۲۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۸
کد خبر: ۷۷۸۹۸۷
گزارشی از اجتماع "إنا على العهد، یا قدس"؛

جمکران؛ قلب تپنده مقاومت و انتظار

جمکران؛ قلب تپنده مقاومت و انتظار
در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ، مردم قم در مسیر مسجد مقدس جمکران گرد آمدند تا با فریاد "إنا على العهد، یا قدس"، پیوند ناگسستنی حمایت از غزه مظلوم و انتظار فرج منجی موعود (عج) را به نمایش بگذارند.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سه‌شنبه‌ای دیگر در قم، طریق المهدی؛ اما این بار حال و هوای دیگری داشت؛ مسیر منتهی به مسجد مقدس جمکران، این حرم امنِ انتظار، مملو از جمعیتی بود که نه برای یک زیارت معمول، که برای اعلام یک عهد آمده بودند: "إنا على العهد، یا قدس".

به عنوان خبرنگار، وظیفه‌ام روشن بود: ثبت و ضبط این اجتماع، انعکاس صدای مردمی که در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ معاصر، فریاد حمایت از غزه و تجدید بیعت با آرمان قدس را با نام منجی موعود (عج) گره زده بودند. 


در لابه‌لای همهمه جمعیت، در نگاه‌های مصمم، در اشک‌های پنهان و در گفتگو‌های پراکنده، لایه‌های عمیق‌تری از انگیزه و باور موج می‌زد. 
اینجا فقط یک تجمع ساده نبود؛ اینجا میعادگاهی بود برای کسانی که درد غزه را با امید فرج پیوند زده بودند و هر کدام به شیوه‌ای، در حال ایفای نقش خود در این «زمینه‌سازی» بزرگ بودند.
از غرفه‌های فرهنگی که با زبان هنر سخن می‌گفتند تا مشاوره‌هایی با نگاه به آینده و نسل منتظر، از مادرانی که کودکانشان را با چفیه فلسطینی آراسته بودند تا جوانانی که دغدغه کار رسانه‌ای و روشنگری داشتند، هر گوشه از این صحن وسیع، روایتی در خود داشت.

مأموریت من فراتر از ثبت یک رویداد بود؛ باید داستان‌های پشت این حضور را کشف می‌کردم. باید می‌فهمیدم چگونه درد مشترک فلسطین، این‌گونه با شور انتظار آمیخته و افراد را از هر قشر و با هر دغدغه‌ای، زیر یک پرچم گرد هم آورده است. این گزارش، حاصل همان شنیده‌ها و دیده‌ها است؛ روایتی از قلب اجتماع "إنا على العهد، یا قدس".

در ابتدای این مسیر، غرفه‌هایی را دیدم که با نیت خالص و اشتیاقی وصف ناشدنی مشغول خدمت رسانی به زائران پیاده مسجد مقدس جمکران هستند، آنها که آمده بودند برای رهایی زنان و کودکان مظلوم غزه از دژخیمان رژیم صهیونیستی، به ولی عصر و یگانه منجی عالم بشریت استغاثه کنند. اولین غرفه‌ای که نظرم را جلب کرد، غرفه‌ای هنری بود که خانمی هنرمند و خوش ذوق، در آن مشغول خطاطی با قلم بود:

 

جمکران، قلب تپنده مقاومت و انتظار؛ گزارش میدانی از اجتماع

 

گفت و گو با مسئول موکب خوشنویسی: 

سه‌شنبه‌ها، هر بار که در غرفه‌ام حاضر می‌شوم، پیش از هر نیت دیگری، دلم برای فرج آقا می‌تپد؛ این حضور، این تلاش، این قلم‌زدن‌ها و خط‌نگاری‌ها، همه برای ظهور است. 


