش اول سخنان کارشناسان توسط دبیر علمی این نشست، حجت الاسلام والمسلمین فلاح شیروانی در بخش دوم سخنان خود با اشاره به مسائل مرتبط با نظریه "کلام انقلابی " اظهار داشت: إن شاء الله در تبیین بعدی، ترقی مقتدری که از معنویت در حوزه حیات انقلابی ارائه خواهد شد، به دست میآوریم و این چیزی است که به عنوان ره توشه در نظر داریم.
چهار عرصه پیشرفت در بیان رهبر انقلاب
در باب کلام با همین تعریفی که گفته شد، سه ساحت اندیشه، دانش و رشته تخصصی و پویش اجتماعی را میتوان رؤیت کرد که متأسفانه در محیط علمی، خود این تفاوت را به خوبی نمیشناسیم، حضرت آقا در نشستهای راهبردی که خود متولی آن بودند، چهار عرصه را به عنوان عرصههای پیشرفت مطرح کردند که این عرصه را به ترتیب از شماره 4 به پایین عنوان میکنم.
عرصه چهارم معنویت بود که رهبر انقلاب هدف را همین عرصه بیان کردند، عرصه سوم زندگی است که به فرموده ایشان روح تمدن اسلامی است، البته قبل آن توضیح میدهند که اگر پیشرفت را به عنوان هدف در نظر بگیریم، پیشرفت هدف خواهد بود و علم و هنر، صنعت و تاریخ اجتماعی سخت افزار تمدن و نرم افزار آن سبک زندگی است.
عرصه دوم پیشرفت را علم عنوان کردند، در این باره هم که اهمیت آن را زیاد تئوریزه کرده بودند و در بیاناتی میفرمودند که در طی این سالها، تمام راههای پیشرفت را بررسی کردیم و دیدیم که تمام این راهها از راه تولیدعلم عبور میکند و این خیلی جالب است، یعنی تولید علم نقطه عزیمت حرکت پیشروانه جامعه است، یعنی اگر شما به یک تمدن شکوفا میاندیشید، بایستی به تولید علم، به صورت قاطع و بیبدیل بیأندیشید.
اما رهبر انقلاب درباره اولین عرصه فرمودند: نخستین عرصه پیشرفت، عرصه فکر است، یعنی فکر، علم، زندگی و معنویت.
تفکیک دانش و اندیشه در جامعه علمی سخت است
خب این دو[اندیشه و دانش] چگونه، از هم تفکیک میشوند؟ اساسا فکر میکنم که در فرهنگ ما تفکیک این دو سخت باشد، در جامعه علمی ما هم تفکیک این دو از یکدیگر سخت است، متأسفانه در تجربههای حیات روبه تعالی خودمان نتوانستیم که این دو را به خوبی از یکدیگر تفکیک کرده و نقش هر دو را ببینیم، الان فرصت نمیشود تا توضیح دهم که اندیشه چه عنصر و پدیده انسانی و اجتماعی است و دانش چه عنصر و پدیده انسانی و اجتماعی است، اما نشناختن این، آثار بسیار بدی دارد، یعنی یکی از آبشخورهای روکود در تولید علم تمدن گرا را همین میدانم که در تفکیک بین اندیشه و دانش موفق نبوده و انجام ندادهایم.
کلام را در چهره یک اندیشه میتوان مشاهده کرد، همچنین در چهره یک رشته تخصصی با ادبیات خاص و دیسیپلین سخت گیرانه علمی، روند کند تعریف مسأله، تجمیع دیتا و منابع و چکش کاری و خلق یک نظریه و فرضیه به عنوان یک رشته تخصصی و دانش میتوان دید و به عنوان یک پویش اجتماعی نیز میتوان مشاهده کرد.
آن چهار ساحتی که گفته شد از همین سه چهره تغذیه میکند؛ کلام به عنوان یک اندیشه میتواند یک پارادایم معرفتی در محیط علمی باشد و این واقعیت دارد، یعنی واقعا این گونه است.
