انتشار «منحنی دوم: دیدگاههایی در نوسازی جامعه»
توصیه به خواندن این کتاب، به عنوان یک قدم اولیه ولی مهم، کمک بزرگی برای به دست آوردن «پرسشهایی» است که باید برای آینده آماده پاسخ دادن به آنها شویم.
کتاب «منحنی دوم: دیدگاههایی در نوسازی جامعه» منتشر شد
به گزارش خبرگزاری رسا کتاب «منحنی دوم: دیدگاههایی در نوسازی جامعه» نوشته چالرز هندی سعی دارد به این پرسش پاسخ بدهد که آینده چه ارمغانی برای جامعه دارد؟
چارلز هندی در «منحنی دوم» برپایه عمری کار و تلاشش نگاهی به آینده میاندازد تا ببیند چه چالشها و فرصتهایی پیش رو است. او به رویههای رایج سرمایهداری مینگرد و میپرسد آیا این نظام پایدار خواهد بود؟ او آسیبهای جامعهای را بررسی میکند که بر منبای اعتبار بنا شده است. باور نادرست رشد بیوقفه را به چالش میکشد. حتی میپرسد آیا نباید در نقشهایمان به عنوان دانشجو، پدر یا مادر، کارمند و رایدهنده در زندگی بازنگری کنیم و هدف جامعه ایدهآل آینده چه باید باشد.
درواقع چارلز هندی مانند همیشه برانگیزنده و متفکرانه، پرسشهایی را مطرح میکند که همه باید از خود بپرسیم و همزمان، سمت و سویی را که به پاسخ آنها میانجامد به ما نشان میدهد.
ناشر در مقدمهاش بر کتاب خواندن آن را تجربهای میداند که به هر فردی که میخواهد از قطار آینده جا نماند، توصیه میشود و توضیح میدهد که نهادها، سازمانها و از همه مهمتر ذهنیتهای خود ما، بر اساس مسائل و دغدغههای گذشته ساخته شده است و احتمالا آماده تغییرات شگرفی که عصر دیجیتال در حال رخ دادن است نیستیم.
ناشر میگوید توصیه به خواندن این کتاب، به عنوان یک قدم اولیه ولی مهم، کمک بزرگی برای به دست آوردن «پرسشهایی» است که باید برای آینده آماده پاسخ دادن به آنها شویم.
خود چارلز هندی درباره چرایی نگارش کتاب «منحنی دوم» و نوسازی جامعه مینویسد: «دیگران همواره به من گفتهاند وضع معلوم موجود بیمان بهتر از وضع ناشناخته است. اگر قرار باشد تغییری هم صورت گیرد، فقط باید وضع را «بهتر از گذشته» کند نه متفاوت. اما جامعه آن طور که باشد عمل نمیکند. برای بیشتر مردم زندگی دشوارتر میشود نه آسانتر. نابرابری رو به فزونی است. بر خلاف گذشته با افزایش ثروت ثروتمندان، بخشی از آن به زندگی فقرا سرازیر نمیشود. تئوری رشد اقتصادی «جانمینارد کینز» هم دیگر صادق نیست، زیرا مصرفکننده چنان در دام وام و بدهی مسکن افتاده است که دیگر چیزی باقی نمیماند تا صرف شکوفایی اقتصادی شود.
بسیاری از سنتها، رفتارها و نهادهای اجتماعی برای زمانهای طراحی شدهاند که دیگر سپری شده است. اینترنت و مشتقاتش زندگی ما را متحول کردهاند اما در عینحال نهادهای ما را از درون خالی میکنند. به نظر میرسد دنیای غرب بعد از زخمهای مالی به جا مانده از بحران اقتصادی دهه گذشته، به زندگی محافظهکارانه بازنشستگان روی آورده است، به این امید که اگر شکیبا باشد، به زودی زندگی راحتی را که به آن عادت داشت، بازمییابد. با این همه واقعیت آن است که نه میتوانیم گذشته را بازگردانیم و نه ادامه وضعیت کنونی تا ابد ممکن است.»