آمده‌ام تا با زبان هنر خوشنویسی، سهم کوچکی در احیای امر به معروف و نهی از منکر داشته باشم و سعی‌ام این است که جذابیت هنری ایجاد کنم، دل‌ها را به سمت نور بکشانم و در مسیر "طریق‌المهدی"، خدمتی هر چند کوچک به زائران ارائه دهم.
و، اما این روزها، غزه...
دل هر انسانی، نه فقط مسلمان، از دیدن این همه ظلم و بی‌عدالتی به درد می‌آید. شاید بپرسی: "از من چه کاری برمی‌آید جز دعا؟ ".
اما من می‌گویم: حتی فرهنگ، حتی هنر، حتی زبان، می‌توانند فریاد باشند.‌
می‌توانیم بگوییم: به کدامین گناه کشته می‌شوند؟
و امید بدهیم که: منجی‌ای هست که خواهد آمد؛ برای نجات مظلومان.
در اجتماع عظیم "أنا على العهد، یا قدس" در جمکران، این پیام را به جهان مخابره کردیم که:
حضرت مهدی تنها نیست؛ ما اینجاییم، قلبمان با مردم غزه می‌تپد؛ ما ایستاده‌ایم کنار امام زمانمان، پشت سر رهبر عزیزمان؛ نه جلوتر، نه عقب‌تر، دقیقاً در امتداد حکمت و هدایت او؛ و ایمان داریم که همین قدم‌های کوچک، همین نیت‌های خالص، روزی پرچم این مسیر را به دستان مبارکت خواهند رساند و این یعنی:
آمادگی برای فرج.
زمینه‌سازی برای ظهور؛ و عهدی که هرگز نمی‌شکند.

بعد از اینکه گفتگویم با این خانم تمام شد، کمی جلوتر، چشمم به خانم دکتری افتاد که دکتر مامایی بود و غرفه کوچکی راه انداخته بود و سخت مشغول فعالیت جهادی بود.

گفت و گو با مسئول موکب پزشکی: 

خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است؛ صدای ما را می‌شنود، نیت‌های ما را می‌داند. 
انگیزه ما برای حضور در این غرفه و میز خدمت، چیزی جز ادای دِین به مردم مظلوم فلسطین نیست؛ ما هم مثل بقیه مسلمان‌ها، مثل هر انسان آزاده‌ای، دلمان می‌خواهد در برابر این ظلم بی‌تفاوت نباشیم و کاری کرده باشیم؛ کاری هرچند کوچک، اما خالصانه.
این حضور در اینجا، تنها یک تلاش برای نمایش همدردی با مردم غزه نیست، بلکه به نوعی، حرکت برای تسریع ظهور امام زمان (عج) و ایجاد زمینه برای آن است؛ یکی از ایده‌هایی که به ذهنمان رسید، برای نزدیک‌تر کردن ظهور امام و برداشتن موانع آن، بحث فرزندآوری بود. چرا که امام زمان (عج) به یار نیاز دارد و ما هم فکر کردیم شاید بشود سهمی در فراهم کردن این یاران داشته باشیم.
این تصویر‌هایی که می‌بینید، پیامش همین است: "سیصد و سیزده نفر یار امام زمان (عج) باید فراهم شوند، و شاید یکی از آنها را شما به دنیا بیاورید. "
به زوج‌هایی که توانایی و شرایط فرزندآوری دارند مشاوره می‌دهیم و به آنها می‌گوییم: "شما می‌توانید پازل ظهور را تکمیل کنید. "
حتی با نیت نذر برای ظهور، به آنها جوراب تبرکی اهدا می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم تا سال آینده بچه‌شان را بیاورند و قرارمان این است که بچه‌هایشان را وقف ظهور کنند و هر وقت امام زمان یا نائبش برای زمینه‌سازی ظهور نیاز به این نسل داشتند، از آنها دریغ نکنند.
در روزگاری که صدای مظلومیت مردم فلسطین در زیر آوار سکوت رسانه‌های جهانی دفن می‌شود، مسئولیت ما تنها تماشا نیست؛ هر وجدان بیداری، هر انسان آزاده‌ای، و به‌ویژه هر مؤمنی که چشم به ظهور عدالت‌گستر حقیقی دوخته، باید نقش خود را در این جبهه ایفا کند.