الان فیلسوف، ادیب، فقیه و اخلاقی، همه از یک پارادایمی در محیط فکر شیعی تغذیه میکنند، این همان اندیشهای است که معاد و واقعیت گرایی در آن وجود دارد، آن پارادایم و بستر نظری که در همه علوم حضور دارد، بسیار سرنوشت ساز است و به اصطلاح باعث میشود که مسألهای را مسأله بدانید، آن پارادایم سبب میشود که چیزی را روش حل و برخی امور را دیتا و پیش فرض و مبنا بدانید، از این رو بسیار سرنوشت ساز است، خب چه کسی به این مهم میپردازد، بنابراین بایستی به این مسأله توجه شود.
امکان استفاده کلام در محیطهای علمی، اجتماعی و عمومی جامعه
عرض من این است که از کلام به عنوان اندیشه در محیط علمی، حیات اجتماعی و عمومی جامعه میتوان استفاده کرد، طبیعتا اگر اولی، مقداری زبان علمی دارد، دومی دیگر نباید به همان صورت زبان علمی داشته باشد و ما با این اندیشه هویت جامعه را رقم میزنیم و هویت عنصر بسیار مهمی است.
شهید مطهری در این باره میگویند، اگر جامعهای شخصیت و فلسفه مستقل حیات نداشته باشد، در معرض هضم شدن قرار میگیرد.
شما اگر اندیشهای به جامعه ندهید، این جامعه دیگر به سمت تمدن حرکت نمیکند، برای این که به سمت تمدن جدیدی بروید، ابتدا بایستی خلق یک هویت جدید داشته باشید و این هویت از اندیشه جامعه تغذیه میکند.
در چهره اندیشه و در ساحت علمی و حیات مستقل اجتماعی، کلام را به عنوان یک رشته تخصصی در محیطهای آکادمیک و به عنوان یک پویش اجتماعی میتوان رصد کرد.
کلام اساسا به معنای گفت وگو است و این با ظهور دین اسلام و در میان زندگی بشر آمدن پیامبر گرامی اسلام شکل گرفت، همه مردم مشغول گفتوگوی دینی بودند، چون مردم دین را انتخاب کردند، دائما مشغول انتخاب و به دنبال فهم دین بودند، با یکدیگر محاجه کرده و حرفهای خود را نزد رسول اکرم(ص) میآوردند.
یکی از خطاهایی که صورت گرفته است، تبدیل کلام به دانش و بیرون کشیدن این پویش از میان مردم به عنوان علت اساسی پویایی حیات دینی بوده است، اوایل انقلاب را نگاه کنید که تصویر آن همواره برای ما دلکش و جذاب است، سر کوچه در مساجد، حسینیهها، مدارس و دبیرستانها همه در حال بحث و گفت وگو بودند، البته همه گفتوگوی دینی نبود، سیاسی هم بود، اما گفتوگوی دینی هم جریان داشت و این را بایستی ادامه میدادیم.
فضای ناجوانمردانه، سبب تغییر صحنه گفتوگوهای مردمی
البته علل طبیعی پدید آمد، با این که معماران حیات نوین ما کاملا طرفدار این داستان بودند و ابدا از حرفهای متفاوت نترسیده و نمیرنجیدند، اما متأسفانه صحنه حیات اجتماعی ما به دلیل امنیتی شدن بیش از حد فضا و هجمهها و حملههایی که به ما شد، فضا را ناجوانمردانه کرد و ما مجبور شدیم حیات اجتماعی را این گونه جمع کنیم، وگرنه همان روش را باید ادامه میدادیم.
اگر کلام را در چهره گفتوگوی دینی مشاهده کنید، پیوندی جدی با آزاداندیشی پیدا میکند، به آزاداندیشی در اندیشه حضرت آقا مراجعه کنید، چیزی که خود من جمعبندی کردهام این است که از نظر ایشان آزاداندیشی مساوی با انقلابی گری و انقلابی گری مساوی با آزاد اندیشی است، واقعا برداشت قاطع من این است.
از این به بعد انقلاب را فقط با آزاداندیشی میتوان پیمود، اگر ما تئوری پایه امام راحل را مردم سالاری دینی میدانیم، کما اینکه میدانیم وحضرت آقا هم تأکید پشت تأکید داشته و هر موقع به این مسأله رسیدند، گفتهاند که «از بن دندان معتقد به مردم سالاری دینی هستم » و اساسا همین هم است، چراکه آزاد اندیشی بسیار ضروری است.
