عربستان کارگزار رژیم صهیونیستی در یمن
به گزارش خبرگزاری رسا، ششم فروردین ماه امسال، جنگ عربستان سعودی علیه مردم یمن وارد چهارمین سال خود شد. جنگی که به خیال سردمداران ریاض در مدت زمان کوتاهی می بایست به پیروزی آنان و حذف نیروهای انصارالله از سپهر سیاسی یمن منجر می گردید، اکنون چهار سال است که ادامه یافته و به جرات می توان گفت که آغازکنندگانش به هیچ یک از اهداف خود نرسیده اند.
تلاش سعودی ها برای جلب پشتیبانی کشورهای اسلامی و عربی از جنگ یمن و تشکیل ائتلاف به اصطلاح اسلامی هم راه به جایی نبرد. سه کشور مغرب، مصر و پاکستان که سعودی ها روی همراهی آن ها حساب باز کرده بودند هریک به بهانه ای از یاری رساندن به عربستان سرباز زدند و در این میان تنها امارات عملا وارد جنگ با یمن شد که البته آن هم نه به قصد کمک به سعودی ها بلکه برای کسب جای پا در جنوب یمن و دست یافتن به منابع نفت و گاز این کشور بود.
بی آبرویی و بی اعتباری عربستان نزد افکار عمومی جهان را که در پی چند سال بمباران و کشتار مردم یمن ایجاد شده نیز باید به فهرست ناکامی های این کشور بیفزاییم. در چنین وضعیتی درک اینکه چرا زمامداران ریاض همچنان این جنگ بیهوده را ادامه می دهند حائز اهمیت بسیار است در ادامه می کوشیم تا به بررسی این موضوع بپردازیم.
پرهیز عربستان از به رسمیت شناختن انصارالله
یکی از موانع اصلی بر سر راه آتش بس و برگزاری گفتگوهای یمنی-یمنی هراس بزرگ عربستان از پذیرش این واقعیت است که انصارالله پس از فروپاشی رژیم عبدالله صالح نقش مهمی در معادلات سیاسی یمن بازی می کند و به ویژه پس از کشته شدن صالح این جایگاه بیش از پیش تقویت شده است.
برای سعودی ها دشوار است که بپذیرند انصارالله نه تنها در صعده و دیگر مناطق شمالی یمن و هم مرز با عربستان حضور مقتدرانه دارد بلکه در صنعا نیز هیچ توافقی نمی تواند بدون حضور و در نظر گرفتن دیدگاه های این جنبش شکل بگیرد.
جز انگشت شمار وابستگان پادشاهی سعودی در یمن، هیچ فرد و گروهی -حتی حزب اخوانی اصلاح- در این کشور از ایستادگی در برابر خواسته های نامشروع و زیاده خواهی های عربستان عقب نشینی نکرده و نخواهد کرد و همه دیدند که وقتی عبدالله صالح کوشید تا در پشت پرده با ریاض به توافق رسیده و انصارالله را کنار بگذارد چگونه تنها ماند و در نهایت کشته شد. بنابراین انصارالله را باید به عنوان نماد و عصاره ی اراده جمعی ملت یمن به شمار آوریم.
پشتیبانی آمریکا و بریتانیا و حفظ منافع رژیم صهیونیستی
در طول این چهار سال چه در دوران اوباما و چه ترامپ حمایت های گسترده ایالات متحده از عربستان در جنگ یمن ادامه داشته و بریتانیا هم در این مورد دوشادوش آمریکا پیش آمده است. این حمایت ها هم پاداشی به سعودی ها در راستای اجرای جنگ نیابتی در یمن است و هم بستری برای بستن قراردادهای چند صد میلیون دلاری تسلیحاتی با این کشور.
در کنار این موضوع نباید از یاد ببریم که هرچند عربستان همواره علت اصلی آغاز جنگ را حمایت از دولت منصور هادی عنوان می کند و نگرانی های امنیتی را در مرزهای خود با یمن توجیه کننده ادامه ی نبرد می داند اما، تامین امنیت رژیم صهیونیستی هم در این میان نقش اساسی بازی می کند.
اگر کنترل تنگه باب المندب از دست غرب خارج شده و انصارالله در یمن به پیروزی قاطع دست یابد امنیت رژیم صهیونیستی که بخش بزرگی از تامین نیازمندی هایش بستگی به باز بودن این تنگه و در ادامه کانال سوئز دارد به خطر می افتد و بندر حیفا در سرزمین های اشغالی عملا بی استفاده خواهد شد. اینجاست که می توان به روشنی دریافت جنگ عربستان در یمن بیش از هر چیز برآورده کننده منافع و علایق سیاسی و امنیتی تل آویو است.
نتیجه گیری
امروزه و پس از گذشت ۴ سال از تجاوز نظامی عربستان به همسایه جنوبی خود روشن است که بحران پیش آمده جز از راه گفتگو و توافقی جامع بر سر مسائل مورد اختلاف پایان نخواهد یافت. اما پیش شرط اصلی این گفتگو ها نخست آتش بس و پایان بمباران یمن و سپس کنار گذاشتن نگاه از بالا به پایین سران عربستان نسبت به یمنی هاست.
شرایط کنونی یمن و منطقه بسیار متفاوت از چند سال پیش است و عربستان و حامیانش اگر بخواهند هم نمی توانند با منطق گذشته مشکلات را حل کنند و در این میان مهم ترین نکته ای که باید به آن اعتراف کرده و بپذیرند داشتن موضع برابر با ملت یمن و شناسایی انصارالله به عنوان بازیگر اصلی و بی رقیب در این عرصه است.
به نظر می رسد سیر وقایع در یمن به ویژه دستیابی ارتش و رزمندگان انصارالله به جنگ افزارهای پیشرفته ای که توان بازدارندگی و در عین حال تهاجمی داشته مانند توانایی شناسایی و هدف قرار دادن پهپاد سعودی، به سود ملت این کشور در حرکت است و متجاوزان سعودی دیر یا زود ناگزیر به نشستن پای میز گفتگو با انصارالله خواهند شد./۸۴۷/ب۱۰۲/ف
امیر حسین رجبی معمار