جمکران، قلب تپنده مقاومت و انتظار؛ گزارش میدانی از اجتماع


در جهانی که ظلم با قدرت رسانه و ثروت، خود را حق جلوه می‌دهد، ما با قلم، قدم، و کلام‌مان باید باطل را رسوا کنیم و هر گامی که برای رساندن صدای مظلومین برداشته می‌شود، گامی است در مسیر ظهور حق، ظهور مهدی (عج).
از تحریم کالا‌های رژیم کودک‌کش صهیونیستی، تا حضور در تجمعات و فعالیت‌های رسانه‌ای، ما در حال تمرین برای سربازی حضرت هستیم. هر حرکت ما، سنگی است در مسیر ساخت تمدن عدالت‌محور اسلامی، و این مسئولیت از هیچ‌کس ساقط نیست؛ چه در میدان نبرد نظامی، و چه در سنگر فرهنگی.
پس حداقل کاری که از ما برمی‌آید این است که خودمان با دست خودمان، پول به جیب اسرائیل نریزیم که این کم‌ترین شکل همراهی با مردم فلسطین است. 
این اجتماعات مردمی، مثل تجمع‌هایی که در جمکران برگزار می‌شود با شعار "أنا علی العهد، یا قدس"، یک پیام جهانی دارند. این پیام، مطالبه است. 
مطالبه برای ظهور، مطالبه برای عدالت، مطالبه برای پایان ظلم. این حرکت‌ها باید مستندسازی شوند، دیده شوند و در سطح بین‌المللی منتشر گردند. صدای این حرکت باید به گوش سازمان‌های بین‌المللی برسد و آنان باید از خواب غفلت بیدار شوند.
 باید دنیا بفهمد که ملت‌ها ساکت نیستند. ظلم باید در جهان فریاد زده شود. باید بگوییم، فریاد بزنیم، حضور پیدا کنیم تا صدای مظلومیت مردم غزه به گوش جهانیان برسد.

کمی جلوتر، در میان جمعیت پرشور و قدم‌هایی که با نیت الهی برداشته می‌شد، به موکبی برخوردم که حال و هوای متفاوتی داشت؛ موکبی که صرفاً به پخش غذا یا ارائه خدمات رفاهی مشغول نبود؛ بلکه جان‌ها را سیراب می‌کرد، نه فقط جسم‌ها را.

گفت و گو با مسئول موکب کودکان: 

انگیزه من برای حضور در این اجتماع، چیزی جز عشق به آقا امام زمان (عج) نبوده و نیست؛ هر کسی در این مسیر وظیفه‌ای دارد و من به نوبه خود احساس کردم باید سهمی داشته باشم. بعضی‌ها مسئول تدارکاتند، بعضی‌ها پذیرایی می‌کنند، برخی نظم‌دهی به جمع را بر عهده دارند. 
همه‌ اینها وظایف مهمی هستند و هیچ‌کدام کوچک نیست. من به سهم خودم، تصمیم گرفتم کاری فرهنگی انجام دهم. حتی اگر شده یک یادگاری، یک هدیه کوچک به اسم امام زمان (عج) به مردم بدهم و بگویم «این از طرف آقاست». این یادآوری‌ها قلب‌ها را به حضرت متصل می‌کند و احساس کردم که می‌توانم در این مسیر، یک بذر کوچک از امید و انتظار برای ظهور را در دل‌ها بکارم.
بچه‌ها معمولاً مسیر پدر و مادر را دنبال می‌کنند. اگر والدین نماز بخوانند، بچه‌ها هم از سنین پایین نماز می‌خوانند. به همین شکل، اگر پدر و مادر دغدغه مردم غزه را داشته باشند و در چنین اجتماعاتی حضور پیدا کنند، بچه‌ها هم کم‌کم این دغدغه را پیدا می‌کنند. 
این همان بهترین شکل تربیت فرهنگی و اعتقادی است که می‌تواند در کودکان و نوجوانان ایجاد شود. 
بچه‌ای که می‌بیند پدر و مادرش دل‌شان با مردم فلسطین و امام زمان (عج) است، خودش هم با گذر زمان دلش نرم می‌شود. تا زمانی که هنوز کوچک است، این همراهی طبیعی است. 
بعد از آن، مسئولیت آموزش و پرورش است که این تربیت را نگه دارد و عمیق‌تر کند.
توصیه من به مدیران فرهنگی کشور این است که هر کسی باید در حد توان خود وارد میدان شود. 
امام خمینی (ره) فرمودند: «قضیه فلسطین، مسئله اول جهان اسلام است.» این جمله به‌قدری مهم است که می‌توان گفت رمز ظهور، درک شرایط آخرالزمان و آمادگی برای سربازی امام (عج) از همین نقطه عبور می‌کند. مدیران فرهنگی باید به میدان بیایند و شبهات موجود را پاسخ دهند. 
هنوز بسیاری از مردم نمی‌دانند چرا باید برای غزه غصه بخورند و چرا این موضوع این‌قدر مهم است. 
این وظیفه اهالی فرهنگ و رسانه است که با تولید روایت‌ها، مستندات و آثار هنری به‌روز و تاثیرگذار، به مردم نشان دهند که غزه تنها یک مکان جغرافیایی نیست، بلکه نماد مظلومیت و ایستادگی در برابر ظلم است.
این اجتماع مردمی پیامی واضح برای جهان دارد: ملت‌ها پشت ملت‌های مظلوم هستند. حتی اگر حکومت‌ها سکوت کنند، مردم بیدار و هوشیارند. 
ایران از روز اول حامی غزه بوده است، هم در سیاست و هم در میدان. 
اما این اجتماعات مردمی، مانند راهپیمایی‌ها و مراسم‌های خودجوش، نشان می‌دهند که مردم در کنار حکومت‌شان ایستاده‌اند. 
ممکن است طوفان الاقصی از نظر نظامی نتیجه‌ای کوتاه‌مدت داشته باشد، اما از نظر رسانه‌ای و فرهنگی، جهان را تکان داده است. همین اجتماعات مردمی در ایران، بعد از این واقعه، بیشتر هم شده است.
پیام این اجتماعات این است که: «ما نمی‌گذاریم خاک فراموشی روی نام غزه بنشیند.» تا وقتی مردم بیدارند، امید زنده است و ظهور نزدیک‌تر.

