۲۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۲
کد خبر: ۲۴۶۴۸۸

جدیدترین شماره ماهنامه پاسدار اسلام منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ سیصد و نود و چهارمین و سیصد نود و پنجمین شماره ماهنامه پاسدار اسلام ویژه بهمن ماه از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.
394و 395 شماره ماهنامه پاسدار اسلام

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سیصد و نود چهارمین و سیصد نود و پنجمین شماره ماهنامه پاسدار اسلام ویژه بهمن ماه 1393 به مدیر مسؤولی محمد حسن رحیمیان از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.

 

در این شماره از ماهنامه پاسدار اسلام این مطالب را مطالعه می‌کنیم: فتنه و عوامل فتنه، پیام تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی: اسلام را از منابع دست‌اول آن بشناسید، صلیبی گری نوین، توحش و بربریت غرب، ادب الهی در ارتباط با نفس، زوم تفکر در خزائن الهی، ما و شناخت مقام اهل‌بیت علیهم السلام، امامان پناهگاه مطمئن، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم برترین الگوی مدیریت، نمی از یم تلاش‌های علمی امام حسن عسکری علیه السلام، نسبت‌ها و تمایزات انقلاب اسلامی با دولت اسلامی، سبک زندگی اسلامی و نظارت عمومی، روش تربیتی در اسلام، تکیه‌گاه اصلی امید، برکات تفرج در بوستان فضیلت، حجاز در آستانه تحول، غرب در بسیاری از زمینه‌ها به بن‌بست رسیده است، زندگی و حیات علمی و سیاسی شهید آیت الله غفاری، میراث فرهنگی شهید، از سیاست تا دیانت، تحلیل بودجه 94، درنگی در دستور رهبر معظم انقلاب برای مبارزه با فساد، منظومه اهل دل، تاریخ سینمای ایران، شیار 143 / اثر ماندگار آبیار، مسجدالاقصی در خطر تخریب و تصرف، دشمنی بی‌پایان آمریکا با ایران، چرا رژیم صهیونیستی بر احداث شهرک‌های یهودی‌نشین اصرار دارد؟ و بی‌پرده با تاریخ/ بهمن 59.

 

گفتارهایی از مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی را در بخش «ادب الهی در ارتباط با نفس» مطالعه می‌کنیم، در قسمتی از این متن آمده است: نفس دارای دو معنا است که دایره وسعت و شمول آن‌ها با یکدیگری متفاوت است، «نفس به معنای اعم» تمام نیروهای درونی انسان اعم از عقل، شهوت، غضب و خیال است که مورد بحثمان نیست. این که می‌گویند «نفس یک حقیقت است که شامل قوای متعددی می‌شود»، مربوط به اعم نفس است.

 

اما «نفس به معنای اخص» مجموعه شهوت و غضب است که دو نیروی سرآمد به حساب می‌آیند و در این بحث هرگاه که می‌گوییم «نفس»، منظورمان نفس به معنای اخص است. ما با حیوانات در این مورد مشترک هستیم و باید در این وجه اشتراک با آن‌ها تفاوت رفتاری داشته باشیم و شهوت و غضب را مؤدبانه، یعنی در چارچوب دستورات الهی به کار بگیریم.

 

در روایات از تعبیری با عنوان «جبلت نفس» یاد شده و می‌فرمایند که جبلت و طبع خواسته‌های نفسانی پایان و انتها ندارد؛ یعنی انسان هر قدر در میدان خواسته‌های شهوانی جلوتر برود؛ نه تنها چیزی به او افزوده و به اصطلاح عامیانه سیر نمی‌شود؛ بلکه میلش بیشتر می‌شود. به قول ما طلبه‌ها؛ خواسته‌های شهوانی انسان حد یقف ندارند و هیچ وقت تمام نمی‌شوند. این خصوصیت در جبلت و نفس وجود دارد و تغییر کردنی نیست؛ لذا نفس آن‌قدر در وادی شهوت پیش می‌رود تا در نهایت، خود را به نابودی می‌کشاند و از بین می‌برد.

 

غضب هم همین طور است و حدی برای توقف ندارد و وقتی شعله می‌کشد، می‌خواهد همه چیز و همه کس حتی خودش را هم نابود کند. این طور نیست که خشم اگر به جایی برسد، خود به خود تمام می‌شود و آرام می‌گیرد. طبع نفس و جبلت آن؛ این گونه است.