اصلا بدون مردم نمیتوان جلو رفت و اگر شما میخواهید که مردم در معماری حیات، دخالت داشته باشند، باید فضا را آزاد کنید و اگر میخواهید حرکت ما دینی باشد، باید یک آزاداندیشی دینی رقم بزنید، یعنی یک کلام به معنای گفت وگوی دینی باید رقم بزنید،[حال اینجا حقیقتا بحثهای مفصلی دارد] که چگونه باید آن را دید؟ آیا نقش معرفت زا دارد، یا خیر؟ پیوند آن با محیطهای آکادمیک ما چیست؟ آیا ورودهای تخصصی در این فضا میتوان داشت یا خیر؟ و... بحثهای مفصلی دیگری که در این زمینه داریم.
اما چطور با انقلاب پیوند میخورد، ببینید، حیات نوینی که در آن وارد شدید، این حیات از حضور انسان تغذیه میکند، شما میخواید انقلابی باشید و حیات بشر را شخم بزنید که اگر چیزی در جایی گیر کرده باشد، بیرون بکشید، به همین خاطر نیاز به نیرو، آدم، انسان و حضور نفس و نَفَس دارید.
چه کسی میخواهد این کارهای را انجام دهد، این جا است که آن شخصیت مطرح میشود، این با چه فکری میخواهد به صحنه وارد شود، کلام موظف است که به او اندیشه دهد، این شخص با اندیشه متفاوتی که پیدا کرده است، باید آن جا رفته و متفاوتتر از همه در حیات بشری عمل کند.
انقلاب اسلامی، انقلابی سراسر منضبط
کما این که انقلاب ما، بسیار انقلاب منضبطی بود، همه در حال ظلم به انقلاب ما هستند و خود ما هم در این ظلم مشارکت میکنیم، ما بسیار انقلاب تمیزی انجام دادیم، مردم ما جایی را آتش نزده و به دنبال قتل و غارت دیگران نبودند، اساسا امر عجیب و افسانه است.
ما همیشه منتظر غربیها هستیم که از ما تعریف و تمجید کنند، خب آنها نمیگویند و تمجید و روایت صادقانه نمیکنند، خود ما باید روایت صادقانه داشته باشیم، اصلا انقلابی شبیه این وجود ندارد، انقلابی که مدیریت شده است، اساسا هیچ کس ادعا نمی کند که انقلابی را مدیریت کرده باشد، اما انقلاب اسلامی هم کاملا مردمی بوده و هم کاملا مدیریت شده است و دلیل آن این است که شخصیت تحت تربیتی به نام شخصیت ایرانی شیعه مسلمان پشت انقلاب اسلامی بوده است و اساسا انقلاب رفتار طبیعی شیعه بوده است، به همین خاطر تا این اندازه منضبط و تمیز است.
خیلی عجیب است که با فرمان بس است، همه میایستند و با دستور گل دهید، همه به ارتشیها گل میدهند، اصلا چیز عجیبی است، گویی ارکستی است و همه تحت برنامه بودهاند، واقعا افسانه است، توان این را نداریم که این افسانهها را باور کنیم.
این افسانهای که ملت ایران که تاکنون هم آن را حفظ کرده است، با وجود این جریانهای لیبرال واگرا که دائما در حال نابود کردن انقلاب اسلامی بودهاند، مردم ما انقلاب را نگه داشتهاند و تا همین امروز انقلابی بودهاند.
حال اگر میخواهید که مردم پای این انقلاب بأیستد، بایستی به آنها تغذیه برسانید، اگر بنا است که کلام پشت هویت و حیات اسلامی باشد، باید طعام برای آنها فراهم باشد، به آنها طریقه فکر کردن و چگونه نگاه کردن به انسانها و جهان اسلام گفته شود، بنابراین کلام به این معنا، کلام انقلابی است که از نان شب واجبتر است.
در مقایسه کلام انقلابی با کلامهای رایج باید گفت که کلام رایج بارها و بارها خدا را اثبات کرده است، یا دائما در پی اثبات امامت حضرت امیر(ع) است، در حالی که نیازی به اینگونه اثبات کردن نیست، ایشان حقیقتی هستند که اگر مردم را به پای آن حقیقت برسانید و بعد تصویر آقا امیرالمؤمنین(ع) را به آنها نشان دهید، میگویند ما همین را میخواستیم.