 

جمکران، قلب تپنده مقاومت و انتظار؛ گزارش میدانی از اجتماع


بعد از آن، نوبت به موکبی رسید که در نگاه اول ساده به نظر می‌رسید؛ اما وقتی نزدیک‌تر شدم، عمق پیامش را درک کردم. این موکب، کاری بسیار زیبا و خلاقانه انجام می‌داد؛ فروش عروسک‌هایی خاص، عروسک‌هایی که با چفیه فلسطینی و نماد‌های مقاومت آراسته شده بودند. این عروسک‌ها فقط یک اسباب‌بازی نبودند، بلکه حامل پیامی عمیق و الهام‌بخش بودند؛ پیامی از مظلومیت کودکان غزه، از خون‌هایی که بر زمین ریخت، از کودکانی که عروسک‌شان تنها یادگارشان شد. آنها این عروسک‌ها را به مشتاقان ظهور حضرت حجت عجل الله میفروختند و پولش را وقف کمک به کودکان غزه می‌کردند.

گفت و گو با مسئول موکبی به یاد کودکان غزه: 

در این اجتماع، اولین و مهم‌ترین انگیزه ما عشق و حمایت از جبهه مقاومت و ایستادن کنار مردم مظلوم غزه است. اما این حمایت، ریشه‌ای عمیق‌تر در دل دارد؛ باور به فرج حضرت ولی‌عصر (عج). وقتی به امام زمان (عج) اعتقاد داریم، باید در میدان هم حضور داشته باشیم و از هر فرصتی برای زمینه‌سازی برای ظهور استفاده کنیم. 
این اجتماع، این غرفه‌ها، همه‌ این فعالیت‌ها، همه بخشی از مسیر بزرگ‌تر و مقدس‌تری هستند که به ظهور می‌انجامند.
این که چرا عروسک‌های با چفیه فلسطینی ساختیم، برای ما خیلی مهم بود. در این جنگ، کودکانی هستند که تنها یادگارشان عروسکی است با پوشش چفیه، نماد یک کودک شهید. 
ما با این عروسک‌ها خواستیم نه تنها این یاد را زنده نگه داریم، بلکه زمینه‌ای فراهم کنیم که در دل بچه‌های خودمان هم‌دلی و آگاهی نسبت به مظلومیت غزه شکل بگیرد. این عروسک‌ها، بیشتر از هر چیز، پیام مظلومیت و ایستادگی در برابر ظلم هستند.
ما باور داریم که آینده جبهه مقاومت در دست همین کودکان و نوجوانان است. وقتی یک کودک ایرانی با چفیه و پرچم‌های مقاومت روبرو می‌شود، از خودش سؤال می‌کند: «چرا این لباس؟ چرا این پرچم؟» و در همین پرسش، تربیت شکل می‌گیرد. ما نمی‌خواهیم فقط بچه‌ها را سرگرم کنیم، بلکه می‌خواهیم در دل‌هایشان بذر امید و ایمان به مظلومان و ظهور امام (عج) بکاریم. اینها آینده جبهه ما هستند، و امروز باید برای فردای آنها قدم برداریم.
