گذری بر خاطرات شهید مدافع حرم اهوازی در یک اثر
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب «عباس؛ برادرم»، شامل خاطرات و یادداشتها و همچنین مصاحبههایی از شهید مدافع حرم؛ عباس کردانی به قلم حمید داودآبادی است. این شهید در سال 1394 در عملیات آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا به شهادت رسید.
جنگ 33 روزهی لبنان، عرصه مهمی از حضور عباس در جبهه نبرد با دشمن صهیونیستی بود که نقش مهمی در پیشرفت روحیه نظامی او داشت. حضور او در جبهههای نبرد با بعثیان و داعشیان در عراق و به دنبال آن، حضور فعال در جبهههای سوریه و نبرد رویارو با تروریستهای جنایتکار، از جمله فعالیتهای اخیر او بود.
این کتاب شامل عنوانهای: سخن مؤلف، زندگی نامه شهید، گفتوگوی مسعود اویسی با شهید عباس کردانی، دستنوشتههای شهید و شهدا است.
نویسنده در سخن مؤلف، هدف و چگونگی تدوین این کتاب را این گونه شرح داده است:
چند سالی شدیدا درگیر کاری تحقیقاتی درباره لبنان بودم و همه وقتم را گرفته بود. هنگامی که خانمی در صفحات اجتماعی پیام داد: برادر من عباس کردانی از شهدای مدافع حرم اهل خوزستان است؛ میخواستم اگر ممکن است شما برای او کتاب بنویسید! عذر خواستم و گفتم: با وجودی که بسیار مایلم چنین کاری انجام دهم، اما فرصت آن را ندارم. ولی هنگامی که با این پیام آمد: برادرم همه کتابهای شما را خوانده بود و خیلی به نوشتههایتان علاقه داشت همه چیز را به هم ریخت و بیدرنگ درخواست کردم تا هر آنچه از برادر شهیدش دارد، برایم بفرستند و ایشان زحمت کشیدند و صفحات یادداشت برادرش را با عشق و علاقه پیادهسازی و اسکن کرد و برایم فرستاد.
در ابن میان، متوجه شدم یکی از دلاور مردان مدافع حرم به نام «مسعود اویسی» با سماجت و زرنگی تمام، آن چنان دل بسته و شیفته خصوصیات اخلاقی عباس شده بوده که همه جا دستگاه ضبط را با خود میبرده از او مصاحبه گرفته است.
این کار زیبای او آنچنان خوب بوده که خود عباس، در هر زمان و احوالی به راحتی پاسخ سؤالات مختلف و متنوع او را مفصل داده است. مجموع گفتوگوها اختصاصی مسعود اویسی با شهید عباس کردانی هم توسط خواهرش تهیه و پیادهسازی شد و در اختیار بنده قرار گرفت.
در تدوین این اثر ارزشمند، همه تلاش بنده آن بود تا بدون کوچکترین دخل و تصرف و فقط جاهایی که نیاز بود و ان هم در حد ضرورت، در پاورقی توضیح لازم داده شود.
این کتاب فقط و فقط دست نوشتهها و مصاحبههای شهید عباس کردانی است و قطعا خانواده، دوستان و همرزمان او خاطرات بسیار زیاد و جالبی از او دارند که در نوع خود کتابی مجزا میطلبد که به امید خدا در آینده منتشر خواهد شد.
برشی از کتاب:
در دست نوشتهای از شهید عباس کردانی این گونه آمده است:
دفتر خاطراتم افتاد توی آب خیس شد. حالم خیلی گرفت. الان شش روز از قضیه میگذره. تازه دوباره ساعت 9 شب پنجشنبه ۱۷/ ۱۰ /۹۴ هست و دفتر رو باز کردم. هنوز نم داره، اما شروع کردم به نوشتن.
کاش میتونستم متن خاطرات رو جوری بنویسم که دیگه نیازی به ویرایش نباشه، اما نمیشه. فعلاً هر چی به ذهنم میرسه و هر چی میبینم مینویسم، شاید یه روزی به دردم بخوره و شروع کنم پاکنویس کردن و... حداقل یه استفادهای داشته باشه.
در خاطرهای دیگر از این شهید مدافع حرم چنین میخوانیم:
نمیدونم از کجا هماهنگی کرده بود، سریع پاسپورتم رو گرفت. توی یک روز هم پاسپورت گرفت، هم ویزا گرفت. بعد گفت: «فردا ۶ صبح میدون چهارشیر (یکی از میدونهای اهواز) باش.»
من رفتم، منتها فکر کردم داره سربهسرم میذاره! سوار ماشین شدیم و رفتیم مرز چذابه. دیدم یک عده از این مرزبانها اومدن استقبال و سریع ما رو رد کردن، اون طرف هم طرف عراقی اومد، رفتیم خونه یکی از این عراقیها مستقیم رفتیم بغداد.
یک جاهایی که توی ذهنم درگیر بودن، ما رفتیم. بعضی جاها طرح رو داده بودند. طرح اجرایی شده بود و به ارتششون ابلاغ شده بود. ترجمهی عربیش رو هم دارم. ولی بعضی جاها رو حذف کردم. گفتم بچهها کشش ندارند، سادهترش کردم. بیشتر بحث تخریبش و سلاحش رو!
من درس کلی رو همهچی کامل گذاشته بودم.
گفتنی است که نشر شهید کاظمی، کتاب « عباس؛ برادرم!» را در قطع رقعی با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه در ۱۸۴ صفحه، به قیمت ۱۲۰۰۰ تومان منتشر کرده است./۹۹۸/ن ۶۰۲/ش