سی جرعه از قرآن (2)
نیایش؛ لطف الهی

جزء دوم
وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنىِّ فَإِنىِّ قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لىِ وَ لْیُؤْمِنُواْ بىِ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون[1].
و چون بندگان من از تو در بارهى من بپرسند، همانا من [به آنها] نزدیکم و دعاى دعا کننده را وقتى که مرا بخواند پاسخ مىدهم، پس آنها نیز دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند، باشد که راه یابند [و به مقصد برسند].
برخى از رسول خدا ـصلى اللَّه علیه و آلهـ مىپرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیک است که او را آهسته بخوانیم و یا اینکه دور است که با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد[2].
دعا از الطاف خدا
از الطاف خداوند، اذن به دعا و خواندن اوست. سید الساجدین امام زین العابدین ـعلیه السلامـ در مناجات ذاکرین به عنوان شکرگذاری از نعمتهای الهی میگوید: خدایا از بزرگترین نعمتهای تو این است که اجازه دادی با تو مناجات و دعا کنیم و از راه دعا با تو سخن بگوییم[3].
با توجه به آیة قبل (آیه 185 سورة بقره) و تشریع روزه درمییابیم، همانگونه که روزه دارى انسان را به خداوند نزدیک مىکند، دعا کردن نیز همین اثر را دارد و انسان مىتواند به وسیله دعا خود را به خدا نزدیک کند. در واقع میتوان چنین استفاده کردکه ماه رمضان ماه دعاست و حجابهای بین خدا و بندگان برداشته میشود، و یکی از معانی میهمانی خدا در این ماه شریف اذن و دعوت عمومی خدا برای دعاست.
در این آیه خداوند خطاب به پیامبر اظهار مىدارد: اگر بندگان من مرا از تو پرسیدند به آنها بگو که من به آنها نزدیک هستم. البته منظور از این نزدیکى یک قرب معنوى است و گر نه خداوند مکان ندارد و در عین حال همه جا وجود دارد. قرب خدا به این است که سخن بنده خود را مىشنود و از حال او آگاه است.
نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیکتر از شما به خودتان، و نزدیکتر از شریان گردنهایتان: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ[4].
دعا کننده، آن چنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را براى لطف به او بکار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىکنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند[5].
عبد اللَّه بن سنان مىگوید از امام صادق ع شنیدم که فرمود: فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بَابٌ یُکْثَرُ قَرْعُهُ إِلَّا یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ[6] ؛ زیاد دعا کنید زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است، نعمتها و رحمتهایى نزد پروردگار است که جز با دعا نمىتوان به آن رسید! و بدان هر در را که بکوبى عاقبت گشوده خواهد شد.
هدف اصلی از دعا
بدیهی است که انسان به وسیلة دعا و مناجات به پارهای ز حاجات و درخواستهای خود دست مییابد، ولی باید توجه داشت که هدف اصلی از دعا عبودیت و به یاد خدا بودن است. قرآن به این نکته نیز اشاره کرده است: ِقُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم[7] ؛ بگو اگر دعای شما نبود پروردگار من به شما اعتنایی نمیکرد.
مراتب دعا
هر دعایی در پی برآوردن نیازی است، لذا ارزش دعا را مرتبة حاجات تعیین میکند. به همین خاطر دعا سه گونه است:
1ـ دعایی که نیایش کننده، در دعای خود حاجتی جز روی محبوب را طلب نمیکنند و تقاضایی غیر از توجه و عنایت به معبود خویش ندارد؛ مانند بسیاری از ادعیه و مناجاتهای ائمه ـعلیهم السلامـ مثل مناجات شعبانیه، دعای سحر و...
اگر دعا کننده با معرفت و حال معنوی این گونه مناجات و نیایش داشته باشد، دعایش به اجابت میرسد.
2ـ دعایی که درخواست و طلب در آن نعمتهای اخروی و نجات از عذاب است. این گونه دعاها در صورتی به اجابت میرسد که همراه عمل به وظایف دینی و تکالیف الهی مانند اجتناب از محرمات و امتثال واجبات باشد.
3ـ دعایی که برای طلب حاجات دنیوی است؛ مث دعا برای دفع بلا و مرض و یا برای کسب روزق و روزی. این گونه دعاها ممکن است گاهی مستجاب شود و گاهم هم به اجابت نرسد. زیرا بعضی از حاجات دنیوی به ضرر ماست و خلاف مصلحت است.
شرایط دعا
البته در تمامی این موارد، باید شرایط دعا رعایت شود:
من دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مىخواند اجابت مىکنم «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»، پس درخواست و مسألت فقط از خدا باید باشد نه غیر خدا. در تفسیر المیزان مىخوانیم: «خداوند در این آیه مىفرماید خودم اجابت مىکنم دعا کنندهاى را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند. پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواستهایم، و در واقع براى ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکردهایم و همراه با استمداد از غیر بوده است. و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرموده روایات، در این صورت به جاى آن بلایى از ما دور مىشود و یا براى آینده ما یا نسل ما ذخیره مىشود و یا در آخرت جبران مىگردد»[8].
باید دعوت الهی را به راه راست پذیرفت: بنابر این باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی».
و به خداوند ایمان قلبی آورد: و به من ایمان آورند «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی».
قرآن درباره دعا سفارشاتى[9] دارد، از آن جمله:
1. دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»[10] .
2. با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» [11].
3. با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً»[12].
4. با تضرّع و در پنهانى صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً»[13].
5. با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا»[14].
البته موانعی برای عدم اجابت دعا در روایات ذکر شدهاند: مثل خوردن غذای حرام، قطع رحم، گناه، شرک و... که برای خواستن از پروردگار لازم است که موانع اصلی اجابت دعا را برطرف کنیم.
پیامبر اسلام ـصلی الله علیه و آلهـ فرموده است: خداوند دعای مسلمان را به شرط آنکه موجب قطع رحم نباشد، به یکی از (این) سه روش پاسخ میدهد: یا دعایش را سریعا اجابت میکند، یا آن را به تأخیر انداخته و در آخرت به او عطا میکند و یا بلایی را از او دفع مینماید[15].
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. بقره: 186.
[2]. مجمع البیان، ج 2، ص 500
[3]. مفاتیح الجنان، مناجات الذاکرین.
[4]. ق: 16.
[5]. تفسیر نور، ج 1، ص 289.
[6]. الکافی، ج 2، ص 270.
[7]. فرقان: 77.
[8]. تفسیر المیزان، ج 2، ص 33.
[9] . بنگرید به اصول کافی، ج 2، کتاب الدعا.
[10]. غافر: 14.
[11]. اعراف: 56.
[12]. انبیاء: 90.
[13]. اعراف: 55.
[14]. مریم: 3.
[15]. مجمع البیان، ج 2، ص 501.
ارسال نظرات