نویسنده صراحتاً در کتاب اشاره میکند که برخی از کسانی که بهنظر، مسئولان آینده ما هستند، بر هر تفکر شجاعانهای اتهام مخاطرهآمیز بودن میزنند. دولتها تغییرات اندکی میدهند، چرخش میکنند و انطباق مییابند. اما بیشتر نگران در قدرت ماندن خود هستند تا به بار نشاندن چشماندازها و فرصتهای جدید.
او هچنین تغییرات متاثر از تکنولوژی و فناوری را تغییرات فقط به سود شمار کمی از افراد دانسته و ابراز نگرانی میکند که در این صورت جامعه از توازن خارج شده و قدرت نابرابر توزیع میشود. در ادامه او مثالهایی از عدم توازن در بهرهمندی از تغییرات تکنولوژیک زده و متذکر میشود که در دنیای کسب و کار با وجود نمونههایی همچون آمازون، فیسبوک و گوگل، که با چیرگی خود هر تازهواردی را میبلعند، در نهایت اقتصاد اطلاعات به جایی میرسد که فقط یک برنده صاحب همهچیز خواهد بود.
نهایتا هندی معتقد است اگر میخواهیم بخت آن را داشته باشیم تا آینده را برای همه و نه فقط برای قشر بسیار اندک برخورداران بسازیم، باید باورهای رایج را به چالش بکشیم، کمی رویاپرداز باشیم، بیمحابا بیندیشیم و از ناممکنها نهراسیم. البته او با اذعان به اینکه شتاب تغییر در جامعه مردمسالار بسیار کند است، نه بر حسب سالها که بر مبنای نسلها و تاکید بر این مسئله که ممکن است دولتها اغلب بدانند چه باید بکنند، اما نمیدانند پس از آن چگونه باید دوباره رای بیاورند؛ مخاطب این کتاب را نسل بعد معرفی میکند.
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: منحنی دوم، جمعه خ.ا.ب، گسل نوین، محل کار، بازار، تنگناهای رشد، برجهای بلورین سرمایهداری، سازمان شهروندی، مدیریت نوین، جامعه «پانزی»، جامعه دادگر، بذرهای زرین، مدارس آینده، چالشهای مردمسالاری، ضرورت حضور دیگران و پیمان با خویشتن.
چارلز هندی در فصل برجهای سرمایهداری با مطرح کردن این پرسش که بدون نظام سرمایهداری و کسبوکار آزاد کجا خواهیم بود؟ پاسخ میدهد این نظام در طول سه سده گذشته سراسر جهان را در برگرفته است و همچنان در حال پیشروی و تولید ثروت و کار است. با این همه باید از خود پرسید ـ بسیاری هم امروز میپرسند ـ آیا ثروت و کار آنگونه که باید منصفانه توزیع شده است؟ آیا ثروتاندوزی صرف، نه تنها جوامع را فقیرار نکرده بلکه قدرت را نیز دور از دستان مردم و سیاستمداران نگه نمیدارد؟
او همچنین گریزی به نظریات فرانسیس فوکویاما و بسیاری دیگر و این ادعا که بسیاری از سیاستمداران دیگر بر این باورند که پیوند مردمسالاری لیبرال و سرمایهداری بازار آزاد پاسخ نهایی برای رسیدن به جامعه موفق است زده و مینویسد: «اما مردمسالاری و سرمایهداری ترکیب مناسبی نیستند. اگر سرمایهداری برای توده مردم کارساز نباشد؛ ممکن است آن را نابود کنند. همانطور که جنبش اشغال میخواهد چنین کند. اما آنها جایگزین یا منحنی دومی برای ارائه نداشتند و این یعنی اعتراضها به تنهایی نخواهد توانست سرمایهداری را نابود کندند. احتمال میرود فشار مردمی سرانجام کسبوکار را با محدودیتها و ضرورتهای بسیاری درگیر کند و حتی برخی از بانکداران بیم دارند که این مسئله پیشاپیش در قلمرو کاری آنها روی داده باشد.»
