ترامپ و طرح نفوذ جهانی؛ آمریکا به چیزی فراتر از پلیس بین الملل میاندیشد
به گزارش خبرنگار رسا، وقتی ترامپ در یکی از سخنرانیهای خود مدعی شد که «آمریکا نمیخواهد پلیس جهان باشد»، استهزا و خنده بسیاری از فعالان رسانهای را برانگیخت. چرا که این افراد، حمله اخیر آمریکا به سوریه با اتهام واهی استفاده از تسلیحات شیمیایی را مثال زدند. اما نکتهای که این افراد به آن توجه نکرده بودند این بود که پلیس مسوولیتی غیر تمام وقت دارد و آن چه مد نظر ترامپ است، جایگاهی بسیار بالاتر از پلیس است؛ جایگاهی که میتوان آن را با مارشال فدارل آمریکا مقایسه کرد.
مارشال فدرال آمریکا، قدیمیترین نهاد اجرای قانون در این کشور است و جایگاهی بسیار بالاتر از پلیس دارد. چون این نهاد، فدرال است، در همه ایالتها فعالیت کرده و در جرایم مهم وارد عمل میشود؛ و این برخلاف پلیس است که در محدوده جغرافیایی معینی فعالیت دارد و گاهی مجبور به کمک گرفتن از نهادهای نیمه نظامی مانند اف بی آی و نیروهای ویژه میشود.
با توجه به این پیشینه صحبتهای ترامپ مبنی بر این که آمریکا نمی خواهد پلیس جهان باشد، بیشتر واقعی به نظر میرسد.
ترامپ که می دانست جمله اش در فضای مجازی چگونه برداشت میشود، آن را به شکل «آمریکا نمیخواهد پلیس جهان باشد» بیان کرد. وی که در کنار رییس جمهوی نیجریه این جمله را گفت، در نظر داشت به طور ضمنی به این مساله اشاره کند که مسوولیت پلیس جهان، ماموریت های حفظ صلح مانند ماموریت شکست خورده حفظ صلح در دهه نود میلادی در سومالی است. مخاطب آمریکایی تا حد زیادی این جمله را به شکل «پلیس بدون منافع امنیت ملی مشخص، بجز مفهوم مبهم حفاظت از نظامی قانون مدار» برداشت میکند که برای یک فرد عادی معنای مشخصی ندارد.
سابقه تاریخی
در قرن اخیر کمتر نقطهای از جهان وجود دارد که ایالات متحده آمریکا در آن دستاندازی نکرده باشد. از شرق آسیا گرفته تا خاورمیانه، آفریقا، آمریکای جنوبی و حتی اروپا.
شرق آسیا: آمریکا در کشورهای مختلف شرق آسیا حضور و نفوذ کرده است. سابقه تاریخی این حضور در کشورهای ژاپن، ویتنام، کامبوج، خود موضوع چندین کتاب و مقاله است که در این مختصر نمیگنجد.
نمونهای از جنایت نیروهای آمریکایی در ویتام
خاورمیانه: شاید بارز ترین نمونه دخالت خارجی آمریکا منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی-اسلامی باشد.
بعد از حمایتهای بی حد و حصر از حکومت دیکتاتوری پهلوی در ایران در مورد حضور بارز آمریکا در خاورمیانه میتوان به حمایت از گروههای تندروی اسلام گرا در افغانستان اشاره کرد. چیزی که بعدها منجر به ایجاد القاعده و بزرگترین هستههای تروریستی شد. آمریکا در دهه هشتاد میلادی و در بحبوحه جنگ سرد به زعم خود به مقابله با شوروی در افغانستان پرداخت و با کمکهای مالی عربستان و کمک های اطلاعاتی پاکستان، خشن ترین گروه های افراطی را تجهیز کرده و آموزش داد. در همین حین با کمکهای اطلاعاتی و حتی نظامی صدام، دیکتاتور سابق عراق را در جنگ تحمیلی علیه ایران حمایت کرد. بعد از جنگ ایران و عراق، آمریکا با حضور در کویت و حمله به عراق، بار دیگر حضور خود در خاورمیانه را تثبیت کرد.
پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان
نمونه جنگها و اختلاف افکنی آمریکا در خاورمیانه، بسیار زیاد است. به طوری که در هر کشور خاورمیانه می توان رد پایی از این اقدامات خصمانه پیدا کرد. آمریکا در سال 2001 با بهانه مبارزه با تروریسم، تروریسمی که خود در دهه 80 در افغانستان ایجاد کرده بود، به این کشور حمله کرد و تا کنون پایگاه های خود در این کشور را نگاه داشته است. در سال 2003 آمریکا به بهانه مبارزه با صدام، دیکتاتوری که خود در عراق تقویت کرده بود به این کشور حمله کرد. در زمان اخیر نیز به بهانه مبارزه با تروریسم و نیز به بهانه واهیِ اقدام سوریه در استفاده از سلاحهای شیمیایی به این کشور لشگرکشی کرده و در آن پایگاه های نظامی ایجاد کرده است.
