پای درس حضرت یوسف
مجتبی صداقت

لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ...[1]
( در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود... .)
براى همه اندیشمندان، در داستان یوسف و برادرانش ، انبیاء و رسولان گذشته و اقوام مؤمن و بىایمان، درس هاى بزرگی برای عبرت گرفتن وجود دارد. این داستان ها برای انسان ها به منزله آینهاى است که مىتواند در آن، عوامل پیروزى و شکست، کامیابى و ناکامى، خوشبختى و بدبختى، سربلندى و ذلت را ببیند و ارزش ها و بی ارزشی ها را در زندگى انسان مشاهده کند. آینهاى که عصاره تمام تجربیات اقوام پیشین و رهبران بزرگ در آن به چشم مىخورد. آینهاى که مشاهده آن، عمرِ کوتاه مدت هر انسان را، به اندازه عمرِ تمام بشریت، طولانى مىکند.[2]
یکی از دلایلی که در قرآن به داستان حضرت یوسف، صفت «أحسن القصص» اطلاق شده این است که در فرازهاى هیجانانگیزش، ترسیمى از عالی ترین درس هاى زندگى وجود دارد. حاکمیت اراده خدا بر همه چیز، در این داستان به خوبى مشاهده مى شود. سر نوشت شوم حسودان و توطئه هاى نقش بر آب شده آنها دیده می شود.. ننگ بى عفتى، عظمت و شکوه پارسایى و تقوى در لابه لاى سطورش مجسم است. در این داستان:
منظره تنهایى یک کودک کم سن و سال در قعر چاه،
شب و روزهاى یک زندانى بىگناه در سیاه چال زندان،
تجلى نور امید از پس پردههاى تاریک یأس و نومیدى
و بالآخره عظمت و شکوه یک حکومت وسیع ـ که نتیجه آگاهى و امانت است ـ قابل مشاهده است. لحظاتى دیده می شود که سر نوشت یک ملت، چگونه با یک خواب پر معنى، دگرگون می گردد و زندگى یک قوم و جمعیت در پرتو آگاهى یک زمامدار بیدار الهى، از نابودى نجات مىیابد.[3]
راز موفقیت یوسف:
به راستی، چگونه حضرت یوسف توانست از این همه مشکلات رهایی یابد و به این مقام و موفقیت برسد؟
به نظر می رسد جواب این سؤال، در آیه 90 سوره یوسف ـ وقتی برادرانش، او را شناختند ـ بازگو شده است:
قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ
(گفتند: «آیا تو همان یوسفى؟» گفت: «[آرى] من یوسفم، و این برادر من است.. خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر کس تقوا پیشه کند و شکیبایى و استقامت نماید،[سرانجام پیروز مىشود؛] چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمىکند.»)
این آیه در صدد بیان رابطه تقوا و صبر با مأجور بودن و به مقصد رسیدن است و به صورت اصل کلی، رابطه عمل نیک هر فرد با نتایج خوب آن را در همین دنیا بیان می کند.[4] این آیه دلالت دارد بر این که دو نکته مهم سبب شد که حضرت یوسف شامل منت الهی بشود و آن دو، تقوی و صبر است. لطف خداوند، حکیمانه و بر طبق ملاکها و معیارها مثل تقوی داشتن و صبر است. زمینه این عزت برای حضرت یوسف، صبر و تقوای او بود.[5]
به امید این که بتوانیم درس های سوره یوسف را بفهمیم و به آنها عمل کنیم.
منابع
1. قرآن کریم.
2. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم؛ نشر اسراء، قم ،اول ،1385ش.
3. قرائتى ، محسن؛ تفسیر نور؛ مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران، یازدهم، 1383 ش.
4. مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ دار الکتب الإسلامیة ، تهران، اول، 1374 ش.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] .یوسف/111.
[2] . ر. ک : تفسیر نمونه، ج10، ص 100.
[3] . ر. ک : تفسیر نمونه، ج9، ص302.
[4] . تفسیر تسنیم، ج10،ص637.
[5]. ر. ک : تفسیر نور، ج6، ص 148.
ارسال نظرات