در فصل «سازمان شهروندی» نیز هندی یادآور میشود در سیستم و مناسبات سازمانی فعلی آنها که توانایی مالی بالایی دارند، عملا حقوق شهروندی افراد کلیدی خود را با پرداخت های گزاف، پاداشها و اختیار معامله سهام شرکت خریدهاند و بهگونهای به آنها رشوه میدهند تا تسلیم تصمیمات حاکمان سازمان باشند. یعنی درواقع در برابر قیمت معینی برده باشند نه شهروند.
او البته مناسبات سازمانی آکادمیک را نمونهای از یک سازمان شهروندی معرفی کرده و آورده است: «مردمسالاری بر نهاد دانشگاه تحمیل میشود. اعضای کلیدی آن، یعنی هیئت علمی، به خوبی آگاهاند که تنها دارایی واقعی سازماناند و خوب میدانند که سازمان منابعی در اختیار ندارد تا حقوق دموکراتیک آنها را بخرد؛ حتی اگر بخواهد. شاید عجیب باشد، اما برای چگونگی شکلگیری و ساخت آنها مدلی وجود دارد. این مدل را در بهترین وضعیت خود میتوان در نظام دولت ـ شهری آتن دید؛ یعنی در الگوی برتر مردمسالاری، جایی که مردم از همان روزگاران قدیم، خود را شهروند میپنداشتند نه رعیت.»
چارلز هندی، نویسنده، سخنور و مدرسی است مستقل. او مدیر امور نفتی، اقتصاددان، استاد مدرسه کسبوکار لندن، سرپرست «سنت جورجز هاوس» در قصر «ویندسور» و رئیس «انجمن سلطنتی اشاعه هنر، تولید و تجارت» بوده است. او در «کوکیلدر» در ایرلند به دنیا آمده، فرزند معاون اسقف بوده و در ایرلندف انگلیس (دانشگاه آکسفورد) و آمریکا (انستیتوی تکنولوژی ماساچوست) تحصیل کرده است.
کتابهای شاخص او عبارتند از «بارانی خالی»، «شناخت سازمانها»، «خدایان مدیریت»، «آینده کار»، «در انتظار حرکت کوه».
چارلز هندی در «منحنی دوم» برپایه عمری کار و تلاشش نگاهی به آینده میاندازد تا ببیند چه چالشها و فرصتهایی پیش رو است. او به رویههای رایج سرمایهداری مینگرد و میپرسد آیا این نظام پایدار خواهد بود؟ او آسیبهای جامعهای را بررسی میکند که بر منبای اعتبار بنا شده است. باور نادرست رشد بیوقفه را به چالش میکشد. حتی میپرسد آیا نباید در نقشهایمان به عنوان دانشجو، پدر یا مادر، کارمند و رایدهنده در زندگی بازنگری کنیم و هدف جامعه ایدهآل آینده چه باید باشد.
درواقع چارلز هندی مانند همیشه برانگیزنده و متفکرانه، پرسشهایی را مطرح میکند که همه باید از خود بپرسیم و همزمان، سمت و سویی را که به پاسخ آنها میانجامد به ما نشان میدهد.
ناشر در مقدمهاش بر کتاب خواندن آن را تجربهای میداند که به هر فردی که میخواهد از قطار آینده جا نماند، توصیه میشود و توضیح میدهد که نهادها، سازمانها و از همه مهمتر ذهنیتهای خود ما، بر اساس مسائل و دغدغههای گذشته ساخته شده است و احتمالا آماده تغییرات شگرفی که عصر دیجیتال در حال رخ دادن است نیستیم.
ناشر میگوید توصیه به خواندن این کتاب، به عنوان یک قدم اولیه ولی مهم، کمک بزرگی برای به دست آوردن «پرسشهایی» است که باید برای آینده آماده پاسخ دادن به آنها شویم.