برای حمایت از مردم غزه، رسانه کلید اصلی است. دشمن با تمام توان رسانه‌ای‌اش، جنایت می‌کند و به پاک‌کردن آثارش می‌پردازد، اما ما باید با هر آنچه داریم، صدای مظلومیت‌مان را به گوش جهان برسانیم. هر حرکت فرهنگی کوچک، باید در رسانه‌ها انعکاس پیدا کند تا حقیقت جهان بفهمد که جنگ فقط با اسلحه نیست؛ جنگ با قلب‌ها، با روایت‌ها و با تصویرهاست. ما باید در این میدان قوی‌تر از همیشه باشیم.
این اجتماع از شهر مقدس قم شروع می‌شود و مسیری به جمکران می‌رسد، مسیری که از سرچشمه معرفت به پایگاه انتظار امام زمان (عج) می‌انجامد. این اجتماع به جهان نشان می‌دهد که مردم ایران نه تنها در شعار، بلکه در عمل کنار مردم غزه و امام زمان‌شان ایستاده‌اند. این پیامی است که باید به گوش دنیا برسد: «ما هنوز ایستاده‌ایم و همچنان در مسیر مقاومت و انتظار حرکت می‌کنیم.»
مسئله فلسطین برای ما فقط یک مسئله سیاسی یا انسانی نیست، بلکه مربوط به نبرد آخرالزمان است. دشمنان می‌دانند که ظهور امام زمان (عج) یعنی پایان سلطه‌شان، و به همین دلیل با تمام توان به جنگ ما آمده‌اند. ما می‌دانیم که مقاومت در برابر ظلم، یعنی نزدیک‌تر شدن به ظهور. این پیاده‌روی‌ها، از جمکران به عنوان نماد انتظار آغاز می‌شود و در حقیقت ادامه مسیر کربلاست. کودکان، نوجوانان، خانواده‌ها، همه در این مسیر حرکت می‌کنند تا بگویند: «ما آماده‌ایم، ما در جبهه امام زمان (عج) ایستاده‌ایم.»
این اجتماع و این پیاده‌روی، بیشتر از هر چیزی بیانگر عشق و ایمان ماست. این حرکت، اعلام آمادگی ما برای سربازی امام (عج) و حمایت از مردم مظلوم غزه است. اینجا هیچ‌چیز مهم‌تر از پیام مشترک ما نیست: «ما منتظر امام زمان (عج) هستیم و تا آن روز، در کنار مظلومان و در برابر ظلم خواهیم ایستاد».

 

جمکران، قلب تپنده مقاومت و انتظار؛ گزارش میدانی از اجتماع

در طول مسیر، چشمم به کاروانی افتاد که حال و هوای خاصی داشت؛ کاروانی پر از نوجوانان پرشور و باانگیزه، که با پای پیاده، گام به گام به سمت مسجد مقدس جمکران در حرکت بودند. چهره‌هایشان پر از امید و عزم بود، انگار هر قدمشان، عهدی دوباره با امام زمان (عج) بود. در سکوت مسیر، صدای ذکر و دعاهایشان شنیده می‌شد، و پرچم‌هایی که در دست داشتند، پیام روشنی داشت: «ما هم اهل این راهیم... ما هم آمده‌ایم تا سهم خود را در جبهه‌ی انتظار ایفا کنیم»:

گفت و گو با مسئول مسئول گروه پیاده روی نوجوانان: 