حل مسائل چندصد سال گذشته در کلام، مهمترین دلیل انفعال آن
مسألههای ما عوض شده است، باید بدانیم که چهکار کنیم، ما مسلمانیم و در حال زندگی بوده و مسألههای متفاوتی داریم، اما هنوز هم در حال حل کردن مسألههای چندصد سال گذشته در کلام هستیم، از این رو قطعا کلام انقلابی یکی از چهرههای کلام جدید[به تعبیر شهید مطهری] است.
کلام جدید تعاریف متعددی دارد و یک تعریف آن، کلامی است که مسألههای آن جدید باشد، خب کلامی که مسأله آن حیات انقلابی و حیات شکوفایی فردا است، کلام جدید است و این حیاتی که اشاره شد، اسم آن زندگی انقلابی است.
بنابراین کلام باید در افق زبان عمومی باقی بماند و به پویشی فراتر از محیطهای علمی تبدیل شود، کلام به معنای گفت وگوی دینی اساسا یک زندگی و نوعی زیستن است، اساسا خود آزاد اندیشی نوعی زیستن است و همانطور که گفته شد، کلام با آزاد اندیشی پیوند وسیعی دارد، آزاداندیشی افق گشای حیات مردم سالارانه دینی است.
افق کلام، افق منتخب قرآن است
افق کلام، افقی است که قرآن برای خود انتخاب کرده است، ببینید قرآن با این که بسیار حرف دارد، اما زبان عرفی و عمومی را انتخاب کرده است و این بسیار مسأله مهمی است، روش بیانی هم که انتخاب کرده است، روش پاشانی است، یکبار درباره طلاق میگوید و بعد دستور به خواندن نماز کرده و همینطور پی در پی مطالب مختلف آورده شده است، یکجا منافقان را لعن می کند، جای دیگر انذار میدهد.
در حالی که معلوم است دغدغه قرآن خلق یک تفکر و اندیشه است، اگر هوشمند باشیم، میدانیم که برای خلق یک تفکر به صورت سریع از چپ و راست نظام فکری بگو، طرف مقابل خود شهود میکند، یعنی بقیه آن را خود میگوید، بهترین روش را قرآن انتخاب کرده است.
در این زمینه هم کار شده است که چرا روش قرآن این گونه است و آقای بهاء الدین خرمشاهی مطرح میکند که اگر بخواهی زیاد صحبت کنی، باید به این روش سخن بگویی و دلیل سخن گفتن قرآن به سبک پاشانی هم زیاد حرف داشتن قرآن است، یعنی در عبارتهای کم، محتوای زیادی را برسانی.
پیگیری مسائل محسوس و برخورد با افکار مادیپرستی، ویژگی بارز قرآن
یکی از ویژگیهای قرآن کریم این است که سراغ مسائل محسوس رفته و نسبت به افکار مادی پرستی برخورد میکند که این چه وضع فکر کردن است، خداوند این همه به تو نعمت داده است و کاملا ملموس و زنده، یعنی کاربردی ترین کتابی که جامعه اسلامی به خود دیده، قرآن است، 23 سال از ابتدای کلید خوردن نزول قرآن، این کتاب الهی پشت نهضت پیامبر اکرم(ص) بوده و [به قول امام راحل، اسلام از ابتدا یک انقلاب است و از اول هم انقلاب بوده است]، با زبان عمومی سخن می گوید، حرفها عرشی است، حال کاری نداریم که قرآن کتاب تربیت است، اما اگر از منظر معرفتی نگاه کنیم، قرآن میخواهد تفکر ایجاد کند.
کلام هم دقیقا باید این خط را ادامه دهد و اگر زندگی ما زندگی اسلامی انقلابی است، که با مسائل جدید مواجه میشود،[آدمهای منفعت طلب که با این مسألهها مواجه نیستند و مسائل آنها صرفا به گرانی مواد خوراکی محدود میشود] اما شخصیت انقلابی که این گونه نیست، بلکه شرق و غرب عالم و سطح و عمق مسائل بشری برای او مسأله است، به همین جهت، کلام باید پشت او قرار بگیرد.