خود چارلز هندی درباره چرایی نگارش کتاب «منحنی دوم» و نوسازی جامعه مینویسد: «دیگران همواره به من گفتهاند وضع معلوم موجود بیمان بهتر از وضع ناشناخته است. اگر قرار باشد تغییری هم صورت گیرد، فقط باید وضع را «بهتر از گذشته» کند نه متفاوت. اما جامعه آن طور که باشد عمل نمیکند. برای بیشتر مردم زندگی دشوارتر میشود نه آسانتر. نابرابری رو به فزونی است. بر خلاف گذشته با افزایش ثروت ثروتمندان، بخشی از آن به زندگی فقرا سرازیر نمیشود. تئوری رشد اقتصادی «جانمینارد کینز» هم دیگر صادق نیست، زیرا مصرفکننده چنان در دام وام و بدهی مسکن افتاده است که دیگر چیزی باقی نمیماند تا صرف شکوفایی اقتصادی شود.
بسیاری از سنتها، رفتارها و نهادهای اجتماعی برای زمانهای طراحی شدهاند که دیگر سپری شده است. اینترنت و مشتقاتش زندگی ما را متحول کردهاند اما در عینحال نهادهای ما را از درون خالی میکنند. به نظر میرسد دنیای غرب بعد از زخمهای مالی به جا مانده از بحران اقتصادی دهه گذشته، به زندگی محافظهکارانه بازنشستگان روی آورده است، به این امید که اگر شکیبا باشد، به زودی زندگی راحتی را که به آن عادت داشت، بازمییابد. با این همه واقعیت آن است که نه میتوانیم گذشته را بازگردانیم و نه ادامه وضعیت کنونی تا ابد ممکن است.»
نویسنده صراحتاً در کتاب اشاره میکند که برخی از کسانی که بهنظر، مسئولان آینده ما هستند، بر هر تفکر شجاعانهای اتهام مخاطرهآمیز بودن میزنند. دولتها تغییرات اندکی میدهند، چرخش میکنند و انطباق مییابند. اما بیشتر نگران در قدرت ماندن خود هستند تا به بار نشاندن چشماندازها و فرصتهای جدید.
او هچنین تغییرات متاثر از تکنولوژی و فناوری را تغییرات فقط به سود شمار کمی از افراد دانسته و ابراز نگرانی میکند که در این صورت جامعه از توازن خارج شده و قدرت نابرابر توزیع میشود. در ادامه او مثالهایی از عدم توازن در بهرهمندی از تغییرات تکنولوژیک زده و متذکر میشود که در دنیای کسب و کار با وجود نمونههایی همچون آمازون، فیسبوک و گوگل، که با چیرگی خود هر تازهواردی را میبلعند، در نهایت اقتصاد اطلاعات به جایی میرسد که فقط یک برنده صاحب همهچیز خواهد بود.
نهایتا هندی معتقد است اگر میخواهیم بخت آن را داشته باشیم تا آینده را برای همه و نه فقط برای قشر بسیار اندک برخورداران بسازیم، باید باورهای رایج را به چالش بکشیم، کمی رویاپرداز باشیم، بیمحابا بیندیشیم و از ناممکنها نهراسیم. البته او با اذعان به اینکه شتاب تغییر در جامعه مردمسالار بسیار کند است، نه بر حسب سالها که بر مبنای نسلها و تاکید بر این مسئله که ممکن است دولتها اغلب بدانند چه باید بکنند، اما نمیدانند پس از آن چگونه باید دوباره رای بیاورند؛ مخاطب این کتاب را نسل بعد معرفی میکند.
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: منحنی دوم، جمعه خ.ا.ب، گسل نوین، محل کار، بازار، تنگناهای رشد، برجهای بلورین سرمایهداری، سازمان شهروندی، مدیریت نوین، جامعه «پانزی»، جامعه دادگر، بذرهای زرین، مدارس آینده، چالشهای مردمسالاری، ضرورت حضور دیگران و پیمان با خویشتن.