ما از مدت‌ها پیش بچه‌های محله‌مون رو دور هم جمع کرده بودیم توی مسجد. با همین جمع، توی مناسبت‌های مختلف کنار هم رشد کردیم. حالا این‌که این جمع محلی بتونه توی یک اجتماع بزرگ‌تر حضور پیدا کنه، خود یه پیام خیلی مهم داره: این‌که ما بی‌تفاوت نیستیم. نه فقط دغدغه داریم، بلکه تلاش می‌کنیم که این دغدغه‌ها به عمل تبدیل بشه؛ به کاری مشخص، به نقش‌آفرینی واقعی. 
حضور ما توی این فضاها، چه توی این اجتماع بزرگ، چه در برنامه‌های ساده‌ای مثل ایستگاه صلواتی و یا این مراسمات بزرگ، همه برای این است که نشون دهیم که داریم در میدان مانده‌ایم و ایمان داریم که فرهنگ جبهه مقاومت فقط در شعار خلاصه نمی‌شود.
ما توی دورانی زندگی می‌کنیم که اتفاق‌های بزرگی توی دنیا در حال رقم خوردنه. این فضا‌ها می‌تونن تأثیر خیلی مهم روی بچه‌ها داشته باشند:
بچه‌هایی که در فضا‌های حماسی و میدانی رشد می‌کنن، یاد می‌گیرن که بی‌تفاوت نباشن، مسئولیت‌پذیر باشن، و اهل اقدام باشن.
خیلی مهمه که بچه‌ها فقط محله، مدرسه یا حتی کشور خودشون رو نبینن. وقتی بفهمن که درد غزه، یمن، افغانستان و... به همه ما مربوطه، آن وقت دغدغه‌های بزرگ‌تری پیدا می‌کنند. این یعنی رشد واقعی.
ما اهل توصیه از بالا نیستیم، ولی به عنوان یه گروه فعال میدانی، برای مدیران فرهنگی، یه پیشنهاد داریم: به جای تمرکز صرف بر روی آمار، بهتر است که روی کار‌های ریشه‌ای و بلندمدت سرمایه‌گذاری شود. کار‌هایی که ممکن است، بلافاصله بازخورد آماری نداشته باشد، اما در آینده نیرو‌های اجتماعی توانمند، دغدغه‌مند و وفادار تربیت می‌کند. ما توی تاریخ انقلاب هم دیدیم که اون کار‌هایی که با نیت خالص و بدون عجله انجام شدن، چقدر ماندگارتر هستند.
وقتی اجتماع‌های مردمی مثل این، با حضور اقشار مختلف شکل می‌گیره، این پیام رو به دنیا می‌فرسته که این مسیر، فقط کار یه عده خاص نیست. این راه، راه یه نهاد یا یه نگاه محدود نیست. ما با یک جریان تنومند، مردمی و ریشه‌دار روبه‌رو هستیم. به تعبیر رهبر انقلاب، اینها همون «درخت تنومندی» هستن که ریشه دارن، سبز موندن، و ان‌شاءالله تا ظهور، پرثمرتر هم خواهند شد.

در مسیر برگشت هم روح فرهنگی و معنوی این اجتماع ادامه داشت. فضای اتوبوس، فقط یک وسیله نقلیه برای بازگشت نبود، بلکه خودش به یک مجلس گرم و صمیمی تبدیل شده بود. راننده در کنار گرفتن صلوات از مسافران، با خواندن اشعار حماسی و مذهبی حال و هوای خاصی به دل‌ها می‌داد. وقتی فریاد "یا حیدر" از دهان بچه‌ها و بزرگ‌تر‌ها بلند می‌شد، انگار فضای دیگر شکل می‌گرفت؛ فضایی از عشق، غیرت و روحیه‌ی ولایتمداری.

این ذکر‌ها و شعر‌ها فقط شعار نبودند، بلکه صدای دل‌هایی بودند که از یک مسیر مقدس آمده بودند و هنوز در حال و هوای عهد و بیعت با امام زمان (عج) و دفاع از مظلومان جهان سیر می‌کردند که حتی مسیر بازگشت هم تبدیل به یک امتداد از همان اجتماع بزرگ شده بود؛ سفری که از "أنا علی العهد" آغاز شده بود و با ذکر "یا حیدر" به خانه می‌رسید، اما دل‌ها هنوز در میدان باقی مانده بود.

رشیدیان
ارسال نظرات