 

در بخش «ما و شناخت اهل‌بیت علیهم السلام» سخنانی از آیت الله مصباح یزدی آمده است، در قسمتی از این متن می‌خوانیم: از مولا امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که «هلک فی رجلان محب غال و مبغض قال»: دو دسته درباره من به هلاکت افتادند «دوستدار غلو کننده و کینه‌توز تهمت زننده.»

 

یک دسته کسانی هستند حضرت را نشناختند و فضایل را انکار و در حق ایشان تفریط کردند و دسته دیگر کسانی‌اند که در حق ایشان غلو کردند و حضرت را از حد مخلوق بالاتر بردند. در برخی از روایات به ما توصیه شده است که شما روش میانه را اتخاذ کنید، یعنی نه افراط کنید و نه تفریط: ‌«کونوا النمرقه الوسطی.»

 

واقعیت این است که دو حد نهایی افراط و تفریط را می‌توان به آسانی مشخص کرد، اما تعیین حد وسط کار آسانی نیست و مسلمانان در طول تاریخ اسلام و حتی زمان خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم در این موضوع اختلاف معرفتی داشتند.

 

اصل مشکل از اینجا ناشی می‌شود که ما انسان‌ها در عالم دنیا، ماده و محسوسات پا به عرصه هستی می‌گذاریم، رشد می‌کنیم و فکر و فهم و درک ما در همین محدوده شکل می‌گیرد و پس از آن است که به تدریج و به دشواری می‌توانیم اندکی از حد محسوسات فراتر برویم کمی خودمان را بالا بکشیم.

 

شاید در میان مؤمنان واقعی هم کسانی باشند که به نحوی فکر می‌کنند که خدا بالای آسمان‌ها است یا برای مثال، روح انسان؛ نور انبیاء یا نور ائمه علیهم السلام یک بخار کمرنگ یا نور پر رنگ است و البته این امر قدر طبیعی است منع هم نشده است و شاید به همین خاطر است که در نماز حرکاتی تشریع شده که به یک نحوی ارتباط را در بالا و پایین دارد و برای اظهار نهایت خضوع به او امر شده سرت را روی زمین بگذار و برای اینکه موقعیت او در مقابل خدا مشخص گردد، به او گفته شده در قنوت و در دعاها دست‌هایت را به سوی آسمان بلند کن.

 

در روایتی آمده است که مورچه‌های کوچک هم گمان می‌کنند که خدای متعال دارای دو شاخک است. چون شاخک برای مورچه‌ها و همه حشرات شاخک‌دار کمال محسوب می‌شود و نقش مهمی در زندگی آن‌ها دارد و جهت‌ها را به وسیله آن‌ها تشخیص می‌دهند، لذا گمان می‌کنند خدایشان هم دو شاخک ‌دارد زیرا خود بدون شاخک نمی‌توانند زندگی کنند.

 

این سخن گرچه مجاز است؛ اما به حقیقتی اشاره دارد. خود ما انسان‌ها هم در درجه اول برای خدا و در مرتبه بعد درباره انوار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل‌بیت علیهم السلام کم و بیش دچار چنین افکاری هستیم.

 

این عجز انسان است که او را به این افکار می‌کشاند و چاره‌ای هم نیست و باید به گونه‌ای با این عجز کنار آمد و در نهایت باید با بیانی که بین نفی و تشبه است، درباره خدای متعال سخن بگوییم.

 

معمولا وقتی می‌گوییم خدا علم دارد گمان می‌کنیم علم او مثل همین صورت‌های ذهنی است که ما داریم؛ از این رو برای تنزیه خدای متعال می‌گوییم: خدا علم دارد اما نه مثل ما! این راه نجات از افتادن در مهلکه تشبه و تجسم است؛ اما بالاخره کم یا بیش اعماق ذهن ما به این مشکل مبتلا است.

 

سیصد و نود چهارمین و سیصد نود و پنجمین شماره ماهنامه پاسدار اسلام در 78 صفحه به قیمت سه هزار تومان از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شده است./998/ن602/ق

ارسال نظرات