چارلز هندی در فصل برجهای سرمایهداری با مطرح کردن این پرسش که بدون نظام سرمایهداری و کسبوکار آزاد کجا خواهیم بود؟ پاسخ میدهد این نظام در طول سه سده گذشته سراسر جهان را در برگرفته است و همچنان در حال پیشروی و تولید ثروت و کار است. با این همه باید از خود پرسید ـ بسیاری هم امروز میپرسند ـ آیا ثروت و کار آنگونه که باید منصفانه توزیع شده است؟ آیا ثروتاندوزی صرف، نه تنها جوامع را فقیرار نکرده بلکه قدرت را نیز دور از دستان مردم و سیاستمداران نگه نمیدارد؟
او همچنین گریزی به نظریات فرانسیس فوکویاما و بسیاری دیگر و این ادعا که بسیاری از سیاستمداران دیگر بر این باورند که پیوند مردمسالاری لیبرال و سرمایهداری بازار آزاد پاسخ نهایی برای رسیدن به جامعه موفق است زده و مینویسد: «اما مردمسالاری و سرمایهداری ترکیب مناسبی نیستند. اگر سرمایهداری برای توده مردم کارساز نباشد؛ ممکن است آن را نابود کنند. همانطور که جنبش اشغال میخواهد چنین کند. اما آنها جایگزین یا منحنی دومی برای ارائه نداشتند و این یعنی اعتراضها به تنهایی نخواهد توانست سرمایهداری را نابود کندند. احتمال میرود فشار مردمی سرانجام کسبوکار را با محدودیتها و ضرورتهای بسیاری درگیر کند و حتی برخی از بانکداران بیم دارند که این مسئله پیشاپیش در قلمرو کاری آنها روی داده باشد.»
در فصل «سازمان شهروندی» نیز هندی یادآور میشود در سیستم و مناسبات سازمانی فعلی آنها که توانایی مالی بالایی دارند، عملا حقوق شهروندی افراد کلیدی خود را با پرداخت های گزاف، پاداشها و اختیار معامله سهام شرکت خریدهاند و بهگونهای به آنها رشوه میدهند تا تسلیم تصمیمات حاکمان سازمان باشند. یعنی درواقع در برابر قیمت معینی برده باشند نه شهروند.
او البته مناسبات سازمانی آکادمیک را نمونهای از یک سازمان شهروندی معرفی کرده و آورده است: «مردمسالاری بر نهاد دانشگاه تحمیل میشود. اعضای کلیدی آن، یعنی هیئت علمی، به خوبی آگاهاند که تنها دارایی واقعی سازماناند و خوب میدانند که سازمان منابعی در اختیار ندارد تا حقوق دموکراتیک آنها را بخرد؛ حتی اگر بخواهد. شاید عجیب باشد، اما برای چگونگی شکلگیری و ساخت آنها مدلی وجود دارد. این مدل را در بهترین وضعیت خود میتوان در نظام دولت ـ شهری آتن دید؛ یعنی در الگوی برتر مردمسالاری، جایی که مردم از همان روزگاران قدیم، خود را شهروند میپنداشتند نه رعیت.»
چارلز هندی، نویسنده، سخنور و مدرسی است مستقل. او مدیر امور نفتی، اقتصاددان، استاد مدرسه کسبوکار لندن، سرپرست «سنت جورجز هاوس» در قصر «ویندسور» و رئیس «انجمن سلطنتی اشاعه هنر، تولید و تجارت» بوده است. او در «کوکیلدر» در ایرلند به دنیا آمده، فرزند معاون اسقف بوده و در ایرلندف انگلیس (دانشگاه آکسفورد) و آمریکا (انستیتوی تکنولوژی ماساچوست) تحصیل کرده است.
کتابهای شاخص او عبارتند از «بارانی خالی»، «شناخت سازمانها»، «خدایان مدیریت»، «آینده کار»، «در انتظار حرکت کوه».
کتاب «منحنی دوم: دیدگاههایی در نوسازی جامعه» نوشته چالرز هندی با ترجمه محمد صائبی با شمارگان هزار نسخه در ۲۵۹ صفحه به قیمت ۳۸۰۰۰ تومان از سوی انتشارات کتاب معنا منتشر شده است. /925/د 102/ش
ارسال نظرات