آخرین بخش سخنان حجت اسلام والمسلمین فلاح
حجت الاسلام والمسلمین فلاح شیروانی در بخش پایانی نشست "کلام انقلابی یا معنویت انقلابی" اظهار داشت: با توجه به تعریفی که از کلام انقلابی و نقشی که برای آن درنظر گرفته شد یا دیده می شد، الزامات داشتن کلام انقلابی را ظاهرا باید این گونه موارد مطرح کنیم که در کلام انقلابی باید راوی ترین تقریرها از اندیشه اسلامی دیده شود.
ارائه تقریرهای دلپسند مستحب نیست، بلکه واجب است، باید بتوانیم اندیشه اسلامی را به عنوان یک معجزه به مردم نشان دهیم، این ما هستیم که تلاش کنیم تا خدایی که شاهکار آن، جهان هستی است و در عرصه معرفت هم دین اسلام را به عنوان یک شاهکار به ما معرفی کرده است، اگر خود را در مکانیزم بیان خداوند متعال قرار میدهیم، باید تلاش کرده و مسابقه دهیم.
صرف استخراج یک جمله کافی نیست، بلکه بایستی استدلالهای محکم و فرامذهبی بیاوریم، به نظر پیروزمندی در زمینه کلام انقلابی در مطرح کردن اندیشه اسلامی به عنوان یک اندیشه فطری است، در این صورت کلام انقلابی به رسالت خود نزدیکتر میشود و باید ناظر و آمیخته به نیازهای حیات نوین شیعی باشد، ورود عمومی داشته و از قرآن بهرهمند باشیم.
جایگاه قرآن به خوبی تبیین نشده است
متأسفانه جایگاه قرآن را نتوانستهایم به خوبی تبیین کنیم، قرآن در فکر ما به عنوان یک کتاب دیده شده، در حالی که حقیقتی است که به عنوان کتاب هم برای ما جلوه کرده است، امام خمینی(ره) میفرمایند، نزول آن به شکل کتاب، ششمین تحریف قرآن است، به تعبیر دیگر قرآن در ششمین حادثه تحریفی خود به صورت کتاب برای ما بروز کرده است، از این رو تنزیل قرآن را تحریف آن بیان میکنند، یعنی قرآن حقیقتی داشته و یکبار تنزیل کرده، یعنی تحریف شده و در ششمین تحریف قرآن به شکل کتاب درآمده است، این که ما قرآن را به عنوان یک کتاب میبینیم، خیلی به ما لطمه زده است و با این نوع نگاه، قرآن به جایگاه خود نخواهد رسید، همان شکایتی که این مصحف الهی میکند؛ « إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً».
کلام انقلابی باید افق معنوی و تمدنی داشته باشد، ما هیچ گریزی نداریم، اگر واقعا حرف از اسلام و تمدن میزنیم، به همین جهت بایستی کلام اسلامی را در این افق قرائت کنیم، به طور خلاصه کلام اسلامی صمیمیترین آوازی است که در جامعه باید به گوش برسد و هر انسانی باید احساس کند که هنگام شروع کار و اندیشه به این آواز احتیاج دارند که این امر نیازمند زحمت و تلاش ما است، چراکه قرآن و روایات و تاریخ با شکوه و مشعشع اهل بیت(ع)، زندگانی تابناک شاگردان آنها و امام و حضرت آقا هم وجود دارند.
به نظر من، خود حضرت آقا، شخصا معجزه انقلاب اسلامی است، اینها سرمایههای ما هستند، شهدایی که میدانیم برای چه رفتند، در جهان امروزی که برای لقمهای نان، هم دیگر را دریده و آبرویی برای یکدیگر باقی نمیگذارند، عدهای برای معنویت و تعالی روحی مردم رفتند و خود را فدا کردند، به هر حال در این همه دارایی ما باید بتوانیم این آواز را به گوش جامعه خود برسانیم.
گفتنی است، بخش سوم و پایانی این کرسی نظریه پردازی با محوریت سخنان حجت الاسلام والمسلمین مظاهری سیف به زودی در سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، منتشر میشود./876/ز502/س
خبرنگار: مهدی شاهی