حمله موشکی آمریکا به سوریه به بهانه واهی استفاده این کشور از سلاحهای شیمیایی
ایالات متحده در ابتدای دهه هشتاد میلادی و تنها چند ماه بعد از پیروزی جمهوری اسلامی ایران علیه پهلوی دیکتاتور مورد حمایت آمریکا، ناوگان نظامی خود را راهی خلیج فارس کرد.
هماکنون آمریکا در عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، عُمان، امارات متحد عربی و عراق، روی هم رفته 21 پایگاه نظامی دارد. در پایگاه هوایی «امیر سلطان» در عربستان سعودی 5000 نظامیِ آمریکایی 80 هواپیمای جنگی و شناسایی از جمله هواپیماهای جاسوسیِ «یوتو» را مدیریت و تجهیز میکنند. در سال 1995 بحرین رسماً به ستادِ ناوگان پنجم آمریکا تبدیل شد و ناوهای جنگی آمریکا در کرانههای منامه، پایتخت آن کشور، پهلو گرفتند. البته نیروی دریایی آمریکا از سال 1950 در آن کشور حضور داشت. آمریکا در بحرین 70 جنگنده، چندین بمب افکن و هواپیماهای سوخت- رسان نیز دارد.
در سال 2003 ستاد فرماندهی نیروی هوایی آمریکا در قطر در منطقۀ «خُور العُدَیْد» جایگیر شد. از پایگاه هوایی آن بمبافکنهای سنگین آمریکایی میتوانند به پرواز درآیند. زیرا درازایِ باندِ پروازِ آن 4.5 کیلومتر است.
ناو آمریکایی در خلیج فارس
آمریکا در سال 2009 به طور آشکار از براندازان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران از گروههای مختلف نظیر سلطنت طلبان و منافقین حمایت کرد و در نظر داشت به این طریق طبق انقلابی مخملین، حکومت ایران را سرنگون کند. اقدامی که با هوشیاری مردم و مسوولان ایران ناکام ماند.
در چند روز اخیر نیز وزارت خزانه داری آمریکا به اتاق جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده به طوری که با اعمال ترفندهای مختلف، اقتصاد ایران را مورد هدف قرار داده است.
آفریقا: آمریکا با تجهیز و فروش سلاح به گروه های قبایلی در آفریقا چندین هدف را دنبال کرده است که بارزترین آن بهره کشی از مردم این قاره در فروش ثروت های خام و منابع زیرزمیتی در ازای تجهیزات جنگی برای جنگ های قبیله است.
آمریکای جنوبی: در آمریکای جنوبی کمتر کشوری را می توان یافت که دچار دیکتاتورهای خشن و نسل کشِ مورد حمایت آمریکا نبوده باشد. نمونه شیلی با حضور دیکتاتوری پینوشه و قتل آلنده در این میان بارز است.
آگوستو پینوشه دیکتاتور شیلی در کنار هنری کسینجر وزیر امورخارجه وقت آمریکا
اروپا: انقلاب رنگی گرجستان و جنگ داخلی در اوکراین تنها نمونه های اندک از دخال آمریکا در اروپا است.
اگر نقش پلیس با مارشال را مقایسه کنیم، متوجه میشویم که اگر آمریکا در نظر داشت فقط به عنوان پلیس جهان اکتفا کند، تا به این اندازه در امور دنیا دخالت نمی کرد و یا حتی اگر دخالتی داشت، به اندازه ذکر شده طولانی مدت و پر رنگ نبود.
لغو معاهده هستهای با ایران
بعد از چند سال مذاکره و کار دیپلماتیک، گروه پنج به علاوه یک طی قراردادی به یک برنامه جامع اقدام مشترک در مورد فعالیتهای هستهای ایران رسیدند. قراردادی که طبق نظر ایران کامل نبود و طرف غربی نیز آن را کامل نمیدانست اما آن را از نبود هیچ معاهده ای در مورد برنامه هسته ای ایران بهتر می پنداشت.
در همین حال آمریکا به رهبری ترامپ بدون در نظر گرفتن همه کارهای دیپلماتیک، کل معاهده را زیر سوال برد و بدون ارائه راهکاری جایگزین، به طور یک طرفه از برجام خارج شد. هرچند به نظر می رسد آمریکا در نظر دارد با این عقب نشینی به وسیله طرف اروپایی امتیازات بیشتری از ایران در زمینه های غیر هسته ای نظیر قدرت موشکی بگیرد، اما اصل عمل خروج از برجام به آن معناست که آمریکای مد نظر ترامپ به نقش «پلیس بین الملل» راضی نیست و برای رسیدن به منافع خود باید در همه موضوعات بین المللی به صورت پررنگ حضور داشته و فعالیت کند./۸۴۷/ب۹۵۱/ف
امیر رحیمیان